eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
874 عکس
291 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
دانلود
+ پدرم با هیجان و آب و تاب از دیدارش با حسین بن علی(ع) می گفت و مادرم بی تابانه می پرسید که در لحظه خواستگاری آیا خود عباس(ع) هم حضور داشته است یا خیر ؟؟ پدر است که پیدا بود از بیقراری و ذوق‌زدگی مادرم چندان هم ناراحت نیست ،اصرار داشت که ماجرا از همان ابتدای خروج از منزل تعریف کند و بر آتش اشتیاق مادر بیفزاید. من در آن لحظات به کبکی می ماندم که سر به زیر برف برده بود و بی ترس آنکه سرخیِ شرم بر گونه یا لبخند شادمانی و ذوق برلبانم باعث افشای حالاتم شود در زیر روانداز پدر از شوق و شعف بر خود می لرزدم. من خوشبخت ترین دختر دنیا بودم ،عباس از میان تمام زنان جهان مرا برای همسری برگزیده بود. این حالت زیاد طول نکشید پدر و مادرم به زودی متوجه رفتار عجیب من شدند و هر دو به شدت خندیدند. پدرم در حالی که از شدت خنده منقطع سخن می گفت پرسید: لبابه؟ .... دخترم...؟ خبر را شنیدی؟.. من که از حرص شرم در همان حالت زیر رو انداز پدر پنهان بودم با خجالت گفتم: شما صاحب اختیاری با اجازه شما بله.😅 🙂🌱