بِسْمِرَبِّالْشُہَداوَالْصِدٻقٖٻنْ..
با نام خدا آغاز میکنم ...
خدایی ڪہ وجودش آرامـش بخـش دلہاے بی قرار اسٺ ....🌱
#رفقاسلامعلیڪم
نویسندهـ ے رمان #مرزےتاخوشبختی هستم ...
ممنون تا پایان مارو همراهـی ڪردید .
چند نکٺہ اے رو باید خدمتتون بگم ...
¹ این رمان اولین رمان بندهـ بود اگر اشکالی داشت به بزرگے خودتون ببخشید ...
این رمان واقعی نبود فقط یه حسی بود که در شب اول تیرماه ۱۳۹۸ به ذهن بنده خطور کرد ...
شخصیت آیه و علی رو بر اساس زندگی یکی از دوستانم نوشتم ڪہ از نظر خودم جـاݪب بود ...
² موقعی که این رمان رو تایپ میکردم بعضی عزیزان نظراتشونو برام میفرستادن ...
هم نظر خوب هم نظر بد ...
ممنون از اونایی ڪہ با نظراتشوݩ قوت قلب بودن برای نوشتن این رمان ...
اما اون عزیزانی ڪہ اشڪالات رمان رو میگفتن ، خیلی خوشحالم ڪہ واقعیتو بهم گفتید و من با در نظر گرفتن نظراتتون تلاشمو کردم ...
امیدوارم #راضی باشید ...
من با شخصیت آیه زندگی میکردم با خنده هاش میخندیدم با گریه هاش گریه میڪردم و ....
من یه نویسنده بودم این رو نوشتم و نه همسر شهیدم و نه خواهر شهید ...
برام خیلی سخت بود همش خودم رو جای خانواده هاشون میزاشتم واقعا خدا صبرشون بده ...
سخته واقعا..
میخواستم حس و حال خانواده شهدا رو درک کنم دیدم به پای اون بزرگواران نمیرسم
پایان↓
۲۳اسفند ۱۳۹۸ساعت ۱۲:۰۰
#میمتاجافروز ...
#حرفیسخنی
اگر با نویسنده رمان دارید ...
@Tajafroozz