💠 مرحوم علامه شعرانی:
🔸 #حاج_شیخ_عبدالنّبی_نوری در جلسه درسی برای ما نقل کرد که: من در ایّام طلبگی در مدرسه سپهسالار قدیم #حجرهای گرفتم و به درس و بحث اشتغال داشتم.
🔹 رسالهای در #کیمیاگری به دستم آمد، و شبها پس از به خواب رفتن طلّاب مدرسه، پوشیده و پنهان از آنان، در پشتبام مدرسه مطابق دستور آن رساله عمل میکردم، لذا هیچ کس از کار من آگاه نبود.
🔸 تا فصل بهار فرا رسید و تنی چند از طایفه ما از نور برای تشرّف به ارض اقدس رضوی به تهران وارد شدند و به دیدار من آمدند و گفتند: آقا شیخ عبدالنّبی ما میخواهیم به زیارت تربت امام هشتم تشرّف حاصل کنیم، اگر مایلید در این سفر مهمان ما بوده باشید؛ ما هم دعوتشان را اجابت نمودیم.
🔹 آن زمان اوج آوازه #متألّه_سبزواری و حوزه درس او در سبزوار بود، و سبزوار آن زمان نیز منزل کاروانیان بود؛ پس از آن که کاروان ما در آنجا بارگیری کردند، به همراهان گفتم من به شهر میروم و تا بعد از ساعتی بر میگردم. عالمی بزرگوار در سبزوار تشریف دارد به زیارت ایشان میروم، گفتند: چه بسیار خوب که ما هم به حضور این عالم روحانی تشرّف حاصل کنیم، چند نفر برخاستند و با من به راه افتادند تا به حضور جناب حاجی تشرّف یافتیم.
🔸 پس از برههای رخصت طلبیدیم و برخاستیم؛ حاجی به من اشاره کرد و گفت آقا شما باشید که من یک دو جمله حرفی با شما دارم، سپس رو به من کرد و فرمود: آقا #مشغول_درس_و_بحث و تحصیلت باش، آن کار شبانهات را رها کن و از آن دست بردار که به جائی نمیرسی و نتيجهای جز #اتلاف_وقت ندارد.
🔰 کانال چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/cheratalabegi