#واسه_پسرا
🌹👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻🌹
پــســــر که باشی... گـاهی عزیز دردانه ی مادر میشوی گاهی عـــصـای پـدر و گاهی تکــیه گاه خــــ🙍ــواهر ....
پسر که باشی... بـــــوی "مردانگی" میدهی..👍
بوی پــاک بودن و #پــاک ماندن.
... چشمانت👀 به قــدر یک
دنیــا ارزش دارد آن هنگام که آرام آنها را میبنـــ🙈ــدی بر روی خواهش های دلت...💘
و با "چشم دل" مهدی فاطمه را
مجسم میکنی... 😭
پســر که باشی تمام دنیا هم که زلیـــ👰ـــخا شد
تو یوســـــف میمانی...به یــوسف که اقتــدا کنی زلــیخا خودش می آید ... یــقــین داشته باش.👍
#حجاب خواهرت آری...اما حجاب چشـــ👀ــــــمان
تو هم دست کمی از زیبایی خواهرت نــ❌ــدارد...
واین تـــ☝️ـــویی که در سخت ترین شرایط یوسف
وار زندگی کردن را به دوستانت یاد میدهی و #"تاثیر" یعنی همین...✅
نیازی ب فــــ📢ــریاد و دعــ👊ـــوا نیست...تو فقط سر
#بزنگاه چشمانت را "ببند"...آری حوالی تو گــ♨️ــاز اشــ💧ـــک آور پخش شده... آن هم به غلظت بالا.😷
مبادا با چشــ😳ــــمانی باز اطرافت را #نگــاه کنی...❌
ببنـ🙈ــد....سریع ببنــد...به عوارض بعدش نمی ارزد.😭
آخر میخواهی چه ببینی؟⁉️حوالی تو هــــــوا #مسموم است...و تا چشم کار میکند قطرات اشک آور در هــــوا پــر شده...😭
آری درست حدس زدی....میدان جــ💣ـــنگ است..
خط مقدم ک بدون تجهیزات نمیشود رفت....
حوالی تو خط مقدم است...😭
آنجا برای #کنجکاوی نیست ...حواســــت باشد.
تفنــ🔫ــگت را پر کن...پر کن از #"دعــا"... از #"خواهش" برای پاک ماندن...🙏
یادت باشد نیرو های "خودی" را از "دشمن" تشخیــــص دهی... تشخیصت را بالا
ببر... ظواهر گولت نزند...تو باید برنده ی میدان شوی... 👍
آری تو باید 💙آسمانی💙 شوی...
جاذبه ی سیــ🍎ـــب زمین گیرت نکند...🚫🚫
سفیــــ👰ـــد برفی را خواهرت بیاد دارد ...سرخی سیب زندگیش را #متحول کرد...حواست به سفید برفی های اطرافت باشد...❌
تو باید پرواز کنی...🕊پر هایت را باز کن...
اری با همان کوله بار آرزو برو...همان #حاجت هایی که فقط خود و خدایت از آن خبر دارید...😭
دارد زمــــ🕟ــــان میگذرد پس چرا نشسته ای؟؟
یاعلی بگو...💪
دستانت را به نشانه ی تکبیر بالا بیاور... 🍃
و آرام اقتدا کن به علی اکبر حسین"ع" و بعدش قربتا الی الله را بلند بگو...👌
برادر حواست باشد...اگر نروی در گرد بـــــاد
#"خواستنی"ها حــــل میشوی
حواست باشد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🍃🌸
••࿐ @chadorbesarha
📚 #داستان_روز
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه اش #دعوت کند.😍
موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند، قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد. بعد با دو دستش، شاخه های درخت را گرفت.😳
چهره اش بی درنگ #تغییر کرد. خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به #استقبالش آمدند...😘
برای فرزندانش قصه گفت، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا #نوشیدنی بنوشند...🙃
از آن جا می توانستند درخت را ببینند. دوستش دیگر نتوانست جلو #کنجکاوی اش را بگیرد و دلیل این رفتار نجار را پرسید...🤔
نجار گفت: «آه،این درخت #مشکلات من است. موقع کار، مشکلات فراوانی پیش می آید، اما این مشکلات، مال من است و ربطی هم به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه می رسم، مشکلاتم را به شاخه های آن درخت #می آویزم. روز بعد، وقتی می خواهم سر کار بروم، دوباره آن ها را از روی شاخه بر می دارم. جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می روم تا مشکلاتم را بردارم، خیلی از مشکلات، دیگر آن جا نیستند، و بقیه هم خیلی #سبک شده اند!...»😃
سلامتی همه مردان سرزمینان
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄
@chadorbesarha