✳️ اخباری مخوف از دیکتاتوری #رضاخان
پس از #اشغال_ایران توسط #متفقین در شهریور 1320 و تبعید رضا خان درباره قتل های صورت گرفته در دوران زمامداری دیکتاتور اخبار متنوعی منتشر شد که برخی از آنها حکایت از جنایتهای مهلکی دارد که جز در زندانهای مخوف استالین نمی توان نمونه های آن را یافت. در یکی از اخبار مربوط به این موضوع که در 12 دی ماه سال 1320 شمسی در «ستاره هفتگی» منتشر شده بود می خوانیم:
«چندی قبل در عمارتی که تا سه ماه پیش در اجاره بهداری شهربانی در خیابان سوم اسفند بود بقایایی از اسکلت انسانی که مربوط به سه نفر می باشد در یکی از باغچه ها پیدا کردند. این بقایای استخوانهای که بوده است؟ چرا در آنجا چنین چیزی پیدا گردید؟ مگر بهداری شهربانی در عین حال قبرستان مجرمین هم بوده است؟ آیا این بقایای استخوانهای فرخی و امثال اوست که در آن محل نابودشان می کردند و برای اختفای جنایات در باغچه دفن می نمودند؟»
cafetarikh.com
@cafetarikh
✳️ سهم خواهی و نتایج آن بر #نهضت_ملی_شدن_صنعت_نفت
سهم خواهی از قدرت همیشه افتی است که می تواند عرصه سیاست را تهدید کند. این درباره ایران عصر #مصدق نیز صادق است. ماجرایی که به روایت حسین مکی درباره عبدالقدیر آزاد و از خاطرات عمیدی نوری ذکر می شود، نمونه ای کوچک در این زمینه بود:
«وقتی دکتر مصدق وزیر شد جلسه جبهه ملی را دستور داد در منزلش تشکیل شود. عبدالقدیر گفت من 8 وزیر باید در کابینه داشته باشم. دکتر مصدق گفت آخر نمی شود. گفت شهرداری مال من، دو وزیر را باید حتما بپذیری. یکی دکتر مباح یکی هم والا نژاد. من ]حسین مکی[ به او گفتم آقا ما داریم یک جنگ بزرگ میهنی با انگلیسی ها می کنیم باید نخست وزیر را آزاد در کارش بگذاریم که کابینه ای به نظر خود تشکیل دهد. عبدالقدیر گفت من نمی توانم این حرف را بپذیرم زیرا ما سالها مبارزه کردیم حالا که حکومت را بدست آوردیم اگر نمی بایستی در آن شرکت داشته باشیم چطور می توانیم از آن دفاع و حمایت نماییم؟ البته هیچ کدام ما به حرف او اهمیت ندادیم، او هم از همان روز از دکتر مصدف ناراضی شد و علاقه به مخالفت با او پیدا کرد...»1
1-ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشت های یک روزنامه نگار، جلد پنجم، به کوشش: مختار حدیدی و جلال فرهمند، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1396، ص 40
cafetarikh.com
@cafetarikh
هدایت شده از پژوهشکده تاریخ معاصر
✳️ سند / پول تو جیبی #رضا_پهلوی در ایران چقدر بوده است؟ / ولیعهد ۱۷ ساله ۵۰۰ برابر هر ایرانی و ۲۴۰ برابر کارمندان عالیرتبه حقوق می گرفت!
40 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاید گرد فراموشی بر خاطر تاریخی ما نشسته است. به یاد نیاوریم چرا همه ملت از حکومت #محمدرضا_پهلوی ناراضی بودند برای یادآوری آن ایام، سندی به دست ما رسیده است که نشان میدهد در بهمن ماه سال 1356 حقوق رضا پهلوی #ولیعهد 17 ساله ایران 600 هزارتومان بود و علاوه براین حقوق بودجه دفتر وی نیز 600 هزار تومان میشد.
این در حالی است که تولید ناخالص داخلی در سال 57 معادل 498 میلیارد و 700 میلیون تومان بوده است. این رقم با احتساب جمعیت 35 میلیون نفری ایران در سال 57، نشان میدهد درآمد سرانه سالانه هر ایرانی در همان دوره معادل 14 هزار و 248 تومان بود براساس این آمار درآمد ماهانه هر فرد ایرانی 1187 تومان بوده است. یعنی متوسط درآمد هر ایرانی در سال 57 معادل 1187 تومان بوده است. در حالی که درآمد ماهانه پسر 17 ساله شاه 600 هزار تومان در همون سال ذکر شده است. معادل 505 برابر متوسط درآمد سرانه هر ایرانی است.
البته این مبلغ با توجه به سن ولیعهد پول تو جیبی منظور می شده است که او نه همسری داشته و نه خرجی این درحالی است که کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه آن زمان 2 هزار و پانصد تومان حقوق دریافت میکرد با یک حسب سر انگشتی حقوق ولیعهد برابر با حقوق 240 کارمند عالی رتبه وزارت امور خارجه بود.
#منبع آمار تولید ناخالص داخلی متعلق به بانک مرکزی است
@iichs_ir
❌ نفوذ #جریان_چپ در ارتش شاهنشاهی
رژیم بر موضوع نفوذ گرایشات چپ بر ارتش نگران بود؛ زیرا میدانست در درازمدت ممکن است بسیاری از افسران ردههای پایین تحت تأثیر گرایشات چپ قرار گیرد. هرچند این طبقه از افسران درجات پایین، قدرت و نفوذ چندانی نداشتند، ولی موفقیت هریک از سازمانهای مخالف رژیم در جلب آنها، اهمیت زیادی داشت، زیرا آنان فرماندهان بلاواسطه سربازان تحت امر خویش بودند و میتوانستند در پشتیبانی از مخالفان و یا سرکوب آنها نقش اساسی ایفا کنند. بدین ترتیب، نارضایی در میان افسران جزء، در آن دوران تهدید بزرگی علیه رژیم شاه بود.»
برای مطالعه متن کامل این مقاله بر روی لینک زیر کلیک کنید؛
https://b2n.ir/027125
@cafetarikh
❌ سیاست خارجی #رزم_آرا
انتخابات شانزدهم مجلس ملی در سال 1328 برگزار شد؛ اما با کشته شدن هژیر انتخابات تهران مجدداً صورت گرفت و علی رزمآرا به عنوان نخستوزیر انتخاب شد. وی در عرصه داخلی و خارجی چندین اصول را در پیش گرفت که نزدیکی با شوروی و دور کردن آمریکا از صحنه سیاست ایران در هماهنگی با سیاست انگلیس مهمترین آنها بود:
«برنامه سیاست خارجی رزم آرا که در راستای سیاست بریتانیا بود در سه موضوع خلاصه میشد: رفع بحران و بهبود مناسبات با شوروی، بریدن پای آمریکاییها از ایران و بالاخره به تصویب رساندن قرارداد الحاقی نفت و اجرای آن. رزم آرا در اجرای این هدفها ابتدا وارد مذاکره با شورویها شد و تلاشهای او به امضای موافقتنامه بازرگانی بین دو کشور در ۱۳ آبان ۱۳۲۹ و رفع تشنجات مرزی انجامید. سپس دست به اقداماتی زد که هدف آن خارج کردن امریکاییها از صحنه سیاست ایران بود. قطع برنامههای فارسی صدای امریکا که از فروردین ماه آن سال از رادیو تهران پخش میشد، مخالفت با اعزام چند گردان از سربازان ایرانی به جبهه جنگ کره، بازگرداندن افسران ایرانی که برای گذراندن دوره تخصصی به ایالات متحد اعزام شده بودند، پایان دادن به خدمت ماکس تورنبرگ و سایر مستشاران آمریکایی سازمان برنامه و مهمتر از همه احتمالا فرار دادن سران حزب توده از زندان و نزدیکی با شورویها از جمله اقداماتی بود که آمریکاییها را به ماهیت حکومت رزم آرا آشنا ساخت.»1
1. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، صص 32- 33
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ توجیه شاه برای فقدان #دموکراسی در ایران
شاه اعتقادی به دموکراسی نداشت. او به خوبی آگاه بود که اعمال و اجرای دموکراسی قدرت او را محدود خواهد کرد. از این رو در مواقعی با اذعان به این موضوع، با دلایل مختلف به توجیه عدم حکومت دموکراتیک در کشور میپرداخت و به نبود آن اعتراف میکرد:
«شاه در نطقی که هنگام مسافرت اخیر خود (که هنوز هم در مسافرت است ایراد کرد)، دو نکته جالب به خبرنگاران گفت: یکی اینکه امریکا نباید برای همیشه پدربزرگ ملل کوچک باشد، دیگر اینکه ایران تا وقتی فقط ده درصد مردم آن بیسواد نباشند نمیتواند از دمکراسی غربی برخوردار باشد. این دو نکته در روز جمعه گذشته که بعضی از دوستان خصوصی قابل اطمینان من حضور داشتند مورد بحث قرار گرفته، من گفتم البته ایشان فعلاً بر مرکب غرور یکهتازی سوارند و هیچ مجال و امکانی برای بحث و انتقاد درباره نطقهای ایشان فعلا نیست. ولی اگر من روزنامه داد را مثل قبل از سال ۱۳۴۰ انتشار میدادم و به شیوه همیشگی خود در اطراف این دو نکته بحث مینمودم که اولاً برای ایشان که فعلاً خود را رهبر ملت ایران و مشغول سیاست کلی کشور بر خلاف قانون اساسی که از مصونیت مبری میباشند میدانند، صلاح نبوده و نیست که چنین حرفی بزنند. زیرا با این اعتراف که او پدر بزرگ ملل کوچک است در حقیقت تصدیق نمودهاند که ایران کشور کوچکی است که آمریکا برایش پدربزرگی کرده است، یعنی ولایت بر ایران داشته است. در حالی که ما معتقدیم که ایران کشوری است مستقل که اختیار اداره آن را اراده ملی در دست دارد نه دولت خارجی، آن هم دولت امریکا»1
1.ابوالحسن عمیدی نوری، یادداشتهای یک روزنامهنگار، جلد 6، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1397، صص 709- 710
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ ثروتمند شدن علم از صدقه سری شاه
#اسدالله_علم از جمله افرادی بود که به قول خودش از صدقه سری شاه توانست ثروت فراوانی را گرد آورد. وی به بهانه مناسبتهای مختلف هدایایی را از شاه دریافت میکرد و متقابلاً در روزها و مناسبتهای مربوط به شاه، هدایای گرانقیمتی را به او اهدا مینمود.
«با توجه به دستور اخیر شهبانو حاکی از اینکه در بار باید از هزینههای غیر ضروری بپرهیزد، عرض کردم که قصد دارم به مناسبت تولد ولیعهد یک اتومبیل رولز رویس به ایشان هدیه بدهم و اضافه کردم "امیدوارم علیاحضرت این هدیه را به عنوان عملی مذموم نسبت به والاحضرت تلقی نکنند. به همین جهت خواستم ابتدا از شما کسب تکلیف کنم." شاه در پاسخ گفت که پذیرفتن نوع هدیه به خود من مربوط است. از ایشان تشکر کردم. از صدقه سر شاه من مرد بسیار ثروتمندی هستم، سال گذشته به تنهایی بیش از ۵ میلیون دلار زمین به دولت فروختم. در چنین شرایطی دلیلی نمیبینیم که مانند یک گدازاده خسیس رفتار کنم... البته از اسراف کاری هم بدم میآید.»1
اسدالله علم، یادداشتهای اسدالله علم ، ویراستار، علینقی عالیخانی، بخش سوم ج 2، تهران، انتشارات مازیار- معین، 1377، ص 803
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ زنان بدقدمی که مجبور به ترک دربار هستند
مردم #قاجار عقاید و باورهای خاصی پیرامون نحسی و شومی داشتند. از این برخی از مسائل میتوانست برای آنها خوش یمنی به ارمغان آورد و برخی هم بدیمنی. این موضوع هیچ گونه بار اعتقادی، علمی و مذهبی نداشت و برگرفته از ذهنیت خاص آنان، انتقال از پیشینیان و خرافات آنان بود.
«عقیده به خوش یمن بودن و نبودن و «آمد» داشتن و نداشتن سه چیز در مردم رسوخ یافته است: زن و اسب و خانه. در مورد زن و اسب اصطلاح خوش قدم و بدقدم بودن هم بکار میرود. هر گاه ایرانی به هنگام تحصیل یکی از این سه با موفقیتی روبرو شود دیگر آن را به هیچ قیمت از دست نمیدهد؛ برعکس هر گاه دچار ناملایمی گردد میکوشد هر چه زودتر از شر آن خلاص شود. بعضی از زنان شاه فقط از آن رو ناگزیر از ترک حرم میشدند که «بدقدم» بودند. اسبهائی که پایشان سفید باشد شگون ندارند. عدد سیزده را بخصوص بد و نامیمون میشمارند. تاجرها به هنگام شمارش از ذکر آن اجتناب دارند و بعد از دوازده میگویند «زیاده» و پس از آن چهارده. هر قوم و قبیلهای برای خود در هفت روز هفته روزهای سعد و نحس خاصی دارد. ولی در هیچ کجا اعتقاد به ارواح و اشباح دیده نمیشود و برای آن نیز در زبان، لغت خاصی وجود ندارد. اغلب قصههائی از غولهای آدمخوار بیابانی شنیده میشود که با آدمهای گرگ شده قصههای اروپائی مطابقت دارد.»1
1.یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک: ایران و ایرانیان، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1368، چاپ دوم، ص 238
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ ترس #ساواک از گسترش عکس امام خمینی در میادین و معابر
الصاق عکسهای حضرت امام خمینی (ره) در مساجد، مغازهها ، خانهها و... در سال 1342 در سراسر کشور به شدت در حال افزایش بود. این موضوع از یک طرف عشق و ارادت مردم را به امام خمینی (ره) به عنوان عالمی دینی نشان میداد و از سوی دیگری انعکاسی بود از حمایت مردم از مواضع سیاسی امام (ره) در مخالفتش با رژیم پهلوی. براساس سند زیر «[در] شهرستان کرج در اکثر مغازهها عکس آیت اله خمینی (ره) به چشم میخورد» در ادامهی همین سند علت این اقبال عمومی اینگونه مطرح شده است که نمیتواند دربرگیرندهی همهی حقیقت باشد. «اشتهار و سرشناسی که برای آیت اله خمینی به وجود آمده در اثر مخالفتهای وی با لوایح شش گانه است» باید متذکر شد که مواضع سیاسی امام خمینی (ره) به پیش از دههی چهل باز میگردد و بسیاری با آرای ایشان از طریق کتابهای «ولایت فقیه» و «تحریر الوسیله» آشنایی داشتند، از دلایل دیگر شهرت و محبوبیت حضرت امام باید به تبحر ایشان در مباحث فقهی و کلامی و هم چنین تدین و تخلق اسلامی ایشان اشاره کرد. لذا محبوبیت و اشتهار امام را صرفاً ناشی از مواضع سیاسی ایشان در قبال اصلاحات ارضی دانستن چندان با واقعیت منطبق نخواهد بود.
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ اجرای #نمایشنامه "شوهر باید اینطور باشد" در تماشاخانه تهران
در دورانی که خیابانهای تهران را چاههای نفت رشد میدادند و ویترینهای پر زرق و برق اروپایی باغهای توت و انگور را آهسته به حاشیه میراندند، سید علی خان نصر همراه با تعدادی از بزرگان تئاتر تهران هنرستان هنرپیشگی را در خیابان لالهزار تأسیس کرد. همچنین سالن نمایش "گراند هتل" را اجاره و در این محل "تماشاخانه تهران" را تأسیس کرد. در آن زمان باب جدیدی از نمایشهای ایرانی به روی مردم گشوده شد که با همکاری عبدالحسین نوشین شکوفا شد. لالهزار در آن دوره به قلب تپنده کافهها تبدیل شده بود و سینماها و دفتر روزنامههای مشهور و آتلیه هنرمندان برجسته در آن جای داشتند. در این دوران پُر رونق بود که "نصر" از تماشاخانه تهران رفت و احمد دهقان مدیر این تماشاخانه شد.
cafetarikh.com
@cafetarikh
❌ پایه گذار تشکیل #حرمسرا ی پادشاهان #قاجار چه کسی بود؟
اجتماع زنان در حرمسراهای عهد قاجار به دلایل سیاسی و تأمین آرامش انجام می گرفت . علاوه بر آن رسم تعدد زوجات در جامعه آن روز چـندان نـاپسند و نادر نبود. زندگی در اندرون شـاهی بـا رعـایت سلسله مراتب خاصی در جریان بود. حرمسرا کانون کشمکش میان زنان بود؛ تفاوت در اصل ونسب ، احترام نزد شاه و به دنیا آوردن فرزند ذکـور از جـمله عـوامل بحران بین زنان حرمسرا به حساب می آمـد. انـجام امور مذهبی یکی از مهم ترین عرصه های حضور اجتماعی زنان بوده است . هم چنین حضور زنان در جشن های ایام نـوروز، اعـیاد مذهبی نیز قابل توجه است. گردآوری زنان در دربار، در زمان آقامحمدخان - اولین شاه این سـلسله ، بـا وجود این که وی مقطوع النسل بود- شروع شد؛ او از یکسو مکرر از جانب نزدیکترین کسان و سرسخت تـرین دشـمنانش بـا لقب تحقیرآمیز اخته خان مواجه می گشت ؛ و از سوی دیگر سعی می کرد تا طبق یکـی از نـمودهای برجسته هر حاکم ایرانی ، صاحب حرمسرای وسیعی باشد. وی با بیوه های بـرادر خـود- جـهانسوز- گلبخت خانم و مریم خانم ازدواج کرد. افزون بر این ، در کنار زنان عقدی خود، زنان متعدد و بی نـام و نـشانی را در دربـار گردآورد و خشونت جانگدازی در مراوده با آنها اعمال می داشت.بعدها بر گستردگی نهاد حرمسرا در دوره فتحعلیشاه افزوده شد. منابع تـاریخی دورهـی قاجاریه از هزاران زن در دربار فتحعلی شاه سخن به میان آورده اند. در کتابهای تاریخی از ١٥٨ تن از این زنان و ٢٦٢ فرزند دخـتر و پسـر از فتحعلی شاه ذکر شده است . این کثرت زنان و اولاد وی جلب توجه زیادی نموده است .
عضدالدوله، سلطان احمدمیرزا، تاریخ عضدی، به اهتمام حسین کوهی کرمانی ، تهران: مظاهری، 1328 78
cafetarikh.com
@cafetarikh