صائب تبریزی در جواب گفتن:
هر آنکس چیز میبخشد، ز جان خویش میبخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را...
بعد شهریار در جواب صائب گفته:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را...
هر آن کس چیز میبخشد به سان مرد میبخشد،
نه چون صائب که میبخشد سر و دست و تن و پارا
سر و دست و تن و پا را به خاک گور میبخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را...
اگر فکر کردین تموم شد اشتباه کردین
آقای علی گودرزی شاعر معاصر خودمون در جواب همشون گفتن:
هرآن کس چیز میبخشد به دور از لاف میبخشد،
نه چون این شاعرانِ گل که به اسراف میبخشند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را،
به خال هندویش بخشم همین اشعار زیبا را...
نه من حافظ شوم تا که چنان محسور چشم یار،
که با اغراق بیش از حد ببخشم مال دنیا را
برای عاشقی باید تنی سالم دلی شیدا،
که با هریک به طور خاص بسازم حال و فردا را...
》
ڪافونھ🇵🇸
اگر فکر کردین تموم شد اشتباه کردین آقای علی گودرزی شاعر معاصر خودمون در جواب همشون گفتن: هرآن کس چیز
که دست و پا و جان و تن کند شیرین وصال یار،
نه مثل صائب آن شاعر دهم دست و دهم پا را...
دچار عاشقی گردی بباشد لازمه، روحت،
درون روح تو بیند نقوش عشق و رویا را...
نمیدانم چطور باید ببخشم روح شیدا را،
بدون روح بیجان است تن و جسم و همه اجزا...
تو ای استاد شهریار ببخشم گر چنین گفتم،
کمی اغراق میباشد درون مصرعی شیوا...
ولی با اندکی واژه که از روح و تن و جان است،
به خال هندویش بخشم همین اشعار زیبا را... ^-^
ڪافونھ🇵🇸
که دست و پا و جان و تن کند شیرین وصال یار، نه مثل صائب آن شاعر دهم دست و دهم پا را... دچار عاشقی گرد
دیدین چطوری با چند تا بیت شعر سر و تهشو هم آورد تازه به اونام ایراد گرفت؟ دمش گرم پسندیدم😂
عربها به چیزی یا کسی که براشون خیلی عزیز باشه میگن:
باِمانه موسی ابن جعفر،
یعنی امانت سپردم دست موسی ابن جعفر(ع).
منم میخوام بگم:
انا و من فی قلبی، بامانه موسی ابن جعفر(ع)
خودم و همهی کسانی که توی قلبم هستند را میسپرم به شما آقاجان...
منظورم را بفهمید!
چه شادی عنان گسیختهای به انسان دست میدهد اگر دیگران درکش کنند بیآنکه خود گامی در این راه برداشته باشد.
_شرحیکنبرد،فرانتسکافکا
یکی ذوالنون را گفت: تورا دوست میدارم. گفت: اگر خدای را میشناسی، تو را خدا بس. و اگر نه، طلب کسی کن که او را میشناسد، تا تو را بدو دلالت کند.
_ذکرذوالنونمصری،تذکره الاولیاء
ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیدهایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سوال ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کردهایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه ها رسیدهایم... و این است که باد کردهایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بی رمق هستیم و به امتلای ذهنی و پرخوری فکری دچار شدهایم...
_رشد،علیصفاییحائری