eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
869 عکس
289 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
دانلود
¹³⁵ بہ‌غِیرِ‌تَلخیِ‌این‌چَند‌مآهه‌ی‌آخَر چہ‌‌خوش‌گُذَشت‌ڪِنارِ‌تو‌روزگارِ‌عَلی
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
یه‌ دنیا به عشقِ علی عاشقن.. تو دنیا علی عاشقِ فاطمه‌س🌙✨
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
#آرام‌دل‌علے¹³⁵ بہ‌غِیرِ‌تَلخیِ‌این‌چَند‌مآهه‌ی‌آخَر چہ‌‌خوش‌گُذَشت‌ڪِنارِ‌تو‌روزگارِ‌عَلی
این‌روز‌ها، روز‌های‌ التماس مردترین‌ مرد عالم‌ است‌، گوش‌ کن چقدر غریبانه به گوش میرسد" اگر می‌توانی‌ بمانی ، بمان ...💔
میگفت... در‌که‌زدن... هجوم‌ک‌اوردن... مادر‌دستشو‌گزاشت‌تخت‌سینه مولا... گفت‌نه‌تو‌نرو‌من‌میرم‌من عزادارم‌اینا‌حرمت‌منو‌نگه میدارن:)... با‌من‌که‌کاری‌ندارن... روایت‌شده‌از‌فضه‌ک‌خانوم حجاب‌سر‌نداشته‌و‌انقدر‌مطمئن بوده‌ک‌کاریش‌ندارن:)... میره‌میگه‌منم‌زهرا‌دخت‌نبی میگن‌هر‌کی‌میخوای‌باش:) و‌با‌لگد‌ب‌در‌میزنن:)... فضه‌میبینه... ی‌چادر‌برا‌خانوم میاره‌.. آخ‌خدا:) در‌ک.‌بسوزه... چادر‌.ک‌بسوزه... موی‌سر‌میسوزه:)💔
علی‌جانم من‌خودم فکری‌ به‌حال ِ دردهایم‌میکنم . . جانِ‌زهرا انقدر گریه‌نکن‌آقای‌من💔
بین دیوار و در خانه چه آمد به سرش مدد از فضه گرفت آنکه به عالم مدد است.. ..🥀
خداحافظ‌ دلیل‌ِ لبخندِ علی...!💔🥀
¹⁵⁸ قَرار‌بود‌ڪه‌مِثلِ‌حَسَن‌پِسَر‌باشی عَصآی‌دَستِ‌مَن‌و‌پیریِ‌پِدَر‌باشی نَشُد‌بیایی‌و‌مِثلِ‌بَرادَرانِ‌خودَت‌ گَهی‌به‌نِیزه‌و‌گَهگاه‌خون‌جِگَر‌باشی💔
رفقا اشکی جاری شد التماس دعا🌱 🖐🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام جمیعاََ🖐🙂
انشاءلله ساعت ۹ فعالیت میکنیم... 😎
‌🖤- بِسمِ‌‌رب‌آراـم‌دل‌حیـدر(:
- چادر ، کوچه ، دیوار و حسن .. - چه مراعات النظیریست .. خدا رحم کند .. !💔 |
گوشه ای نشسته بود . زانو های خود را بغل گرفته بود هرچه ازش میپرسیدند چه شده است نمی گفت . هر از گاهی نگاه به مادر میکرد اشک در چشم هایش جمع میشد نمیتوانست باور کرد که هرچه کرد نتوانست جلوی سیلی خوردن مادر را بگیرد خب حق داشت او پسر بود او غیرتی بود او حسن بود . 💔
•🥀• •کشید و برد ، زد و رفت ، من نمی دانم• •حـسـن دقـیـق تر از ماجـرا خبـر دارد•
مـادرگفته‌چیزی‌نـگم...💔!'(:
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
مـادرگفته‌چیزی‌نـگم...💔!'(:
مادرم در وسط کوچه نمی دید مرا پیش او بودم و می‌گفت کجایی حسنم.. 🖤
••💔 •آن امیر بی بدیلی که جمل غوغا نمود• •قامتش خم شد میان کوچه ها در بین دود•