📸خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !
🔹یک روز گرم تابستان ، شهید مهندس (مهدی باکری ) – فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا – از محور به قرا رگاه بازگشت . یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید ، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد ، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد ، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید :
🔺 ( امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید ؟ ) جواب دادند : نه ، جزء جیره امروز نبوده . مهدی با ناراحتی پرسید : ( پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید ؟( گفتند : دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما .
🔹مهدی این حرف ها را شنید ، با خشم پاسخ داد : ( از من بهتر ، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند ) . به او گفتند : حالا باز کرده ایم ، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید . مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد : (خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !)
📩 بخشی از خاطرات شهید سردار شهید "مهدی باکری"
📜 پنجشنبه ها #خاطرات_شهدا
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🙏🏻نماز را در هواپیمای فانتوم خواندیم
🔹از یکی از دوستان سرلشگر #شهید خلبان محمود خضرایی نقل شده است که یک بار در پایگاه به صورت آماده بودیم که در ساعت ۴ صبح صدای آژیر اضطراری شنیده شد. بلافاصله به اتفاق خضرایی به پرواز در آمدیم. بعد از ماموریت تازه هوا درحال روشن شدن بود که او گفتند: موافقی نماز را همین جا بخوانیم؟
گفتم: خیلی خوبه، از این بهتر نمی شه.
گفت: گپس اجازه بده با رادار صحبت کنیم و به سمت قبله پرواز کنیم."
🔺پس از هماهنگی با رادار، سمت قبله را برگزیدیم. ابتدا او نمازش را خواند و آن گاه من هم نمازم را بجا آوردم. پس از ادای نماز، او با صدای گیریایش با خدای خود مشغول مناجات شد و آن گونه ملتمسانه سخن می گفت که من را هم تحت تاثیر قرار داد.
این نماز یکی از نمازهای منحصر به فردی بود که هرگز آن را فراموش نمی کنم.
چقدر دل انگیز و زیباست خلوت با خدا در دل آسمان، گویی روحمان نیز همچون جسم پرواز می کرد و خدایی شده بود. انگار به زمین تعلق نداشتیم و دوست داشتیم برای همیشه در آسمان پرواز کنیم.
🌷#خاطرات_شهدا
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خاطره شهادت شهید احمد کشوری از زبان یکی از همرزمانشان، ایرج میرزایی
#خاطرات_شهدا
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🔰 ماجرای اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگان
🔹یکی از همرزمان شهید بابایی میگوید: نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورودش به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست.
🔺به بنده حقیر، مسوول وقت فرودگاه، اطلاع دادند دم درب مهمان داری! رفتم و با کمال تعجب شهیدعباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته، پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشستی؟
🔹خیلی آرام و متواضع پاسخ داد: نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمیتوانی وارد شوی، من هم منتظر ماندم، مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بود، نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد، بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
🌷 #خاطرات_شهدا
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
16.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 / ماجرای اطاعت شهید بابایی از سرباز پادگان
#خاطرات_شهدا