هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
❌ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...❌
به شهرکه اومدم #واحدروبه رومون خانوم میانسالی بود که همیشه#آرایش کرده و #شیک به #بهونه ای به خونمون میومد🤭
وهرروز منو به صرف #چای دعوت میکرد درست نیم ساعت بعد برگشتنم خوابم میگرفت و #بیهوش میشدم
تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم ویواشکی خالی کردم تو #گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194
هدایت شده از تبلیغات نازبانو💖🍡🍰
⭕️ شاید برای شماهم اتفاق بیفتد...⭕️
بخاطر کار همسرم به شهر بزرگی اومدم واحدروبه رویمون خانوم ۳۰ ۴۰ ساله ای بود .که هر روزبه بهانه ای خونه ما می امد همیشه هم آرایش کرده و شیک.هرروز غروب منو به صرف چای دعوت میکرد خونشون درست نیم ساعت بعد برگشتن خوابم میگرفت و بیهوش میشدم..تا اینکه شک کردم رفتم خونشون چای برداشتم وقتی برا کاری رفت آشپزخونه چای خالی کردم تو گلدون و بعد رفتم خونه #ناگهان بعد یه ساعت دیدم .. 😰
❌ادامه ی سرگذشت واقعی👇👇😰😰
https://eitaa.com/joinchat/1144914193C283d282194