#حاجحسینیڪتا :
آن ڪسے ڪه ولایتمدار است
آن ڪسے ڪه چشمـش و گوشـش
به دو لبِ ولایت است
او قطعـاً ضرر نمےڪند...
.
@chaadorihhaaa
چـــادرےهـــا |•°🌸
. 🍃 #همتا_ے_مـن #قسمت_شصت_یڪ . _نههه. نگاهے به امیر انداختم به سمت خاله لیلا رفت و جلوے پایش زانو زد
.
🍃
#همتا_ے_مـن
#قسمت_شصت_دو
.
پاگیرم ڪردے خیلی دوست دارم .. تو زندگے اذیت شدے ڪم و ڪسری بوده بد اخلاقی من بوده اما به بزرگـیت ببخش #همتاےمن .
قطره اشڪی روے گونه ام چڪید دستم را روے دهان امیر گذاشتم : هیس ادامه نده جان همتا .. تو میرے سالم برمیگردے ..
نزدیڪ شد پیشانی ام را بوسید و محڪم در آغوشم گرفت و فشار میداد : دوستت دارمم دوست دارمممم ...
از آغوشش جدا شدم که ایستاد
ساڪش را برداشت : تنها تووخونه نمون برو خونه ے ما یا خونه ے خودتون .
_من هیچ جا نمیرم میمونم تو خونه ے خودم .
لبخندے زد : دورت میگردم بانو جان.
ریحانه را از روے زمین بلند ڪرد و سرش را بوسید : قربون دخترم برم .
ریحانه با تعجب به لباس هاے امیر نگاه میڪرد .
نگاهے به سر تا پاے من انداخت چادرم را سرم ڪردم و تا پایین پله ها همرایش رفتم .
ریحانه را بوسید و نگاهش ڪرد و به دست من داد .
چشمانش را باز و بسته ڪرد .
نزدیڪ شد : مواظب خودت و ریحانه باش .. بیقرارے نڪنی ..
دو قدم عقب رفتم : دوست دارم .
خندید : ما بیشتر بانو .
نگاهے به منو و ریحانه انداخت و از زیر قرآن رد شد و دستش را بالا آورد : یاعلے
راه افتاد .
ڪاسه ے آب را خالی ڪردم .
برگشت و بوسی تو هوا براے ریحانه و من فرستاد و رفت .
در خانه را بستم و فورے وارد خانه شدم .
نگاهے به خانه اے انداختم ڪه تا چند دقیقه پیش بوے امیر را مے داد ..
بوے خنده هایش را و ...
••••
هفته ے اول خیلی بابا و باباے امیر میومدن پیشم میگفتن بیا خونه ے ما ...
اما من هیچ جا نمیتونستم برم الا خونه ے خودم .
صداے جیغ ریحانه بلند شد بعدشم صداے گریه اش .
از اتاق بیرون رفتم هانا همانطور ڪه به زور روے پاهایش گذاشته بود تا بخوابه باودیدن من گفت : آجی چرا نمیخوابه همش زل میزنه به من ؟.
لبخندے زدم و ریحانه را بلند ڪردم : چون خوابش نمیاد عزیزم ..
ریحانه آرام گرفت ..
مامان سینی چایی را روے زمین گذاشت .
و ریحانه را از دست من گرفت : امیر زنگ نزده؟
نگاهش ڪردم : همون موقع ڪه رسیده بود زنگ زده .
_راستی همتا قراره امشب خانواده امیر رو دعوت ڪنم شام ..
بنده خدا حاجی میگفت اصلا دل و دماغ هیچ ڪاری رو نداره گفتم بیاد شاید تو و ریحانه رو ببینه دلش آروم بگیره .
لبخند غمگینی زدم : خوب ڪارے ڪردید .
موهاے ڪم پشت ریحانه را در دست گرفتم و بستم .
نگاهش ڪردم : چه خوشگل شدے جاے بابایی خالیه ....
آهی ڪشیدم .
صداے زنگ ڪه بلند شد ریحانه را بلند ڪردم و از اتاق خارج شدم .
اسما به سمت ریحانه آمد و غمگین به من خیره شد گونه اش را بوسیدم : سلام عزیزدلم خوبی؟
بغلم ڪرد : مگه میشه بعد از امیر ...
از آغوشم جداش ڪردم : هیس ...
خاله لیلا به سمتم آمد چهره اش شکسته تر شده بود .
گونه اش را بوسیدم : سلام مامان جون خوبید؟
_سلام عزیزم هی بد نیستم .
بابا هم پیشانی ام را بوسید مامان همه را به سمت مبل دعوت ڪرد .
خاله روے مبل نشست و ریحانه را از اسما گرفت : بیا ببینمت عزیزم ؛ چقدر دلم براتون تنگ شده بود .
لبخندے زدم : ماهم همینطور .
_چخبر حاجی ڪم پیدایے!
عمو عرق پیشانی اش را پاڪ ڪرد : والا چی بگم درگیریم دیگه ..
بابا سرے تڪان داد .
براے ڪمڪ بلند شدم ڪه تلفن زنگ خورد بابا به سمت تلفن رفت و برداشت : بعله؛ سلام امیر جان خوبی ؛ الحمدالله ماهم خوبیم اره اینجان جات خالیه ..
خاله لیلا چشمانش پر اشڪ شد و ایستاد .
بابا نگاهی به ما انداخت : اره اینجان مواظب خودت باش در پناه خدا .
گوشی را به سمت خاله لیلا گرفت .
خاله لیلا همانطور ڪه اشڪانش را پاڪ میڪرد لب زد : سلام عزیز مادر خوبی پسرم ؛ شکر ماهم خوبیم ؛ دل ما هم برات تنگ شده ؛ الهے فداتشم باشه کاری نداری مادر نه همچنین خدانگهدار .
خاله با چشم به من اشاره ڪرد گوشی را از دستش گرفتم و آب دهانم را قورت دادم صداے پر انرژیش پیچید : سلام همتا جان خوبی ؟
بغض بر گلویم چنگ زد نه نه همتا الان وقتش نیست .
به سختی لب زدم : سلام .
صداے همهمه و خنده باعث میشد قشنگ صداشو نشنوم .
_همتا جان پشت خطی؟
_اره اره .
_خوبی؟
_تو خوب باشی منم خوبم .
خندید : الحمدالله ریحانه چطوره ؟
نگاهے به ریحانه انداختم : شکر اونم خوبه ولی دلتنگه ...
_دل منم براتون تنگ شده .
همانطور ڪه با سیم تلفن ور میرفتم گفتم : خوش میگذره ..
بدجنسانه گفت : اووو نمیدونی چخبره تا رسیدم رفتم حرم بی بی همتا نمیدونی چه حس و حالی داره ...
_باشه امیر آقا باشه دل مارو آب میڪنی .. سلام منو به بی بی برسون .
خندید : چه دلی نه بابا اینجا به یادتم چشم ..
مڪث ڪردم ڪه ڪسی صدایش زد نفس عمیقی ڪشید : من برم ڪه صدام میڪنن امری نداری؟
بغض داشت خفم میڪرد : نه مواظب خودت باش امیر .
_به چشم ریحانه رو تا میتونی ببوسش یاعلی .
_یاعلی .
قطع شد تلفن را سر جایش گذاشتم .
.
✍🏻نویسنده:میمتاجافروز
°•❀ @chaadorihhaaa
←ڪپے تنها با ذڪر نام نویسنده و منبع مورد رضایت است→.
🍃
#همتا_ے_مـن
#قسمت_شصت_سه
.
ناخودآگاه زانو زدم ڪه خاله ومامان
چـــادرےهـــا |•°🌸
. 🍃 #همتا_ے_مـن #قسمت_شصت_یڪ . _نههه. نگاهے به امیر انداختم به سمت خاله لیلا رفت و جلوے پایش زانو زد
به سمتم آمدند صدا هارو خوب نمی شنیدم .
_اسما چیشد بیار آب قند رو ...
دیگه نمیتونستم خودمو ڪنترل ڪنم ...
صداے گریه ے ریحانه ڪه بلند شد بابا بغلش ڪرد .
بغض داشت خفم می ڪرد ...
نمے دونم چم شده بود .
به خودم تشر زدم نه همتا نه بلند شو نزار فکر کنن پشیمان شدے ..
میخواے گریه کنی برای امیر گریه نڪن برای بی بی گریه ڪن ...
تو فقط نیستے که همسرت رفته جنگ ... .خیلیا مثل تو هستند ...
امیر بهت گفت بیقراری نکن بلند شو .
چشمانم را بازو بسته ڪردم : خوبم چیزی نیست ضعف ڪردم .
آب قند رو از دست اسما گرفتم و به چهره ے نگرانش لبخند زدم : چیزی نیست خوبم آجی ..
بابا به سمتم آمد : خوبی ؟
سرے تڪان دادم ..
خاله و مامان بعد از اینڪه مطمئن شدند حال من خوبه رفتند تو آشپزخانه ...
خاله از وقتے ڪه با امیر حرف زده خیلی بهتر شده ...
بعد از خوردن شام خاله از ریحانه دل ڪند و رفتند .
بعداز جمع و جور ڪردن خانه به سمت اتاق رفتم .
مامان ڪنار تخت من یڪ گهواره گذاشته بود ڪه معلوم بود مالِ بچگیاے هاناست .
لبخندے زدم و ریحانه را داخل گهواره گذاشتم .
هانا امروز خسته ڪرده بودش ...
پتو را روے هانا ڪشیدم و گونه اش را بوس ڪردم .
به سمت تخت رفتم و دراز ڪشیدم .
حس اون بچه اے رو دارم ڪه از پدرو مادرش دوره و اون حس دلتنگے داره خفه اش میڪنه ..
چقدر دلم براے امیر تنگ شده بود .
برای ضربان قلبش ...
براے حرف های قشنگش و ...
یادمه هر موقع خیلے خسته بود هیچ وقت غر نمیزد و نمیرفت یڪ راست داخل اتاق تا بخوابه ...
همیشه میگفت تو اوج خستگیم باید یه نگاه خانمتو ببینی ...
عصبی سرم را تڪان دادم .
قطره اشڪس روے گونه ام چڪید ..
نگاهے به ماه انداختم ...
چشمانم را باز و بسته ڪردم نه نه همتا قوے باش ...
دیدی امیر گفت هر کاری بڪنی اول از وجود من میگذره ...
بیقرارش بودم ڪاش میشد آرومم ڪنه ...
.
✍🏻نویسنده:میمتاجافروز
°•❀ @chaadorihhaaa
←ڪپے تنها با ذڪر نام نویسنده و منبع مورد رضایت است→
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ رسانهها و پروپاگاندای سیاسی میتواند کاری کند که شما برای ورزشگاه رفتن و دیدن فوتبال از نزدیک گریه کنید و اشک شوق بریزید ولی دهها حقوق اساسی شما در جامعه پایمال شود و متوجه نشوید
آری، چون با اینها میشود بر افکار عمومی حاکم شد
آزادی زنان
👤 حامــــــد یاری
#پویش_حجاب_فاطمے
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
🌺 به رسم هر روز 🌺
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✨السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن
ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان✨
#اللہمعجللولیکالفرج
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
✿〖 دعای فرج〗✿
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
✿〖دعای عهد〗✿
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفِیعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ ] الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ [بِاسْمِکَ ] الْکَرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنِیرِ وَ مُلْکِکَ الْقَدِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ یَا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّا بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّاً حِینَ لا حَیَّ یَا مُحْیِیَ الْمَوْتَی وَ مُمِیتَ الْأَحْیَاءِ یَا حَیُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ.اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِکَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [کِتَابُهُ ] وَ أَحَاطَ بِهِ کِتَابُهُ [عِلْمُهُ ] اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَی إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً
فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتَّی لا یَظْفَرَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ وَ مُشَیِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَی دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِکَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
آنگاه سه بار بر ران خود دست می زنی، و در هر مرتبه می گویی«الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ»
💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
ghadir-3.mp3
3.55M
چه غدیری💚🍃
چه امیری ، چه بشیری
چه مه ماه منیری😌♥️
همه جا بهر هدایت
همه جا نور ولایت...✨
• سیدمجید بنےفاطمه
#غدیر
@chaadorihhaaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمانی 🌙💕:)
ثواب منتظران در آخرالزمان🤔
1⃣صلوات کوچولو برا ظهور آقا بفرست🌸
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══✼🌸✼══
🌸 بزرگی میگفت :
🍃شک ندارم اگر حجابی
والاتر از چادر وجود داشت،
🍃حضرت زهرا(س)
که سرور زنان عالم است
آنرا به سر میکرد
🍃مطمئن هستم که چادر؛ پوشش سروران است...
@chaadorihhaaa
بہ ورودے🚪 این بهشت💐 ڪہ مےرسم قلبم ❤دگر در سینه ام قرار ندارد
و شروع بہ تپیدن مےڪند 💞این خاصیت شهداست 💚ڪه انگار مےگویند 💌خوش آمدی
@chaadorihhaaa