ولی بعد عآشورا ..
وقتی اُسرا برگشتن مدینه...
خآنوم اُمالبنین داشتن حضرت زینب رو دلداری میدادن یهو گفتن :عروسم ،عروسم کجآس ؟
همه نگاها رفت بیرون خیمه
آهسته اومدن بیرون
+عروسم، میدونم عزیزم تو داغداری تو عزاداری ولی تو #مآدری بیا بریم داخلِ خیمه
یهو صدا گریه رفت بالا
عمهسادآت گفت رهاش کن اُمُالبنین علیشو یه جوری رو دستای داداشم زدن حرف داداشم تموم نشده بود.....💔🖤
#غم
#غم
#غم
چه بوی سیبی از قَتلگاه میاد ...
ادب کنید
#مآدری دست به پهلو به حرم میآید 💔(: