eitaa logo
دردانـــــه🍼
427 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
633 ویدیو
16 فایل
یه مامان هستم که کلی اطلاعات داره برای اینکه بتونی دردونه زیاد داشته باشی... بیا دنیا رو پر کنیم از دردونه ها...😍🍼 مهدی جان(عج) فرزند بعدیم را نذر یاریت میکنم... اسمش را در سپاهت بنویس...☺️ من اینجام 👈 @Ammere
مشاهده در ایتا
دانلود
#قرآن_کریم 🔴آيه ٧١ سوره #توبه 👇 🍃کسی اگر امر به معروف و نهی از منكر نكند اين از دايره ی #ايمان خارج شده😔 يعنی ديگه نميشه شما بهش بگيد مومن‼️ 🍃پس حواسمون باشه از جمله شرايط کسی که بشه بهش گفت مومن اين است که حتماً #امربه‌معروف و #نهی‌ازمنكر رو انجام بدهد... #ترک_واجب_نکنیم @AMMERIN
🔴آيه ٧١ سوره 👇 🍃کسی اگر امر به معروف و نهی از منكر نكند اين از دايره ی خارج شده😔 يعنی ديگه نميشه شما بهش بگيد مومن‼️ 🍃پس حواسمون باشه از جمله شرايط کسی که بشه بهش گفت مومن اين است که حتماً و رو انجام بدهد... @AMMERIN
درباره امربه‌معروف😍👇 نقل است مرحوم آخوند همدانی در یکی از سفرهای خود با جمعی از شاگردانش به عتبات عالیات می رفت. در بین راه به قهوه خانه ای رسیدند که جمعی از دنیا پرستان می خواندند و پایکوبی می کردند. آخوند به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را کند. بعضی از شاگردان گفتند اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد و کار ما بیهوده است.😑 ایشان فرمود: حالا که شما نمی روید، خودم می روم.🍃 وقتی که نزدیک شد به رئیسشان گفت: اجازه می فرمایید من هم بخوانم و شما بنوازید؟! رییس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: اگر شما اجازه بدهید بلی.  گفت: بخوان. آخوند نیز شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیر علیه السلام کردند: لا اِلهَ اِلاّ الله ** حقاً حقاً صِدقاً صِدْقاً اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا ** وَ اشتَغَلَتْنا وَ استَهْوَتْنا... آن عده وقتی این اشعار را شنیدند از آن حال درآمدند و به گریه افتادند کردند. یکی از شاگردان آخوند نقل کرده: وقتی ما از آنجا دور می شدیم هنوز صدای گریه شان به گوش می رسید. 📚با اقتباس و ویراست از کتاب چلچراغ سالکان منبع: حوزه نیوز @AMMERIN
درباره امربه‌معروف😍👇 نقل است مرحوم آخوند همدانی در یکی از سفرهای خود با جمعی از شاگردانش به عتبات عالیات می رفت. در بین راه به قهوه خانه ای رسیدند که جمعی از دنیا پرستان می خواندند و پایکوبی می کردند. آخوند به شاگردانش فرمود: یکی برود و آنان را کند. بعضی از شاگردان گفتند اینها به نهی از منکر توجه نخواهند کرد و کار ما بیهوده است.😑 ایشان فرمود: حالا که شما نمی روید، خودم می روم.🍃 وقتی که نزدیک شد به رئیسشان گفت: اجازه می فرمایید من هم بخوانم و شما بنوازید؟! رییس گفت: مگر شما بلدی بخوانی؟ فرمود: اگر شما اجازه بدهید بلی.  گفت: بخوان. آخوند نیز شروع به خواندن اشعار ناقوسیه حضرت امیر علیه السلام کردند: لا اِلهَ اِلاّ الله حقاً حقاً صِدقاً صِدْقاً اِنَّ الدُّنْیا قَد غَرَّتْنا وَ اشتَغَلَتْنا وَ استَهْوَتْنا... آن عده وقتی این اشعار را شنیدند از آن حال درآمدند و به گریه افتادند کردند. یکی از شاگردان آخوند نقل کرده: وقتی ما از آنجا دور می شدیم هنوز صدای گریه شان به گوش می رسید. 📚با اقتباس و ویراست از کتاب چلچراغ سالکان منبع: حوزه نیوز @AMMERIN