زن در اسلام
زنده،
سازنده،
و رزمنده است
به شرط آن که لباس رزمش
لباس عفتش باشد.
«شهید بهشتی»
#حجاب
#چادریها
🍁@chaadorihhaaa🍁
🌷🌷🌷
در حال خرید بودم که صدای پیرمرد دوره گردی به گوشم رسید؛
_آقا این بسته نون چند؟
فروشنده با بی حوصله گفت: هزار و پونصد تومن!
پیرمرد با نگاهی پر از حسرت رو به فروشنده گفت:
نمیشه کمتر حساب کنی؟!!
توی اون لحظات توقع شنیدن هر جوابی رو از فروشنده داشتم جز این که شنیدم!؛
_نه، نمیشه!!
دوره گرد پیر، مظلومانه با غروری که صدای شکستنش گوشمو کر کرده بود بسته ی نون رو سر جاش گذاشت و از مغازه خارج شد!
درونم چیزی فروریخت...هاج و واج از برخورد فروشنده به دوستم چشم دوخته بودم.
از نگاه غمگینش فهمیدم اونم به چیزی فکر میکنه که من فکر میکنم!
یه لحظه به خودم اومدم، باید کاری میکردم.
این مبلغ بینهایت ناچیز بود اما برای اون پیرمرد انگار تمام دنیا بود!
به دوستم گفتم تا دور نشده این بسته نون رو بهش برسون!
پولش رو حساب کردم و از مغازه خارج شدم.
پیرمرد بینوا به قدری از دیدن یه بسته نون خوشحال شده بود که انگار همه ی دنیا توی دستاشه!
چه حس قشنگی بود...
.
اون روز گذشت...
شب پشت چراغ قرمز یه دختر بچه ی هفت، هشت ساله
با یه لبخند دلنشین به سمتم اومد؛
ازم فال میخری؟
با لبخند لپشو گرفتمو گفتم چند؟
_فالی دو هزار تومن!
داخل کیفمو نگاه کردم اما دریغ از حتی یه هزار تومنی!
با ناراحتی نگاش کردمو گفتم عزیزم اصلا پول خرد ندارم!
و با جوابی که ازش شنیدم درون خودم غرق شدم...
_اشکال نداره، یه فال مهمون من باشید!!
بی اختیار این جمله چند بار توی ذهنم تکرار شد؛
_یه فال مهمون من باش!!
از اینهمه تفاوت بین آدمها به ستوه اومدم!
صبح رو به خاطر آوردم، یه فروشنده ی بالغ و به ظاهر عاقل
که صاحب یه مغازه ی لوکس توو بهترین نقطه ی شهر تهران بود
از هزار و پونصد تومن ناقابل نگذشت ...
اما،
یه دختر بچه ی هفت، هشت ساله ی فال فروش دوست داشت یه فال مهمونش باشم و از دو هزار تومنش گذشت...
.
همین تلنگرای کوچیک باعث میشه ما آدما بهمون ثابت بشه که
"مرام و معرفت" نه به سنه، نه به داراییه، نه به سطح سواد آدما!
معرفت یه گوهر نابه که نصیب هر کسی نمیشه ...
"الهی كه صاحب قلبهای بزرگ دستاشون هیچوقت خالی نباشه تا بتونن با قلب پاک و بخشندشون دنیارو گلستون کنن..."
🖊 @chaadorihhaaa
◀حجاب یعنی ارزش زن به زیبایی و اندامش نیست
اگه ارزش یک زن تو جامعه فقط قیافه و ... باشه
این زیبایی برای یک دوره محدوده
اگه احترام به زن بخاطر زیباییش و زنانگیش باشه، این احترام تا وقتیه که اون زیبایی رو داره.
هرچی این زیبایی کمتر بشه اون احترام هم کم میشه
لذا این خانم باید همش تلاش کنه و به مردها نشون بده که من هنوز #زیبا هستم، به من توجه کنید
حجاب میگه که اصل زیبایی،شخصیت و متانت یک زن است نه صرفا ظاهر
`حجاب وسیله ای است تا نشان دهید وسیله نیستید.
.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم .
@chaadorihhaaa
مهدی(عج) که بیاید
نگاهش به آن بانوست.....
به همان فرشته ای که
فکر میکردی امل است...‼️ ....
فرشته نجیبی را میبیند
که برای یک لحظه نگاه مهدی،
خود را یک عمر پوشاند از هوسبازانی که تو برای نگاهشان له له میزدی....
مهدی(عج) نگاهش به آن بانوست.....
به همان فرشته ای
که فکر میکردی امل است...‼️
🖊 @chaadorihhaaa
.
خدايا
از تو می خواهم که طبع ما را آنقدَر بُلند کنی
که در برابر هيچ چيز جز تو تسليم نشويم
دنيا ما را نفريبد !
خودخواهی ما را کور نکند !
سياهی گناه و فساد و تهمت و دُروغ وغيبت
قلب هایِ ما را تيره و تار ننمايد
خدايا!
به ما آنقدَر ظرفيت دِه
که دَر برابر پيروزی ها سرمَست وَ مَغرور نشويم
خدايا به من آنقدر توان ده
که کوچکی و بيچارگی خويش را فراموش نکنم
و در برابرعظمتِ تو ، خود را نبينم !
.
آقــــا مُصطفیِ چَمرٰان
.
#خدایا
#همین_که_شهید_چمران_میگه
#دمت_گرم
#کهف
🖊 @chaadorihhaaa
💓🕊
آرایشگر گفت: عروس خانوم!
دیگه کارت تموم شده.👰
آقا داماد هم که بالا،دم در منتظره.
ایشالا خوشبخت شی
بلند شد.
میدانست مرد زندگیاش از معطلی خیلی خوشش نمیآید.
به خواهرش گفت: چادرم کو؟
و خواهرش چادر سفیدی را سرش انداخت.
دست گرفت به چادر و دور صورتش، به آرامی لبههای چادر را مرتب کرد.
آرایشگر گفت: خیلی خب دیگه! 😒
موهاتو خراب کردی که دختر! یه ذره شلتر بگیر .
وقتی میگم شنل کرایه کن، برای همینه دیگه…
رو کرد به آرایشگر و گفت: من نگران آخرتم بیشتر از موهام هستم.😇
موهام خراب بشه ، بهتر ازینه که یه عمر زندگی و آخرتم خراب بشه
🌸🍃🌸🍃🌸
❣ #دختــران_چــادری
✅ ڪانال برتـــر حجابـــ
✅ برگزیده ی رصدنمای فضای مجازی
@chaadorihhaaa
🌀🌐🌀🌐🌀🌐🌀
#کلیک_کن❗️
#خبر 📢
🔴سازمان روز جهانی حجاب، از مدل صهیونیستی به خاطر اهانتش به حجاب انتقاد کرد... 👇
http://b2n.ir/39762
@chaadorihhaaa
#چند_خط_کتاب📚
مامان شروع کرد به تعریف کردن از مریم واینکه ما چقدر با وسواس دختر انتخاب میکنیم.گفت که مثلا از الان برای من یکی را درنظر گرفته که وقتی بزرگ شدم همان را برایم بگیرند.لابد منظورشان رویا،دختر خاله اقدسش بود که هم سبیل هایش از مال من بیشتر بود هم شماره کفشش هم قدوهیکلش.تصورش هم برایم کابوس بود.چون اگر خدای ناکرده در اینده میخواستم با او ازدواج کنم،مطمئن بودم هر روز وقتی خسته وکوفته ازاداره برمیگردم مرا به جای کیسه بوکس کتک میزند تابروم برایش پفک ولواشک بخرم.ازحرف مامان قرمز شده بودم،ولی کسی خبرنداشت خودم یکی را درنظر دارم.میخواستم بزرگ که شدم با خانم معلممان عروسی کنم.البته قبل ازمن حمید میخواست با او عروسی کند،اما از وقتی او باخط کش تنبیهش کرد،تصمیم گرفت برود بامجری برنامه کودک عروسی کند!
#آبنبات_هل_دار
#مهرداد_صدقی
#چند_خط_کتاب
#بیشنهاد_مطالعه
🌸@chaadorihhaaa