eitaa logo
نوای عشــــــ♥️ـــــق
3.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
30 فایل
حرفی سخنی میشنوم👇 https://harfeto.timefriend.net/17570960814509 ایدی مالک @Hdkgxkf ❌️کپی برای کانال دار حرام ❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دونـه دونـه تپشـایِ قلبـ🫀ـــم برا تــــ♡ـــــو....😍😘 @cbufeuhdwt
نوای عشــــــ♥️ـــــق
سرگذشت ترلان عاقبت به خیر پارت نهم من ترلان هستم یه دختر آذری سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبری
سرگذشت ترلان عاقبت به خیر پارت دهم من ترلان هستم یه دختر آذری سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم با تایید آنا همراه زن غریبه راهی شدم تا سر کوچه رفتم ولی از ترس آقام سریع دبه‌ها رو گذاشتم زمین و گفتم، ببخشید من دیگه نمیتونم..زن غریبه با ملایمت گفت؛ خیر ببینی دخترم..بعد با اشاره به یه پسر لاغر قد بلند سبزه که شلوار پارچه ای دمپا پوشیده بود فهموند که بیا دبه‌هارو برداره،بدون توجه به پسر، سریع برگشتم، میترسیدم که آقام بیاد و منو ببینه و از اینکه بیرون رفتم روزگار آنا رو سیاه کنه..دو روز گذشت،آنا طبق عادتی که داشت هر روز حیاطمون که خاکی بود رو آب و جارو میکرد و بویی خاک آب خورده آدم رو سرمست میکرد،مثل هر روز آنا گلیمی زیر درخت آلبالو انداخته بود و سماور زغالی هم آماه بود و مشغول جوراب بافی بود.با ضربه ای که به در حیاط خورد گلبهار رفت که در رو باز کنه..کنار حوض بودم که با دیدن همون زن غریبه چشمام چهارتا شد،قبل از اینکه بهش سلام بدم گفتم؛ بازم آبتون قطع شده؟چقدر آب شما قطع میشه..زن غریبه یه لبخند تلخی تحویلم داد و رفت پیش آنا..آنا با خوشرویی تعارف کرد برای چایی، اونم نشست و مشغول حرف زدن بودند که من از همه جا بی خبر مشغول کار کردن شدم و بدون اینکه حرفهاشون برام مهم باشه با بی‌اعتنایی زیر انداز تو خونه رو می تکوندم.... ادامه در پارت بعدی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا