{=✨برای چراغهای همسایه ات هم نور آرزو کن
بی شک حوالی ات روشنتر خواهد شد✨=}
._____🍃🌸🌷🌸🍃_____.
#مهربانیـ☺️
#ویژگییکمسلمانواقعی🤗
»»:) @chadooriyam
❣شهید آوینی:
"بالے نمیخواهم این پوتین هاے ڪهنہ هم میتواند مرا بہ آسمانها ببرد! "
👈من هم بالے نمیخواهم
بے شڪ با چادرم هم
میتوانم مسافر آسمان باشم
#چادر_من_بال
#پرواز_من_است
✿[ @chadooriyam]✿
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
چادرےام♡°
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دار 📚داستان واقعی و بسیار جذاب❤️✨ #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🌸🌿 #قسمت_ هفدهم7⃣
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار📚
داستان واقعی و بسیار جذاب❤️✨
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌸🌿
#قسمت_هیجدهم8⃣1⃣
میخواستم برم پایگاه
اما آدرسش یادم نبود
دوباره شماره زینب گرفتم و آدرس
پایگاه گرفتم رفتم
تموم طول مسیر تا پایگاه دعا میکردم
این پسره کتابی اونجا نباشه
حقیقتا ازش خجالت میکشیدم
بالاخره بعداز دوساعت رسیدم پایگاه
هیچ ذکری بلد نبودم
زیر لب گفتم خدایا خودت کمکم کن
وارد پایگاه شدم از بدشانسی من آقای کتابی اونجا بود
با بالاترین درجه استرس سلام کردم
بنده خدا همینجوری مشغول بود
جواب داد:سلام علیکم خواهرم بفرمایید درخدمتم
-ببخشید با آقای حسینی کارداشتم
سرش آورد بالا حرف بزنه ک حرفش نصفه موند
زنگ زد آقای حسینی اومد وقتی ماجرا را براش گفتم
گفت باید بریم پیش آقای میرزایی راوی اتوبوسمون بود
آقای حسینی و .... بقیه اصلا به روم نمیاوردن
من چه برخوردهای بدی باهاشون کردم
باید میرفتیم مزار شهدا
من و زینب و برادرش و آقای حسینی رفتیم مزار
یه آقای حدود ۵۱-۵۲ ساله از دور دیدم
یعنی خود آقای میرزایی بود
اصلا قیافشو یادم نبود
تا مارو دید بهم گفت :خانم معروفی
زودتر از اینا منتظرت بودم
بقیه دوستات زودتر اومدن
- خودمو گول میزدم نمیخواستم وجود شهدا را باور کنم
آقای میرزایی: اما شهدا ......
.
.
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @chadooriyam |♡•
چادرےام♡°
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دار📚 داستان واقعی و بسیار جذاب❤️✨ #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌸🌿 #قسمت_هیجدهم8⃣1
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب❤️✨
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌸🌿
#قسمت_نوزدهم9⃣1⃣
آقای میرزایی: اما شهدا خواستنت و
انتخابت کردن که دست از بنده نفس بودن بکشی
و بنده خدا و رهرو شهدابشی
در مقابل حرفهای آقای میرزایی فقط سکوت جايز بود
دوسه روز بعد ما ۱۵نفر با آقای میرزایی ،محمدی ،
حسینی ،زهرا سادات و زینب رفتیم جنوب
این جنوب اومدن کجا، جنوب اومدن نه ماه پیش کجا
نزدیکای اهواز زهراسادات نزدیکم شد
سرم ب شیشه بود که زهرا سادات صدام کرد
زهراسادات : حنانه
اشکامو پاک کردم و گفتم : جانم
زهراسادات : یادته بهت گفتم معنی اسمتو
بفهمی دیگه ازش بدت نمیاد
-آره 😔😔😔
زهرا سادات :خب میخام معنی اسمتو بهت بگم
-ممنون میشم اگه بگی
زهرا سادات : حنانه اسم چهارده معصوم که بلدی ؟
-آره در حد همین اسم
سادات : خوب حالا من بعدا از زندگی همشون بهت میگم
-باشه
سادات :ببین بعداز شهادت امام حسین(علیه السلام)
تو روز عاشورا و شروع اسارت بی بی حضرت
زینب(سلام الله علیها )
توراه کربلا به کوفه یه مسجدی هست که الان
به مسجد حنانه معروفه
ماجراش اینه یک شب سر شهدای کربلا و
خود اسرای کربلا در این مسجد موند
ستون های مسجد به حال حضرت رقیه(سلام الله علیها )
طفل سه ساله امام حسین(علیه السلام )
و سر بریده سیدالشهدا گریه میکنن
حنانه یعنی گریه کن حسین
زهرا سادات رفت و من موندم یه عالمه غفلت و سرزنش 😭😔
حنانه ای که معنی اسمش گریه کن حسین
هست مست و غرق گناه بوده
رسیدیم اهواز و وارد مدرسه شدیم
این بار نق و نوق نکردم فقط بی تاب و
بیقرار شلمچه بودم
بالاخره صبح شد و به سمت .......
.
.
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @chadooriyam|♡•
چادرےام♡°
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دار 📚داستان واقعی و بسیار جذاب❤️✨ #بنده_نفس_تا_بنده_شهدا🌸🌿 #قسمت_نوزدهم9⃣1
💖💐💕🔆
#داستــان_دنبــــاله_دار
📚داستان واقعی و بسیار جذاب❤️✨
#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🌸🌿
#قسمت_ بیستم0⃣2⃣
بالاخره صبح شد و به سمت شلمچه راه افتادیم
قلبم داشت از جا کنده میشد
انگار شهدا منو میدیدن
کفشامو در آوردم و پا برهنه روی خاک
شلمچه راه میرفتم
اشکام با هم مسابقه داشتن
روی خاک شلمچه نشستم و زانوهامو بغل کردم
شهدا من شرمندتونم
حنانه نبودم
مست و غرق گناه بودم قول میدم زینبی
بشم و بمونم
تمام اون سه چهار روز همش گریه میکردم
و با شهدا حرف میزدم
سفر تمام شد و من برگشتم تهران البته با چادر
وای مصیبت شروع شد
با چادر که وارد خونه شدم
بابا: اون چیه سرت مثل کلاغ سیاه شدی
یهو تو همین حین تیام وارد پذیرایی شد
تیام : اون چیه سرت شبیه این زنای پشت
کوهی شدی
فقط سکوت کردم
یک هفته بود منو خانواده ام مثل هم خوابگاهیا بودیم
فرداشب قراره یه مهمونی تو خونمون برگزار بشه
البته مهمونی که غرق گناهه
پدرم بهم هشدار داد مثل همیشه تو
جشن حاضر بشم
خیلی سریعتر از همیشه ۲۴ساعت گذشت
وارد پذیرایی شدم که ......
.
.
#ادامه_دارد
کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است
نویسنده: بانو....ش
j๑ïท ➺
•♡| @Chadooriyam |♡•
#امام_حسین_علیه_السلام
«کربلا کعــبه عشق است» دلِ من حالا
بین این «سعی و صفا» قصد دویدن دارد...
#نرجس_قادری
اللهم عجل لولیک الفرج
"نجابت" در زن مانند
"شجاعت" است در مرد
من از "مرد" ترسو همان قدر متنفرم
ڪه از "زن" نانجیب.
🌿اللهم عجل لولیک الفرج
🌸حدیث زیبا دنیا
🌱مولی امیرالمومنین(ع):
دنیا مکانی برای عبور است نه جایی برای ماندن؛ و مردم در دنيا دو گونه اند: بعضى خود را فروختند(دوزخی شدند) و خويش را هلاك كردند و بعضى خود را خريدند و آزاد كردند(بهشتی شدند).
الدُّنْيَا دَارُ مَمَرّ لاَ دَارُ مَقَرّ، وَالنَّاسُ فِيهَا رَجُلاَنِ: رَجُلٌ بَاعَ فِيهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَرَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا.
📚نهج البلاغه، حکمت133
•°🌸🌱•°
@Chadooriyam