eitaa logo
گسترده چمران
1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
173 ویدیو
2 فایل
برای رزرو تبلیغ به این ایدی پیام بدید 👇 @ebrahimtzr
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️کانالی پر از سرگذشت های واقعی‼️ وضعمون خوب شده بود منم برای خودم یه مزون زده بودم و مشغول بودم. یک روز خانمی وارد مزون شد واز شرایط سخت زندگیش گفت منم دلم براش سوخت و با مشورت همسرم وحید اجازه دادم که مشغول بشه.باهم خیلی صمیمی شده بودیم حتی وقتی صاحبخونه جوابشون کرد شوهرم وراضی کردم که طبقه پایین خونه ما بشینند.تا اینکه.... کلیک‌کنید‌برای‌👈شروع‌داستان 🍂 اینجا سرگذشت زندگی انسان‌ها از زبان خودشان منتشر می‌شود☕️ https://eitaa.com/joinchat/4172481026Ca22de8dd1c تمامی داستان ها واقعی میباشد داستان بهار👉👉
هست كه نميخواهند شما بدانيد!! تاريخى كه سعى كردند در مدرسه و دانشگاه از شما كنند را در اينجا بخوانيد!👇 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
کانالی پرازسرگذشت های جذاب وواقعی‼️ بعدم بلند گفت بی بی مریم حجله علی پسرمه وارث این آبادی و رعیتا بگو اهالی عمارت پایکوبی راه بندازن همه رو بیدار کن شب فرخنده ای رقم میخوره ،امید به خدا همین امشب عروسم ابستن بشه و پسر بزاد کاچی درست کنید و حمومم آماده کنید. عمدا اینا رو میگفت که من بشنوم و عشق علی از سرم بپره. گونه هام گر گرفته بود. منم زنش بودم ولی هیچوقت حجله ای نداشتم.. ادامش و اینجا بخونید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4172481026Ca22de8dd1c داستان خورشید❤️
❌❌این سرگذشت واقعی است❌❌❌ وقتی فهمیدم تو عقد موقت حامله شدم دنیا رو سرم خراب شد، زنگ زدم به رامین، قرار شد هرچی زودتر مقدمات عروسی رو فراهم کنیم، یک هفته مونده به عروسیم موقع اثاث کشی مسعود برادرشوهرم تصادف کرد و مرد‌ و من شدم عروس بد قدم مادرشوهرم،هیچکس نمیدونست باردارم این در حالی بود که هنوز چهلم برادرشوهرم‌ نشده مهسا جاریم خودشو به شوهرم نزدیک کرد.... https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f ❤️داستان مریم❤️❤️
‼️کانالی پراز سرگذشت های واقعی‼️ ‼️بهترین کانال داستان در ایتا‼️ وحشت دیدن اون جوون از یک طرف و نفسهایی که کم آورده بودم از طرف دیگه ،هاج و واج به خط اخم بین ابروهاش خیره شده بودم تنها بودم با مرد غریبه ای که بارها شنیده بودم قبل از فرنگ رفتن دختر ها رو سرِزمینها بدنام کرده بود از ترس زبونم بند اومده و با لکنت گفتم توروخدااا... با من....كا...ری نداشته باش..... برای شروع داستان کلیک کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4172481026Ca22de8dd1c ❤️داستان عاشقانه خورشید❤️
🙏🔴 هر جا نا امید شدی و فکر کردی به ته خط رسیدی، حتما فقط 10 دقیقه بیا اینجا و چندتا ویدئو از دکتر عزیزی رو ببین، اگه اعتماد به نفست پایین هست حتما گوش کن👌 کانالی پراز مطالب شادو_انگیزشی جملات مثبت و.. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2967404754Cd55473eba5 ❤️👌17 به شدددددددت توصیه میشه👆
بعد اینکه از خونه داداش هووم‌ اومدیم شوهرمو دودستی تقدیم هووم‌ کردمو خودم رفتم تو اتاق دیگه طاقت نداشتم یه دل سیر شروع کردم به گریه کردن که یکدفعه صدای.....💔 https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f من مینام زنی که خودش برا شوهرش زن گرفت تا براش بچه بیاره ولی نمیدونست دنیا چه خوابهایی براش دیده.... برای خواندن داستان کلیک کنید واقعی و پرتجربه❌😰
دخترااا ببینید چیااااا آوردم براتون👆😱😍 جینگولیجات 🤪🦄✨🦋 لوازم تحریر 🎀📝 زود بیاید که کلی حال خوب داریم براتون🤗💜 🦄 eitaa.com/joinchat/3649372162Cbf8e4c8b92 داریییم فقط تا فردا🤪👆👆
چرا قبل از ریختن آبجوش روی زمین بسم الله میگویند؟ چرا اسمِ خدیجه در تاریخ اسلام بشدت گمشد؟ فلسفه ی خواندنِ نماز به زبانِ عربی چیست؟! چرا اطراف بعضی از قبور مورچه جمع میشود؟ برای دیدن جوابهای شگفت انگیز وارد کانال تاریخ شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
🟥 هفت سین امسالت خودت درست کن 🔵اکسسوری سنگ مصنوعی 🟡قالبسازی 🟢شمعسازی 🟠رزین روی سنگ 🔴پتینه روی سنگ ⚪️ دکوپاژ روی سنگ 🟣عکس نوشته روی سنگ 🟤 و بیش از 115 آیتم آموزشی............ 😍اینجا پُره از تکنیکهای https://eitaa.com/joinchat/2020213002Caa98b3f63e ♥️✨ میدونی با شرکت در یکی از کلاسهای میتونی ماهانه بالای 10 میلیون درامدداشته باشی❓ ما تخفیف 80 درصدی بمناسبت میلاد حضرت فاطمه(س)
معدنِ نوســـــــــتالژی های حال خوبکن😍❤️ اون موقع ها که یه حموم نداشتیم! حسرت یه خوراکی خریدن بودیم ! مامانامون درگیر پیتِ نفت پر کردن بودن! اما بازم همیشه خوش میگذشت☺️بازم ازمون بپرسن الان یا قدیم هممون میگیم قدیم☺️ فقط دهه پنجاه،شصت و هفتادیا میدونن چی میگم بیاید☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f هر روز و قدیمی☺️
‼️کانالی پر از سرگذشت های واقعی‼️ وضعمون خوب شده بود منم برای خودم یه مزون زده بودم و مشغول بودم. یک روز خانمی وارد مزون شد واز شرایط سخت زندگیش گفت منم دلم براش سوخت و با مشورت همسرم وحید اجازه دادم که مشغول بشه.باهم خیلی صمیمی شده بودیم حتی وقتی صاحبخونه جوابشون کرد شوهرم وراضی کردم که طبقه پایین خونه ما بشینند.تا اینکه.... کلیک‌کنید‌برای‌👈شروع‌داستان 🍂 اینجا سرگذشت زندگی انسان‌ها از زبان خودشان منتشر می‌شود☕️ https://eitaa.com/joinchat/4172481026Ca22de8dd1c تمامی داستان ها واقعی میباشد داستان بهار👉👉