24.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجموعه #سریال آلمانی #دههٔ ٧٠
«#وروجک_اوستانجار»
#قسمت 20
#پارت 2
(اولین کانال کارتون و فیلم نوستالژی در ایتا)
🙈@cartoon_ghadimy🙊
4_5961061521881567646.mp3
5.15M
#رادیو #مرسی #قدیمی
۴_اسفند_١۴٠٢
🌿با به پایان رسیدن سال، به خودتون بابت تمام روزهایی که موفق به ساختنشون شدهاید، در صورتی که حتی فکرش رو هم نمیکردید بتونید، افتخار کنید. آنچه که در حال آمدن است بهتر از چیزیه که از بین رفته باشد🌴
🌹سلام صبح بخیر🌹
(اولین کانال کارتون و فیلم نوستالژی در ایتا)
🙈@cartoon_ghadimy🙊
4_5919986975808423906.mp3
6.03M
#موسیقی #بیکلام
فیلم "آخرین وسوسه ی مسیح"
آهنگساز: پیتر گابریل
عنوان: Stigmata
سال: ۱۹۸۸
#کمانچه از: #محمود_تبریزی_زاده (زاده ۱۳۳۰ اصفهان درگذشته ۱۳۷۶ فرانسه)
🙈@cartoon_ghadimy🙊
24.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون #قدیمی و بسیار #دیدنی
«#مداد_جادو» ✏️
#قسمت 7
(اولین کانال کارتون و فیلم نوستالژی در ایتا)
🙈@cartoon_ghadimy🙊
سرمای زمستونای قدیم و شلغم پختن اونم روی علاءالدین 😍 .
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
18.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم #قدیمی #خنده دار
«#لورل_و_هاردی»
تقدیم نگاه زیبای شما 😍
(اولین کانال کارتون و فیلم نوستالژی در ایتا)
🙈@cartoon_ghadimy🙊
#حکایت📚
#مثل_آباد😇
(آنچه تو کاشتی ما درویدیم)
این اصطلاح در مواردی استفاده میشود که به #مخاطب نشان دهند از قصد و نیت منفی او آگاه هستند و گول او را نمیخورند.
میگویند روزی جامهفروشی دورهگرد با #کیسه سنگین #لباس بر دوش به سمت روستایی میرفت. در راه مردی سوار بر اسب با او همراه شد.
مرد جامهفروش به او گفت لطفی در حق من کن و ساعتی این #کیسه #لباس را بر پشت اسبت بگذار تا من هم از سنگینی بار آن خلاص شده و استراحتی کنم.
#سوار گفت هر چند شکی نیست که این کار برای من صواب بسیار دارد اما امروز اسب من به اندازه کافی تیمار نشده و توان کشیدن این بار را ندارد.
صحبت که به اینجا رسید ناگهان خرگوشی از کنار آنها گذشت و سوار اسب را تاخت و با سرعت تمام از پی #خرگوش رفت. اما ناگهان با خود اندیشید من که اسبی چنین تندرو دارم چرا #کیسه مرد را نگیرم و نگریزم؟ در همین حال مرد جامهفروش نیز با خود اندیشید اگر این سوار لباسهای مرا بر اسب گذاشته و فرار کند من چگونه به او برسم؟
سوار از #تعقیب #خرگوش منصرف شد و
به نزد مرد روستایی آمد و گفت: من #تصمیم گرفتم به تو #کمک کنم. پس #کیسه لباسهایت را بر پشت اسب من بگذار تا برایت بیاورم و تو استراحت کنی.
مرد لباسفروش گفت:
من هم از آنچه تو اندیشیدهای غافل نبودهام.
آنچه تو کاشتی ما درویدیم.
🙈@cartoon_ghadimy🙊