#حکایت📚
#مثل_آباد😇
( زاغ سیاه چوب زدن )
بسیاری از مردم با شنیدن ضرب المثل ”زاغ سیاه کسی را چوب زدن ” بی درنگ به یاد #زاغ که پرنده ای شبیه به #کلاغ است می افتند و گمان می کنند که در این #ضرب المثل لابد این پرنده بوده است که آن را چوب زده اند و فراری داده اند؟
اشتباه نکنید، منظور از زاغ ، همان #پرنده شبیه کلاغ نیست . زاغ ( زاج) نوعی #نمک است که انواع #گوناگون دارد:(#سیاه، #سبز، #سفید و غیره )
زاج ( یا زاغ ) نمکی #معدنی و بلوری شکل است که در رنگ های #گوناگون سیاه، کبود، سبز و یا سفید وجود دارد. (چشم زاغ نیز اشاره به رنگ این نمک در نوع سبز و کبود آن است)
این #نمک که بی بو و بی مزه است و در آب #حل می شود، در پزشکی و #صنعت به کار می رود. نوع سیاه رنگ این نمک یعنی ” زاغ سیاه ” بیش تر به مصرف #رنگ #نخ قالی و پارچه و چرم می رسد.
در گذشته اگر کسی از صنعتکاران می دید که نخ یا پارچه و یا چرم سیاه همکارش خوش رنگ تر، شفاف تر و یا براق تر از کارهای خودش است، درصدد بر می آمد تا در فرصتی مناسب پنهانی خود را به ظرفی که همکارش زاغ خود را در آن حل می کرد برساند و چوبی در آن بگرداند تا با دیدن و بوییدن و وارسی های دیگر پی ببرد که در آن #زاغ چه اضافه کرده اند و نوع و مقدار و نسبت ترکیبش چیست.
بدین ترتیب بوده است که مفهوم این کار را که در آن زمان نوعی جاسوسی به شمار می آمد بعدها به صورت اصطلاحی برای هر گونه زیرنظر گرفتن و جاسوسی کردن به کار برده اند و امروز نیز اگر چه از آن زاغ به آن صورت دیگر خبری نیست، ولی برای سر در آوردن از راز کسی، همچنان زاغ سیاه او را به صورت اصطلاحی چوب می زنند.
این مثل وقتی به کار می رود که کسی کسی را می پاید و می خواهد ببیند او چه می کند و از چیزهایی پنهان و رازهایی آگاه شود.
🙈@cartoon_ghadimy🙊
#حکایت📚
#مثل_آباد😇
(زاغ سیاه کسی را چوب زدن)
در گذشته به زاج،#زاغ هم میگفتند.البته امروزه در بعضی جاهای ایران مثل کرمان زاغ گفته میشه!
زاج ماده ای معدنی است که انواع #سیاه و #سفید و غیره داره که در #صنعت #نساجی و فرش بافی از اون برای خوشرنگ تر و براقتر شدن #فرش و #پارچه و #چرم استفاده میشد!
زمانی که #فرش یا #نخ یا #پارچه کسی خوب از اب در میومد ،رقبا منتظر فرصتی مینشستند که چوبی در ظرف زاج طرف بگردونن که از ترکیبات دیگه محلول یا نسبت اب با زاج اطلاعی کسب کنن!
از این به بعد این #ضرب المثل جا افتاد که فلانی داره #زاغ #سیاه فلانی رو #چوب میزنه!که سر از کارش در بیاره!
🙈@cartoon_ghadimy🙊
#حکایت📚
#مثل_آباد😇
(ماست مالی کردن)
قضیه ماستمالی کردن از حوادثی است که درعصر بنیانگذار سلسلۀ پهلوی اتفاق افتاد و #شادروان محمد مسعود این #حادثه را در یکی از شماره های روزنامۀ مرد امروز به این صورت نقل کرده است:"هنگام #عروسی محمدرضا شاه پهلوی و فوزیه چون مقرر بود #میهمانان مصری و همراهان عروس به وسیلۀ راه آهن جنوب #تهران وارد شوند از طرف دربار و شهربانی دستور اکید صادر شده بود که دیوارهای تمام #دهات طول راه و خانه های دهقانی مجاور خط آهن را سفید کنند. در یکی از دهات چون #گچ در دسترس نبود بخشدار دستور می دهد که با #کشک و #ماست که در آن ده فراوان بود دیوارها را موقتاً #سفید نمایند، و به این منظور #متجاوز از یکهزار و دویست #ریال از کدخدای ده گرفتند و با خرید مقدار زیادی #ماست کلیۀ دیوارها را ماستمالی کردند.
🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی دلت میخواد خاطراتت رو از لا به لای عکسهای قدیمیِ رنگ و رو رفتهِ #آلبوم قدیمی بیرون بکشی و گذشته ات رو مرور کنی ...
با تک تک عکسها خاطراتِ همون روز و همون لحظه که با لبخندی به لنز #دوربین نگاه کردی و برای همیشه ثبت شد رو به یاد بیاری ،
سه ،دو، یک آماده ؟
بگید سیییب »
#عکس دسته جمعی #خانوادگی...
#عکس جوانیِ پدر و مادرت
#عکس یادگاری آخرین روز #مدرسه با همکلاسیها و #معلم...
#زیارت #مشهد و #عکسِ دست به سینه تو عکاسخونهٔ نزدیک #حرم...
#عکس #نوزادی که زیاد واضح نیست
#عکس #جشن_تولد #کودکی
عکسهای #حنا بندون و #عروسی فامیل و خودت
عکسهای تار و نیمه سوخته ،عکسهای #سیاه و #سفید و رنگی
سه در چهار و شش در چهار ...
انتظار ظاهر شدن عکسهای بیست و چهار تایی و سی و شش تایی که چندتایی سوخته بود...
ذوقِ گرفتنِ عکسها از #عکاسی و دیدنِ چندین باره شون با شوقِ فراوون...
#عکس #پدربزرگ ،#مادربزرگ ،و کسانی که نیستند و خاطراتشون در میان عکسها به جا مونده ،
،عکسهای یهویی
عکسهایی که با هر ژستی ،#خنده دار ،شکلک ،شوخی
چشمای بسته ،نصفه نیمه
#چاپ شدند و هنوز هم بعد از سالها دیدنشون #لبخند به لبمون میارن...
چهره های #واقعی و بدون نقاب...
#ماریا_خورشیدی
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊