زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
بین نفسزدنها بیجون بهش فهموندم بچهرو از بغلم برداره
وقتی پوریا رو برمیداشت محکمتر از قبل از گردنم چسبید و همین باعث عصبانیت بیشتر نیما شد
چنان بچه رو کشید که نزدیک بود گردنمم بشکنه.
با هزار بدبختی از روی دستم بلند شدم
درد امونم رو بریده بود
و تازه نیما فهمیده بود چه غلطی کرده
و شایدم بخاطر جیغهایی که از درد میکشیدم میترسید صدام پایین بره و یوقت صاحبخونه به سراغمون بیاد
که جلو اومد و با لحنی که دیگه تنفر توش موج نمیزد اما محبتی هم در بر نداشت صدام کرد
_نهال... چی شده؟ چرا اینقدر بیتابی؟
همین مقدار توجهش باعث شد بیپناهتر از قبل اشک بریزم
_دستم... فکر کنم شکسته
_اونقدر بیحال بودم که نمیتونستم چشمام رو باز کنم...
با لحن طلبکار صداش رو بالا برد
_بفرما حالا ناقصم شدی... خب غلطیکنی بیموقع فک میزنی و صدات رو برای من بالا میبری
خوبه اشاره کردم لالمونی بگیری اونوقت جیغ و هوار راه میندازی؟
پاشو ببرمت دکتر ببینم چه گندی زدی
دلم میخواست دیگه چشم باز نکنم و به خواب ابدی برم... خسته بودم از این زندگی...
یاد حال خوبی که از صبح و دقیقا تا همین چند دقیقهی پیش که پشت در خونهمون برسم افتادم...
همهی امید و انگیزهای که در جشن نیمهی شعبان و کلاس آموزش همسرداری به وجودم تزریق شده بود به یکباره از دلم پرکشید و رفت
من بدبخت تر از اونی بودم که امام زمان یا حضرت فاطمه یا مادر امام زمان به دلم نگاه کنه...
حقیرتر از اونی هستم که عنایتی به زندگیم بشه...
نیما پست از از اونیه که با چند تا کلاس رفتن آدم بشه.
اشتباه کردم خودم رو امیدوار کردم که میتونم نیما رو تغییر بدم...
اون محاله تغییر کنه... این زندگی محاله دیگه درست بشه.
اگه بخاطر مخارج و هزینههام نبود یک دقیقه هم اینجا نمیموندم و برمیگشتم سمنان پیش خونوادهم.
خیلی اشتباه کردم که به این زندگی برگشتم.
با هزار بدبختی یه ماشین گرفت و من رو به اورژانس بیمارستان رسوند
_کاش پوریا رو پیش نرگساینا میذاشتی بچه گناه داره با خودت اینور اونور میکشی
_من گناه دارم که دوساعته یا تورو دارم خِرکِش میکنم یا اینو
دلم به حال خودم و بچهم سوخت...
حتی یه غریبه هم اگه حال و روز ما دوتا رو میدید بخاطر وضعیتی که توش دست و پا میزدیم جیگرش کباب میشد ... اونوقت این به اصطلاح مردِ همراهمون اینطوری درموردمون حرف میزد...
انگار نه انگار خودش زده ناقصم کرده...
۱
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
در راه بازگشت به خونه تا تونست غر زد
حتی یکبار هم بروی خودش نیاورد که باعث آسیب و اینهمه درد کشیدنم شده...
هر دقیقه صداش بالاتر میرفت و بابت اتلاف وقت در اون ترافیک لعنتی و خستگی و هزینهی گچ گرفتن دستم یه حرفی بارم میکرد
بقدری بخاطر حرفاش پیش راننده خجالت کشیدم که کم مونده بود آب بشم
_بسه دیگه... چقدر گریه میکنی؟ گوشم کر شد... از اینهمه ونگ زدن خسته نشدی بچه؟
_نیما جان بچهست،خسته شده خوابش میاد، میخواد تو بغل من باشه، منم که
به طرفم برگشت و قبل از اینکه بهم اجازه بده حرفم تموم شه
پوریا رو که حسابی خواب آلود بود و بخاطر بیخوابی و خستگی یا گریه میکرد و یا نِق میزد رو از لابلای دو تا صندلی به عقب هدایت کرد
دست راستم رو جلو بردم حتی صبر نکرد تکون بخورم... خیلی فرز جلو پریدم و بچه رو بین هوا وقتی رهاش کرد گرفتم
اگه دیرتر جنبیده بودم بچه کف ماشین میفتاد
از اینهمه بیرحمی و سنگدلیش نسبت به تنها پسرش دلم به لرزه افتاد.
فیروز لااقل برای بچههاش مهربون بود.
اما نیما برای بچهشم سنگدله.
بخاطر تکون بدی که خوردم کمی درد در دست چپم که گچ گرفته بودم پیچید.
اما چارهای جز تحمل نداشتم.
یاد اولین باری افتادم که بچه سقط کرده بودم اون موقع هم نیما اهل رعایت احوال بیمار نبود اما چون خودش و برادرش موجب مرگ بچهی تو شکمم شده بودند باهام مهربون بود.
اما نه... خوب که دقت میکنم اون زمان کمی مهر و عاطفه سرش میشد.
پس نمیتونم بهش برچسب سنگدلی بزنم
شایدم استاد راست میگفت و بخاطر رفتارهای اقتدارشکنانهی منِ همسره که شوهرم اینقدر بیرحم و نامرد شده...
اشک جمع شده پشت پلک و بغضی که به اندازهی یه توپ تنیس در گلوم خودنمایی میکرد با نهیبی که به خودم زدم پس زده شد
_مقصر خودم بودم... از وقتی وارد زندگی نیما شدم با اونهمه لجبازی و قدرتنماییش گاهی احساس غرور میکردم و به داشتن چنین مردی که همهی اطرافیان ازش حساب میبردند به وجودش میبالیدم و گاهی از اونهمه دستور دادن و امری حرف زدنهای با خودم عصبی و کفری میشدم که برای کم شدن روی زیادش بیشتر اوامرش رو اطاعت نمیکردم.
یادم نمیاد حتی یه بار لفظ چشم رو از من شنیده باشه.
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
یادآوری رفتارهای حسابی رو مخ نیما حالم رو بدتر کرد
اشک دوباره به چشمام نشست و تخم ناامیدی رو به سرتاسر وجودم پاشید
درسته، اشتباه فکر میکردم، نیما با همه مردا فرق داره
البته همهی حرفهای استاد رو مبنی بر اینکه مردا قدرتنمایی کردنو دوست دارن رو قبول دارم اما اینکه با چشم گفتن و اقتدار دادن ما زنها تبدیل میشن به مردی مهربون و پر از احساس، اصلا نمیتونم بپذیرم...
لااقل در مورد نیما اینطوری نیست.
نیما یه نامرد عقدهای و روانیه... زمانی که به پشتوانهی ثروت و حمایت پدرش در حال فرمانروایی کردن بود و با اینکه عدهی زیادی ازش فرمان میبردند با من گاهی با خشونت رفتار میکرد و حرف میزد الان که دیگه کاملا کرک و پرش ریخته و قطعا همهی حس قدرتنمایی کردنهاش رو برای من به نمایش میذاره
ادامهی زندگی با نیما محکوم به بیچارگی و اهانت شنیدن و دیدنه... این زندگی محکوم به بدبختی و حقارت کشیدنه.
محاله نیما تغییر کنه
اون همهی عقدههای این چهارسالی که همهی دارایی خودش و پدرش رو از دست داده و رسوای عالم شدند ، اعدام پدرش و بی اعتبار شدن خودش رو سر من بدبخت خالی میکنه... مگه جز من کسی مونده که بتونه بهش ریاست کنه؟
یاد خانمایی افتادم که از تجربیات یکسالهشون برامون تعریف میکردند...
شوهر اونها نهایت یه آدم بیعرضهی اهل خیانت و معتاد و دائمالخمر و بیکار و بیعار بود که دست بزن هم داشت و اهل فحاشی کردن بود...
شوهر من که علاوه بر همهی اینها ادعایی داره که فلان و بهمان بودمش گوش فلک رو کر کرده...
اون شب با همهی بدیهاش تموم شد و ساعت ۱۰ که نیما از خونه بیرون زد یه زنگ به نرگس زدم
_سلام نرگس جان میتونی یه لحظه بیای پیشم؟
نمیتونم تو بیا...
نمیدونم چرا حتی وقتی نیما هم خونه نیست نرگس از اومدن به خونهم طفره میره.
وارد خونه که شد با دیدن دست گچ گرفتهم جلو اومد
_چی شده؟
_دیشب نیما هولم داد خوردم زمین دستمم شکست
_پاشو پاشو بریم پایین...
پوریا رو خودم بغل میکنم میام
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
_شوهرت سر کاره؟
_آره، تا شبم بر نمیگرده، چون پدرش نوبت دکتر داره و امروز نوبت اونه که پدرش رو ببره.
_چقدر خوبه که چندتا برادر داره.
طفلکی داداش نریمانم تک پسر خونوادهست زحمت همهی ما همیشه روی دوش اون بیچاره بوده
_خدا خیرش بده... شایدم برای همینه که بندهی خدا خیلی در قبالتون احساس مسئولیت میکنه.
چون معمولا دو هفته یه بار به همسرم زنگ میزنه و بعد از احوالپرسی یه احوال کوتاهی هم از شماها میپرسه.
_واقعا؟ پس چرا تابحال بهم نگفته بودی؟
شوهرت چی بهش میگه؟
اون که خبر از خونهتون نداره. چیزی که میبینه و میشنوه رو میگه... چون تابحال خیلی هم شاهد بحث و دعواتون نبوده چیز خاصی نمیگه بجز چندشب پیش که از خونه بیرونت کرد فقط یه بار دیگه متوجه دعواتون شده. که چون فکر میکنه یه دعوای گاه و بیگاهیه دیگه راپورت اونارو نداده...از من میپرسه ولی چون خودت ازم خواستی و ترجیح میدی که خونوادهت چیزی نفهمن حرفی بهش نمیزنم .
نفس راحتی کشیدم
_خداروشکر خیالم راحت شد
اصلا دلم نمیخواد تا وقتی از نیما طلاق میگیرم هیچکس از خونوادم بویی ببره
نرگس که تازه در خونشون رسیده بود برگشت و نگاهم کرد
_منظورم موضوع طلاقم نیست، کلا نمیخوام بفهمن من هنوزم توی زندگیم مشکل دارم
تو که نمیدونی، اونقدر توی اون چهار سال بهشون زحمت دادم که واقعا دیگه روم نمیشه بازم دست خالی برم پیششون
تصمیم داشتم تا مدتی درامدم رو حفظ کنم و به نیما ندم تا پس اندازشون کنم برای وقتی ازش جدا میشم.
لااقل تا زمانی که تو شهر خودمون یه شعل مناسب پیدا میکنم دیگه دستم جلوی بقیه دراز نباشه
با دلخوری و قهر دعوتم کرد به داخل خونهش
_برو تو... مگه دیروز با خودت و خدا عهد نبستی که همه ی تلاشت رو برای سربه راه کردن نیما انجام بدی؟
حالا که وارد خونه شده بودم با اخمی غلیظ نگاهش کردم
_تو در مورد من چی فکر میکنی نرگس؟ من آدم آهنیم؟ رباتم؟ اصلا آدم حسابم میکنی؟
دستمو نشونش دادم
_ببین چه بلایی سرم آورده؟ حالا فحشایی که به خودم و مامان و بابام داده رو فاکتور میگیرم.
رفتم توی خونه میبینم داره با یه دختره یا زنه داره حرف میزنه...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۴ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
بغضم ترکید میون گریه ادامه دادم
تو که نبودی بشنوی چطور قربون صدقه ش میرفت
من زنشم، من دارم خرجشو میدم من عین یه کلفت همهکاراشو میکنم اونوقت همه پولای منو خرج عیاشی و کثافت کاریاش میکنه
یه بارم تابحال با من اونجوری حرف نزده نرگس... میفهمی؟ حتی قبل از زندان رفتنش، همون وقتایی که اوج خوشبختیمونم بود هم هیچوقت اینجوری التماس من نکرده تا یکی از اشتباهاتشو ببخشم.
دارم دیوونه میشم
جلو اومد دستش رو روی شونهم گداشت که پسش زدم
_عزیزم چرا اینجوری میکنی با خودت...
معلومه که تو هم آدمی، مثل شوهرت اونم آدمه... همهی خطاهاش مثل بقیهی آدمای خطاکار دنیاست
بیا بشین اینجا تا برات آب بیارم
پوریا رو کنارم گذاشت.
بچهم دیگه عادت کرده و میفهمه وقتی دارم گریه میکنم کاری به کارم نداشته باشه
دوباره از گردنم چسبیده و فقط نق میزنه.
دلم به حالش سوخت
دست سالمم رو دورش حلقه کردم
_بمیرم مامان جان... ببخش که تورو هم وارد این زندگی کردم
_کفر نگو نرگس جان
تیز نگاهش کردم
_اگه میخوای معلم اخلاق بشی برام اصلا حوصله ندارم... بگو برم خونهی خودم
_لبخند حرص دراری زد
_چه بهشم برمیخوره
آخه همچین به بچه داری میگی من وارد زندگی کردمت که انگار خدایی...
مگه دست تو بوده؟
خودت میگی قبل پوریا قربونش برم،دوتا بچهی دیگم سقط کردی که سر هیچ کدومشون خودت مقصر نبودی...
قطعا اونارو اگه خدا میخواست حفظشون میکرد. حتما خدا نخواسته...
_یعنی میخوای بگی اینکه من میگم نیما و داداشش باعث مرگ بچه اولم شدند یا دکتر گفت سقط بچه دومم از تبعات سقط اولم بوده دروغه؟
_من کی همچین حرفی زدم؟
اونقدر عصبی هستی که کلا حرفامو اشتباه متوجه میشی
_نه... عصبی نیستم بگو پس منظورت چیه؟
_ببین اگه خدا بخواد کسی بمیره قطعا میمیره اگه بخواد زنده بمونه هم میمونه. اگه بخواد بچهای سالم بدنیا بیاد هم این کارو میکنه اگرم نخواد نمیکنه، اگر اراده کنه اصلا بچهای به وجود نیاد هم باز همونی میشه که خدا میخواد...
بود و نبود هرچیزی توی دنیا به خواست خداست ولی خوب اگه خواستش به عدم چیزی باشه هرکدوم با بهونهای از بین میرن
و اون بهونه به دست آدمایی میفته که اهل اشتباه و خطا هستن
مثلا دوتا بچههای اول تو نباید زنده میموندن گناه از بین رفتن اونها رو به قول خودت نیما و برادرش به عهده گرفتن
اما اینکه بگی من باعث موندن سومی شدم غلطه... تو تلاشتو کردی اما اراده و خواست خدا باعث زنده موندن این گل پسر شده
_ول کن نرگس اصلا حوصلهی شنیدن حرفای فلسفیت رو ندارم.
آهی کشید و به طرف آشپزخونه رفت
_ پس صبر کن برم برات صبحونه بیارم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
_نمیخورم زحمت نکش
متوجه بغض صدام شد برای همین برگشت و کنارم نشست
_نهال... از حرفام ناراحت شدی؟ من که چیز بدی نگفتم...
لحن صداش اونقدر مهربون بود که یهو دلم خواست براش ناز کنم
_خسته شدم نرگس، هروقت امید بیشتری داشتم برای بهبود زندگیم اوضاع خیلی بدتر پیش رفته
دیروز با هزار امید و آرزو و انگیزه اومدم خونه اونوقت نیما رو تو اون وضعیت و حرفای پشت تلفنش دیدم و بعدم که ایناهاش اینم اوضاع خودم
_نهال جان نباید ناامید بشی...
اینا کار شیطونه داره سنگ میندازه جلوی پات که ناامید بشی و ادامه ندی...
_دیروز هم به خدا توکل کردم و هم به حضرت زهرا و امام زمان و حضرت نرجس خاتون توسل کردم
ازشون خواستم کمکم کنند مشکلاتم حل بشه
اما اول بسمالله همین که به خونه رسیدم بدتر هم شد
تا چند روز مجبورم سرکار نرم و این یعنی دور موندن از اهدافم
_هدف تو چی بود؟ اینکه بری سرکار و درامدت رو پسانداز کنی برای آیندهای که توش طلاق و جدایی از نیماست؟
آره؟
اگه توکل و توسل کردی پس این برنانه ریزی کجاش جا داره؟
ببین یا رومی رو یا زنگی زنگ
یا تو به خدا اعتماد داری، یا نداری
اگه داری پس به همین راحتی دست از اهداف و انگیزههات بر ندار
اگه اعتماد نداری هم کمی روی خودت کار کن و پا روی نفست بذار...
این نفس بد ما آدماست که بواسطهی گناه مارو از خدا دور میکنه و اجازه نمیده اعتمادمون به خدا بیشتر شه
نهال تو باید اونقدر قوی باشی و اعتماد و توکلت به خدا قوی باشه که با این اتفاقات بیخودی ناامید نشی
شدت گریهم بیشتر شد
_بیخودی؟
تو که دیشب بجای من درد نکشیدی، توکه دستت نشکسته، تو که محتاج درامد خودت نیستی، تو که بچه کوچک نداری که هم نیاز به درامد خودت داشته باشی و هم به دست سالمت که بتونی باهاش به بچهت رسیدگی کنی
_مگه من مردم؟ کمکت میکنم
_نمیتونی وضعیت منو درک کنی نرگس
چون نمیدونی تو زندگی من چه خبره.
_ولش کن این حرفارو
من که استاد نیستم بتونم جواب همه سوالات و شبهههای تورو بدم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۶ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
صبر کن زنگ میزنم به استاد تلفنی مشکلت رو بهش میگیم ببینیم چه جوابی میده که آروم بشی
_من میخوام مشکلم حل بشه، آرامش یکی دو روزه نمیخوام
خواست چیزی بگه که منصرف شد
رفت گوشی خودش رو آورد
شمارهای گرفت و گوشی رو کنار گوشش گذاشت
_سلام استاد خوبین، نرگسم، مطیعی...
عه شرمنده مزاحمتون شدم... با استاد کار داشتم... بله خیلی ضروریه... ایشون خودشون اجازه دادند هروقت مورد اورژانسی برامون پیش اومد خدمتشون تماس بگیریم.
بله چشم، منتظر تماسشون باشم یا خودم نیمساعت دیگه زنگ بزنم؟
بله ممنون
رو بهم کرد
_ یکی دوبار که مجبور شدم مشاوره تلفنی بگیرم
استاد شماره تماس خودش رو داد که مواقع ضروری بهش زنگ بزنم.
شکر خدا پیش نیومد... ولی این حال بد تو و ناامیدی که الان به دلت افتاده بنظرم مکقعیت اورژانسیه دیگه...
نمیدونم کی بود گوشیش رو جواب داد گفت الان داره به یکی مشاوره میده، نیمساعت دیگه پیامکی بهم خبر میده که وقت استاد آزاده و میتونم تماس بگیرم یا بهم وقت میده.
طی اون نیمساعت به اصرار نرگس کمی از صبحونهای که برای من و پوریا آورده بود رو خوردم
اتفاقات دیشب همهی امید رو ازم گرفته
بنظر خودم که زندگی من با هیچی درست نمیشه اما نرگس اصرار داره عکس این حرف رو بهم ثابت کنه
نیمساعت که گذشت نرگس دوباره تماس گرفت و این بار استاد قبول کرد حرفام رو بشنوه و راهنماییم کنه
نرگس گوشی رو به دستم داد
_سلام استاد، شرمنده مزاحمتون شدم
_سلام بزرگوار خوبین انشاالله؟ بنده در خدمتم
_ممنونم، لطف میکنید، خانم مطیعی براتون توضیح دادند، من بخاطر یه اشتباه در انتخاب همسر دچار مشکلاتی شدم ، حالا روابطم با همسرم خیلی اوضاعش خرابه، با تشویقهای خانم مطیعی تصمیم گرفتم در دوره همسرداری شما شرکت کنم ، دیروز که صحبتهاتون رو شنیدم حسابی امیدوار بودم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
اما مثل همیشه که نسبت به چیزی امید زیادی دارم به محض ورودم به خونه با اینکه تصمیم قطعی گرفته بودم برای نجات زندگیم همه کار بکنم وقتی وارد خونه شدم با همسرم مواجه شدم که طبق معمول همیشه با یکی از دوست دختراش حرف میزد اشکم پایین ریخت،
چنان با محبت باهاش صحبت میکرد که هیچوقت اینجوری بامن حرف نزده، خانم دکتر همسر من سه چهار سال بخاطر پرونده مالی زندانی بود و از وقتی ازاد شده یبارم دنبال کار نرفته و تامین همه هزینهها بامنه، منم عصبی شدم و بهش حرف زدم اونم با عصبانیت به جون من افتاد ناراحت بود که دوست دخترش متوجه حرفام شده و بحثمون بالا گرفت، اونم بدتر از هر وقت دیگهای چنان من رو کتک زد که حتی دستمم شکست.
هرچی به نرگس میگم زندگی من به بنبست رسیده و نجاتی توش نمیبینم جز رفتن، اما امید بیخودی بهم میده الانم مزاحم شما شده تا بهم امید و انگیزهی الکی بدید
_خب صحبتهای شمارو من شنیدم و تا حدودی متوجه احوالات الانتون شدم...
همیشه در مسیر موفقیت از این سنگریزه ها بسیار خواهید دید خیلی بیشتر از اون چیزی که فکرشم بکنید.
ولی نکته مهم، شناسایی این سنگریزه ها و نحوه برخورد شما با اونهاست.
به شدت معتقدم این سنگ ریزه ها ناچیزه ولی همه چیزه!
یادتون نره همون قدر که شناسایی این سنگریزه ها کار ساده ای هست عدم توجه به اونها هم بسیار ساده و آسونه.
پس حواستون به این موانع و سنگریزه ها باشه.
یکی ازون سنگریزهها همیشه ممکنه عکسالعمل و واکنش شما به رفتار همسرتون باشه...
ببین عزیزم شما خودتونم قبول دارید که در انتخاب همسر خطا کردی
خوب حالا باید با پرداخت تاوان جهت این اشتباه برای جبرانش یه تلاشی بکنید دیگه درسته؟ تلاش شما زحماتی رو براتون به همراه داره برات
از طرفی این تلاشها در طی مسیر برای رسیدن به موفقیت اذیتت میکنه از طرفی پرداخت اون غرامته.
همسرت ویژگیهای بد شاید زیاد داشته باشه اونام میشن سنگریزههای مسیر موفقیتت.
خودتم ویژگیهای بد ممکنه داشته باشی که اونام به سنگریزههای مسیر موفقیتت اضافه شدند.
_من خیلی تلاش کردم برای بهتر زندگی شدن زندگیم،،، اما همسرم نمیخواد
_شما چه تلاشی کردی؟
_من با وجود یه بچه سه و نیم سالهی بیمار که خود همسرم مسبب بیماریشه بجای همسرم میرم سرکار تا برای تامین نیازهای خودم و این بچه کسب درامد کنم اما همسرم هیچ تلاشی که نمیکنه تازه حاصل دسترنج من رو هم صرف عیاشی خودش میکنه
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۳۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
_فقط همین؟
_کار دیگهای ازم برنمیاد استاد، از خونوادم دور شدم و رفت و آمدم رو کاملا قطع کردم که آقا راحت باشه تا مثلا دلش رو به دست بیارم
_دیگه چکار کردی عزیزم؟
_من میدونم بعنوان همسر چه وظایفی در قبال همسر دارم به همهی اونهام حواسم هست
_خب اگه حرفاتون تموم شده من هرایضم رو شروع کنم.
_بله بفرمایید
_خب ببینید عزیزم اینایی که شما گفتید بعضیاشون بیشتر باعث سنگ اندازی در در زندگی خودت و مسیر موفقیتت میشه
شما با دست خودت داری زندگیت رو خراب میکنی
خواستم میون حرفش بپرم که اجازه نداد
_عزیز اجازه بده حرفام تموم شه بعد در خدمتتم و حرفات رو میشنوم
_ببخشید بفرمایید
_بله عرص میکردم...
ببین عزیزم شما وظیفهای برای تامین هزینههای زندگی نداری و این نگرانی شما به بیمسئولیتی همسرت بیشتر دامن میزنه... شغلت چیه دخترم؟
_در یه کارگاه تولیدی خیاطی میکنم
_اگه میخوای زندگیت رو از پایه درست کنی فعلا دیگه سرکار نرو...
_پس بچهم چی؟ مریضه نیاز به هزینه درمان داره، خورد و خوراک و پوشاکش چی؟
_تامین اونا وظیفهی شما نیست که عزیزم
_یعنی شما میفرمایید اجازه بدم بچهم گرسنگی بکشه بیماری بکشه که همسرم سر غیرت بیاد و بره سر کار؟
اون بیعرضه تر از این حرفاست.
از اولم کار کردن بلد نبود
و زیر پرچم پدرش آقایی میکرد
حالا شما فرض کنید پدرش مرده و اینم ورشکسته شده
اصلا کار کردن بلد نیست شوهر من نمیفهمه غیرت یعنی چی؟ من خوب میشناسمش... نرفتن من دردی رو دوا نمیکنه
_ببین عزیزم اینطوری تلفنی نمیشه...
چون قبلا وقت مشاوره نگرفتین... الان بنده هم فرصت بیشتر صحبت کردن باهاتون ندارم طبق برنامهریزیم الانم از وقت استراحتم به شما اختصاص دادم
شما اگه میتونی ساعت نه شب بهم زنگ بزن
هرچند میدونم اون ساعت احتمال داره نیما خونه باشه قبول کردم
بعد از خداحافظی تماس رو قطع کردم
_چی شد؟
ناامیدتر از قبل به نرگس نگاه کردم
_نرگس گفت سرکار نرم...
اخه مگه میشه؟ خودت که وضعیت منو میدونی... ولش کن دیگه بهش زنگ نمیزنم مشاوره کردن هم بیفایدهست
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
_حالا چی میشه یه مدت کوتاه به حرف یکی از مشاوران گوش کنی و مو به مو دستوراتشون رو اجرا کنی؟
خودت میگی شوهرت آدم نامرد و بیغیرتیه
خب استاد همیشه تو حرفاش همینو میگن دیگه...
همیشه روی این جمله تاکید دارن و میگن تا وقتی یه آقا مرد نشده باشه مردونگی و جوونمردی هم بلد نیست و براش این لغات بیمعنیه...
میگن محارم جنس مخالف اون آقا مثل مادر و خواهر و همسر و مادربزرگ و خاله و عمه اگه با الفاظ اقتدار بخش به اون آقا احساس قدرت و مردونگی بدن کمکم صفات مردونگی و جوونمردی در اون شخص بروز پیدا میکنه
گنگ نگاهش میکردم
متوجه شد که حرفاش رو نمیفهمم
کمی تو جاش جابجا شد و ادامه داد
_ببین نهال... من دقیقا عین جملات استاد رو یادم نیست اما میتونم اون چیزایی رو که فهمیدم رو با زبان قاصر خودم بهت منتقل کنم ولی حرفای خود استاد یه چیز دیگهست
_حالا فعلا تو بگو تشخیص اینکه آیا مطالب و آموزشهای استاد شما بدردم میخوره یا نه با خودم ...
سوالی نگاهش کردم
_ باشه
کلافه نفس عمیقی کشید
_ببین اولین جنس مونثی که کنار هر پسریه مادر و خواهرشه
هرچقدر اینا با الفاظ و رفتارشون باعث بشن اون پسر یا مرد احساس مردونگی کنه صفات مردونگی در او پررنگتر میشه
یکی از ویژگیهای مردونگی و جوونمروی چیه؟
جز اینه که همیشه به وظایف و مسئولیتهاش رسیدگی کنه؟ به همسر و فرزند و خواهر و مادرش مهر و محبتش رو ابراز کنه؟ بهشون برسه و نذاره آب تو دلشون تکون بخوره؟
_ نه
_خب حالا چی میشه یه خانم تلاش کنه به همسرش یا برادرو پدرش کمک کنه تا جوونمرد بشه؟
از شنیدن حرفای تکراری دوباره حرصم گرفت
_من نمیفهمم چرا همیشه ما خانما باید تلاشمون رو بکنیم تا مردا درست بشن و زندگی رو سامون بدیم ؟
_ای بابا اصلا فکر نکنم حرفام با تو به نتیجه برسه
تا وقتی افکار فمنیستی داشته باشی به هیچ نتیجهای نمیرسیم
_فمنیستی کجا بود؟
من حق و حقوق خودم رو میگم
چرا نباید مردا برای بهتر شدن زندگی تلاش کنند و همیشه از خانما این انتظار میره؟
چشماش از شدت تعجب بیشتر از این باز نمیشد
با عبانیت خطابم کرد
_نهال...
حواست هست چی داری میگی؟
الان شوهر تو با زندگی که برات ساخته شکایتی داره؟
مشکلی داره؟
_قطعا داره
_بله قطعا داره... اما آیا براش مهمه که کاری کنه برای بهتر شدنش؟
یا این تویی که از اینهمه خیانت و بی مهری و نامردی خسته شدی؟
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
_قطعا اونم از این شرایط راضی نیست
_دلم میخواد از حرصِ حرفات سرم رو به دیوار بکوبم
الان من به شوهر تو چکار دارم؟ تو برای من مهمی و دوست دارم هرچی که بلدم رو به تو یاد بدم یا با استاد ارتباطت رو پررنگ کنم تا بتونی از راهنماییاش استفاده کنی
من که از دل شوهرت خبر ندارم برامم مهم نیست تو دلش چی میگذره
اما از دل تو خبر دارم، و تو برام مهمی ... پس تلاشم رو میکنم به تو یه چیزایی یاد بدم
اصلا خیلی از مردا همینن، یا نمیدونن راهکاری برای بهتر شدن شرایط زندگیشون وجود داره یا وقت ندارن یا حوصله ندارن و حتی خیلیاشون به فکر تغییر مسیر زندگیشون نمیفتن
حتی مردای خیلی خوب و متعهد به زندگی
الان من میدونم که تو از وضعیت زندگیت راضی نیستی
اینم میدونم که به شوهرت علاقه داری
یه بچه داری که صددرصد به وجود پدرش نیاز داره
حالا چی میشه بین تو و شوهرت یکیتون تلاشش رو بکنه تا اوضاع خوب بشه
چه همسرت تلاشش رو بکنه چه تو هردو یه یه هدف میرسید
اگه هر دو تلاش کنید و راهکارهای استاد رو استفاده کنید زودتر به مقصد و هدف میرسید
اما ما که نمیتونیم شوهرت رو تشویق کنیم بره دنبال راهکار و راهنماییهای استاد
اما به تو میتونم بگم
تو حرفای منو استاد رو میتونی بشنوی
پس بهتر نیست حالا که شرایط راهنمایی خودت مهیاست شروع کنی؟
_من باید چکار کنم؟
از سوالم فهمید که تسلیم حرفاش شدم لبخند روی لبش نشست
_عزیزم... تو تلاشت رو بکن بخدا منم کمکت میکنم سر یکسال بهترین زندگی رو برای خودت رقم میزنی
بخدا من دلم روشنه، شوهرت میشه همون آدمی که تو دلت میخواد
_من که میدونم نیما تغییر نمیکنه
چون اون الگوی خوبی تو زندگیش نداشته و نداره
اصلا مفهوم مردونگی برای اون با مردای دیگه متفاوته
_مفهوم مردونگی برای همهی مردا یکیه
اینکه زور بازوشون رو به ضعیفتر از خودشون نشون ندن
البته اگه الان بهت برنمی خوره بگی ما زنا از مردا ضعیفتر نیستیم...
قبول کن جنس ما زنها از مردها متفاوته
جنس زن لطیفه و نیاز به مراقبت بیشتر داریم
زن نازه و مرد نیاز
زن باید ناز کنه و مرد نازش رو بکشه
مرد نیاز به این داره که همیشه زن رو زیر بال و پر خودش مراقبت کنه
_حالا اگه من نخوام زیر بال و پر کسی باشم چی؟
حرصی از جاش بلند شد
_نهال خفهم کردی با این حرفات
اصلا به من چه؟ از این طرف معتقد به افکار فمنیستی هستی از این طرف از زندگیت ناراضییی و خودت نمیتونی نجاتش بدی
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
اصلا بمن چه ... خودت میدونی چکار کنی
دوست داری دورههای استاد رو شرکت کن
دوست نداری نکن
دوست داری بهش زنگ بزن برای مشاوره دوست نداری نزن
من همهی تلاشم رو کردم تا خواهرانه کنارت باشم تا طعم خوشبختی که لایقش هستی رو بچشی اما خودت نمیخوای
دیگه به من هیچ ارتباطی نداره
با چشمای اشکآلود لب زدم
_بهت حق میدم ازم عصبانی باشی
همیشه برای تو درد دل کردم
برای اینکه وضعیت زندگیم کمی برام قابل تحمل باشه مدام سراغ تو اومدم و شاهد همهی بدبختیهامی
میدونم خواهرانه برام دلسوزی میکنی و میخوای کمکم کنی
اما منم خیلی نامیدتر از این هستم که بتونم به حرفات دل ببندم
دیروز که مولودی رفتیم و همونجا به خدا و اهل بیت توکل و توسل کردم انگیزهی قوی پیدا کردم تا راهنماییهای استاد رو به کار بگیرم
اما همین که به خونه برگشتم و متوجه اشتباهات نیما شدم و اون بلا رو سرم آورد دیگه از هر نجاتی ناامید شدم
فکر کن با هزار و امید و آرزو بدیهای نیما رو بخشیدم و تلاش کردم بگذرم ازش
و با عشق و علاقه به خونه برگشتم که اون اتفاقات افتاد
خیلی سخته نرگس،خیلی سخته، به یکباره درخت امید و آرزوهات جلوی چشمات مبدل به خاکستر بشن
_ناامیدی کار شیطونه
حتی اگه روزی هزار بار شروع کردی برای ساختن و هزار بار همه چی خراب شد و برگشتی سر پله اول نباید امیدت رو به خدا و موفقیت از دست بدی
تو باید تمام سعیت رو کنی تا بالاخره غول شکست رو از پا در بیاری و موفقیت رو از آن خودت کنی
_نفست از جای گرم در میاد
شوهر خوب زندگی خوب
آرامش و آسایش و رفاه همه رو یکجا داری چه میفهمی من چی میگم؟
_دستت درد نکنه... پس یباره بگو چون درد و غم و غصه ندارم آدم نیستم...
بالاخره منم آدمم، احساس دارم، میفهمم... میتونم غم و غصههات رو درک کنم.
شاید مشکلات و غصههای زندگیم شبیه تو نباشه اما خوب همچین بدون مشکلات هم نیست...
اگه کسی توی دنیا بهت گفت زندگی من بدون مشکله باور نکن...
اصلا زندگی بدون رنج که معنی نداره...
زندگی بدون رنج فقط در دنیای باقی و آخرت معنا داره
ما اومدیم به این دنیا تا با گذر از رنجها و پستی بلندیهای زندگی به افق خوشبختی آخرت برسیم
_کاش خودکشی گناه نبود وگرنه هم خودم رو میکشتم و هم این بچه رو تا از این زندگی نکبتی راحت بشیم.
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
هین بلندی کشید
_نهال چقدر ناشکری تو...
درسته مشکلاتت زیاده و صبرت سر اومده
اما اینکه فقط نیمهی خالی لیوان رو میبینی و هیچ کدوم از خوبیهاش رو نمیبینی خدا قهرش میاد
_چه خوبی؟ تو یه مثال بزن من حرفمو پس بگیرم.
_سلامتی خودت و بچهت.
داشتن خونوادهت که میدونی اگه لازم باشه حمایتت میکنند و به پشتوانهی همونا تلاش میکنی یه مقدار پول پیانداز کنی تا بتونی از شوهرت جدا بشی.
اینکه دیشب بجای اینکه خدای نکرده سرت یا چشمت بخوره به جایی ک بلای بدتری سرت بیاد فقط دستت شکسته
اینا جای شکر ندارن؟
سرم رو پایین انداختم
_حرفی برای گفتن ندارم اما این حرفام راضیم نمیکنه
_نهال جان این دنیا هم رنجهای خوب داره و هم رنجهای بد
مثلا درس خوندن رنج خوبه، بیسوادی و بیپولی رنج بده...
میتونیم با تحمل رنجهای خوب رنجهای بد رو از زندگیمون دور کنیم...
حتی میشه کاری کرد که هیچوقت با رنج بد مواجه نشی...
مثلا آدما برای اینکه با رنج بیپولی و بدیختی و بیسوادی مواجه نشن درس میخونن و به اطلاعاتشون اضافه میکنند همین باعث میشه رنجهایی که بواسطهی بیسوادی بوجود میان رو برطرف کنند
خودت میتونی انتخاب کنی
رنجهای خوب یا رنجهای بد
تو به خاطر خوشهای لحظهای رفاقت با نیما رو انتخاب کردی بینتون دلبستگی و وابستگی و عشق کاذب ایجاد شد
چشمت به روی حقایق بسته شد حتی دلسوزیها و آگاهی بخشی خونوادتم ندیدی، رنج کانون توجه جنس مخالف نبودن رو به جون نخریدی.
رنج همصحبت نشدن با جنس مخالف رو قبول نکردی
رنج زندگی سخت اما حلال پدرت رو قبول نکردی
برای همین مبتلا به رنج امروز شدی.
_ خسته شدم نرگس...
درسته دوستی و رفاقت با نیما و وابستگیم قبل از خواستگاریش باعث شد آشناییمون به ازدواج ختم بشه و این بزرگترین اشتباه زندگیم بود
اما تاوان یه اشتباه نباید اینقدر سنگین میبود
اینهمه دختر حتی سالهای طولانی با پسرهای مختلف رفاقت و رابطه دارن و در نهایت با یکیشون ازدواج میکنند اونا اینقدر سختی تو زندگیشون نیست که برای من هست
_تو از کجا میدونی؟
بعدم مگه قراره خدا همهی بندههاش یه مدل تنبیه کنه؟
شاید اگه تو هم خونوادهی آگاه و دلسوز نداشتی
شاید اگه هیچوقت مسیر هدایت برات هموار نبود تنبیه کوچکتری برات درنظر میگرفت
گاهی اوقات خدا بندههای خوبش رو سرراهت قرار میده که بشن چراغ هدایت زندگیت
تو چراغهای هدایت زندگیت رو دونه دونه پس زدی
پس تاوان داره این اشتباهات
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
_درسته حرفات قانع شدم... من اشتباهات زیادی داشتم و حالام باید پای همشون وایسم، اما این بچهچه گناهی کرده؟
بعدم، من هیچ امیدی به خوب شد اوضاع زندگیم و نیما ندارم
_بازم که حرف خودت رو میزنی؟
باشه هرچی خودت صلاح میدونی...
ببین نهال من تورو مثل خواهرم دوست دارم
همیشه به خودم میگم حالا که دسترسی به خواهر خودم ندارم تا کمکمش کنم لااقل همون حمایتها و کمک هارو برای تو انجام بدم...
پس خواهشا ازین به بعد هروقت دچار مشکلی شدی به تنهایی حلشون کن
دیگه برای من تعریف نکن...
وقتی در جریان اتفاقات و مشکلاتت قرار میگیرم ناخود آگاه به دلم میفته که کمکمت کنم اون چالش رو بیدردسر پشت سر بذاری
اونقدر دوستت دارم که نمیتونم مانع دخالتم بشم...
یکی از راهکارهای منع دخالت دیگرون اصلا همینه...
اگه کمک کسی رو نمیخوای چیزی به طرف مقابلت نگو
از این حرفش دلخور شدم اما دیدم حق میگه برای همین دیگه سکوت کردم
کمی که گذشت
ازجام بلند شدم و دست پوریارو گرفتم که به خونهی خودم برگردم
اما نرگس مانعم شد
_صبر کن... کجا؟
دیشب همسرم آخر وقت به خونه برگشت و غذای نذری هم با خودش آورد...
چون دیروقت بود و صدایی از خونتون نمیومد فکر کردم خوابیدین برای همین سهم شما مونده.
اگه بمونی غذای خودمون رو هم گرم میکنم که باهم بخوریم
از اوضاع نابسامان زندگیم حسابی حالم گرفتهست اما نرکس هم آب پاکی رو روی دستم ریخت
من همیشه که از نرگس کمک نمیخوام
گاهی اوقات فقط دلم درددل میخواد که بتونم دلم رو خالی کنم.
وگرنه خودم خوب میدونم که زندگی من با هیچ کاری درست نمیشه
مگه اینکه خود نیما این رو بخواد
خیلی به درددل کردن با نرگس احتیاح دارم
بعد از نهار برای اینکه از دلش در بیارم وارد آشپزخونه شدم
مشغول شستن ظرفها بود
_نرگس....
روزایی که حسابی از دست نیما و اتفافات زندگیم دلشکسته و عصبانیم تنها پناه و امیدم تویی
گفتی دیگه باهات درد دل نکنم باشه نمیکنم
اما خواستم بگم گاهی اوقات فقط برای اینکه دلم خالی بشه یا تحمل مشکلاتم برا آسونتر بشه باهات حرف میزدم.
اگه میدونستم پرحرفی کردنهام اذیتت میکنه محال بود کلامی باهات همصحبت بشم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۴ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
_این چه حرفیه نهال
همصحبتی با تو هیچوقت منو اذیت نمیکنه
اینکه کمکی ازم برنمیاد تا برات بکنم ناراحتم میکنه
_همینکه وقتی دل به دلم میدی و خواهرانه حرفامو میشنوی خیلی کمکم میکنه
لبخند پهنی زد
_فدای دلت بشم که اینقدر نیاز به همصحبتی با منِ ناچیز رو داره
میخوای بهت یکیو معرفی کنم تا هروقت باهاش همکلام شدی دلت حسابی آروم بگیره؟
سوالی سرم رو تکون دادم
_خدا و امام زمان
بخاطر جوابی که شنیدم گنگ نگاهش میکردم
متوجه نگاهم بود برای همین دست از ادامهی کار کشید
هدایتم کرد که روی صندلی آشپرخونه
بنشینم
خودش هم روی صندلی کناریم نشست
_همهی ما آدما نیاز به همصحبتی با یکی داریم که هم حرفامونو بشنوه و هم یه راهی برای حل مشکلات جلوی پامون بذاره
هیچ کس مطلقا نمیتونه کمکمون کنه
چه بسا گاهی راه حل اشتباه یا یه کمک اشتباه کنند.
اما وقتی با خدا و حضرت معدی سلامالله
که امان زمانمون هستند درد دل میکنیم
کمکمون میکنند دلمون آروم بگیره و هم بالاخره اگه قرار باشه کسی کمکمون کنه قطعا خدا و امام زمان کمکهای بهتر و بیشتری بهمون میکنند
به شرطی که دل از دنیا و آدماش بریده باشیم
_یعنی بجای اینکه مثلا با تو درد دل کنم
همون حرفامو به خدا بزنم؟
_آره... چرا که نه.
هیچکس به اندازه ی خدا و امام زمان دلسوز و خیرخواه ما تو این دنیا نیست
خودت رو ببین نهال...
بنظرت توی دنیا کسی مهربونتر و دلسوزتر و خیرخواهتر از خودت به پوریا هست؟
اصلا از مادر مهربونترم داریم؟
_نه متاسفانه
_اما خوشبختانه خدا و امام عصر هستند
همهی امورات دنیا به یمن وجود امام زمان و به خواست خدا انجام میشه
خوب پس بهتر نیست به جای روی آوردن به بندگان سراسر احتیاج دنیا به اون دو عزیز پناه ببریم؟
منِ نوعی چه کمکی از دستم بر میاد. امام زمان چه کمکی؟
قطعا کمک و یاری امام زمان عمیقتره و وسعت بیشتری داره
قطعا اگه به خود خدا و بندهی برگزیدهش امام زمان رو بیاری و حرفای دلت رو به خودشون بگی اونا بهتر میتونن حل کنند مشکلاتت رو...
_من خیلی این کارو کردم
با خدا هم درد دل کردم اما هیچ معجزهای ندیدم
جز یکی دوبار
_قرار نیست زندگی ما با معجزه بگذره
وقتی توسل به اهل بیت و توکل به خدا میکنی اونقدر این احساس باید قوی باشه که اگه دنیا جمع شد و خواست احساس تورو کمرنگ کنه و بهت بگه بیخود به اونا تکیه کردی، کمکی در راه نیست
برو سراغ مادر و پدرت یا سراغ خواهر و برادر و فلان دوستت یا هرکسی جز خدا و اهل بیت
بدون که اون ندای شیطانه.
تاکیدی و کلمه به کلمه جملهش رو تموم کرد
_جز... خدا و ائمه... هیچ... کس... دلسوزتر و مهربونتر... بهت نیست...
اصلا اگر هم باشن قادر و تواناتر از اونا کسی نیست که اموراتت رو حل کنند
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
_دقیقا باید چکار کنم؟
_کار خاصی لازم نیست
فقط تنها کاری که لازمه انجام بدی اینه که هروقت دلگیر از کسی بودی، هروقت دلگیر از نشدن کاری که خیلی بهش محتاجی یا اتفاقی افتاده که حالت رو خراب کرده
به خدا و امام زمان پناه ببر
برای اونها درد دل کن
گرفتاریهات رو بگو
از امید و آرزوهاتم بگو
ازشون کمک بخواه.
بخواه که راهی جلوی پات بذارن و کمکت کنن مشکل حل بشه
به قدری ناامید از کمک بقیه باش
که بتونی به خودت بقبولونی تنها کسی که کمک و همراهت میتونه باشه فقط خدا و امام زمانته...
_درست میگی،
ممنونتم نرگس جان...
_بعد از هر نمازت زود از سر سجاده بلند نشو
بشین با خدا درد دل کن اول شکرگزار داشتههات باش و بعد هم کمبودها و مشکلاتت رو باهاش در میون بذار...
درسته خدا در جریان لحظه به لحظهی زندگیت هست
اما تو باید خودت رو قانع کنی که هیچکس بهتر از خدا نمیتونه مشکلاتت رو حل کنه
پس باهاش در میون بذار بعد هم بشپر به خودش
خدا هم شنوای خوبیه هم قادر متعال ...
طوری برات چاره میکنه که انگشت به دهن بمونی
حتی اگه شده زمین و آسمون رو به هم بزنه این کارو میکنه تا تو به خواستههات برسی.. اگرم به صلاحت نباشه که هیچی، ولی مطمئن باش جایگزین بهتری برای خواستههات در نظر میگیره...
_بازم ممنونتم
منم دیگه کم کم برم خونه... نهار نذاشتم شاید نیما زود بیاد خونه
هنوز حرفم کامل نشده بود که گوشی موبایلم زنگ خورد
نیما بود
بی معطلی ارتباط رو وصل کردم
_سلام نیما
_هیچ معلومه کدوم گوری هستی؟
نهار چرا حاضر نیست؟
هول شده جواب دادم
_الان میام، الان میام
از جا که بلند میشدم نرگس ظرف دوتا یکبار مصرف غذای نذری که قولش رو بهم داده بود رو مقابلم گرفت
بیا عزیزم اینارو تو با این دستت بگیر برو بالا
منم پوریارو تا دم درتون میارم
تشکر کوتاهی کردم ، ظرفهارو روی دست سالمم قرار داد
وارد خونه که شدم در رو برای پوریا باز گذاشتم
نیما با دیدنم جلو اومد ظرفهارو به سختی روی اپن گذاشتم
_هیچ معلوم هست کدوم گوری رفتی؟
فعلا که سرکار نمیری ولی غذا رو که یه دستی هم میتونی درست کنی
چرا غذات حاضر نیست؟
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۶ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
با صدای تقهای که به در خورد کمی ازم فاصله گرفت
به طرف در که برگشتم پوریارو دیدم که جلوی در ایستاده...
به طرفش رفتم
نرگس رو دیدم که از پلهها پایین میرفت به آرومی زمزمه کرد
جوابش رو نده... بذار فکر کنه رئیس خونهست
بسپرش به خدا تا اون برات درست کنه
از حرفی که شنیدم کم مونده بود شاخام بیرون بزنه
خوبه خودش حرفای شوهر بیمنطق و زورگوم رو شنیده...
خودش زده دستم رو ناقص کرده
حالام بخاطر اینکه نمیتونم سرکار برم از دستم عصبیه و توقع نهار هم داره
از اون کم عصبانیم که حرف نرگس حالم رو بدتر کرد
چه توقعی داره
مقایل توهین و تحقیر و دستورات بی سرو ته آدمی مثل نیما کوتاه بیام؟
هرچند چارهای ندارم جز سکوت ندارم
بسپرم به خدا؟ خدا که طرفدار مرداست مثلا چکار میخواد برام بکنه؟
_چکار میکنی پس؟ بیا اینارو گرم کن دیگه
پوفی کشیدم و به طرف آشپزخونه برگشتم که پوریا هم مثل همیشه از ترس نیما بهم چسبید
اول اسباببازیش رو به دستش دادم
_بیا مامان با این بازی کن تا بیام
به سختی غذارو دوباره گرم کردم و جلوی نیما که کنار سفره نشسته بود قرار دادم
نگاه چندش آوری به ظرف کرد
_این چیه؟
من کی تابحال چنین غذای مزخرفی خوردم؟
_خب مرغه دیگه چشه مگه؟
_برش دار بابا نخواستم.
از پای سفره که بلند شد تازه فهمیدم بخاطر اینکه غذا هم خورده و رنگ و لعاب زیبای اولیهش رو از دست داده بدش اومده
_اولش که اینجوری نبود... چون ریختم توی قابلمه و هم زدم شکل و رنگش بهم خورده
_نمیخوام ولش کن
دارم میرم بیرون همونجا یه چیزی کوفت میکنم
_من دیگه پول ندارما
_به جهنم... تو فکر کردی با حقوق تو دارم اموراتمو میگردونم؟ ارزونی خودت
دلم میخواست با حرفام آزارش بدم
همونطوری که اون آزارم میده
اما یاد حرف نرگس افتادم برای همین سکوت کردم
در دل خدارو صدا زدم
_خدایا به خاطر تو سکوت میکنم مقابل مردی که بیرحم و بیمنطق و زورگوست
ببینم چطوری جوابش رو میدی
نیما لباس مرتبی پوشید و از خونه بیرون رفت
هرلحظه منتظر بودم خدا به دلش بندازه تا بیاد و ازم معذرت خواهی کنه
اما معذرت خواهی که نکرد خیلی طلبکار هم از خونه خارج شد
دلم شکست نشستم به گریه کردن
غذایی که تازه گرم کرده بودم رو خوردم و
اضافی اون رو داخل یخچال گذاشتم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
دلم خیلی شکسته بود
با این حال تمام وجودم دلتنگ آغوش گرم و دست نوازشگر و لبخند یا حتی یه کلمهی محبت آمیز همسر خیانتکار و بیعرضهم بود
چرا اینقدر بیرحمه...
شاید یه مرد که در شرایط عادی زندگی کرده بود رو میشد تغییر داد حتی اگه معتاد بود
حتی اگه خیانتکار بود
حتی اگه بیعرضه بود
حتی اگه بیرحم و سنگدل بود
حتی اگه بیدین و ایمان بود
اما نیما محاله...
اون در یه خونوادهی استثنایی بزرگ شده بود
اساس تربیت نیما مشکل داشت.
تا آخر شب نه خبری از نیما شد و نه حتی نرگس بهم زنگ زد
با حرفایی که بهم گفته بود هم دوست نداشتم بهش زنگ بزنم...
هیچوقت فکرشم نمیکردم نرگس چنین آدمی باشه
که خیلی راحت بهم بگه با من درد دل نکن...
مگه چیزی ازش کم میشد؟
من دلم به همون درددل کردنها خوش بود
لااقل کمی دلم رو پیشش خالی میکردم
ولی حالا چی؟
از دوست هم شانس نیاوردم
تمام شبم رو با فکر کردن به حرفای نرگس و رفتارهای نیما صبح کردم
از نیما حسابی عصبانی و کلافهام نرگس هم بهش اضافه شده
صدای باز و بسته شدن در کوچه رو شنیدم
گوشی رو بلند کرده و روشنش کردم
درست حدس زدم وقت نماز صبح شده
نرگس و شوهرش برای نماز به مسجد رفتند
خوشبحالشون...
اون دوتام مثل خونوادهی من اهل نماز اول وقت هستند
ولی نرگس و شوهرش همیشه اهل نماز اول وقت در مسجد هستند.
یاد حرف دیروزش افتادم
_دیگه به من از مشکلاتت نگو... بجاش با خدا و امام زمان درد دل کن
صدای اذان به سختی از مسجد که بلند شد آه از نهادم بلند شد
چقدر مامان و بابا دوست داشتند شوهر من و نسرین هم مثل داداش و شوهر نیلوفر باشن
اگه شوهر نرگس رو ببینن چی میگن؟
اون حتی از آقا جواد هم مومنتر و مقیدتر به مسائل دینی هست
حرف نرگس رو یبار دیگه تو ذهنم مرور کردم
_بجای من با خدا و امام زمان درددل کن
من فقط میشنوم اما کاری ازم بر نمیاد که برات انجام بدم
اما وقتی به خدا و امامت پناه ببری شک نکن که برات یکاری میکنند...
حتی شده زمین و زمان رو به هممیریزن تا خواستههای تو رو اجابت کنند
فقط کافیه به این برسی که تنها پناهت اونا هستند
خواب تازه مهمون چشمام شده
چنان خوابم گرفت که انگار نه انگار تا همین لحظات پیش مثل جغد شب خواب به چشمم نمیومد
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
اینبار یاد حرفای مامان افتادم که همیشه به شوخی میگفت وقتی شبا خواب به چشمتون نمیاد نیت وضو و نماز شب کنید شیطون لعنتی برای اینکه توفیق نماز شب رو ازتون بگیره همون لحظه خواب رو به چشماتون میاره همیشه آخر حرفاش تاکیدی میگفت
نیت الکی نهها... واقعی... حتی شده بلند شید نمازتونم بخونید
گاهی همون نیت کافیه که چشمتون گرم خواب بشه
گاهی بعد از یکی دو رکعت نماز
ولی شما سعی کنید اینموقعا روی شیطونو کم کنید بجای اینکه اون روی شمارو کم کنه
پلکهام سنگین شدند
ای بابا... انگار نه انگار که اصلا خوابم نمیومد...
یاد تصمیم چند لحظهی پیشم افتادم
نماز صبح... دعا... امام زمان... خدا... درد دل... نرگس گفت با من درد دل نکن
به سختی چشمم رو باز کردم
کمی تو جام موندم و بالاخره تصمیم به بلند شدن از جام گرفتم
اول به سرویس رفتم و بعد از وضو همون گوشهی خونه ملافهی تمیز چند روز پیش رو انداختم
جانمازم رو پهن کرده و چادر نمازم رو سر کردم
نماز صبحم رو که خوندم دوباره خواب مهمون چشمام شد
اما بهش غلبه کردم بدون اینکه جام رو عوض کنم رو به قبله دستام رو بالا گرفتم
هیچوقت یاد نگرفتم چطور باید دعا کنم و خواستههام رو به زبون بیارم
یاد کلمهی مضطر افتادم
اونروز که جشن میلاد رفته بودیم قبل از مولودی سخنران گفت حال مضطر یعنی دیگه دستت از هرکی توی دنیاست کوتاهه و تنها کسی که برات مونده خدا و اهل بیت هستند...هروقت به حالت مضطر رسیدید صداتون زودتر به عرش میرسه
پس حتما اول برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان دعا کنید
حال مضطر...
و این بار یاد زمانی افتادم که خبر رسید نریمان تصادف کرده و توی بیمارستانه و به کما رفته... یاد حال اون موقعم افتادم که دستم از هرجایی کوتاه بود و تنها کسی که بهش التماس میکردم داداش نجات پیدا کنه خدا بود...
یا اون شبی که شاکیای نیما همون دوتا قلچماق اومدند خونهی بیبی و من و منصوره خانم رو کتک زدند و تهدید به مرگ میکردند
یا زمانی که منصوره خانم رو با اون حال نذار برده بودند بیمارستان
اصلا چرا راه دور برم؟ موقعی که پوریا به دنیا میومد و اون حال بدم و تنهاییم توی خونه که مامان هم نمیتونست کمکم کنه...
درسته ... اون طور مواقع با تمام وجود خدا رو صدا میزدم...
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
چرا؟
درسته... الان تازه میفهمم چون دستم از همه جا کوتاه بود... چون کاری از دست هیچکسی بر نمیومد... و تنها راه نجات خدا بود تنها راه نجات امامان معصومی بودند که میدونستم میتونن واسطهی بین من و خدا بشن...
چقدر خوبه که من خونوادهی معتقدی داشتم و این چیزا رو قبلا از اونا یاد گرفتم
و حالا میتونم حرفای سخنران رو ذره ذره به خاطر بیارم و بهمم منظورش چی بوده...
دستام رو بالا بردم
اشک از چشمم جاری شد.
_خدایا... ای خدای مهربون توانا... ای خدایی که تنها پناه بندههاتی...
منم نهال
همونی که همیشه قصد لجبازی با تورو داشت
آره الان که خوب فکر میکنم خیلی وقتا با تو هم لج میکردم...
نماز نمیخوندم چون با خودم میگفتم مگه خدا به نماز من احتیاج داره؟ اگه هدف از نماز تشکر کردن از خداست پس هرجور که بیشتر دوست دارم ازش تشکر میکنم.
اما دروغ میگفتم بعدا هم تشکر نمیکردم
چون یادم میرفت... چون اونقدر سرگرمیهای خیر و شر دیگه توی زندگبم بود که یا وقت نمیکردم یا فراموش میکردم
همیشه فقط به وقت بدبختیام یادت کردم
غلط کردم خدا
غلط کردم
دوباره یاد حرفای سخنران افتادم
دونه دونه خواستههاتون رو به خدا بگید... هیچوقت از خدا کم نخواین... خدا قادر متعاله... همیشه ازش بهترینهارو و با ابعاد وسیع بخواین...
پس دوباره زمزمه کردم
درسته آدم خوبی نبودم اما ازت میخوام
دستم رو بگیری
کمک کن زندگیم درست بشه
نیما آدم بشه...
یکی بشه مثل داداش نریمانم
مرد بشه ، جوونمرد بشه
غیرت و عرضه داشته باشه
دست از خیانت برداره
کار کنه ... قبول کنه که دیگه اون نیمای قبلی نیست و باید نثل آدمای عادی بره سر کار
خدایا دلم یه زندگی پر از زرق و برق و اعیونی میخواست اما اون زندگی هیچی توش نبود... الانم بدترین زندگی رو دارم
یه زندگی عادی که سهمم هست
دوباره یاد حرفای سخنران افتادم
همیشه از خدا زیاد بخواین...
الان من از خدا یه خونهی معمولی بخوام یا یه خونهی بزرگ؟
اگه بزرگ بخوام که دوباره میشه همون خونهی اعیونی...
یاد حرف بعدی سخنران من رو نجات داد
همیشه از خدا زیاد بخواین اما آخرش بسپرین به خود خدا و بگین تو قادر متعالی برات کاری نداره فلان چیزا رو بهم بدی اما بازم هرطور خودت صلاح میدونی.
پس دوباره شروع کردم
_خدایا نیما باهم مهربون بشه... خیلی مهربون... بهم احترام بذاره... محبت کنه... دست از خیانت برداره و جز من به زن دیگهای حتی فکر هم نکنه... سرکار بره... یه کار خوب و عالی و دهن پرکن و پردرامد
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
یه خونهی بزرگ و اعیونی و زیبا و قشنگ بهمون بده... ماشین مدل بالای آخرین سیستم...
پسرم رو به بهترین مدرسهها بفرستم تا درس بخونه
خدایا ...
دونه دونه خواستههام رو گفتم
یادم افتاد که شکر نعمتهاش رو نکردم
پس شروع کردم
به یاداوری نعمتهایی که داشتم
بقول نرگس و مامانم از بد ننال که از بد بدترم هست...
مامان همیشه میگفت اون چیزایی که امروز داشتنشون از نظرتو بیاهمیتترین چیزه اگه یه لحظه از دستشون بدی تازه میفهمی چقدر بهشون نیاز داشتی
یه زمانی بابت بیمحبتیهای نیما شکوه و شکایت داشتم بابت نداری خونوادم بابت محدودیتهایی که بابا و داداشم برام قائل بودند
اما حالا میبینم اون دوران بهترین وضعیت زندگیم بود و حالا اوضاعم خیلی وخیمتره
پس شروع کردم
_خدایا از اینکه پسر سالم بهم دادی شکرت
خدایا شکرت که مامانم سلامتیش رو به دست آورد
خدایا شکرت که یه سقف بالای سرمه
خدایا بابت اینکه نیما هیچوقت من رو قاطی گناهها و روابط گناهالودی که با همکارا و دوستاش داشت نمیکرد ممنونتم
خدایا ...
نمیدونم چقدر طول کشید تا دونه دونه شکر کردم
کتاب دعای کوچک جیبی بابا که به یادگار با خودم آورده بودم رو از توی کمد بیرون آوردم و شروع به خوندن سوره یس کردم
و ثواب اون رو به امام زمان و بابا هدیه کردم
نزدیک طلوع آفتاب بود و نشاط و حال خوبی بهم دست داده بود که
برای همین وقتی پوریا بیدار شد با محبت بالای سرش نشستم و کلی نوازشش کردم
صورت چون ماهش رو بوسیدم
پاشو پسرم بهت صبحونه بدم
با همون دست سالمم به سختی به دستشویی بردمش و بعد هم صبحونهش رو دادم
میدونم که نیما تا ظهر به خونه بر نمیگرده
برای همین اول نهار درست کردم غذای مورد علاقهی نیما
ماکارونی که با سویا درست شده و میدونم بابت پختش حسابی دعوام میکنه اما چارهای نداشتم
چون نه گوشت خوشتی داریم توی خونه نه گوشت چرخ کرده
پولی هم برای خریدش ندارم
تصنیم گرفته بودم به حرف مشاورم گوش کنم و دیگه سر کار نرم
بهتر بود به حرفای نرگس و مشاورم اعتماد کنم... خدا بزرگه و روزی رسونه
بجای نیما دستم رو جلوی خدا دراز میکنم
خدایا گوشتمون تموم شده کمک کن نیما اهل کار کردن بشه و خودش خریدهای خونه رو انجام بده
خودمم از این دعا خندهم گرفت
اما قرار شد به خدا اعتماد کنم
دست پوریا رو گرفتم و باهم به سراغ نرگس رفتیم
درسته بهم گفته براش درددل نکنم اما نگفته به دیدنمم نیا که...
میدونم هم اون دلتنگ پوریاست هم من دلتنگ اون
از وقتی به تهران اومدم همهی کس و کارم شده نرگس
از دیدنمون خیلی خوشحال شد و بعد از بغل کردن پوریا با خوشرویی من رو هم به نشستن دعوت کرد
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
خیلی تلاش کردم تا از اتفاقات دیشب چیزی به نرگس نگم و درد دل نکنم
هربار که چیزی سر زبونم میومد سریع به خودم نهیب میزدم
_ساکت شو نهال... تو با خدا و امام زمان حرف زدی
به اونها سپردی
پس در موردش با کس دیگهای حرف نزن... حتی اگه اون آدم نرگس باشه
و اینکه به یکی بزرگتر و تواناتر از نرگس دل بسته بودم دلم رو آرومتر از همیشه میکرد
نرگس هم انگار متوجه حالم شده بود
_میبینم که امروز خیلی سرحالی...
با نیما آشتی کردی؟
_نه بابا... اون که همیشه ازم طلبکاره.
دیشب تا صبح خوابم نبرد و تمام وقت به اتفاقات زندگیم و حرفایی که تابحال ازخونوادم و تو و استاد نسرین و استاد تو شنیدم فکر کردم
بعدشم نماز صبح خونوم و تا وقتی آفتاب طلوع کنه با خدا و امام زمان درد دل کردم
با اینکه دیشب نخوابیدم اما خیلی سرحالم
خوشحال از حرفایی که شنیده لبخندی زد
_آفرین خیلی کار خوبی کردی...
ولی به یه چیزی همیشه حواست باشه.
اونم اینکه شب زندهداری زمانی تاثیر خوبی داره که از استراحت و خواب شبانهت کم نکنی.
فعلا که بیشتر شبها همسرت خونه نیست پس میتونی شبا زودتر بخوابی
و اگه خیلی دوست داشتی یکم قبل از اذان صبح بیدار شی
نماز صبح هم اگه خواستی بخونی خیلی عالیه
هم برای افزایش مهر و محبت همسر هم رزق و روزی رو زیاد میکنه و بهش برکت میبخشه و هم کلی ثواب و فواید دیگه داره که الان یادم نیست.
ولی بعد از نماز صبح حتما تا طلوع افتاب که به این فاصلهی زمانی بینالطلوعین میگن بیدار بمون
برکات خیلی زیادی به زندگیت میده.
یکی از خانمایی که دوره قبلی باهام شرکت کرده بود رو دیشب توی مسجد دیدم تعریف میکرد و میگفت یه فامیل داشتم که دختر خوبی بود، مادرش بیماری روانی داشت برای همین خیلی اذیتش میکرد اما این دختر که اسمش لیلا بود اهل نماز و روزه و واجبات خیلی آدم معتقدی بود
به اصرار پدرش با پسر دوست باباش ازدواج کرد همون اوایل فهمید باباش سر اون معامله کرده و داره با خواهر بزرگهی پسره که مطلقه بود ازدواج میکنه...
بعد از ازدواجش تازه فهمید شوهرش معتاده و مصرفش هم خیلی بالاست
دست بزن داشت و اهل فحاشی و حتی خیانت و هرنوع کثافتکاری که بگی هم بود.
تا اینکه یه روز که از بازار به خونه برمیگشت توی راه یه ماشین میزنه بهش و در میره
مردم لیلای بیچاره رو به بیمارستان میرسونن و این بیچاره یه هفته بیهوش روی تخت میفته...
شوهر بیغیرت و معتادش هم که سرگرم کثافتکاریهای خودش بود فکر میکرده زنش رفته خونهی باباش
باباشم که مشغول زندگی خودش بوده و اصلا یاد دختره نمیفتاده که بفهمه الان کجاست
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
بعد از یه هفته وقتی به هوش میاد میفهمه که کلی شکستگی داره
شماره تماس باباش و شوهرش و خونواده شوهرش رو میده به پرستارا اونام
از بیمارستان با هرکدومشون تماس میگیرن میندازن گردن اون یکی که به فلانی بگید بیاد دنبالش.
این بیچاره یه هفته دیگم اونجا میمونه و شماره هرکی از اقوام رو میده اونام شونه خالی میکردند
آخرش شمارهی بابای من رو که از اقوام دورش میشه رو میده به پرستار... بابا و مامانم میرن و مرخصش میکنن و میبرنش دم خونهی خودش
شوهرش که وقتی میبینه این با عصا و دست وپای شکسته اومده خونه اصلا راهش نمیده و میگه کی میخواد به تو برسه ... اصلا نمیگه زنمه و اینجا خونشه... نمیگه بذار ببینم چه بلایی سر زن بدبختم اومده
بابای لیلا هم که با زن جوونش رفته بوده مسافرت
مادرشم که پیش داییهاش بوده و این بابای شریفه هم که میدونسته اونجام جایی نداره
بابا مامانمم لیلا رو میارن خونهی خودمون
چند وقتی پیششون میمونه
تا اینکه یه روز مامان و بابام بهش میگن زیرزمبن خونمون رو برات اماده میکنیم برو اونجا زندگی کن
کمکت میکنیم از شوهرت جدا بشی
تا بتونی از کمیته امداد کمک دریافت کنی و زندگیت رو بچرخونی اونم قبول میکنه
من که سه ماهی از اومدنم به این دوره گذشته بود یه روز به لیلا گفتم میخوای زندگیت رو نجات بدی؟ اون بیچاره از خدا خواسته گفت چرا که نه، وقتی بهش گفتم استادمون تو این دوره چه چیزایی یادم داده و میخوام اونارو یادش بدم تا برگرده پیش شوهرش و با تغییر خودش اون رو هم عوض کنه اولش راضی نشد اما بهش گفتم یه فرصت شش ماهه به خودت بده.
نهایتا اگی دیدی درست نمیشه منم کمک مامان بابام میکنم تا راحتتز از شوهرت جدا شی و زندگی بهتری رو شروع کنی...
بالاخره پس از کلی التماس و خواهش و تمنا قبول کرد به تک تک حرفام گوش کنه و خوب یاد بگیره تا وقتی یکم حالش بهتر شد و پیش شوهرش برگشت اونارو اجرا کنه...
با هیجان پرسیدم خوب آخرش چی شد؟
اونم گفت الان که نه ماهه لیلا سرزندگیش برگشته و دونه دونه سیاستهای استاد رو تو زندگیش پیاده کرده شوهرش کلی تغییر کرده مهربون شده
دیگه کتکش نمیزنه
حتی همین چند وقت پیش شوهرش رفته پیش خونوادهش و ازشون پول قرص کرده و به پیشنهاد خودش بردنش کمپ ترک اعتیاد
و ظاهرا الان پاک پاکه.
نهال نمیدونی وقتی شریفه اینارو برام تعریف میکرد چقدر خوشحال شدم.
اگه تو هم بخوای میتونی با شرکت در دورهی جدیدی که استاد گذاشته و مشورتها و راهنماییهاش شوهرت رو تغییر بدی
البته به قول استاد اول باید خودت تغییر رویه بدی
سبک رفتاری و حرف زدن جدید رو یاد بگیری و خودت که عوض بشی
شوهرتم خود به خود تغییر میکنه
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
متعجب پرسیدم
_جالبه من همیشه شنیدم باید با کلمات محبت آمیز مرد رو صدا کنیم تا محبت بینمون بیشتر بشه
و الان تو داری یه چیز دیگه میگی؟
_ببین نهال جان استاد ما خودش یکی از شاگردان مجازی حاج اقا پناهیان و حاج آقا حسینی هستند
میگفتند آموزش مطالب دورههاشون بر اساس طبیعت و ویژگیهای فطری مرد و زن هست
بذار از اول اول حرفای استاد رو که ایشون هم از استاد خودشون شنیدند رو برات بگم
ایشون معتقد بودند
استاد و مشاور دوره خیلی مهمه که کی باشه و چه درکی از دین و انسان و خدا داشته باشه.
کسانی که میخوان در مورد انسان و دین حرف بزنن حتما باید حداقلش سواد حوزوی مناسبی داشته باشه. باید یک جهان بینی عمیق و یک پارچه رو داشته باشه.
همزمان باید استاد روانشناسی دینی هم باشن و تمام آیات و روایات روانشناختی رو خونده باشن و تحلیل کرده باشن.
و اینکه حتما باید خودشون تا حدی اهل تقوا و مراقب بوده باشن که بفهمن یه انسان در مسیر تقرب به خدا چه شرایطی خواهد داشت.
کسی که خودش این مسیر رو طی نکرده باشه با هزار تا کتاب خوندن هم نمیتونه دقیقا بفهمه که چطور باید عمل کرد. حرفای فضایی میزنه و مخاطب متوجه میشه که عملا این حرفا شعاره و نمیشه بهش عمل کرد
حاج آقا پناهیان انگار خودش رو جای مخاطب صفر گذاشتن و حرف زدن
خیلی زیبا از ابتدایی ترین مراحل شروع کردن تا بتونیم مثل یک خونه یواش یواش شروع به ساخت خودمون کنیم.
با استفاده از فطرت خودمون حرف زدن ایشون.
استاد معتقدند که فطرت همه آدم ها پاک و خدایی هست و این هوای نفسه که ما آدمها رو آلوده میکنه.
استاد دورهمون میگفتند قشنگ معلومه هدف استاد پناهیان از برگزاری کلاس کسب درامد نیست
بلکه هدف اصلیشون تقرب خودشون به خدا و کمک به مردم برای تقرب بیشتر به پروردگاره
یادمه یبار استاد تو حرفاش گفت
تفکر غربی انسان رو یه حیوان پیشرفته و تکامل یافته از میمون میدونن.
پس وقتی میخوان به انسان نگاه کنند از همین زاویهست. یعنی فقط بعد نفسانی انسان رو مورد توجه قرار میدن
در حالی که انسان بُعد الهی هم داره. در تک تک ما انسانها روح خدا دمیده شده...
غیر اینه نهال؟
این کم چیزیه واقعا؟
توجه صرفا مادی و حیوانی بعضی روانشناسها به انسان موجب میشه که آدم نتونه حرکت کنه و جلو بره.
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
_خدا از دهنت بشنوه عزیزم
_بگو انشاالله، به امید خدا حتما
لبخندی به حواس جمع و مهربونیش زدم
_انشاالله و به امید خدا حتما
_میخوای الان یه زنگ بزنم به استاد تا مشاورهی خصوصی بشی؟
بخوای با کلاس پیش بری شاید کمی طول بکشه
_الان که باید برم خونه ولی بعدا میام پیشت فکر کنم خودتم بتونی همهی حرفای استاد رو بهم منتقل کنی
_آره اتفاقا توی دفتر همهی مطالب هرجلسه رو مجزا نوشتم
طبق برنامهی رفتاری که بهمون میگفت بهت میگم تو هم انجام بده که انشاالله به نتیجه برسی
_اوکی حتما... من فعلا برم
ازش خداحافظی کردم و به خونه برگشتم
نیما هنوز برنگشته و من از بابت این موضوع خوشحالم
عصر که شد مجبور شدم براش شام غذای جدید آماده کنم آخه نیما ماکارونی با سویا که دوست نداره مونده و بیات هم که شده باشه بدتر بدقلقی میکنه
پس اجبارا مقداری پول که دستم بود رو برداشتم و به سوپری سر کوچه رفتم مقداری سوسیس خریدم و برای شام ساندویچ بندری درست کردم
خیالم از بابت غذا که راحت شد به ساعت نگاهی انداختم
هنوز چهل دقیقه تا اومدن شوهرش مونده پس دست پوریا رو گرفتم
_پاشو مامانی بریم پیش خاله نرگس
کاش نرگس هم گاهی به خونهی من میومد
هر بار که از خودش خواستم به اینجا بیاد بهونهای تراشیده اما خودم میفهمم که بخاطر شرایط نیماست که ترجیح میده من به دیدنش برم
چای رو که جلوم گذاشت به سمت اتاق رفت
_صبر کن برم دفترم رو بیارم... اتفاقا ظهر بعد از رفتن تو جلسهی اول رو بررسی کردم تا راحتتر بتونم برات بگم
دفتر به دست مقابلم نشست
و برگه ای رو از داخلش بیرون کشید
_بیا... این برنامهی این هفتهست
توی این برگه نوشتم هرروز چه کارایی باید بکنی
برای مسالهی سرکار نرفتنت هم به استاد زنگ زدم وقتی گفتم دستت شکسته گفت بهترین موقعیت برای اینه که فعلا بیخیال کار کردن و کسب درامد باشی
برگه رو به دستم داد و دونه دونه برام توضیح داد
_ببین از امروز نیما جان و عشقم و عزیزم و با این طور صفات محبتآمیز شوهر رو صدا زدن ممنوعه
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨