هدایت شده از محجوبه
جوشن کبیر با خط درشت.pdf
408.8K
🌀 دعای جوشن کبیر
📝 نسخه Pdf
📲 ویژه گوشی تلفن همراه
التماس دعا
#مراقبه
#جوشن_کبیر
#شب_قدر
@ahkame_banovan
◼️ساخت حسینیه صدقه جاریه است.
✅عزیزان امشب شب قدر است نیت کنید در کمک به ساخت حسینیه باب الحوائج شریک بشید مطمئن باشید این خاندان کرم زیر دین أحدالناسی نمیمونن
ان شاءالله ذخیره آخرتتون و راهگشای امور دنیوی تون میشه.
شماره کارت دریافت کمکها و نذورات
6037991782638591بنام زهره کریمی کلیک کنید روی شماره همینجا کپی میشه👆 ارتباط با مسئول نظارت بر ساخت و ساز حسینیه : 🆔 @Enteghame_sakht
«پیامبرگرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابیطالب علیهالسلام.
سرلوحة پروندة هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابیطالب علیهالسلام است.
(مستدرک حاکم، ج ٣، کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥)
@cafedastan
✨ دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده، و از عیب ها پاکم کن، و دلم را به پرهیزکارى دلها بیازماى، اى نادیده گیرنده لغزشهاى اهل گناه.
@cafedastan
امام على عليه السلام:
بزرگوار كسى است كه خود را بالاتر از اين داند كه براى نيكيهايش عوض نيكو انتظار داشته باشد
ميزان الحكمه، جلد ۱۰، صفحه ۹۱
@cafedastan
✍رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطعشده را پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند. بعد از اینکه مسافتی را طی کرد، در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، یکدفعه لبهٔ سپر کامیون به درختی کنار جاده برخورد کرد و کامیون از توقف ایستاد. از این تصادف و تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند.
رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند، بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه، توانست صد درخت بیریشه را جابهجا و واژگون کند.
همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه میارزد به صد انسان بیریشه! یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت میکند.تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه برای تو بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بیریشه است.
@cafedastan
📕 #حکایت_ملانصرالدین
✍️ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد
این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند ودو #سکه به او نشان می دادند و #ملا_نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست میانداختند٬ ناراحت شد
در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ #سکه_طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند
ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم. شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهام😁
@cafedastan