#دلنوشته مهدوی
سلام امام زمانم
سلام آقای من
سلام پدر مهربانم
فقط میگویم بیا ومرا نجات بده
هیچ وقت تورا برای خودت نخواستیم
یکبار نگفتیم بیا
چون غیبتت آزارت میدهدبیا که
باشی فقط همین
#دلنوشته مذهبی
سلام_امام_زمانم
تا یخ نزده ریشه ی ایمان برگرد
ای فصل بهـار در زمستان برگرد
مردیم از ین بی کسی و دربدری
ای صاحـب ذوالفقارو قرآن برگرد
اللهمعجللولیڪالفرج❤️
#دلنوشته مهدوی
مولای من
هرچه به خودنگاه میکنم میبینم
من فقط دردهایم را برایتان گفته ام
وتنهاهنگام پریشانی هایم یادتان افتاده ام
دلنگرانم، ، نکندخسته شده باشیدازمن
به راستی بعداز این همه آیا دیگر
صدایم را میشنوید؟
بزرگی میگفت
هرگاه خداوند امامی برای بندگانش
برگزیدبه او شرح صدر و حوصله فراوان
داد مهربان من چه صبورانه
پای حرفهای دلم نشستید
من هزاران حرف دارم هنوز. ...
#دلنوشته انتظار مهدوی
سلام آخرین امید❤️
مهدی جان هفته ای دیگر
طلوع کردواین منم و دستهای خالی ام
و چروکهای روز افزون چهره ام
وخرمن سپید موهایم
وعمری که به سرعت بدون تو میگذرد
ای کاش این چشم های خیس به راه
مانده،حسرت دیدار روی زهرایی ات را به گور نبرند
#دلنوشته
آقا جانم دلم برای تو تنگ است
دوباره غم دارم
چگونه بی تو بمانم تورا که کم دارم؟
#دلنوشته مهدوی
السلام علیک یا صاحب الزمان
آقا جان فدایت شوم بیا و دل مرا بیشتر از این منتظر نزار....
بیا که تا اخرین قطره خون اماده جنگیم در راهت ...
اللهم عجل ولیک الفرج...❤️
#دلنوشته مهدوی
مهــــــــدی_جــان!
هر زمان که می گوییم :
" العجل یا مولای یا صاحب الزمان "
زمزمه هایت را میشنوم که میگویی:
صبر کن چشم_دلت نیل شود می آیم
شعــر من حضـرت هابیـل شـود می آیم
قول دادم که بیایم به خدا حرف نیست
دلــ❤️ به آیینـــه که تبـدیل شود می آیم
العجل یا مولای ........... العجل
مولایم!!! ﻏﯿﺒﺖ ﮐـــــــــــــﺒـــــــﺮﯼِ ﺗﻮ ﺯﻣﺎﻧﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ...
ﻏﻔﻠﺖ ﮐـــــــــــــﺒـــــــﺮﯼِ ﻣﺎ
ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ ✋!!
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دلنوشته مهدوی
مولا مهدی جان
هر صبح که خمود و ناامید ، از پی تکرارها روان می شوم ،
تنها سلامی و نامی از تو کافیست تا آسمان دلم بارانی شود و از رگبار بهاری یادت جام جانم لبریز گردد
و در صفای دلربای حضورت ، غم هایم شسته شود ...
شکر خدا که در پناه توام ...
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ
#دلنوشته مهدوی
دلم برای تو امشب تنگ است ای گل نرگس!
ببين زمانه چه ننگ است ای گل نرگس!
غمی به گوشه قلبم كمين همی كرده است
زمانه با من بر سر جنگ است ای گل نرگس!
فسرده ام و اينك غمی به دل دارم
غمم به سختی سنگ است ای گل نرگس!
تپيد اين دل من در هوای ديدارت
بيا كه ناز تو براي من همچو چنگ است ای گل نرگس!
اگر تو بيايی بنفشه می خندد!
بهار با تو قشنگ است ای گل نرگس!
صحرای کربلای غربت توست و عرصه ی ابتلای مردمان و این تویی که هر صبح و شام آوای «هل من ناصر ینصرنی» سر می دهی و یار و مددکار می طلبی. دردا که هلهله ای ایادی شیطان و امواج سپاه کفر و نفاق، شنیدن صدای استغاثه تو را مشکل ساخته است!افسوس که پرده های غفلت و معصیت، گوش جانمان را سنگین و ناشنوا ساخته است!
ای کاش «هل من معین» ات را می شنیدیم و تو را لبیک می گفتیم. تازه در این میدان از ما سر و جان نخواسته ای. سخن از شمشیر و نیزه و خنجر نیست. فقط فرموده ای برای ظهورم دعا کنید. وای بر ما ! و ای بَدا بحال ما که از انجام همین وظیفه ی ساده نیز طفره رفتیم .........
سلام بر مهدی ! آن پدر مهربان! آن برادر همزاد! آن همدل همراه و آن پناه مردمان در حوادث هولناک. هدف نهایی از ظهور تو رساندن انسان به نهایت درجه ی عبودیت و معرفت الهی و فراگیری مهر و محبت رحمانی است. شمشیر قهر و انتقام تو، برای از میان برداشتن معاندان و مستکبرانی است که بویی از مهر و محبت نبرده اند و فراگیر شدن رافت و رحمت در جهان و رسیدن انسان به سعادت را بر نمی تابند. همانان که موانع مهرگستری در جهانند و باید از شمشیر قهر مهدوی که تجلی قهر الهی است، از میان بروند.
پس برادرم، خواهرم! بیا تا معرفت وشناخت خویش را نسبت به آن یگانه ی دوران و آن میر مهربان ارتقاء بخشیم و از خداوند متعال توفیق جرعه نوشی از جام محبت، معرفت، ولایت، رافت و دعای خیر حضرتش را طلب نماییم.
« اللّهُمَّ هَب لَنا رَاَفَتَهُ وَ رَحمَتَهُ وَ دُعاءَهُ وَ خَیرُه»
#دلنوشته شعر مهدوی
کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته
غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته
دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته
ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته
نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته
کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته
فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته
به سر میآید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته
ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته
عجل علی ظهورڪ یامهدی
زهرا
#دلنوشته
بخندعلی تو میدانی تمام پیامبران قبل ازمنی تو ادامه همه دلتنگیها ی من
و حرا هستی تو معنی دهنده تمام گریه های شبانه نوحی تو هیبت موسا داری تو نفس عیسا داری تو از خون ابراهیمی از تبار اسماعیلی از سلاله عشق تو محمدی تو من هستی و من توام در آیینه وحدت ازلی بخند علی
و دستی را که بالا میبرم ،ایستاده نگهدار
تا تاریخ زیر سایه آن بخندد تا فردا از سر انگشتهای تو اجازه ورود بگیرد تا عشق حق داشته باشد از این همه باران بی وقفه ای که بر این دلهای خسته باریدیم بگوید
بگذار سکوت علی پایانی باشدبرهمه زخم های تاریخ اما فریاد آسمان از همین دقایق جاری بر میخیزد
لبخندبزن علی عیدلبخند است
هرچند دلت اندوه کوه هارا بکشد...
لبخندبزن مولا لبخند بزن امام لبخند...