eitaa logo
پایگاه تبیین چندهمسری اسلامی
2.9هزار دنبال‌کننده
414 عکس
412 ویدیو
4 فایل
*مدیریت @Admin_modiriat
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت دوم قبل از بیان ادامه داستان لازم است مقدمه ای را بیان کنم. در قسمت اول عرض کردم که بعد از دو همایش پی در پی ترویجی که در تهران برگزار شد و به لطف رسانه های داخلی و خارجی معاند همچون و اطلاع‌رسانی خوبی هم صورت گرفت، دوستان مروّج انسجام بیشتری پیدا کردند و مهمتر اینکه با جمعی از دوستان آشنا شدم که هر کدام دغدغه هایی برای ترویج این فرهنگ ناب داشتند. با چند گروه مختلف، فعالیت هایی را در این زمینه شروع کردم و انگیزه ام برای تبلیغ بیشتر شد. اما چیزی که در این بین مرا آزار میداد آن بود که بسیاری از مروّجین فقط در فضای مجازی حضور شجاعانه ای داشتند و حاضر نبودند برای ترویج این فرهنگ الهی در فضای حقیقی و... فعالیت کنند. ممکن است سوال کنید چه لزومی داشته و دارد اشخاص برای ترویج، علنی فعالیت کنند؟ دلائلم برای این فکر، بسیار است. فقط یک نمونه از این دلائل آن است که عده ای از مخالفین این فرهنگ، از همان اول ما را به انواع امور تهدید میکردند و این پنهانکاری مروّجین تایید خوبی بر این مطلب بود که ما داریم خلاف قوانین و مقررات فعالیت میکنیم. یک نمونه دیگر از دلائلم سوء استفاده برخی افراد از فضای تبلیغاتی ما بود که از همه چیز برای فرهنگ تعدد زوجات خطرناک بود. مشکل بدتر این بود که برخی مروّجین در همان فضای مجازی هم حاضر نبودند با نام حقیقی فعالیت کنند. علت این برخورد هم مختلف بود. یک عده می گفتند ملاحظات خانوادگی دارند و چون خانواده شان (همسر و والدین) ناراحت میشوند نمیتوانند این کار را کنند که البته به این گروه تا حدودی حق میدادم. عده ای می گفتند ملاحظات امنیتی دارند و ممکن است در محل کار یا ... برایشان مشکلی پیش آید که این گروه بیشتر از بین آقایان مروّج که از قضاء متاهل و خواستار تعدد زوجات بودند، مطرح میشد. حرف این گروه به هیچ وجه برایم قابل هضم نبود و با خود میگفتم این ها اگر مرد میدان نیستند، چه چیز باعث شده بیایند سراغ ترویج؟ و آیا خون خودشان را از خون من و همسران مظلومه ام رنگین تر میبینند؟ کم کم که پیش رفتیم ، با روحیات برخی افراد این گروه آشنا شدم و یقین کردم چیزی جز شهوت حیوانی وجود ندارد و نشانه اش هم لَه لَه زدن عجیب و غریب برخی از این افراد بود که پی در پی از بنده موردی برای ازدواج موقّت کوتاه مدت مطالبه میکردند. با این مقدمه به ادامه خاطره اصلی برمیگردم. همانطور که در قسمت اول عرض کردم، در طول حدود یک سال، جلسات هفتگی مستمری را برگزار کردیم و نتیجه اش شد جلسات ماه رمضان با نگاه ویژه به تعدد زوجات. متاسفانه با شروع بارگذاری خاطره اول از این سلسله جلسات، یکی از اعضای مرکزی گروه اشکال کرد که ما حاضر نیستیم اسمی از ما برده شود. در جواب گفتم منظور شما از این ما چیست؟ گفت من و فلانی و فلانی... بنده مقاومت کردم، ولی با تماس ها و پیام های مکرّر این فرد و به حسب اعتمادی که به ایشان داشتم، خاطره مزبور را اصلاح کرده و اسامی افراد را حذف کردم. با این حال بررسی کردم و دو سه نفر از دوستان فرمودند این طور نیست و هویت ما قبلا هم علنی شده و ما برای ترویج این سنت الهی، اِبائی نداریم. با این حال تصمیم گرفتم جلسه ای را با برادری که اشکال کرده بود برگزار کنم و ببینم حرف حسابش چیست؟ جلسه پر چالشی برگزار شد و از حرف های این فرد، متوجه شدم باید با همان افراد سینه چاک فرهنگ اهلبیت علیهم السلام راه را ادامه دهم و بی‌خود جبهه فرهنگی‌مان را معطل چنین افرادی نکنم. وقتی به خانه آمدم مثل همیشه با همسران و فرزندان دور هم جمع شدیم. عادت کرده اند که به وقت برگشت پدر به خانه، گرد او جمع شوند و محبتی جمعی را به نمایش بگذارند. ولی حال نزار من داد میزد که ناراحتم... ادامه دارد... 🌺 مبلغ باشید 🌺 و و : @CHANDHAMSARI_ORMAVI : @CHANDHAMSARIORMAVI لینک اصلی کانال در سروش: http://sapp.ir/Chandhamsari_Ormavi