سلام علیکم بزرگوار اگر میتونید باهاش ازدواج کنید بسم الله... اگر نمیتونید چرا میخوایید بیشتر از این زجرش بدید؟؟ ادامه ارتباط اشتباه مساوی با عذاب بیشتر هست!!! اگر راهی برای ارتباط صحیح نیست بهترین لطفی که میتونید در حقش کنید اینه که ازش فاصله بگیرید ناامیدش کنید از اینکه بتونه به شما دسترسی داشته باشه تا به زندگی خودش دلگرم بشه

❤️ خدا تو را دوست دارد 😔 تو سرت را انداختی پایین دنبال دلت رفتی... 👈 با خدا حرف بزن، دلت را باز می‌کند #این_کلیپ_عالیه👌 #تصویری #استاد_پناهیان ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

سلام خب الحمدلله که مشکلی نداشتید😊 البته دوست مذکر(همون دوست پسر) خب از نظر شرع درست نیستا 😁 باید اولویت بندی کنی قطعا درس شما مهم تره البته با دوست های دخترت میتونی ارتباط حقیقی هم داشته باشی و حضوری ارتباط داشته باشید. اینکه تعادل در زندگی مجازی و عادی برقرارکردید خیلی خوبه اگر با برنامه ریزی کار کنید ان شاءالله که مشکلی پیش نمیاد

🔴 کارشناس محترم کانال در پاسخ به این سوال و سوالات مشابه 👇👇

ما داریم تلاشمونو میکنیم 😊 مراقب خودتون و دلای پاکتون باشید

🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 دوست دخترم بخاطر من چادری شده 🔴میگه:از وقتی باهاش دوست شدم هم چادری شده, هم نماز خون، گاهی با هم هیئت هم میریم😶 اگه کات کنم، همه چیز به هم می خوره😔 🔵 میگم: اولاً #حجاب و نمازی که به خاطر دل یکی دیگه اونم یه نامحرم باشه همون بهتر که نباشه! اگر هم که آگاهانه و به خاطر رضایت خداست؛ پس نباید نگران قطع رابطه و خراب شدن اوضاع باشی... 🔴تازه همون خدایی که حجاب و نماز رو واجب کرده، #رابطه_با_نامحرم رو هم حرام اعلام کرده.... اطاعت از خدا سلیقه‌ای نیست که هرقسمتش رو دوست داشتی انتخاب کنی، مطمئن باش رابطه ی دوتا جوان نامحرم باهم، عواقب جبران ناپذیری در آینده خواهد داشت! 🔵ضمن اینکه اگر انقدر میتونی آدم‌ها را متحول کنی و تاثیرگذار باشی برو روی هم جنس خودت اثر مثبت بذار... انقدر پسر هست که تو منجلاب گناه دست و پا می‌زنن و نیاز به کمک دارن و تنها هستند... برو به اونها کمک کن. 📛پس بهتره خودتو گول نزنی 📛 #ارتباط_بانامحرم ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

🔴 عزیزان لطفا توجه داشته باشید اگر کسی خطایی کرده به این معنی نیست که آدم بی ایمانی بوده!!! اتفاقا شاید افراد خیلی مقیدی هم باشند ولی واقعیت اینه شیطون هم راهش رو خیلی خوب بلده!!(ناسلامتی شیطونه،دست کمش نگیرید) از اول به شما نمیگه حضوری با نامحرم خلوت کن! میدونه که راه نداره از این طریق گول بخوری! برای هرکی از راه خودش خیلی خووووب و ریز وارد میشه😈 در حقیقت اگر قبح همون پیام مجازی شکسته شد، دیگه نمیتونی مانع بقیه اش بشی!!(قدم اول برداشته شده) اولش میگی یه پیام که اشکالی نداره کم کم که دلت تیره شد میگی یه بارم از دور ببینمش چیزی نمیشه که... 😁 بعد میگی اگر از نزدیکم ببینمش چیزی نمیشه!! مراقبیم که اتفاق بدی هم نیوفته و.... یهو به خودت میای میبینی😱 نه راه پس داری و نه راه پیش!!! 😭😭 وابسته شدی!! عادت کردی به گناه!! نمیتونی گناه رو ترک کنی!! بیماری جسم راحت تر درمان میشه ولی شما روحت بیمار شده و باید خیلی تلاش کنی که روح بیمارت رو خوب کنی! 😔😔

🔴 #تجربه تلخ ✍ #ارسالی شما ✍ قسمت های داخل پرانتز (__) از طرف ادمین اضافه شده، بعضی قسمت ها مناسب برای منتشر شدن نبود، حذف شده 👇👇👇 اصلا نمیدونستم گروه های مختلط هم وجود داره به خودم حق نمیدم اما شرایط روحی فوق العاده بدی داشتم (توجیه اشتباه، اکثرا میگن شرایطمون ما رو به این راه سوق داد🤕) وارد یک گروه شدم و مبهوت به حرف هاشون نگاه میکردم 😳😳🤭 (شاید اولین اشتباه ورود به گروه مختلط بود) چون تقیدات دینی م رو داشتم چت نمی‌کردم، یه روز یک نفر با اسم و عکس خاص دیدم مودب هم بود تو گروه گفتم چقدر این عکس شبیه شهداست. گفت عکس خودمه( اون عکس واقعا شبیه شهدا بود) بعد گفتم این اسم پروفایل تون معنیش چیه؟ کلا عرفانی میزد! هیچی.. آخرش نفس و شیطان دست به دست هم دادند و رفتیم پی وی! گفت همین اول بگم من متاهلم !! منم چندتا فحش مودبانه دادم و بلاک! 🚫 من هی تو این گروها می‌گشتم و هی حالم بدتر میشد و اونجایی که یه نفر با پروفایل مذهبی چیزای بدی فرستاد پی ویم خیلی اذیت شدم گفتم اینا همش یا فحش بدجور میدن یا ... اما اون بنده خدا اینجوری نبود 😇 رفتم تو لیست مسدودی ها دیدم عکس پروفایل منو زده پروفایل ش و یه چیزی هم نوشته بود! منم احساسی..‌ 🤩 رفتم و باهاش حرف زدم هنوز با گله مندی بهش میگفتم تو که متاهلی چرا میای این گروها ! چندتا صوت فرستاد 🎧 چقدر صداش دلگرم کننده بود😌 گفت زنم... سال از من بزرگتره و.... و هیچ لطافتی نداره و کلی از این حرفا (توجیهات متاهل ها! همسرم بهم کم اهمیتی میکنه) حقیقتا زبون چربی داشت! بعدش متوجه شدم طلبه ست، خیلی بد بینم کرد😣 (البته مستحضر هستید که همه قشری ادم خوب و بد داره!! طلبه های خوبم زیاد داریم، ولی بارها متذکر شدیم هیچ وقت فراموش نکنید طرف قبل از اینکه طلبه، استاد، دکتر یا هرچی باشه، آدمه!! یک مرده!! یک جنس مخالف که اگر سالم و طبیعی باشه باید بر اثر ارتباط علاقمند به جنس مخالف بشه... 😢) بعدش گفت میتونیم محرم شیم که چت هامون حرام نباشه😳😫 ادامه داره... ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

. . . بعدش گفت میتونیم محرم شیم که چت هامون حرام نباشه😳😫 (قبلا گفتیم محرم شدن فقط برای چت نداریم!! دختر مجرد اذن پدر میخواد برای محرم شدن با کسی! ) من دوباره مقاومت کردم اما دیگه دیر شده بود من اولین بار بود که حس کردم یه نفرو خیلی دوست دارم😔 البته جنس مخالف اون هیچوقت ازم درخواست نکرد عکسمو بدم، اما من هربار میگفتم عکستو بده برام میفرستاد, اینو بگم که توان مخ زنیِ فوق العاده ای داشت:/ (خیلی جالبه اکثر خانما درباره آقایون همین نظر رو دارن!!) منه آفتاب مهتاب ندیده هرچی باهاش حرف میزدم بیشتر علاقه مند میشدم بهش.(طبیعیه که کسی که تابحال تجربه نداشته براش جذابه، اما شما میتونستی تمام این حال خوب رو با همسرت تجربه کن!! نه اینکه اشتباه کنی و همش عذاب وجدان داشته باشی) اینم بگم که من اصلااااا نمیدونسم کاربرد صیغه چیه! فقط با خیال راحت فکر میکردم بهش محرمم😑 فاصله ی شهر ما تا شهر اونا خیلی زیاد بود خیییییلی تا بهش گفتم دلم میخواد بیای اینجا گفت باشه😞 اینم بگم که من خیلی تو فکر خانمش بودم و میگفتم خانومت گناه داره یه بار می‌گفت خونه باباشه یه بار می‌گفت نیست هر دفعه سراغ می‌گرفتم که الان زنت کجاست؟! سر این قضیه هربار یه دعوایی داشتیم! ایشون بالاخره قصد سفر کردن که همو ببینیم من اصلا و به هیچ وجه فکرای بدی از سرم نمی‌گذشت از بس نگاهم عاطفی بود فقط تو دلم از شهدا خواستم که کمکم کنند😞 دیدمش و اصلا برام عادی نبود که بخوام کنارش راه برم... ادامه داره... ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

🔴 توانایی عجیب مردها در مخ زنی!! 🎬 استاد رائفی پور 📝 نگاهی متفاوت 🚫 سوء استفاده از زن ممنوع 🚫 ⁉️.... مرد باش ... ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

. . دیدمش و اصلا برام عادی نبود که بخوام کنارش راه برم... رفتیم یه پارک که بزرگ و خلوت باشه ایشونم که مقید به نماز اول وقت _حالا من از وقتی این آقا رو شناختم نمازم رفت ر‌و هوا _(نشون میده واقعا آدم بدی نیست! ولی وسوسه شیطون متاسفانه کار خودشو کرده😑) توی نمازخونه نمازشو خوند بعد که اومد بیرون دیدم تو فکره گفت بعضی آدما چجوری با هوای نفس شون مبارزه میکنند؟؟ من اون موقع منظورشو نفهمیدم برگشتیم پارک بحث ش پیش اومد سرم داشت سوت میکشید😖😣 گفت بریم مسافر خونه!! گفتم چی میگی؟!!! تو نمی‌فهمی که به یه دختر ... این حرفا رو نمیزنند😬 اونم زد زیرش که چه فرقی داره و کلی چرت و پرت من دیگه حالم خوب نبود خودمم نمی‌فهمیدم حالم عوض شده نمی فهمیدم چی شده بازم تکرار کرد که زنم حامله ست و ... میخواست دلم براش بسوزه من بهش گفتم اینجا اصلا مسافرخونه نداره، این چرت و پرتا رو هم دیگه نگو الآنم داره نزدیک شب میشه و باید برم خونه.. اسنپ گرفتم که تا ترمینال بره منتظر اتوبوس موندم که برم ولی هنوزم دلم میخواست پیشش بمونم 😞 بهم گفت من نمیرم شهرمون فعلا میرم... اینجا خونه داریم توام صبح ماشین بگیر بیا... 😤 گفتم من نمیام گفت من می‌دونم میای با یه حال زار سوار اتوبوس شدم به شدت حالم داغون بود خیلی بهم ریخته بودم اصلا نمیدونستم چی شده با هیچکس دلم نمی‌خواست حرف بزنم شوک بودم رسیده بودم خونه زنگم زد جواب ندادم پیام داد که سلام عزیزم، من نمازمو خوندم و منتظرم اتوبوس راه بیفته و.... میدونستم روی حضرت زهرا خیلی حساسه. همیشه از حضرت زهرا حرف میزد بهش پیام دادم و قسم دادم به حضرت زهرا که شماره هامو پاک کنه و دیگه هیچ پیامی نده😞 فک نمی‌کردم قسم حضرت زهرا جواب نده، بازم پیام میداد 😔😔😔 و من متنفر از همه چی! ازش متنفر شده بودم اما وابستگی که ایجاد شده بود رو نمیتونسم کاریش کنم داشتم میسوختم همه کاری میکردم که از یادم بره توی ایتا و سروش و توی گروه مذهبیا دنبال مشاور می‌گشتم که بهم بگه چیکار کنم، از یکی دوستام که قبلا با پسری دوست بود پرسیدم چقد طول کشید که کلا فراموشش کنی..گفت سه چهار ماه اما من هرروز به خودم می پیچیدم واقعا درد داشت با هر مشاوری که میشد تلفنی قضیه رو بهش گفت حرف زدم اونا موقتا آرومم میکردن اما من داشتم میسوختم روحم زخمی شده بود دپرسی وابستگی حس بی ارزشی سوگواری افت شدید تحصیلی له شدن احساسات بدبین شدن و درد درد درد چیزی که گفتم مختصری از بلاهایی بود که خودم سر خوردم آوردم نمی‌خوام هیچ دختری مبتلا بشه 😔 دعا کنیم واسه همدیگه فتنه خشک و تر نمی‌داند خدایا وقت رفتن کاش دستم به دامان شهیدان بوده باشد💔 ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

🔴 خوب و پاک موندنه که شاهکاره مخ دختر مردمو زدن!! دل یه مردی رو لرزوندن که همه بلدن، خیلی سخت نیست! گناه کردن که سخت نیس راه آسون رو انتخاب نکنیم ❌ بیایید به حق این روزا تلاش کنیم دلامونو #حسینی کنیم 😔❤️

یـــادِش بخـــیر شہــــیـ🌹ـد مــے گُفتــ : جنگ نرم مثل خمپاره ۶۰میمونه نه صدا داره نه سوت فقط متوجه میشی که دیگه رفیقت نه مسجد میاد نه هیئت... 😔💔

#فضای_مجازی #رابطه_دوستی_مجازی #سوءاستفاده_عاطفی_و... #انتخاب_عاقلانه ♨️ در پاسخ به دختر خانمی که بخاطر اعتماد داشتن به گروه های تلگرامی مختلط، فریب یک پسر را خورده و ... بنا به در خواست خودشان، سوالشان منتشر نمیشود. 🎙 پاسخ استاد پوراحمد

#عبرت_نامه من مینویسم اگردوست داشتیدشمابه اشتراک بزارید سلام من خواستم ازخواهرم هفده ساله ی خودبنویسم وقتی فقط پانزده سال واندی داشت پسریکی ازفامیلها عاشقش شدمادرم راضی به این ازدواج نبودامااون پسردست بردارنبودوهرروزیکی ازاقوام روبرای خواستگاری به خونه مامیفرستاد اونقدرامدورفت وگریه کردکه جواب بله روگرفت وکلن بیست روزطول کشیدازنامزدی تاازدواج وسه ماه بعدخواهرم دراوج بچه بودن خودش گفت که باردارهست اون مردعاشق بودمیپرستیدزنش راتاوقتی پسرشون به دنیااومدزندگی خیلی زیبایی داشتندخیلی زیباکه اصلاباورمون نمیشداینچنین بشه باهم تماس گرفت گفت میشه بیای اینجاکمی اعصابم بهم ریخته رفتم دیدم گوشه ای نشسته وداره اشک میریزه بایک گالن بنزین وکبریتی دردست فقط التماسش میکردم که اروم باشه اشک میریخت وبابغض میگفت که همسرش رودرحال خیانت دیده دلم هزاران تیکه شدآروم آروم رفتم کنارش وبنزین روازدستش گرفتم صدای بچش بلندشدبچه ی شش ماهه گریه میکردمن نمیدونستم که اگه رفتم بچه روآروم کنم چه اتفاقی میفته وگرنه هزاران سال اون زیرزمین لعنتی روترک نمیکردم فقط چندلحظه شدچندثانیه که دیدم کسی بافواره ی آتیش به شیشه ها میکوبه جیغ کشیدم باپتورفتم سراغش ازصدای جیغ هام همسایه هااومدن ولی خواهرم سوخت پرپرشدودرآخرخاکسترشدوبه خاطرخیانت یک انسان پست یک زن هفده ساله سوخت ویک بچه ی شش ماهه بی مادرشدمن همیشه میگفتم چرااینکاروباخودش کردچراجدانشدوهزارن چرای دیگه الان پانزده سال هست اون زیرخاک هست واون فامیل بی شرف من که خودش وبه آب وآتیش زدتابه خواهرم برسه داره نفس میکشه میدونی باکی باهمون زنی که رابطه داشت وخواهرم دیدوپرپرشدازدواج کرداون اصلاهم تاوان ندادتاوان جوانی خواهرم رااون فقط هفده سال داشت بچه بودوخودش روبه خاطریک پست فطرت به آتیش کشیدخدالعنت کنه همه ی خیانتکاران را 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 Ⓜ️سلام و عرض ادب محضر اعضای کانال 💬 نکاتی میخوام عرض کنم 1 : انسان باید محکم باشد در روایت نیز آمده که مومن مانند کوه محکم و استوار هست . پس به #هیچ عنوان نباید انسان با مشکلات خودش رو ببازه و دست به خودکشی بزنه .خودکشی گناه کبیره هست و وعده عذاب جاوید دارد . 2 : خانم یا آقایی که داری چت میکنی و کم کم یک رابطه عاطفی داره شکل میگیره و خودتم میدونی این ارتباط حرامه ، پس زود بیا بیرون ،توبه کن . کات کن .ممکنه همین هوس تو زندگی یک نفر که نه ،بلکه زندگی چندخانواده رو به نابودی بکشونه . آیا همین چت ها و دلبستگی ها منجر به فروپاشیدن خانواده نشده تاحالا ؟؟؟ پس چرا عبرت نمیگیریم ؟؟!!!!!

✋ایـــســ⛔ــتـــــ✋ ❌ یکبار هم که شده با خودت و خدایت خلوت کن 📛 نکند مجازی شدنت مساوی شود با #سقوط ایمانت!!😔 🚫 خـیلی از چت ها 👬 گروه های مختلط 👫 📱و دوستی های مجازی💻 💣 پـرتگاه ِ ایمان توست...❗️ 👈 بیاین همیشه یادمون باشه مولامون امام زمان(عج) به تک تک کارای ما نظر دارن ، حتی یه کلیک کردن 😉اونوقت به حرمت اماممون هم که شده خیـــــلی از کارها رو انجام نمیدیم ┄┅═══✼❣❤☀❤❣✼═══┅┄

🔴 خانم عزیز اگر کسی رو داری که نگرانته و حواسش بهت هست مثلاهمسرت، برادرت، پدرت و... خوشحال باش حتما زیاد دیدی توی ادعیه که ائمه از خدا خواستن لحظه ای به حال خودشون واگذار نشن!!! تازه فکر کن!! اونا که معصوم بودن و ماها ضعیف در برابر شیطان!! اینکه کسی مراقبت باشه بدون که یه شانس بزرگ داری تو زندگیت 😊 🔴 آقای مهربان لطفا در فضای مجازی همسرت را تنها نگذار، شاید بنا به دلایلی و شرایط بد فعلی خیلیا مجبور به حضور توی گروه های مختلط باشن، لطفا مثل جاهای دیگه پشت همسرت باشه و رهاش نکن ✅ پیشنهاد اینکه سعی کنید تا جایی که امکان داشته باشه اکانت شخصی و خصوصی نداشته باشید.(چه بین همسران، چه برای فرزندان_نوجوان ها را در فضای مجازی به هیچ وجه تنها رها نکنید) ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772

#دوستی_مجازی سلام استاد خسته نباشید دختری 21 ساله هستم مجردم استاد ی کاری کردم میخواستم بدونم الان اون کاری که کردم گناه ب حساب میاد یا نه استاد ی روزی تو فضای مجازی بودم یکی بهم پیام داد ی پسر بود ازم میخواست پستمو براش بفرستم وقتی ک فرستادم تشکر کرد منم خواهش کردم بعد قربون صدقم رفت من چیزی بهش نگفتم دو روز بعد باز بهم پیام داد وقتی پیام داد قربون صدقم میرفت اصلا نمیدونم چی شد باهام برای اولین بار تو عمرم با ی فرد نامحرم ارتباط برقرار کردم و قلبم هزار میزد من بهش میگفتم برادر که چیزایی بدی فکر نکنه اونم بهم میگفت خواهر... بعد از چند روز قربون صدقه هاش بیشتر و بیشتر شد احساس میکردم من ب این قربون صدقه هاش نیاز دارم.. 😔 بعد از دوروز بهم پیام داد گفت یکی رو دوست دارم که دارم باهاش حرف میزنم که قبول کنه باهام باشه و ازدواج کنیم بهش گفتم عه چ خوب گفت اون تویی چشام ی وجب باز شد بهش گفتم تو ندیده و نشناخته آخه چطوری مگه میشه... نشستم با خودم کلنجار رفتم گفتم بلاکش کنم خیلی بهتره، خونوادم و بهونه کردم براش و بلاکش کردم استاد از اون موقع تا الان ی چند ماهی میگذره ولی بعضی وقتا ک تنها میشم احساس درونم میگه نیاز دارم ب کسی ک هی قربون صدقم بره و این چیزا... بخدا الان خیلی پشیمونم که چند روز با پسری درارتباط بودم حس میکنم گناه بزرگی کردم تا چند روز حالم بد بود قرآن که میخوندم با خدا حرف میزدم اروم میشدم احساس میکنم با این حرکتی ک کردم خدا از دستم ناراحته .... 😔 هی با خودم میگفتم الان شاید دوران سنی هستم ک حساسه و نیاز دارم... با پدرم ک حرف میزنم اروم میشم ولی باز اون حس عجیب و غریب ولم نمیکنه..😔😔😔😔 ممنون میشم استاد کمکم کنید اون حس و حالایی که برام میاد خیلی اذیتم میکنه ،اجرتون با آقا...🙏 🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #محسن_پوراحمد_خمینی

#دوستی_مجازی 🌸 پاسخ استاد پوراحمد #روانشناسی_اسلامی_خانواده #کانال_تربیتی_همسران_خوب #محسن_پوراحمد_خمینی

💌 #عبرت_نامه / #ارسالی شما سلام،وقت بخیر من یه دختر چادری و مذهبی ۱۸ ساله هستم اما متاسفانه اصلا با پدر و مادرم رابطه خوبی ندارم مخصوصا با مادرم که بعضی وقتا خیلی اذیتم میکنه... خیلی احساس نیاز میکنم به محبت یه پسر خیلی، به خاطر اینکه نمیخوام به گناه بیفتم همش از خدا میخوام خدا کمکم کنه زود با یه پسر مومن ازدواج کنم و به آرامش برسم اما مامانم خواستگارامو رد میکنه نمیذاره بیان و میگه باید فعلا درس بخونی من خیلی دوست دارم تحصیلات عالیه داشته باشم اما واقعا حوصله درس خوندن ندارم چون فقط میخوام ازدواج کنم اینا رو گفتم که منو بشناسید و برم سر اون ماجرایی که برام پیش اومد اواخر سال ۹۸ بود که تو اینستا یه پسری که از من ۴ ماه بزرگتر بود بهم پیام داد... من از اون جایی که خیلی عاشق امام حسین(ع) هستم همش از ایشون پست و استوری میذاشتم اون آقا پسر همش تحسینم میکرد به خاطر اینکه اینقدر امام حسین رو دوس دارم و اینکه بهم میگفت خیلی خوبه که چادری هستی و از این مسائل اولین بار که پیام داد من بهش گفتم که تا به حال با هیچ پسری نبودم و نمیخوام با یه نامحرم چت کنم... خیلی اصرار کرد و منم قبول کردم که بهش پیام بدم در حدی بودیم که رسمی با هم حرف میزدیم اون آقا پسر اهل یه شهر خیلییی دور بود . بعد از دو سه بار حرف زدن بهم گفت که میخوام یه چیزی بگم اما نمیتونم بعد گفت که قصد من از این چتا ازدواجه و قصد گناه نیست من میدونستم امکان داره بهم پیشنهاد ازدواج بده اما نه به این زودی! بهشون گفتم آخه چطور؟!؟! ندیده نشناخته؟ گفت اشکال نداره من دختری مثل شما میخوام که اینقد مذهبی باشه استاد خدا شاهده حتی یک بارم حرف ناجور نزد اصلااااا اهل این حرفا نبود بهشون گفتم تو منو ندیدی شاید اگه منو دیدی ازمن خوشت نیومد؟ گفت قیافه برام مهم نیست و منم هیچی نگفتم حتی یه بارم نگف عکستو بده ببینم اصلا قربون صدقه و اینا نمیرفت زیاد حرف احساسی نمیزد فقط میگفت مواظب خودت باش و نگرانت میشم چون من بهش میگفتم تو پیام نده خودم هر وقت تونستم پیام میدم همش میگف نگرانت میشم! از اینکه ندیده به من علاقه من شده بود خیلی تعجب میکردم و شک میکردم بهش! بهش گفتم من نمیخوام از الان در گیر شم میخوام درس بخونم میگف کمکت میکنم نگران نباش بهش میگفتم آخه ندیده چطور حاضری خواستگاری یه دختر بری گفت فعلا نمیخوام بیام خواستگاری فقط شما قول بده که نری چون من همش بهش میگفتم میخوام اینیستا مو حذف کنم بعد میگف هر وقت شرایطم جور شد میام خواستگاری ارتباط ما اواخر سال ۹۸ شرو شد و ۳ فروردین ۹۹ تموم شد اما بازم میگم اصلا من از ایشون حرف ناجوری نشنیدم اونقدر مذهبی بود که وقتی چت میکردیم و اذان میگف بهم میگف که منتظرم بمون نمازمو یکیشو بخونم و بیام... از خودش و اینکه چن تا خواهر برادرن گفت و اینکه کجا درس میخونه و اینکه من میگفتم پسری که میخواد ازدواج کنه باید مستقل باشه گفت که خودم اینجا کار میکنم و سه ساله از بابام پول نگرفتم قبل از ایشون یه خواستگار طلبه ۱۹ ساله داشتم بهشون گفتم که چون بچه بود بابا ردش کرد از اون به بعد همش میگف من عین یه مرد بار اومدم و بچه نیستم همش میخواست بهم ثابت کنه که بچه نیست😂🤦🏻‍♀️ چون من همش میگفتم که میخوام برم آخرش گف باید به من بگی آره یا ن باید بهم جواب بدی من به همه چیز فک میکردم اینکه سنش کمه اینکه به بابام باید چی بگم اینکه از یه شهر دیگه ست و کلی چیزای دیگه.....؟؟؟ فرداش که قرار بود بهش جواب بدم دعای توسل خوندم متوسل شدم به چهارده معصوم که اگه به صلاحمه این رابطه و قراره با این آقا پسر ازدواج کنم این چت ادامه پیدا بکنه تا وقتی که بیاد خواستگاری کمی بهش علاقه مند شده بودم چون احساس میکردم خیلی مومن هست و فقط بعضی وقتا فک میکردم یکم افراطیه چون همش بهم میگف آهنگ گوش نکن منم میگفتم که آهنگای حرام گوش نمیکنم... فرداش بهش گفتم که من جوابم آره هست و کلی براش شرط و شروط گذاشتم و همش از اینکه حرف ناجوری بزنه و به گناه بیفتیم میترسیدم چون هر دو مون تو شرایط سنی حساسی بودیم بهش گفتم هر حرفی نباید بینمون رد و بدل بشه باید حریم رو حفظ کنیم خیلی ناراحت شد و منو با اسم صدا زد و گفت تو در مورد من چه فکری میکنی و منم ازش معذرت خواهی کردم به هر حال هر چی باشه پسر بودهمش بهش میگفتم که نمیتونم بهت اعتماد کنم میگف من از خدا خواستم یه دختر خوب سر راهم قرار بده اونم دعامو مستجاب کرد و تو رو سر راهم قرار داد وقتی این حرفا رو میزد دلم میلرزید همش بهش فک‌میکردم و اصلا نمیتونستم غذا بخورم اون روز که شرط و شروط گذاشتم براش تقریبا همشو قبول کرد اما گف دیشب به دوستام قول دادم بریم فوتبال ببخشید الان باید برم گف اگه بگی نرو نمیرم منم بهش گفتم برو بعد گفت بعد از اینکه اومدم شب حرف میزنیم ادامه داره...

منم دوس نداشتم شب حرف بزنیم... درسته که حرف ناجوری بینمون رد و بدل نمیشد اما میترسیدم که خدایی که نکرده به گناه بیفته اون روز که خداحافظی کردیم و رفت فوتبال خداشاهده اصلا نفهیمدم چی شد همون روز پیجم خراب شدم اصلا نمیتونستم وارد اکانتم بشم! به داییم گفتم درستش کنه اونم گف درس نشد و مجبور شدم حذفش کنم اصلا نفهمیدم چی شد خیلی گریه کردم حالم بد بود چون میدونستم منتظرمه عذاب وجدان داشتم به خاطر اینکه شاید فک کنه بازیش دادم😔 بعد از من اون پیجشو حذف کردم و منم هیچ وقت دیگه اینستا نصب نکردم با اینستای دیگران میدیدم بعد از مدت ها از طریق پیجای دوستاش پیج جدیدشو پیدا کردم انگار دیگه اون پسر قبل نبود😣 بعد از چن ماه تو پبجش یه شعر عاشقانه نوشته بود... من حالم خیلی بد شد خیلیییی فقط یه مشکلی که وجود داشت این بود که با این پیج جدیدش که اتفاقا دوستاش هم بودن بعضی از پیجای ناجور رو هم فالو کرده بود! مثلا رقص یا دخترای بی حجاب...خیلی ناراحت شدم با خودم گفتم نکنه من باعث شدم که اینطوری بشه😭 همون آدمی که به من میگف هیچ دختری رو فالو نمیکنم چون به نظرم کار درستی نیست بهش میگفتم فردا پس فردا یکی بپرسه کجا آشنا شدیم میخوایم چی بگیم؟ اینستا؟ میگف اشکال نداره استاد یک سال و نیم از اون ماجرا گذشته و من خدا رو شاکرم همه چی تموم شد و خیلی براش دعا میکنم که اونم به اشتباهاتش پی ببره و تو آینده با یه دختر خوب ازدواج کنه مشکل من اینجاست بعد یک سال و نیم هنوزم بعضی وقتا میاد تو فکرم مخصوصا وقتایی که مامان بابا بهم عصبانی میشن و تنهام من بیشتر با مامان مشکل دارم بابام چون نمیخواد مامان بد بشه طرف اونو میگیره... ببخشید ازتون زیاد حرف زدم حالا ازتون سوال دارم واقعا اون آقا پسر بهم علاقه مند شده بود در حالی که منو ندیده بود و بعد از یکی دو بار چت بهم پیشنهاد ازدواج داد؟ به نظر شما من بهش بدی کردم؟😭 الانم تو پیجش نوشته که ایمان داشته باش کمترین محبت ها هم از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمیشه استاد حس میکنم فراموشم نکرده و این منو خیلی ناراحت میکنه فقط میتونم براش دعا کنم همین خدا منو خیلی دوس داشت که کمکم کرد و هر دومونو نجات داد اما اونکه نمیدونه چی شد و یهو پیجم خراب شد نمیدونه که کار خدا بود...