﷽؛
#ازدواجامامعلی علیهآلافالتحیةوالثناء با #حضرتفاطمهزهرا سلاماللهعلیها
👈 و از حوادث سال دوم هجرت ازدواج میمون #امیرالمؤمنینعلی علیهالسلام با #فاطمه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود که به امر پروردگار صورت گرفت .
👈 و چنانکه در روایات بسیاری از شیعه و اهل سنت رسیده است ، چنان بود که چون #فاطمه به سن رشد رسید بزرگان اصحاب آن حضرت از مهاجر و انصار برای خواستگاری #فاطمه به نزد #رسولخدا صلیاللهعلیهوآله آمدند و پاسخی که #پیغمبرخدا به همه آنها میداد این بود که من در مورد ازدواج #فاطمه منتظر فرمان و دستور خدا هستم و گاهی هم صغر سن و کم سالی #فاطمه را دلیل بر رد درخواستشان ذکر میفرمود و کسی که تا به آن روز به این عنوان نزد #پیغمبر نرفته بود ، علی علیهالسلام بود .
👈 روزی #عمر و #ابوبکر که هر کدام برای خواستگاری رفته بودند و همان پاسخ را شنیده بودند با خود گفتند : چنین به نظر میرسد که #رسولخدا #فاطمه را برای #علی نگاه داشته ، خوب است به نزد #علی برویم و او را برای این منظور نزد #پیغمبر بفرستیم و از آن سو #جبرئیل نیز نازل شده و دستور ازدواج #فاطمه را با #علی از طرف #خدایتعالی به #پیغمبر ابلاغ کرد .
👈 برای این منظور روزی به جستجوی #علی رفته و او را در نخلستانی که مشغول آبیاری درختان خرما بود پیدا کردند و پیشنهاد خواستگاری کردن #فاطمه را از #رسولخدا بدو دادند و #علی نیز که خود مایل به این کار بود با پیشنهاد آن دو نفر دست از کار کشید و پس از آنکه وضو ساخته و دو رکعت نماز خواند به خانه #رسولخدا آمد ولی شرم و حیا مانع شد که منظور خود را بر زبان آورد و #رسولخدا از وضع ورود و نظر کردن به چهره #علی مقصود او را دانسته و بدو گفت :
" برای خواستگاری #فاطمه آمدهای ؟
و چون پاسخ مثبت شنید از او پرسید :
برای انجام این کار از مال دنیا چه دارد ؟
#علی عرض کر د: شمشیری و اسبی و زرهام و شتر آبکشم .
#پیغمبر فرمود : اما شتر آبکش و شمشیر و اسب را که نمیتوانی صرف این کار کنی و همه آنها مورد حاجت توست ولی زره خود را میتوانی صرف این کار کنی ".
👈 #علی به بازار آمد و زره خود را به چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن پول را آورده در دست #پیغمبر ریخت ، آن حضرت نیز مقداری از آن پول را به مقداد بن اسود داد تا جهیزیه ای برای #فاطمه تهیه کند ، مقداد هم به بازار رفته و سنگ آسیایی با ظرفی برای آب و تشکی از پوست خریداری کرده به نزد #رسولخدا آورد و آن حضرت به کمک یکی از زنان وسایل ازدواج و زفاف #زهرا را فراهم کرد و پس از جنگ بدر مراسم زفاف و عروسی انجام شد .
#منبع زندگانی حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله , سید هاشم رسولی محلاتی .
آیا شرکت در مجالس مذهبی طول #عمر را زیاد میکند؟🤔
علم روز پاسخ میدهد 👆🔬💉🌡
برگرفته از کتاب علوم نوین در اسلام 📕📓
🛑 #صحابه_تروریست و قصد جان #رسول_الله صلواتاللهعلیهوآله به روایت #اهلسنت (1)
🖇22 ذی الحجه سالروز توطئه #ترور_پیامبر توسط #ابابکر و #عمر و #عثمان و #صحابه_منافق
🖇#غدیر_و_ولایت_امیرالمؤمنین (5)
🖇#مطاعن
👤بیهقى سنی در دلائل النبوة از عروه روایت کرده که او گفت:
🔰هنگامى که رسول اللَّه با مسلمین از #تبوک بر می گشت و در راه #مدینه به راه خود ادامه میداد، گروهى از #اصحاب او اجتماعى کردند، و تصمیم گرفتند که آن جناب را در یکى از گردنههاى بین راه به طور مخفیانه #بکشند😱 و در نظر داشتند که با آن حضرت از راه عقبه حرکت کنند
🔰پیغمبر اکرم از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد از راه #بیابان برود ؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانى از آن می گذرد، حضرت رسول هم از راه عقبه که منطقه #کوهستانى بود به راه خود ادامه داد، اما آن چند نفر که اراده #قتل پیغمبر را داشتند براى این کار مهیا شدند، و صورت هاى خود را #پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود، #حذیفة_بن_یمان و #عمار_بن_یاسر در خدمتش باشند، و به عمار فرمود: افسار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را حرکت دهد، در این هنگام که راه میرفتند ناگهان صداى دویدن آن جماعت را شنیدند، که از پشت سر حرکت میکنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملى کنند
🔰پیغمبر اکرم از این جهت به #غضب آمد، و به حذیفه امر کرد که آن جماعت #منافق را از آن جناب دور کند، حذیفه به طرف آن ها حمله کرد و با عصائى که در دست داشت، بر صورت مرکبهاى آنها زد و خود آنها را هم #مضروب کرد، و آنها را #شناخت، پس از این جریان خداوند آنها را ترساند و فراری داد و آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به #مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند
🔰بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید، و پیغمبر فرمود: حرکت کنید، و با شتاب از عقبه خارج شدند، و منتظر بودند تا مردم برسند، پیغمبر اکرم فرمود: اى حذیفه شما این افراد را شناختید ؟ عرض کرد: مرکب #فلان و #فلان را شناختم، و چون شب تاریک بود، و آنها هم صورتهاى خود را پوشیده بودند، از تشخیص آنها عاجز شدم
🔰حضرت فرمود: فهمیدید که اینها چه قصدى داشتند و در نظر داشتند چه عملى انجام دهند ؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستیم، گفت: این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکى شب استفاده کنند و مرا از کوه به زیر اندازند، عرض کردند:
🔰یا رسول اللَّه ! امر کنید تا مردم گردن آنها را بزنند، فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که #محمد اصحاب خود را متهم میکند و آنها را #میکشد، سپس رسول خدا آنها را #معرفی کرد و فرمود: شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نکنید
📚دلائل النبوةج 5ص257،ط دارالکتب العلمیة
📚الدرالمنثورج7ص448ط مرکز هجر
🖊ادامه دارد...
✊🏻#برآلیهودلعنت
✊🏻#براهلسقیفهلعنت
🔥الروافضالحیدری🔥
@alravafez_alhaydari