تنها مسیر 1_جلسه دوازدهم پارت 1.mp3
5.12M
#تنہامسیر 🌱
راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے
🔔 #جلسه_دوازدهم پارت 1
عینکِ تنها مسیر رو بزن 👓 : )
#خلاصه_نویس_جلسه_دوازدهم پارت 1
🌹❤️
🔹دوست داشتنی ها گاهی وقت ها آنقدر اهمیت پیدا میکنند که انسان فکر میکند میتواند به دوست داشتنی هایش برسد.
🔹هر چه دنیا را بیشتر توام با رنج ببینی دین رو بیشتر محل آرامش ببینی.
🔹برای اینکه محبت خدا را ببینی مجبوری رنج را بهتر ببینی.
* رفقا از رنج ها و سختی های دنیا پناه بیارید به دین . .
#دخترانههاےآرام•🙂🌿°
پرسید:
با این گرما نمی پزی؟
سخت نیست؟
گفتم...:
می ارزد به یک
#لبخند مهدی فاطمه..:)))❤️
#مثل_الماس💎
#حجاب_من..😊•°
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @chadooriyam|♡•
خدایا...
هدایټمکن...
زیرامیدانمکہ #گمراهے🍂چہبݪاےخطرناکےاست
خدایا،،،هدایټمکن...🌱
کہظݪمنکنم
زیراکہمیدانمظݪم
چہگناهنابخشودنےاست...🍃
#الها✨
#معبودا..•°
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @chadooriyam|♡•
#کمی_تامل..•°
میدونـۍبدترینجـٰاۍزندگۍ ڪجاست؟!💔
اونجاڪھ....
بـھخاطریـھفیـلم
نمـٰازتوسریعمیخونۍ
یـٰااصـلا نمیخونۍ...!!🍃
تـٰابـھاونفیـلمبرسۍ....
#تبـاھیاتــ...‹
♡ㄟ(ツ)ㄏʝσɨŋ
•♡| @chadooriyam|♡•
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
#معرفی_کتاب 📚
@شهیده_زینب_کمایی
معرفی کتاب من میترا نیستم
خاطراتی زیبا از زندگی شهیده زینب کمایی که در 14 سالگی به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.
کتاب من میترا نیستم کتابی است در مورد زینب کمایی متولد خرداد 1346 شهر آبادان.
مادربزرگش, نام “میترا” را برای وی انتخاب می کند, نامی که زینب بعدها به آن معترض می شود:
بارها به مادرم گفت: “مادربزرگ, این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته اید, چه جوابی می دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد.من می خواهم مثل زینب(س) باشم.” میترا تنها اولاد من بود که اسم خودش را عوض کرد و همه ی ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم.
با شروع جنگ, زینب به همراه خانواده اش مجبور به مهاجرت به شاهین شهر اصفهان می شود. با توجه به وضعیت فرهنگی ضعیف شاهین شهر در آن زمان, زینب از طریق فعالیت در بسیج , کلاس های جامعه زنان, و فعالیت های پرورشی و تربیتی در دبیرستان, و ارتباط با امام جمعه شهر, سعی در بهبود وضعیت فرهنگی شاهین شهر دارد.
Join🌱
@chadooriyam
چادرےام♡°
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 #معرفی_کتاب 📚 @شهیده_زینب_کمایی معرفی کتاب من میترا نیستم خاطراتی زیبا
ادامه......👇
این زمان چهار عضو خانواده کمایی در جبهه مشغول خدمت بودند؛ دو خواهر به عنوان امدادگر در پشت جبهه و دو برادر رودررو با دشمن. اما خلوص و عمق فعالیت های انقلابی زینب سبب شد پس از شش ماه از حضورش در شاهین شهر, در شب اول فروردین سال 1361 در راه بازگشت از مسجد به خانه توسط منافقین ربوده و با گره چادرش به شهادت برسد. پیکر پاکش سه روز بعد کشف شد و سپس همراه با شهدای فتح المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
Join🌱
@chadooriyam