eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
12 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5843978428470002848.mp3
11.2M
این رو بارها و بارها در هنگام پخش برنامەهای مختلف و سیما شنیدەایم. اثر خاطره انگیز دیگری از موسیقیدان برجسته ی انگلیسی در این قطعه شاهد نواخته شدن ساز هستیم کە بر زیبایی اثر افزوده است. عنوان: The Gold Bug آلبوم: The Turn of a Friendly Card 1980 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 سگ زرد برادر شغال است!!!🐕 زرد کنایه از بدی است و شغال کنایه از بدتراست . در این مثل می گوید درست است در هنگام مقایسه زرد بهتر است است ولی در عمل باهم فرقی نمی کنند و رفتار یکسان دارند. این مثل زمانی استفاده می شود که می خواهند دو بد را باهم مقایسه کنند و می گویند یکی از دیگری بهتر است ولی هر دو یک رفتار را در زندگی دارند.   شغالی گـشنه و رانده شده از خود را در معدن به رنگ زرد در آورد و به شمایل یک بی‌آزار دوباره وارد روستا شد. بارش باران ترفندش را بر ملا کرد و مردم ده که او را می‌زدند دریافتند که سگ زرد نه ، بلکه خود است. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است) در زمان هیزم شکنی بود که با زنش در کنار جنگلی توی یک کلبه زندگی می کرد. مرد شکن هر روز تبرش را برمی داشت و به جنگل می رفت و جمع می کرد. یک روز که مشغول کارش بود صدای ناله ای را شنید و به طرف رفت. دید توی علف ها شیری افتاده و یک پایش باد کرده، به خودش جرات داد و جلو رفت. به آمد و گفت : «ای یک به پام رفته و چرک کرده بیا و یک خوبی به من بکن و این خار را از پایم درآور.» مرد جلو رفت و خار را از پای درآورد. بعد از این قضیه شیر و مرد هیزم شکن دوست شدند. شیر بعد از آن به مرد در شکستن می کرد و آنها را به آبادی می آورد. روزی از روزها مرد شکن از شیر خواست که به خانه او برود تا هر غذایی که دوست دارد زنش برای او بپزد. شیر اول قبول نمی کرد و می گفت : «شما آدمیزاد هستید و من حیوان هستم و دوستی آدمیزاد و حیوان هم جور درنمیاد.» اما آنقدر اصرار کرد که شیر قبول کرد به خانه آنها برود و سفارش کرد که براش پاچه بپزند. روز میهمانی سر نشستند، همانطور که داشت کله پاچه می خورد آب آن از گوشه لبهاش روی چانه اش می ریخت. زن هیزم شکن وقتی این را دید صورتش را به هم کشید و به شوهرش گفت : «، این دیگه کی بود که به خانه آوردی؟» شیر تا این را شنید غرید و به مرد گفت : «ای مرد ! مگه من به تو نگفتم من حیوان هستم و شما آدمیزاد هستین و دوستی ما جور درنمیاد؟ حالا پاشو تبرت را بردار و هرقدر که زور در بازو داری با آن به فرق سرم بزن !» مرد گفت : «اما من و تو هم هستیم.» شیر گفت : «ای ! به نون و که با هم خوردیم اگه نزنی هم تو، هم زنت را می کنم.» از ترسش تبر را برداشت و تا آنجا که می توانست آن را به سر شیر زد. شیر بعد از اینکه سرش شکافت شد و رفت. آن دیگر به آن نمی رفت. یک با خودش گفت : «هرچه بادا باد می روم ببینم مرده است یا نه؟» وقتی به جنگل رسید را دید. گفت : « هنوز هم زنده ای !؟» شیر گفت : «می بینی که تو خوب شده و من زنده ام اما زنت هنوز خوب نشده و نمیشه برای اینکه (زخم خوب شدنی نیست) تو هم برو و دیگر این طرف ها پیدات نشه که این دفعه اگه ببینمت تکه ات می کنم 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخر همه هایش می گفت: کاری نداشتم که زنگ زده بودم صدایتان رابشنوم ماهم که و جاهل چه می دانستیم با دل آدم چه می کند.... سلام به روی ماهتون باشه هم باشه تو خونه باشی و دلت هم گرفته باشه تازه دلت هم برای هرکس و هرچیزی که الان ازش دوری تنگ شده باشه چه عزیزایی که دیگه نیستن جز یادشون چه هستن اما برای اینکه باشن نبینیشون و فقط با صداشون رفع کنی ..... این آخریه دیگه بددردیه نه؟!! 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم میخواست برگردم ٢٠_٣٠ سال پیش با این روزمو شروع کنم چقدر دلم برای اون خوب و اون روزای تنگ شده🥺 الهی که شادی به دل همه مون بباره و زمستون امسالو انقدر خدا خوب برامون بسازه که هیچوقت از یادمون نره🤍🌬 🙈@cartoon_ghadimy🙊