🔴 یه پیامی که به خیلیا #انگیزه میده
✅ پینشهاد میکنم حتما بخونیدش 👌
✍من سوال ندارم ولی مایلم تجربه ی تلخم رو به اشتراک بگذارم😞تجربه ای که شاید تا ابد از یادم نره و با هیچ کس نمیتونم راجبش حرف بزنم...
فقط برا هم جنس های خودم و التماسشونکنم مثل من گول نخورن🙏
۱۲ سالم بود...دروغ چرا از بچگی عاشق عروس و عروسی کردن بچه دار شدن بودم
به خودم اومدم دیدم هر جا پا میزارم یکی میاد و ازم ادرس و شماره خونمونو میخواد
همین رویه ی غلط خاستگار ها باعث شد به سمت ازدواج زود تحریک بشم
میگم زود چون واقعا ازدواج از سن۱۲ سالگی برای من زود بود *البته گاهیمیگمشاید اگر ازدواج میکردمگرفتار این منجلاب نمیشدم...اما اگر قرار بود باهمسر مهربونم اشنا نشم...💔*
اینکار خاستگار ها باعث شد چشمو گوشم باز بشه
البته بعضیاشون واقعا نمیدونستن چند سالمه و فقط از روی چهره و پوشش جلو می اومدن 😒
۲ سالی گذشت و متوجه نگاه های عجیب پسری شدم
هر جا میرفتم بود
خونشون اطراف خونمون بود یه جورایی
قیافه ای نداشت...ولی کنجکاوی من رو بر انگیخته کرده بود
نگاه های زوم و بی حرفش، به اضافه ی تحریک دوستم و احساس رقابتی که بینمون بود باعث شد یه علاقه مندی بی اساس شکل بگیره...
الان که بیشتر فکر میکنم، اگر ارتباطم با پدرم صمیمانه تر بود یا اگر بیشتر حمایتم میکرد و منو به مراسمات مذهبی که دوست داشتم میبرد شاید این اتفاق نمی افتاد و من کمبود هامو اینجوری جبراننمیکردم😪
چون واقعا عقاید سفت و سختی داشتم
اما در اوج بحران های نوجوانی و بلوغ با پدرم درگیر بودم
نگرانی و انتظار بالای پدرم مدام به حالت داد و دعوا و سرزنش بهم منتقل میشد.
خلاصه این علاقه مندی به واسطه ی یکی از دوستان به یه ارتباط ختم شد
ارتباطی که ۵ ساااال طول کشید
۵ سال زجر اور...پر استرس و بی ذوق
ارتباطی که بار ها و بار ها قطع شد و با عذاب وجدان های بیخودی و دلتنگی های کاذب و به جهت پر کردن تنهایی دوباره از سر گرفته میشد
من عین زن و شوهرا خودمرو بهش متعهد میدونستم و فکرمیکردم اون باعث شده من نوجوون خوبی باشم😏
در حالی که در ادامه باعث گناه های کبیره ای
مثل خود... و ارتباط نامحرم های دیگه در نبودش و... شد
من الان فکر میکنم و میفهمم عشق نبود! ادعای عشق هم نبود...هیچی جز جهالت نبود!
اره ما هم قرار نبود حرفای عاشقانه بزنیم
قرار نبود استیکر عاشقانه بفرستیم
قرار نبود از هم عکس داشته باشیم
قرار نبود صدای همو بشنویم
قرار نبود تماس تصویری داشته باشیم
قرار نبود قرار حضوری داشته باشیم
قرار نبود همدیگه رو لمس کنیم
و قرار نبود....رابطه احساسی نزدیک ولو مجازی داشته باشیم!
اینگزینه اخر که به اصرارررر زیاد اون پست فطرت و به بهانه صیغه محرمیت برای شناخت بیشتر و قول ازدواج صورت گرفت من رو تا ابد شرمنده و خجالت زده از خدا کرده😔
نمیگم خاستگار نبود
بود...خیلی هم در خونمون رو زد
خیلی هم غیر مستقیم پشتشو گرفتم و نشون دادم میخوامش
همه دنیا گفتن بدردت نمیخوره و من نفهمیدم
من اب شدم تا اون رشد کرد و به جاهایی رسید که تو خواب همنمیدید
اما خسته شد و در اخر منو با کوهی از خاطره و وابستگی و زجر و ضربه روحی بدی که بهم زده بود تنها گذاشت و کمتر از ۱ماه ازدواج کرد و رفت به غریزه اش بپردازه😇
منکه بعد از ازدواجش هم با دنیایی از افسردگی که برام به جا گذاشته بود بازم تهدید های وحشیانش رو برای ارتباط گیری دوباره حس کردم توبه کردم و برای همیشه از همه جا بلاکش کردم و به خدا پناه بردم💔
ازین ماجرا چند سالی میگذره من الان ازدواج کردم و بچه دارم و خیلی خداروشاکرم که من محکم بغل کرد و نجاتم داد و جواب توبم رو با ورود همسر مهربونم تو زندگیم داد
اما
اما هنوزم که هنوزه عذاب وجدان اون اتفاقات و فکر اینکه روزی همسرم بفهمه و اعتمادش ازم سلب بشه دیوانم میکنه😔
بماند که چقد اوایل ازدواج تو روند روابطم با همسرم اثر بد داشت و باعث میشد از خیلی لحظات شیرین دوران نامزدی و عقد لذت نبرم
خواهرای گلم
التماستون میکنم...دستتونو میبوسم...ازتون خواااهش میکنم...گول حرفای عاشقونه ی اقایون رو نخورید...مننمیدونم چه اتفاقی میوفته که چنین حرفایی رو به خانوما تحویل میدن و...
فقط میدونم قدیما بیخود نگفتن دختر و پسر عین پنبه و اتیشن
منخیلی سعی کردم ثابت کنم اینطور نیست و میتونم ارتباطم رو حفظ کنم و با نماز اول وقت و ادعیه روزانه و نذر و چله و نماز شب حفظش کنم...
اما نشد...
که اگر لطف خدا نبود معلومنبود چه اتفاقات وحشتناکی برام می افتاد
اگر میخواید طعم واقعی عشق رو بچشید
صبرکنید...
می ارزه به خدا می ارزههههه....
حالا که نوشتم اروم شدم
لطفا از مخاطباتون بخواید برای حال روحیمدعا کنن و پیش خدا واسطه شن تا خدا من رو ببخشه🙏
⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️
🔴 #هوس_آنلاین 👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772