هدایت شده از پژوهشگاه حم
میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...
میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟
چرا زندگيها بركت داشت؟
چرا عمرشون طولانی بود؟
چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.فقط یک کلام میگفتند: خدایابه دادههایت شکر.
نمیگفتند تشنه روآب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره.
موقعی که غذامیپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.
موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو میشستن، جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچه هایش غصه نخورن
اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه،
به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...
خدایاقلب ما را جلا بده که توکتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسی نه فقط باخواندن دعا
مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت،.. خدایا عاقبت بخیرمان کن
☝️از پیامهای وارده☝️
نقدونظر #حم
👌بنام رحمان
به کام شیطان!!
در این متن ظریف #شیطانی اما ظاهراً #رحمانی، چند نکته ضد دینی، تعبیه شده است که معمولاً توسط اتاق فکرهای #صهیونیزم_شیطانی، دنبال میشود!
خلاصه این متن، اینست که «نفس اقدام به اعمال»، مطلوبیت دارد و پیوند زدن انجام آنها به #نیت و #ثواب و #دعا و #کتاب، موجب انکسار #اخلاص و حتی بیعملی میگردد که جایی برای #احساس_امنیت، باقی نمیگذارد. در نتیجه «عمل مخلصانه خوب بدون ملاحظه الهی آن»، ارجحیت دارد بر «بیعملی آمیخته به نیت ثواب نهفته در دعاها و کتابها»!
(آیا القاء این دو گانگی، موجب استحکام #دیانت است یا انهدام آن؟ یعنی آدمیان، ناگزیرند به انتخاب یکی از دو مطلب غیرقابل جمع: یا «عمل بما هو عمل و کردار نیک» را انجام بده و یا دنبال نیت ثواب و تطبیق پندار با دعا و کتاب برو! (یعنی که نمیشود توأمان، هم پندار نیک خود را داشته باشی و هم کردار نیک را جامه عمل بپوشانی! و لذا اقتضای اخلاص و جلای قلبها و بازگشت به شادی قدیمی و طولانی شدن عمرها و برکت یافتن زندگیها، پشت کردن به ثوابجویی از طریق مراجعه به دعاها و کتابهاست!)
مراجعه به کتب حاوی دعا و تواصی بزرگان را خیلی ظریف در مقابل عمل صالح قرار داده است تا ریشه کتابها را بزند!
کتابها و دعاهای مأثوره، شاقول مهمی هستند در برابر شیوع #خرافات، زیرا که حاوی مفادی هستند که میتوان آنها را به نقد کشید. ولیکن وقتی مراجعه به کتاب، دور افکنده شود، «خرافات غیر مکتوب»، مجال یکهتازی پیدا میکنند.
خلط مبحثی که در این متن، زیرساخت خروجی آنرا تشکیل میدهد، مقایسه #امنیت گذشته و حال است که قدیم احساس امنیت بیشتر و بهتر از حالا بوده است که علل مختلفی میتواند داشته باشد ولیکن علت این تفاوت را صرفاً در اخلاصی خلاصه کنیم که در قدیم جاری بود و الان نیست و نشانه آنرا در قفل بودن یا نبودن دربها بجوییم که مخلصین در #میدان_عمل بودند با نیتهای مثلاً انسانی و غیرمخلصینی که بدنبال صرفاً ثواب نهفته در فلان دعای توصیه شده در فلان کتاب دعا بودند با نیتهای مثلاً الهی!
⁉️ آیا واقعاً عدم احساس امنیت (= قفل کردن دربها)، ناشی از اخلاص مردمان بوده است؟! (چگونه اخلاص بورزیم تا مجدداً به احساس امنیت سابق برگردیم؟!)
⁉️ آیا عدم اخلاص مردمان ریشه در این دارد که آنها صرفاً بدنبال #ثواب_اخروی از طریق مراجعه به کتابها هستند نه عمل لازم مؤثر در دنیا (ولو اینکه ثوابی در آنها دنبال نشود)؟!
(آیا اگر کل دعاها و کتابها و نیت کسب ثواب را دور بریزیم، به اخلاص مطلوب میرسیم؟)
⁉️ آیا علت «از بین رفتن اخلاص» در عمل و محدود ساختن ثوابجویی در کتابهای دعا، ملاحظات آخرتی بوده است؟!
الغرض؛
و سؤال پایانی: با دور ریختن دعاها و ثوابها و آتش زدن کتابها چه تضمینی وجود دارد که انسانها در #گرداب_خرافات و اقدامات مندرآوردی، فرو نلغزند و اسیر نگردند؟
آیا چنین متنهای مکارانه در صدد بسترسازی برای رشد خرافات نیست؟
آیا دعوت به کردار نیک (بدون هماهنگی صحیح آن با پندار نیک تعریف شده در کتابها و دعاها و بریدن از آخرتی که تنها سکه رایج آن، #ثواب است) مانع از رشد سرطانی و یکهتازی خرافات نمیشود؟
اگر معیار اصلی ما کلام #خالق_متعال در قرآن (و کلام #وحی و کلام معصومین(ع) که بهترین مفسرین #کتاب قرآن هستند) باشد، که همهجا #ایمان را قرین #عمل_صالح ذکر فرموده است. یعنی که هر دو باید در کنار هم دیده شوند و آندو را نباید از همدیگر تفکیک کرد.
وگرنه اجبار انسانها به انتخاب یکی از این دو (=تعطیلی شیطانی هر دو!)، هیچ ربطی به #نگاه_اسلامی ندارد و...
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۱۰/۲۹
🌐👈حیفه نبینی👉
💠
🎲👈محل نظرات👉
🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
🔻@SMHM212
أراجیف ضد معادی
(بخش ۰۱)
👌درد آگاهانه
یا درد ناآگاهانه!
انسانها موجوداتی هستند که به دردهای متنوعی گرفتارند و سخن قرآنی «لقد خلقنا الانسان فی کبد» (۹۰/۴) همانا ما انسان را در درد و رنج آفریدیم، اشاره به همین مسئله دارد.
احساس درد، گاهی صادق (واقعی) است و گاهی کاذب (توهمی). مضافاً که هر دو دارای مراتبی هستند و تقسیم آنها به ۱۰۰ درجه، حداقل مراتب آنهاست.
#سعدی در قصه غلام بیقرار، تصویرسازی جالبی در باب تشخیص درد واقعی از درد توهمی دارد:
«پادشاهی با غلامی عَجَمی در کشتی نشست و غلام دریا ندیده بود و محنت کشتی نیازموده، بنای گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. با ملاطفت آرام نمیگرفت و عیشِ مَلِک از او مُنَغَّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایتِ لطف و کرم باشد.
بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویَش گرفتند و پیشِ کشتی آوردند. به دو دست در سکّان کشتی آویخت. چون برآمد به گوشهای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟! گفت: از اوّل محنتِ غرقه شدن ناچشیده بود و قدرِ سلامتِ کشتی نمیدانست. همچنین قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
از آنجا که در منظر #قرآن، ما موجوداتی سه ساحتی (دارای ابعاد وجودی سهگانه) هستیم؛
#بشر،
#انسان
و #آدم،
{توضیح در این مقالات: 👈اینجا👉
و 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉
💠
و 👈اینجا👉 و 👈اینجا👉}}
بالتبع دارای دردهای ثلاثه هم هستیم:
۱) دردهای بشریتی
۲) دردهای انسانیتی
۳) دردهای آدمیتی
(و این هر سه دارای دو نوع واقعی و توهمی هستند)
دردهای بشریتی را اکثریت انسانها و بلکه همه آنها بسادگی حس میکنند و خیلی زود به آنها واکنش نشان داده و در صدد چارهجویی برمیآیند.
اما دردهای انسانیتی را در خوشبینانهترین حالت، میتوان گفت؛ نیمی از انسانها احساس میکنند که معمولاً از سنین نوجوانی آنها را در مییابند!
ولیکن دردهای آدمیتی را اقلیتی از انسانها درک میکنند!!
به همین علت، شکنجهگرها و مجازاتکنندگان برای تولید و #تحمیل_درد بر افراد #جامعه_هدف خود، معمولاً به سراغ تحمیل دردهای بشریتی (جسمانی) میروند و در سطوح عمیقتر شاید سراغ تحمیل دردهای انسانیتی هم بروند اما کمتر سراغ تحمیل دردهای آدمیتی میروند!
این مقدمات را از این جهت، متذکر شدم که برسیم به بررسی دردهایی که از ناحیه #خالق_متعال، بر انسانها تحمیل میشود. در واقع تفسیری از همان در «کَبَد» آفریدن انسان است و اینکه میتوانیم سه نوع کبد داشته باشیم؛
کبد بشریتی
کبد انسانیتی
کبد آدمیتی
و مهمترین محور این مبحث، همانا دامنه زمانی این کبدهای سهگانه است و اینکه سر آغاز آنها اگر از لحظه تولد انسانها در این دنیا منظور شود، سرانجام آنها قاعدتاً فراتر از دنیاست و بلکه به #عالم_آخرت میکشد. فلذا میتوان نتیجه گرفت که #جهنم وحشتناکترین کبد(درد و رنج)ی است که بر انسانها تحمیل میگردد که صد البته توسط خود #معذَّبین، تولید و اندوخته شده است!
تمایز تحمیل دردهای الهی (نسبت به سایر دردهای تحمیلی)، در اینست که؛
۱) #رحمانی هستند.
۲) کاذب و توهمی نیستند.
۳) کاملاً واقعی و صادق هستند.
اوج #تحمیل_الهی درد و رنج آدمیتی بر انسان، «هجران در دنیا» و «فراق در آخرت» است. #هجران در دنیا؛ دردی متفاوت از دردهای بشریتی و انسانیتی است که وقتی در #آخرت، تثبیت شود آنرا باید #فراق نامید که دردی بمراتب سختتر از درد ابتلای به جهنم است! چنانکه در #دعای_کمیل متذکر شده است: «فهبنی یا إلهی و سیدی و مولای و ربّی، صبرت علی حَرّ عذابک، فکیف أصبر علی فراقک و...»
خدای من، گیریم که در آخرت بر عذابت صبر کردم، فراقت را چگونه تحمل کنم؟ و...
#عذاب_جهنم بمنظور تحمیل دردی واقعی بر بُعد بشریتی انسانها، متفاوت از دردها و رنجهای تحمیلی در ابعاد انسانیتی و آدمیتی است.
ممکنست بعضی از علمای بیدقت یا افراد مریض و مغرض، خواسته یا ناخواسته، بخواهند دردهای سهگانه آخرت را آنچنان رحمانی جلوه بدهند که موجب نفی اصل تحمیل درد از جانب خالق متعال باشد یا اینکه با #خلط_مبحث، دردهای مذکور را به تأویل (تفسیر به رأی) ببرند تا تأثیر تربیتی وعده عذابهای واقعی و ملموس و محسوس الهی را مضمحل سازند!
بلی! «نعمات و نقمات ثلاثه عالم آخرت» در مقایسه با «لذات و کَبَدهای عالم دنیا»، بسی متمایز هستند ولیکن نه تا آنجا که هیچ سنخیتی با هم نداشته باشند.
توهمپنداری #واقعیت_آخرت، خلاف نصوص #معارف_اسلامی (آیات و روایات) است و بالتبع آثار ضد تربیتی دارد و باید انکار و تکذیب شود.
بنابراین گفتههای امثال دباغ و آقامیری در تعریف #بهشت و #جهنم، نوعی #بدعت و موجب تشدید #غفلت انسانهاست و لذا موجب خوشحالی #شیطان_رجیم است.
..ادامه دارد
✍حسینی(منتظر)
🌐
حیفه نبینی | نظرات
۱۴۰۴/۱/۱۱