حالا ارباب آروم رفته پشت خیمهها ...
مشغوله کَندَنِ یه گودال کوچیکه
تا میاد قنداقهرو بزاره
#رباب صدا میزنه حسینَم
میزاری یهبار دیگه عَلیمو ببینم ؟🥺💔
خآنوم رباب قنداقهی پسرشو برداشت
دورِ سرِ #ابیعبدلله چرخوند
گفت : حسینجآن شرمندتم که جُز #عَلی
پسری من ندآشتم ...🥀
چیزی دگر نمانده به
کابوس های آب...
پس انقدر نده او را به آب عادَتش #رُباب ..💔(:
اینجا جوریه که تو گرمای سرِ ظهر
نمیشه زیر آسمون وایساد
بدن رسماََ آب میشه از گرما . . .
ولی مجنون که گرما ، سرما سَرِش نمیشه
از زیرِ بادِ کولرگازی
میره میشینه وسطِ #بینالحرمین
با ی چفیه وُ هندزفری؛
هی میخونه . . .
"بیچاره #علیُ ؛ بیچارهتر #رُباب 🥀"
یکه جمله روضه وُ از من دِگر تمام....
جُعده به هیچ وجه؛
شبیهِ #رُباب نیست 💔(: