🚨 گاهی شام برای خوردن نداشتیم!
✍رهبر انقلاب: ما نان گندم نمیتوانستیم بخوریم، نان جو گندم میخوردیم، چون نان گندم گرانتر بود. البته یک دانه نان گندم میخریدیم برای #پدرم فقط ولی ما نان جو گندم میخوردیم، گاهی هم نان جو. وضعمان خیلی خوب نبود و شبهایی اتفاق میافتاد در منزل ما که شام نبود. مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام میشد، برای ما شام تهیه میکرد. آن شام هم که تهیه میشد و با زحمت تهیه میشد، نان و کشمشی بود.
آن وقتها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانوادهمان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگیمان خیلی به سختی میگذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما #کفش خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که اینها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفشها را می شکافیم، اندازه میکنیم و برایش بند میگذاریم. یک عالمه #خوشحال شدیم که کفشهایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفشهای دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چارهای نداشتیم.
📚 برگرفته از کتاب ۱۳۱۸، خاطرات خودگفتهی رهبر انقلاب
@chehelcherag2
🔹بخاطر خون ریختهشده در فرودگاه بغداد
بخاطر اشکهای رهبرم سید علی
بخاطر کوچیکشدن سفرهها و شرمندگی پدرها
بخاطر دختر و پسری که نتونستن ازدواج کنن
بخاطر جوونی تباه شدمون
و بخاطر آبان ۹۸...
#حلالت_نمیکنیم
🇮🇷
@chehelcherag2
چادࢪی هستم و محجبہ ام
°
دختࢪی از تباࢪ عاشوࢪا
°
مادࢪم شد کنیز فاطمہ و
°
پدࢪم شد غلام شیࢪݗدا . .
@chehelcherag2