.
🔰 پاسخ به پنج پرسش درباره قانون عفاف و حجاب
۱. آیا جریمه میتواند در موضوعات فرهنگی کارگشا باشد؟
۲. آیا قانون مذکور ایرانیها را درگیر میکند؟
۳. جریمهها در قانون جدید چگونه است؟
۴. قانون عفاف و حجاب چه تأثیری در کسب و کارها دارد؟
۵. با اجرای قانون مذکور، فضای کشور پلیسی نمیشود؟
#حجاب
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۳۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
اصلا بمن چه ... خودت میدونی چکار کنی
دوست داری دورههای استاد رو شرکت کن
دوست نداری نکن
دوست داری بهش زنگ بزن برای مشاوره دوست نداری نزن
من همهی تلاشم رو کردم تا خواهرانه کنارت باشم تا طعم خوشبختی که لایقش هستی رو بچشی اما خودت نمیخوای
دیگه به من هیچ ارتباطی نداره
با چشمای اشکآلود لب زدم
_بهت حق میدم ازم عصبانی باشی
همیشه برای تو درد دل کردم
برای اینکه وضعیت زندگیم کمی برام قابل تحمل باشه مدام سراغ تو اومدم و شاهد همهی بدبختیهامی
میدونم خواهرانه برام دلسوزی میکنی و میخوای کمکم کنی
اما منم خیلی نامیدتر از این هستم که بتونم به حرفات دل ببندم
دیروز که مولودی رفتیم و همونجا به خدا و اهل بیت توکل و توسل کردم انگیزهی قوی پیدا کردم تا راهنماییهای استاد رو به کار بگیرم
اما همین که به خونه برگشتم و متوجه اشتباهات نیما شدم و اون بلا رو سرم آورد دیگه از هر نجاتی ناامید شدم
فکر کن با هزار و امید و آرزو بدیهای نیما رو بخشیدم و تلاش کردم بگذرم ازش
و با عشق و علاقه به خونه برگشتم که اون اتفاقات افتاد
خیلی سخته نرگس،خیلی سخته، به یکباره درخت امید و آرزوهات جلوی چشمات مبدل به خاکستر بشن
_ناامیدی کار شیطونه
حتی اگه روزی هزار بار شروع کردی برای ساختن و هزار بار همه چی خراب شد و برگشتی سر پله اول نباید امیدت رو به خدا و موفقیت از دست بدی
تو باید تمام سعیت رو کنی تا بالاخره غول شکست رو از پا در بیاری و موفقیت رو از آن خودت کنی
_نفست از جای گرم در میاد
شوهر خوب زندگی خوب
آرامش و آسایش و رفاه همه رو یکجا داری چه میفهمی من چی میگم؟
_دستت درد نکنه... پس یباره بگو چون درد و غم و غصه ندارم آدم نیستم...
بالاخره منم آدمم، احساس دارم، میفهمم... میتونم غم و غصههات رو درک کنم.
شاید مشکلات و غصههای زندگیم شبیه تو نباشه اما خوب همچین بدون مشکلات هم نیست...
اگه کسی توی دنیا بهت گفت زندگی من بدون مشکله باور نکن...
اصلا زندگی بدون رنج که معنی نداره...
زندگی بدون رنج فقط در دنیای باقی و آخرت معنا داره
ما اومدیم به این دنیا تا با گذر از رنجها و پستی بلندیهای زندگی به افق خوشبختی آخرت برسیم
_کاش خودکشی گناه نبود وگرنه هم خودم رو میکشتم و هم این بچه رو تا از این زندگی نکبتی راحت بشیم.
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
هین بلندی کشید
_نهال چقدر ناشکری تو...
درسته مشکلاتت زیاده و صبرت سر اومده
اما اینکه فقط نیمهی خالی لیوان رو میبینی و هیچ کدوم از خوبیهاش رو نمیبینی خدا قهرش میاد
_چه خوبی؟ تو یه مثال بزن من حرفمو پس بگیرم.
_سلامتی خودت و بچهت.
داشتن خونوادهت که میدونی اگه لازم باشه حمایتت میکنند و به پشتوانهی همونا تلاش میکنی یه مقدار پول پیانداز کنی تا بتونی از شوهرت جدا بشی.
اینکه دیشب بجای اینکه خدای نکرده سرت یا چشمت بخوره به جایی ک بلای بدتری سرت بیاد فقط دستت شکسته
اینا جای شکر ندارن؟
سرم رو پایین انداختم
_حرفی برای گفتن ندارم اما این حرفام راضیم نمیکنه
_نهال جان این دنیا هم رنجهای خوب داره و هم رنجهای بد
مثلا درس خوندن رنج خوبه، بیسوادی و بیپولی رنج بده...
میتونیم با تحمل رنجهای خوب رنجهای بد رو از زندگیمون دور کنیم...
حتی میشه کاری کرد که هیچوقت با رنج بد مواجه نشی...
مثلا آدما برای اینکه با رنج بیپولی و بدیختی و بیسوادی مواجه نشن درس میخونن و به اطلاعاتشون اضافه میکنند همین باعث میشه رنجهایی که بواسطهی بیسوادی بوجود میان رو برطرف کنند
خودت میتونی انتخاب کنی
رنجهای خوب یا رنجهای بد
تو به خاطر خوشهای لحظهای رفاقت با نیما رو انتخاب کردی بینتون دلبستگی و وابستگی و عشق کاذب ایجاد شد
چشمت به روی حقایق بسته شد حتی دلسوزیها و آگاهی بخشی خونوادتم ندیدی، رنج کانون توجه جنس مخالف نبودن رو به جون نخریدی.
رنج همصحبت نشدن با جنس مخالف رو قبول نکردی
رنج زندگی سخت اما حلال پدرت رو قبول نکردی
برای همین مبتلا به رنج امروز شدی.
_ خسته شدم نرگس...
درسته دوستی و رفاقت با نیما و وابستگیم قبل از خواستگاریش باعث شد آشناییمون به ازدواج ختم بشه و این بزرگترین اشتباه زندگیم بود
اما تاوان یه اشتباه نباید اینقدر سنگین میبود
اینهمه دختر حتی سالهای طولانی با پسرهای مختلف رفاقت و رابطه دارن و در نهایت با یکیشون ازدواج میکنند اونا اینقدر سختی تو زندگیشون نیست که برای من هست
_تو از کجا میدونی؟
بعدم مگه قراره خدا همهی بندههاش یه مدل تنبیه کنه؟
شاید اگه تو هم خونوادهی آگاه و دلسوز نداشتی
شاید اگه هیچوقت مسیر هدایت برات هموار نبود تنبیه کوچکتری برات درنظر میگرفت
گاهی اوقات خدا بندههای خوبش رو سرراهت قرار میده که بشن چراغ هدایت زندگیت
تو چراغهای هدایت زندگیت رو دونه دونه پس زدی
پس تاوان داره این اشتباهات
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 کارشناس مسائل غرب آسیا: سوریه وارد یک تونل تاریک شد
🔹سیدافقهی: ۳۷ گروه در این جنگ شرکت کردند که هرکدام دنبال منافع و برنامۀ خاص خودشان هستند.
🔹یک عده موافق رژیم صهیونیستی هستند و یک عده مخالف؛ عدهای هم دنبال تجزیه سوریه هستند.
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
.
🔺کان: اسرائیل در تدارک یک حمله گسترده به یمن است
#وعده_صادق #سوریه #انقلابیون
🔹شبکه رادیویی کان به نقل از یک مقام بلندپایه رژیم صهیونیستی اعلام کرد که این حمله در پاسخ به حملات بیوقفه نیروهای مسلح یمن به خاک فلسطین اشغالی صورت خواهد گرفت
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
_درسته حرفات قانع شدم... من اشتباهات زیادی داشتم و حالام باید پای همشون وایسم، اما این بچهچه گناهی کرده؟
بعدم، من هیچ امیدی به خوب شد اوضاع زندگیم و نیما ندارم
_بازم که حرف خودت رو میزنی؟
باشه هرچی خودت صلاح میدونی...
ببین نهال من تورو مثل خواهرم دوست دارم
همیشه به خودم میگم حالا که دسترسی به خواهر خودم ندارم تا کمکمش کنم لااقل همون حمایتها و کمک هارو برای تو انجام بدم...
پس خواهشا ازین به بعد هروقت دچار مشکلی شدی به تنهایی حلشون کن
دیگه برای من تعریف نکن...
وقتی در جریان اتفاقات و مشکلاتت قرار میگیرم ناخود آگاه به دلم میفته که کمکمت کنم اون چالش رو بیدردسر پشت سر بذاری
اونقدر دوستت دارم که نمیتونم مانع دخالتم بشم...
یکی از راهکارهای منع دخالت دیگرون اصلا همینه...
اگه کمک کسی رو نمیخوای چیزی به طرف مقابلت نگو
از این حرفش دلخور شدم اما دیدم حق میگه برای همین دیگه سکوت کردم
کمی که گذشت
ازجام بلند شدم و دست پوریارو گرفتم که به خونهی خودم برگردم
اما نرگس مانعم شد
_صبر کن... کجا؟
دیشب همسرم آخر وقت به خونه برگشت و غذای نذری هم با خودش آورد...
چون دیروقت بود و صدایی از خونتون نمیومد فکر کردم خوابیدین برای همین سهم شما مونده.
اگه بمونی غذای خودمون رو هم گرم میکنم که باهم بخوریم
از اوضاع نابسامان زندگیم حسابی حالم گرفتهست اما نرکس هم آب پاکی رو روی دستم ریخت
من همیشه که از نرگس کمک نمیخوام
گاهی اوقات فقط دلم درددل میخواد که بتونم دلم رو خالی کنم.
وگرنه خودم خوب میدونم که زندگی من با هیچ کاری درست نمیشه
مگه اینکه خود نیما این رو بخواد
خیلی به درددل کردن با نرگس احتیاح دارم
بعد از نهار برای اینکه از دلش در بیارم وارد آشپزخونه شدم
مشغول شستن ظرفها بود
_نرگس....
روزایی که حسابی از دست نیما و اتفافات زندگیم دلشکسته و عصبانیم تنها پناه و امیدم تویی
گفتی دیگه باهات درد دل نکنم باشه نمیکنم
اما خواستم بگم گاهی اوقات فقط برای اینکه دلم خالی بشه یا تحمل مشکلاتم برا آسونتر بشه باهات حرف میزدم.
اگه میدونستم پرحرفی کردنهام اذیتت میکنه محال بود کلامی باهات همصحبت بشم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۴ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
_این چه حرفیه نهال
همصحبتی با تو هیچوقت منو اذیت نمیکنه
اینکه کمکی ازم برنمیاد تا برات بکنم ناراحتم میکنه
_همینکه وقتی دل به دلم میدی و خواهرانه حرفامو میشنوی خیلی کمکم میکنه
لبخند پهنی زد
_فدای دلت بشم که اینقدر نیاز به همصحبتی با منِ ناچیز رو داره
میخوای بهت یکیو معرفی کنم تا هروقت باهاش همکلام شدی دلت حسابی آروم بگیره؟
سوالی سرم رو تکون دادم
_خدا و امام زمان
بخاطر جوابی که شنیدم گنگ نگاهش میکردم
متوجه نگاهم بود برای همین دست از ادامهی کار کشید
هدایتم کرد که روی صندلی آشپرخونه
بنشینم
خودش هم روی صندلی کناریم نشست
_همهی ما آدما نیاز به همصحبتی با یکی داریم که هم حرفامونو بشنوه و هم یه راهی برای حل مشکلات جلوی پامون بذاره
هیچ کس مطلقا نمیتونه کمکمون کنه
چه بسا گاهی راه حل اشتباه یا یه کمک اشتباه کنند.
اما وقتی با خدا و حضرت معدی سلامالله
که امان زمانمون هستند درد دل میکنیم
کمکمون میکنند دلمون آروم بگیره و هم بالاخره اگه قرار باشه کسی کمکمون کنه قطعا خدا و امام زمان کمکهای بهتر و بیشتری بهمون میکنند
به شرطی که دل از دنیا و آدماش بریده باشیم
_یعنی بجای اینکه مثلا با تو درد دل کنم
همون حرفامو به خدا بزنم؟
_آره... چرا که نه.
هیچکس به اندازه ی خدا و امام زمان دلسوز و خیرخواه ما تو این دنیا نیست
خودت رو ببین نهال...
بنظرت توی دنیا کسی مهربونتر و دلسوزتر و خیرخواهتر از خودت به پوریا هست؟
اصلا از مادر مهربونترم داریم؟
_نه متاسفانه
_اما خوشبختانه خدا و امام عصر هستند
همهی امورات دنیا به یمن وجود امام زمان و به خواست خدا انجام میشه
خوب پس بهتر نیست به جای روی آوردن به بندگان سراسر احتیاج دنیا به اون دو عزیز پناه ببریم؟
منِ نوعی چه کمکی از دستم بر میاد. امام زمان چه کمکی؟
قطعا کمک و یاری امام زمان عمیقتره و وسعت بیشتری داره
قطعا اگه به خود خدا و بندهی برگزیدهش امام زمان رو بیاری و حرفای دلت رو به خودشون بگی اونا بهتر میتونن حل کنند مشکلاتت رو...
_من خیلی این کارو کردم
با خدا هم درد دل کردم اما هیچ معجزهای ندیدم
جز یکی دوبار
_قرار نیست زندگی ما با معجزه بگذره
وقتی توسل به اهل بیت و توکل به خدا میکنی اونقدر این احساس باید قوی باشه که اگه دنیا جمع شد و خواست احساس تورو کمرنگ کنه و بهت بگه بیخود به اونا تکیه کردی، کمکی در راه نیست
برو سراغ مادر و پدرت یا سراغ خواهر و برادر و فلان دوستت یا هرکسی جز خدا و اهل بیت
بدون که اون ندای شیطانه.
تاکیدی و کلمه به کلمه جملهش رو تموم کرد
_جز... خدا و ائمه... هیچ... کس... دلسوزتر و مهربونتر... بهت نیست...
اصلا اگر هم باشن قادر و تواناتر از اونا کسی نیست که اموراتت رو حل کنند
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
_دقیقا باید چکار کنم؟
_کار خاصی لازم نیست
فقط تنها کاری که لازمه انجام بدی اینه که هروقت دلگیر از کسی بودی، هروقت دلگیر از نشدن کاری که خیلی بهش محتاجی یا اتفاقی افتاده که حالت رو خراب کرده
به خدا و امام زمان پناه ببر
برای اونها درد دل کن
گرفتاریهات رو بگو
از امید و آرزوهاتم بگو
ازشون کمک بخواه.
بخواه که راهی جلوی پات بذارن و کمکت کنن مشکل حل بشه
به قدری ناامید از کمک بقیه باش
که بتونی به خودت بقبولونی تنها کسی که کمک و همراهت میتونه باشه فقط خدا و امام زمانته...
_درست میگی،
ممنونتم نرگس جان...
_بعد از هر نمازت زود از سر سجاده بلند نشو
بشین با خدا درد دل کن اول شکرگزار داشتههات باش و بعد هم کمبودها و مشکلاتت رو باهاش در میون بذار...
درسته خدا در جریان لحظه به لحظهی زندگیت هست
اما تو باید خودت رو قانع کنی که هیچکس بهتر از خدا نمیتونه مشکلاتت رو حل کنه
پس باهاش در میون بذار بعد هم بشپر به خودش
خدا هم شنوای خوبیه هم قادر متعال ...
طوری برات چاره میکنه که انگشت به دهن بمونی
حتی اگه شده زمین و آسمون رو به هم بزنه این کارو میکنه تا تو به خواستههات برسی.. اگرم به صلاحت نباشه که هیچی، ولی مطمئن باش جایگزین بهتری برای خواستههات در نظر میگیره...
_بازم ممنونتم
منم دیگه کم کم برم خونه... نهار نذاشتم شاید نیما زود بیاد خونه
هنوز حرفم کامل نشده بود که گوشی موبایلم زنگ خورد
نیما بود
بی معطلی ارتباط رو وصل کردم
_سلام نیما
_هیچ معلومه کدوم گوری هستی؟
نهار چرا حاضر نیست؟
هول شده جواب دادم
_الان میام، الان میام
از جا که بلند میشدم نرگس ظرف دوتا یکبار مصرف غذای نذری که قولش رو بهم داده بود رو مقابلم گرفت
بیا عزیزم اینارو تو با این دستت بگیر برو بالا
منم پوریارو تا دم درتون میارم
تشکر کوتاهی کردم ، ظرفهارو روی دست سالمم قرار داد
وارد خونه که شدم در رو برای پوریا باز گذاشتم
نیما با دیدنم جلو اومد ظرفهارو به سختی روی اپن گذاشتم
_هیچ معلوم هست کدوم گوری رفتی؟
فعلا که سرکار نمیری ولی غذا رو که یه دستی هم میتونی درست کنی
چرا غذات حاضر نیست؟
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۶ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
با صدای تقهای که به در خورد کمی ازم فاصله گرفت
به طرف در که برگشتم پوریارو دیدم که جلوی در ایستاده...
به طرفش رفتم
نرگس رو دیدم که از پلهها پایین میرفت به آرومی زمزمه کرد
جوابش رو نده... بذار فکر کنه رئیس خونهست
بسپرش به خدا تا اون برات درست کنه
از حرفی که شنیدم کم مونده بود شاخام بیرون بزنه
خوبه خودش حرفای شوهر بیمنطق و زورگوم رو شنیده...
خودش زده دستم رو ناقص کرده
حالام بخاطر اینکه نمیتونم سرکار برم از دستم عصبیه و توقع نهار هم داره
از اون کم عصبانیم که حرف نرگس حالم رو بدتر کرد
چه توقعی داره
مقایل توهین و تحقیر و دستورات بی سرو ته آدمی مثل نیما کوتاه بیام؟
هرچند چارهای ندارم جز سکوت ندارم
بسپرم به خدا؟ خدا که طرفدار مرداست مثلا چکار میخواد برام بکنه؟
_چکار میکنی پس؟ بیا اینارو گرم کن دیگه
پوفی کشیدم و به طرف آشپزخونه برگشتم که پوریا هم مثل همیشه از ترس نیما بهم چسبید
اول اسباببازیش رو به دستش دادم
_بیا مامان با این بازی کن تا بیام
به سختی غذارو دوباره گرم کردم و جلوی نیما که کنار سفره نشسته بود قرار دادم
نگاه چندش آوری به ظرف کرد
_این چیه؟
من کی تابحال چنین غذای مزخرفی خوردم؟
_خب مرغه دیگه چشه مگه؟
_برش دار بابا نخواستم.
از پای سفره که بلند شد تازه فهمیدم بخاطر اینکه غذا هم خورده و رنگ و لعاب زیبای اولیهش رو از دست داده بدش اومده
_اولش که اینجوری نبود... چون ریختم توی قابلمه و هم زدم شکل و رنگش بهم خورده
_نمیخوام ولش کن
دارم میرم بیرون همونجا یه چیزی کوفت میکنم
_من دیگه پول ندارما
_به جهنم... تو فکر کردی با حقوق تو دارم اموراتمو میگردونم؟ ارزونی خودت
دلم میخواست با حرفام آزارش بدم
همونطوری که اون آزارم میده
اما یاد حرف نرگس افتادم برای همین سکوت کردم
در دل خدارو صدا زدم
_خدایا به خاطر تو سکوت میکنم مقابل مردی که بیرحم و بیمنطق و زورگوست
ببینم چطوری جوابش رو میدی
نیما لباس مرتبی پوشید و از خونه بیرون رفت
هرلحظه منتظر بودم خدا به دلش بندازه تا بیاد و ازم معذرت خواهی کنه
اما معذرت خواهی که نکرد خیلی طلبکار هم از خونه خارج شد
دلم شکست نشستم به گریه کردن
غذایی که تازه گرم کرده بودم رو خوردم و
اضافی اون رو داخل یخچال گذاشتم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
دلم خیلی شکسته بود
با این حال تمام وجودم دلتنگ آغوش گرم و دست نوازشگر و لبخند یا حتی یه کلمهی محبت آمیز همسر خیانتکار و بیعرضهم بود
چرا اینقدر بیرحمه...
شاید یه مرد که در شرایط عادی زندگی کرده بود رو میشد تغییر داد حتی اگه معتاد بود
حتی اگه خیانتکار بود
حتی اگه بیعرضه بود
حتی اگه بیرحم و سنگدل بود
حتی اگه بیدین و ایمان بود
اما نیما محاله...
اون در یه خونوادهی استثنایی بزرگ شده بود
اساس تربیت نیما مشکل داشت.
تا آخر شب نه خبری از نیما شد و نه حتی نرگس بهم زنگ زد
با حرفایی که بهم گفته بود هم دوست نداشتم بهش زنگ بزنم...
هیچوقت فکرشم نمیکردم نرگس چنین آدمی باشه
که خیلی راحت بهم بگه با من درد دل نکن...
مگه چیزی ازش کم میشد؟
من دلم به همون درددل کردنها خوش بود
لااقل کمی دلم رو پیشش خالی میکردم
ولی حالا چی؟
از دوست هم شانس نیاوردم
تمام شبم رو با فکر کردن به حرفای نرگس و رفتارهای نیما صبح کردم
از نیما حسابی عصبانی و کلافهام نرگس هم بهش اضافه شده
صدای باز و بسته شدن در کوچه رو شنیدم
گوشی رو بلند کرده و روشنش کردم
درست حدس زدم وقت نماز صبح شده
نرگس و شوهرش برای نماز به مسجد رفتند
خوشبحالشون...
اون دوتام مثل خونوادهی من اهل نماز اول وقت هستند
ولی نرگس و شوهرش همیشه اهل نماز اول وقت در مسجد هستند.
یاد حرف دیروزش افتادم
_دیگه به من از مشکلاتت نگو... بجاش با خدا و امام زمان درد دل کن
صدای اذان به سختی از مسجد که بلند شد آه از نهادم بلند شد
چقدر مامان و بابا دوست داشتند شوهر من و نسرین هم مثل داداش و شوهر نیلوفر باشن
اگه شوهر نرگس رو ببینن چی میگن؟
اون حتی از آقا جواد هم مومنتر و مقیدتر به مسائل دینی هست
حرف نرگس رو یبار دیگه تو ذهنم مرور کردم
_بجای من با خدا و امام زمان درددل کن
من فقط میشنوم اما کاری ازم بر نمیاد که برات انجام بدم
اما وقتی به خدا و امامت پناه ببری شک نکن که برات یکاری میکنند...
حتی شده زمین و زمان رو به هممیریزن تا خواستههای تو رو اجابت کنند
فقط کافیه به این برسی که تنها پناهت اونا هستند
خواب تازه مهمون چشمام شده
چنان خوابم گرفت که انگار نه انگار تا همین لحظات پیش مثل جغد شب خواب به چشمم نمیومد
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۴۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
اینبار یاد حرفای مامان افتادم که همیشه به شوخی میگفت وقتی شبا خواب به چشمتون نمیاد نیت وضو و نماز شب کنید شیطون لعنتی برای اینکه توفیق نماز شب رو ازتون بگیره همون لحظه خواب رو به چشماتون میاره همیشه آخر حرفاش تاکیدی میگفت
نیت الکی نهها... واقعی... حتی شده بلند شید نمازتونم بخونید
گاهی همون نیت کافیه که چشمتون گرم خواب بشه
گاهی بعد از یکی دو رکعت نماز
ولی شما سعی کنید اینموقعا روی شیطونو کم کنید بجای اینکه اون روی شمارو کم کنه
پلکهام سنگین شدند
ای بابا... انگار نه انگار که اصلا خوابم نمیومد...
یاد تصمیم چند لحظهی پیشم افتادم
نماز صبح... دعا... امام زمان... خدا... درد دل... نرگس گفت با من درد دل نکن
به سختی چشمم رو باز کردم
کمی تو جام موندم و بالاخره تصمیم به بلند شدن از جام گرفتم
اول به سرویس رفتم و بعد از وضو همون گوشهی خونه ملافهی تمیز چند روز پیش رو انداختم
جانمازم رو پهن کرده و چادر نمازم رو سر کردم
نماز صبحم رو که خوندم دوباره خواب مهمون چشمام شد
اما بهش غلبه کردم بدون اینکه جام رو عوض کنم رو به قبله دستام رو بالا گرفتم
هیچوقت یاد نگرفتم چطور باید دعا کنم و خواستههام رو به زبون بیارم
یاد کلمهی مضطر افتادم
اونروز که جشن میلاد رفته بودیم قبل از مولودی سخنران گفت حال مضطر یعنی دیگه دستت از هرکی توی دنیاست کوتاهه و تنها کسی که برات مونده خدا و اهل بیت هستند...هروقت به حالت مضطر رسیدید صداتون زودتر به عرش میرسه
پس حتما اول برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان دعا کنید
حال مضطر...
و این بار یاد زمانی افتادم که خبر رسید نریمان تصادف کرده و توی بیمارستانه و به کما رفته... یاد حال اون موقعم افتادم که دستم از هرجایی کوتاه بود و تنها کسی که بهش التماس میکردم داداش نجات پیدا کنه خدا بود...
یا اون شبی که شاکیای نیما همون دوتا قلچماق اومدند خونهی بیبی و من و منصوره خانم رو کتک زدند و تهدید به مرگ میکردند
یا زمانی که منصوره خانم رو با اون حال نذار برده بودند بیمارستان
اصلا چرا راه دور برم؟ موقعی که پوریا به دنیا میومد و اون حال بدم و تنهاییم توی خونه که مامان هم نمیتونست کمکم کنه...
درسته ... اون طور مواقع با تمام وجود خدا رو صدا میزدم...
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۴۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
چرا؟
درسته... الان تازه میفهمم چون دستم از همه جا کوتاه بود... چون کاری از دست هیچکسی بر نمیومد... و تنها راه نجات خدا بود تنها راه نجات امامان معصومی بودند که میدونستم میتونن واسطهی بین من و خدا بشن...
چقدر خوبه که من خونوادهی معتقدی داشتم و این چیزا رو قبلا از اونا یاد گرفتم
و حالا میتونم حرفای سخنران رو ذره ذره به خاطر بیارم و بهمم منظورش چی بوده...
دستام رو بالا بردم
اشک از چشمم جاری شد.
_خدایا... ای خدای مهربون توانا... ای خدایی که تنها پناه بندههاتی...
منم نهال
همونی که همیشه قصد لجبازی با تورو داشت
آره الان که خوب فکر میکنم خیلی وقتا با تو هم لج میکردم...
نماز نمیخوندم چون با خودم میگفتم مگه خدا به نماز من احتیاج داره؟ اگه هدف از نماز تشکر کردن از خداست پس هرجور که بیشتر دوست دارم ازش تشکر میکنم.
اما دروغ میگفتم بعدا هم تشکر نمیکردم
چون یادم میرفت... چون اونقدر سرگرمیهای خیر و شر دیگه توی زندگبم بود که یا وقت نمیکردم یا فراموش میکردم
همیشه فقط به وقت بدبختیام یادت کردم
غلط کردم خدا
غلط کردم
دوباره یاد حرفای سخنران افتادم
دونه دونه خواستههاتون رو به خدا بگید... هیچوقت از خدا کم نخواین... خدا قادر متعاله... همیشه ازش بهترینهارو و با ابعاد وسیع بخواین...
پس دوباره زمزمه کردم
درسته آدم خوبی نبودم اما ازت میخوام
دستم رو بگیری
کمک کن زندگیم درست بشه
نیما آدم بشه...
یکی بشه مثل داداش نریمانم
مرد بشه ، جوونمرد بشه
غیرت و عرضه داشته باشه
دست از خیانت برداره
کار کنه ... قبول کنه که دیگه اون نیمای قبلی نیست و باید نثل آدمای عادی بره سر کار
خدایا دلم یه زندگی پر از زرق و برق و اعیونی میخواست اما اون زندگی هیچی توش نبود... الانم بدترین زندگی رو دارم
یه زندگی عادی که سهمم هست
دوباره یاد حرفای سخنران افتادم
همیشه از خدا زیاد بخواین...
الان من از خدا یه خونهی معمولی بخوام یا یه خونهی بزرگ؟
اگه بزرگ بخوام که دوباره میشه همون خونهی اعیونی...
یاد حرف بعدی سخنران من رو نجات داد
همیشه از خدا زیاد بخواین اما آخرش بسپرین به خود خدا و بگین تو قادر متعالی برات کاری نداره فلان چیزا رو بهم بدی اما بازم هرطور خودت صلاح میدونی.
پس دوباره شروع کردم
_خدایا نیما باهم مهربون بشه... خیلی مهربون... بهم احترام بذاره... محبت کنه... دست از خیانت برداره و جز من به زن دیگهای حتی فکر هم نکنه... سرکار بره... یه کار خوب و عالی و دهن پرکن و پردرامد
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
یه خونهی بزرگ و اعیونی و زیبا و قشنگ بهمون بده... ماشین مدل بالای آخرین سیستم...
پسرم رو به بهترین مدرسهها بفرستم تا درس بخونه
خدایا ...
دونه دونه خواستههام رو گفتم
یادم افتاد که شکر نعمتهاش رو نکردم
پس شروع کردم
به یاداوری نعمتهایی که داشتم
بقول نرگس و مامانم از بد ننال که از بد بدترم هست...
مامان همیشه میگفت اون چیزایی که امروز داشتنشون از نظرتو بیاهمیتترین چیزه اگه یه لحظه از دستشون بدی تازه میفهمی چقدر بهشون نیاز داشتی
یه زمانی بابت بیمحبتیهای نیما شکوه و شکایت داشتم بابت نداری خونوادم بابت محدودیتهایی که بابا و داداشم برام قائل بودند
اما حالا میبینم اون دوران بهترین وضعیت زندگیم بود و حالا اوضاعم خیلی وخیمتره
پس شروع کردم
_خدایا از اینکه پسر سالم بهم دادی شکرت
خدایا شکرت که مامانم سلامتیش رو به دست آورد
خدایا شکرت که یه سقف بالای سرمه
خدایا بابت اینکه نیما هیچوقت من رو قاطی گناهها و روابط گناهالودی که با همکارا و دوستاش داشت نمیکرد ممنونتم
خدایا ...
نمیدونم چقدر طول کشید تا دونه دونه شکر کردم
کتاب دعای کوچک جیبی بابا که به یادگار با خودم آورده بودم رو از توی کمد بیرون آوردم و شروع به خوندن سوره یس کردم
و ثواب اون رو به امام زمان و بابا هدیه کردم
نزدیک طلوع آفتاب بود و نشاط و حال خوبی بهم دست داده بود که
برای همین وقتی پوریا بیدار شد با محبت بالای سرش نشستم و کلی نوازشش کردم
صورت چون ماهش رو بوسیدم
پاشو پسرم بهت صبحونه بدم
با همون دست سالمم به سختی به دستشویی بردمش و بعد هم صبحونهش رو دادم
میدونم که نیما تا ظهر به خونه بر نمیگرده
برای همین اول نهار درست کردم غذای مورد علاقهی نیما
ماکارونی که با سویا درست شده و میدونم بابت پختش حسابی دعوام میکنه اما چارهای نداشتم
چون نه گوشت خوشتی داریم توی خونه نه گوشت چرخ کرده
پولی هم برای خریدش ندارم
تصنیم گرفته بودم به حرف مشاورم گوش کنم و دیگه سر کار نرم
بهتر بود به حرفای نرگس و مشاورم اعتماد کنم... خدا بزرگه و روزی رسونه
بجای نیما دستم رو جلوی خدا دراز میکنم
خدایا گوشتمون تموم شده کمک کن نیما اهل کار کردن بشه و خودش خریدهای خونه رو انجام بده
خودمم از این دعا خندهم گرفت
اما قرار شد به خدا اعتماد کنم
دست پوریا رو گرفتم و باهم به سراغ نرگس رفتیم
درسته بهم گفته براش درددل نکنم اما نگفته به دیدنمم نیا که...
میدونم هم اون دلتنگ پوریاست هم من دلتنگ اون
از وقتی به تهران اومدم همهی کس و کارم شده نرگس
از دیدنمون خیلی خوشحال شد و بعد از بغل کردن پوریا با خوشرویی من رو هم به نشستن دعوت کرد
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
خیلی تلاش کردم تا از اتفاقات دیشب چیزی به نرگس نگم و درد دل نکنم
هربار که چیزی سر زبونم میومد سریع به خودم نهیب میزدم
_ساکت شو نهال... تو با خدا و امام زمان حرف زدی
به اونها سپردی
پس در موردش با کس دیگهای حرف نزن... حتی اگه اون آدم نرگس باشه
و اینکه به یکی بزرگتر و تواناتر از نرگس دل بسته بودم دلم رو آرومتر از همیشه میکرد
نرگس هم انگار متوجه حالم شده بود
_میبینم که امروز خیلی سرحالی...
با نیما آشتی کردی؟
_نه بابا... اون که همیشه ازم طلبکاره.
دیشب تا صبح خوابم نبرد و تمام وقت به اتفاقات زندگیم و حرفایی که تابحال ازخونوادم و تو و استاد نسرین و استاد تو شنیدم فکر کردم
بعدشم نماز صبح خونوم و تا وقتی آفتاب طلوع کنه با خدا و امام زمان درد دل کردم
با اینکه دیشب نخوابیدم اما خیلی سرحالم
خوشحال از حرفایی که شنیده لبخندی زد
_آفرین خیلی کار خوبی کردی...
ولی به یه چیزی همیشه حواست باشه.
اونم اینکه شب زندهداری زمانی تاثیر خوبی داره که از استراحت و خواب شبانهت کم نکنی.
فعلا که بیشتر شبها همسرت خونه نیست پس میتونی شبا زودتر بخوابی
و اگه خیلی دوست داشتی یکم قبل از اذان صبح بیدار شی
نماز صبح هم اگه خواستی بخونی خیلی عالیه
هم برای افزایش مهر و محبت همسر هم رزق و روزی رو زیاد میکنه و بهش برکت میبخشه و هم کلی ثواب و فواید دیگه داره که الان یادم نیست.
ولی بعد از نماز صبح حتما تا طلوع افتاب که به این فاصلهی زمانی بینالطلوعین میگن بیدار بمون
برکات خیلی زیادی به زندگیت میده.
یکی از خانمایی که دوره قبلی باهام شرکت کرده بود رو دیشب توی مسجد دیدم تعریف میکرد و میگفت یه فامیل داشتم که دختر خوبی بود، مادرش بیماری روانی داشت برای همین خیلی اذیتش میکرد اما این دختر که اسمش لیلا بود اهل نماز و روزه و واجبات خیلی آدم معتقدی بود
به اصرار پدرش با پسر دوست باباش ازدواج کرد همون اوایل فهمید باباش سر اون معامله کرده و داره با خواهر بزرگهی پسره که مطلقه بود ازدواج میکنه...
بعد از ازدواجش تازه فهمید شوهرش معتاده و مصرفش هم خیلی بالاست
دست بزن داشت و اهل فحاشی و حتی خیانت و هرنوع کثافتکاری که بگی هم بود.
تا اینکه یه روز که از بازار به خونه برمیگشت توی راه یه ماشین میزنه بهش و در میره
مردم لیلای بیچاره رو به بیمارستان میرسونن و این بیچاره یه هفته بیهوش روی تخت میفته...
شوهر بیغیرت و معتادش هم که سرگرم کثافتکاریهای خودش بود فکر میکرده زنش رفته خونهی باباش
باباشم که مشغول زندگی خودش بوده و اصلا یاد دختره نمیفتاده که بفهمه الان کجاست
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
بعد از یه هفته وقتی به هوش میاد میفهمه که کلی شکستگی داره
شماره تماس باباش و شوهرش و خونواده شوهرش رو میده به پرستارا اونام
از بیمارستان با هرکدومشون تماس میگیرن میندازن گردن اون یکی که به فلانی بگید بیاد دنبالش.
این بیچاره یه هفته دیگم اونجا میمونه و شماره هرکی از اقوام رو میده اونام شونه خالی میکردند
آخرش شمارهی بابای من رو که از اقوام دورش میشه رو میده به پرستار... بابا و مامانم میرن و مرخصش میکنن و میبرنش دم خونهی خودش
شوهرش که وقتی میبینه این با عصا و دست وپای شکسته اومده خونه اصلا راهش نمیده و میگه کی میخواد به تو برسه ... اصلا نمیگه زنمه و اینجا خونشه... نمیگه بذار ببینم چه بلایی سر زن بدبختم اومده
بابای لیلا هم که با زن جوونش رفته بوده مسافرت
مادرشم که پیش داییهاش بوده و این بابای شریفه هم که میدونسته اونجام جایی نداره
بابا مامانمم لیلا رو میارن خونهی خودمون
چند وقتی پیششون میمونه
تا اینکه یه روز مامان و بابام بهش میگن زیرزمبن خونمون رو برات اماده میکنیم برو اونجا زندگی کن
کمکت میکنیم از شوهرت جدا بشی
تا بتونی از کمیته امداد کمک دریافت کنی و زندگیت رو بچرخونی اونم قبول میکنه
من که سه ماهی از اومدنم به این دوره گذشته بود یه روز به لیلا گفتم میخوای زندگیت رو نجات بدی؟ اون بیچاره از خدا خواسته گفت چرا که نه، وقتی بهش گفتم استادمون تو این دوره چه چیزایی یادم داده و میخوام اونارو یادش بدم تا برگرده پیش شوهرش و با تغییر خودش اون رو هم عوض کنه اولش راضی نشد اما بهش گفتم یه فرصت شش ماهه به خودت بده.
نهایتا اگی دیدی درست نمیشه منم کمک مامان بابام میکنم تا راحتتز از شوهرت جدا شی و زندگی بهتری رو شروع کنی...
بالاخره پس از کلی التماس و خواهش و تمنا قبول کرد به تک تک حرفام گوش کنه و خوب یاد بگیره تا وقتی یکم حالش بهتر شد و پیش شوهرش برگشت اونارو اجرا کنه...
با هیجان پرسیدم خوب آخرش چی شد؟
اونم گفت الان که نه ماهه لیلا سرزندگیش برگشته و دونه دونه سیاستهای استاد رو تو زندگیش پیاده کرده شوهرش کلی تغییر کرده مهربون شده
دیگه کتکش نمیزنه
حتی همین چند وقت پیش شوهرش رفته پیش خونوادهش و ازشون پول قرص کرده و به پیشنهاد خودش بردنش کمپ ترک اعتیاد
و ظاهرا الان پاک پاکه.
نهال نمیدونی وقتی شریفه اینارو برام تعریف میکرد چقدر خوشحال شدم.
اگه تو هم بخوای میتونی با شرکت در دورهی جدیدی که استاد گذاشته و مشورتها و راهنماییهاش شوهرت رو تغییر بدی
البته به قول استاد اول باید خودت تغییر رویه بدی
سبک رفتاری و حرف زدن جدید رو یاد بگیری و خودت که عوض بشی
شوهرتم خود به خود تغییر میکنه
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌این فیلم بر اساس داستان واقعی ساخته شده است 🧨 ⛔️❗️
✔️@nikmehr_company1
✔️https://eitaa.com/Sanaat_Bazargani_Nikmehr
❌ با ما همراه باشید❗️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانکی پور نماینده مجلس: رئیس جمهور محترم و اطرافیان هنوز قانون را نخوانده اند.
این چیزهایی که رئیس جمهور با آن مخالفند در این قانون وجود ندارد...
#حجاب
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
👈تشک رویال😍 ⬅️طرح تعویض تشک نوبا کهنه
⭕️40درصد تخفیف ویژه❗️
➕ارسال رایگان🚚
👈اقساط 4ماهه (بدون سود و بهره)
✔️برای کسب اطلاعات بیشتر ⬇️⬇️
📞09195326500
📞09192180904
☎️02155447112
🔘کارشناس و مشاور فروش🔻🔻 @Kamalsolati
کانال رسمی تشک رویال ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/3991208291Ca590f3bf9f
مریم دختری که تو سن پانزده سالگی یه زندگی عاشقانه و رویایی رو با همسرش احمدرضا شروع میکنه، طی یک اتفاق تلخ تو سن هفده سالگی همسرش رو از دست میده .
وبعد از یه مدت زندگی با برادرش، زن برادرش بهش تهمت بدنامی میزنه
داداشش پاک بودنش رو قبول نمیکنه بعد از چند بارتلاش ناموفق برای کشتنش ، مجبورش میکنه که به ازدواج اجباری تن بده 😱
https://eitaa.com/joinchat/1698234430C97c25ab6e2
#رمانانلاینعاشقانه❤️ با قلمی پاک😍 پایان خوش👌
#اشتراکی
#وااای_از_تهمت_اونم_تهمت_بی_آبرویی😱 #حالا_بچه_یتیم_هم_باشی_دیگه_بدتر
زن برادری که از حسادت به خواهر شوهرش مریم تهمت میزنه، تا به خیال خودش مریم رو از چشم برادرش بندازه، ولی غافل از اینکه خدایی هست که آبروی مسلمان رو حفظ کنه، زن داداشش با تهمت یکسال مریم رو خونه نشین میکنه، و بعد برادرش وادار به ازدواج اجباریش میکنه اما مریم...
https://eitaa.com/joinchat/1698234430C97c25ab6e2
حتما بیا بخون، مخصوصا شما دختر جوان ببین مریم چه بلایی سر زن داداش مکارش میاره، مطمئنم دلت خنک میشه😍
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
متعجب پرسیدم
_جالبه من همیشه شنیدم باید با کلمات محبت آمیز مرد رو صدا کنیم تا محبت بینمون بیشتر بشه
و الان تو داری یه چیز دیگه میگی؟
_ببین نهال جان استاد ما خودش یکی از شاگردان مجازی حاج اقا پناهیان و حاج آقا حسینی هستند
میگفتند آموزش مطالب دورههاشون بر اساس طبیعت و ویژگیهای فطری مرد و زن هست
بذار از اول اول حرفای استاد رو که ایشون هم از استاد خودشون شنیدند رو برات بگم
ایشون معتقد بودند
استاد و مشاور دوره خیلی مهمه که کی باشه و چه درکی از دین و انسان و خدا داشته باشه.
کسانی که میخوان در مورد انسان و دین حرف بزنن حتما باید حداقلش سواد حوزوی مناسبی داشته باشه. باید یک جهان بینی عمیق و یک پارچه رو داشته باشه.
همزمان باید استاد روانشناسی دینی هم باشن و تمام آیات و روایات روانشناختی رو خونده باشن و تحلیل کرده باشن.
و اینکه حتما باید خودشون تا حدی اهل تقوا و مراقب بوده باشن که بفهمن یه انسان در مسیر تقرب به خدا چه شرایطی خواهد داشت.
کسی که خودش این مسیر رو طی نکرده باشه با هزار تا کتاب خوندن هم نمیتونه دقیقا بفهمه که چطور باید عمل کرد. حرفای فضایی میزنه و مخاطب متوجه میشه که عملا این حرفا شعاره و نمیشه بهش عمل کرد
حاج آقا پناهیان انگار خودش رو جای مخاطب صفر گذاشتن و حرف زدن
خیلی زیبا از ابتدایی ترین مراحل شروع کردن تا بتونیم مثل یک خونه یواش یواش شروع به ساخت خودمون کنیم.
با استفاده از فطرت خودمون حرف زدن ایشون.
استاد معتقدند که فطرت همه آدم ها پاک و خدایی هست و این هوای نفسه که ما آدمها رو آلوده میکنه.
استاد دورهمون میگفتند قشنگ معلومه هدف استاد پناهیان از برگزاری کلاس کسب درامد نیست
بلکه هدف اصلیشون تقرب خودشون به خدا و کمک به مردم برای تقرب بیشتر به پروردگاره
یادمه یبار استاد تو حرفاش گفت
تفکر غربی انسان رو یه حیوان پیشرفته و تکامل یافته از میمون میدونن.
پس وقتی میخوان به انسان نگاه کنند از همین زاویهست. یعنی فقط بعد نفسانی انسان رو مورد توجه قرار میدن
در حالی که انسان بُعد الهی هم داره. در تک تک ما انسانها روح خدا دمیده شده...
غیر اینه نهال؟
این کم چیزیه واقعا؟
توجه صرفا مادی و حیوانی بعضی روانشناسها به انسان موجب میشه که آدم نتونه حرکت کنه و جلو بره.
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۵۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۵۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
_خدا از دهنت بشنوه عزیزم
_بگو انشاالله، به امید خدا حتما
لبخندی به حواس جمع و مهربونیش زدم
_انشاالله و به امید خدا حتما
_میخوای الان یه زنگ بزنم به استاد تا مشاورهی خصوصی بشی؟
بخوای با کلاس پیش بری شاید کمی طول بکشه
_الان که باید برم خونه ولی بعدا میام پیشت فکر کنم خودتم بتونی همهی حرفای استاد رو بهم منتقل کنی
_آره اتفاقا توی دفتر همهی مطالب هرجلسه رو مجزا نوشتم
طبق برنامهی رفتاری که بهمون میگفت بهت میگم تو هم انجام بده که انشاالله به نتیجه برسی
_اوکی حتما... من فعلا برم
ازش خداحافظی کردم و به خونه برگشتم
نیما هنوز برنگشته و من از بابت این موضوع خوشحالم
عصر که شد مجبور شدم براش شام غذای جدید آماده کنم آخه نیما ماکارونی با سویا که دوست نداره مونده و بیات هم که شده باشه بدتر بدقلقی میکنه
پس اجبارا مقداری پول که دستم بود رو برداشتم و به سوپری سر کوچه رفتم مقداری سوسیس خریدم و برای شام ساندویچ بندری درست کردم
خیالم از بابت غذا که راحت شد به ساعت نگاهی انداختم
هنوز چهل دقیقه تا اومدن شوهرش مونده پس دست پوریا رو گرفتم
_پاشو مامانی بریم پیش خاله نرگس
کاش نرگس هم گاهی به خونهی من میومد
هر بار که از خودش خواستم به اینجا بیاد بهونهای تراشیده اما خودم میفهمم که بخاطر شرایط نیماست که ترجیح میده من به دیدنش برم
چای رو که جلوم گذاشت به سمت اتاق رفت
_صبر کن برم دفترم رو بیارم... اتفاقا ظهر بعد از رفتن تو جلسهی اول رو بررسی کردم تا راحتتر بتونم برات بگم
دفتر به دست مقابلم نشست
و برگه ای رو از داخلش بیرون کشید
_بیا... این برنامهی این هفتهست
توی این برگه نوشتم هرروز چه کارایی باید بکنی
برای مسالهی سرکار نرفتنت هم به استاد زنگ زدم وقتی گفتم دستت شکسته گفت بهترین موقعیت برای اینه که فعلا بیخیال کار کردن و کسب درامد باشی
برگه رو به دستم داد و دونه دونه برام توضیح داد
_ببین از امروز نیما جان و عشقم و عزیزم و با این طور صفات محبتآمیز شوهر رو صدا زدن ممنوعه
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨