eitaa logo
چریک سایبر🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
50.1هزار عکس
62.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
در مشترک لفظی نظام، نظام را که نظام قدرت فهمیده باشی و نه نظام شریعت، دیر یا زود نظام شریعت را به اتهام اخلال در نظم نظام قدرت محاکمه خواهی کرد... ایران🇮🇷 امروز حرم حسین بن علی، ایران است. https://eitaa.com/cherikcyber
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 💢 | دشمن زخمی به دنبال چیست؟ ◾️▫️◾️ 🔹جنگ تمام‌عیاری که رژیم صهیونی با حمایت همه‌جانبه‌ی غرب و در رأس آن آمریکا علیه ایران به راه انداخت، کشور را در مقطعی حساس و تعیین‌کننده قرار داد. این جنگ که با هدف فروپاشی انسجام اجتماعی و تضعیف نظام مردم‌سالار دینی طراحی شده بود، با مقاومت بی‌نظیر ملت ایران و وحدت ملی مثال‌زدنی به شکست انجامید. طی دوازده روز دفاع مقدس، ایرانیان با یکپارچگی و همدلی، نقشه‌های شوم دشمن را نقش بر آب کردند و نشان دادند که در جنگ اراده‌ها، ملتی متحد و نود میلیونی، هیچ‌گاه در برابر تجاوز تسلیم نخواهد شد. دشمن صهیونی، که گمان می‌کرد با فشار بر پیکره‌ی اجتماعی ایران می‌تواند به پیروزی دست یابد، اکنون در بهت و وحشت فرو رفته است. این شکست، رژیم اشغالگر را به تکاپوی آسیب‌شناسی واداشته تا نقاط قوت ایران، به‌ویژه انسجام ملی، را هدف قرار دهد. اما در این میان، تحرکات برخی عناصر داخلی، خواسته یا ناخواسته، در راستای منافع دشمن قرار گرفته است. گروهی از ساده‌لوحان یا نفوذی‌ها، با بزرگ‌نمایی اختلافات سیاسی و دامن زدن به دوقطبی‌های کاذب، آب به آسیاب دشمن می‌ریزند. نمونه‌ی بارز این اقدامات، راه‌اندازی کارزار بی‌رمق «استیضاح رئیس‌جمهور» است که اگرچه با استقبال مواجه نشده، اما بستری برای تفرقه و بهره‌برداری فرصت‌طلبان فراهم کرده است. این تحرکات در حالی رخ می‌دهد که وحدت میان قوای سه‌گانه و اتحاد دولت و ملت، به لطف فضای همدلی ناشی از دفاع مقدس اخیر، به اوج خود رسیده است. در دو دهه‌ی گذشته، ایران کمتر چنین سطحی از انسجام ملی را تجربه کرده بود. دیپلماسی و میدان، دو بازوی قدرتمند نظام، امروز در هماهنگی کامل و بر اساس نقشه‌ی راه شورای عالی امنیت ملی، در مسیر دفاع از منافع ملی گام برمی‌دارند. این هم‌افزایی، اقتدار و سربلندی ایران را تضمین کرده و دشمن را در موضع ضعف قرار داده است. 🔸با این حال، نباید فراموش کرد که دشمن زخم‌خورده، هرچند به گوشه‌ی رینگ رانده شده، همچنان در کمین است. رژیم صهیونی، که اکنون در موضع توازن برتر ایران گرفتار شده، مترصد فرصتی برای ضربه‌ زدن دوباره است. در این شرایط حساس، هرگونه اقدامی که به وحدت ملی خدشه وارد کند، خواسته یا ناخواسته، به سود دشمن تمام خواهد شد. کارزارهایی نظیر استیضاح، هرچند بی‌فروغ، می‌توانند جرقه‌ای برای ایجاد شکاف در جامعه باشند. جامعه‌ی ایران باید هوشیار باشد و اجازه ندهد افرادی با فقدان بصیرت سیاسی، میدان‌دار افکار عمومی شوند. 🔹امروز، ملت ایران به «کارزار وحدت ملی» پیوسته و با تمام توان برای مقابله با دشمنی آماده می‌شود که در توهم شکست ایران و تجزیه‌ی آن به‌سر می‌برد. این رویای کودکانه، با مشت آهنین ملت متحد ایران درهم خواهد شکست. اکنون زمان آن است که همه دست‌ها در دست هم قرار گیرد و هیچ‌کس، به هر بهانه‌ای، وحدت ملی را تضعیف نکند. صدای تفرقه، صدای دشمن است و ملت ایران، با هوشیاری و اتحاد، این صدا را خاموش خواهد کرد. جنگ تمام نشده، اما ایران با انسجام بی‌نظیر خود، آماده‌تر از همیشه در برابر هر تجاوزی ایستاده است. ✍🏻 حسن نوروزی |
🔴 سکوت خطرناک بیروت، تحرک خزنده جولانی! ⏪ نیروهای تحریر الشام تحرکات خود را در مرز سوریه و لبنان افزایش داده‌اند و حتی روزنامه الاخبار به نقل از منابع میدانی خود، از ورود نیروهای چندملیتی وابسته به این گروه به حومه شمالی طرابلس خبر می‌دهد. 🔻 بررسی این تحرکات، سناریویی پیچیده با نقش‌آفرینی بازیگران پشت‌پرده را به ذهن متبادر می‌کند: 1️⃣ اظهارات اخیر برخی فرماندهان جولانی درباره «دفاع از اهل سنت لبنان» یادآور ادبیات نیابتی‌ها برای مشروعیت‌سازی دخالت نظامی است. اما این بار، ماجرا صرفا فرقه‌ای نیست، بلکه بخشی از نقشه‌ای بزرگ‌تر در مرزهای غربی سوریه است. 2️⃣ تحرکات جولانی‌ها دیگر محدود به نمایش تبلیغاتی نیست. گزارش‌ها از انتقال جنگجویان خارجی و استقرار نیروهای مجهز در نزدیکی عکار و وادی خالد حکایت دارد؛ مسیری که می‌تواند راه را به‌سمت طرابلس باز کند. 3️⃣ شواهدی از هماهنگی‌های پشت‌پرده با اسرائیل دیده می‌شود. تل‌آویو که در مهار حزب‌الله از جبهه جنوبی ناکام مانده، حالا به‌دنبال ایجاد یک جبهه فشار در شمال لبنان از طریق نیابتی‌های جولانی است. 4️⃣ جولانی از ابتدا اعلام کرده که دشمنش اسرائیل نیست، بلکه حزب‌الله است؛ و حالا این موضع به‌شکلی میدانی اجرا می‌شود: تحریر الشام در نقش بازوی اسرائیل در شمال لبنان. 5️⃣ دولت لبنان تاکنون واکنش قاطعی به این تحرکات نشان نداده؛ نه هشدار رسمی، نه دستور میدانی. در حالی که ورود تدریجی نیروهای چندملیتی، تهدیدی جدی برای ثبات طرابلس محسوب می‌شود. 6️⃣ جناح‌های مخالف مقاومت نیز همچنان به‌جای توجه به خطرات مرزی، سرگرم مطالبه خلع سلاح حزب‌الله‌اند؛ گویی عامدانه از تحولات عکار و وادی خالد چشم پوشیده‌اند. 7️⃣ تحلیلگران هشدار داده‌اند که جولانی برای بقا و جلب حمایت خارجی، آماده اجرای هر مأموریتی است؛ از استقرار نیابتی‌ها تا تحریکات امنیتی در مرز لبنان. 8️⃣ نقشه در حال تکمیل است: فشار هم‌زمان از جنوب به‌دست ارتش اسرائیل و از شمال به‌وسیله نیابتی‌های جولانی. اما آیا ساختار سیاسی لبنان آن‌قدر بیدار هست که این پازل را درک کند؟
🔴 سکوت خطرناک بیروت، تحرک خزنده جولانی! ⏪ نیروهای تحریر الشام تحرکات خود را در مرز سوریه و لبنان افزایش داده‌اند و حتی روزنامه الاخبار به نقل از منابع میدانی خود، از ورود نیروهای چندملیتی وابسته به این گروه به حومه شمالی طرابلس خبر می‌دهد. 🔻 بررسی این تحرکات، سناریویی پیچیده با نقش‌آفرینی بازیگران پشت‌پرده را به ذهن متبادر می‌کند: 1️⃣ اظهارات اخیر برخی فرماندهان جولانی درباره «دفاع از اهل سنت لبنان» یادآور ادبیات نیابتی‌ها برای مشروعیت‌سازی دخالت نظامی است. اما این بار، ماجرا صرفا فرقه‌ای نیست، بلکه بخشی از نقشه‌ای بزرگ‌تر در مرزهای غربی سوریه است. 2️⃣ تحرکات جولانی‌ها دیگر محدود به نمایش تبلیغاتی نیست. گزارش‌ها از انتقال جنگجویان خارجی و استقرار نیروهای مجهز در نزدیکی عکار و وادی خالد حکایت دارد؛ مسیری که می‌تواند راه را به‌سمت طرابلس باز کند. 3️⃣ شواهدی از هماهنگی‌های پشت‌پرده با اسرائیل دیده می‌شود. تل‌آویو که در مهار حزب‌الله از جبهه جنوبی ناکام مانده، حالا به‌دنبال ایجاد یک جبهه فشار در شمال لبنان از طریق نیابتی‌های جولانی است. 4️⃣ جولانی از ابتدا اعلام کرده که دشمنش اسرائیل نیست، بلکه حزب‌الله است؛ و حالا این موضع به‌شکلی میدانی اجرا می‌شود: تحریر الشام در نقش بازوی اسرائیل در شمال لبنان. 5️⃣ دولت لبنان تاکنون واکنش قاطعی به این تحرکات نشان نداده؛ نه هشدار رسمی، نه دستور میدانی. در حالی که ورود تدریجی نیروهای چندملیتی، تهدیدی جدی برای ثبات طرابلس محسوب می‌شود. 6️⃣ جناح‌های مخالف مقاومت نیز همچنان به‌جای توجه به خطرات مرزی، سرگرم مطالبه خلع سلاح حزب‌الله‌اند؛ گویی عامدانه از تحولات عکار و وادی خالد چشم پوشیده‌اند. 7️⃣ تحلیلگران هشدار داده‌اند که جولانی برای بقا و جلب حمایت خارجی، آماده اجرای هر مأموریتی است؛ از استقرار نیابتی‌ها تا تحریکات امنیتی در مرز لبنان. 8️⃣ نقشه در حال تکمیل است: فشار هم‌زمان از جنوب به‌دست ارتش اسرائیل و از شمال به‌وسیله نیابتی‌های جولانی. اما آیا ساختار سیاسی لبنان آن‌قدر بیدار هست که این پازل را درک کند؟
🔥اصابت مستقیم به MET؛ ایران چگونه ستون ارتباطی سنتکام را لرزاند؟ 🔰 براساس گزارش آسوشیتدپرس، در حمله ایران به العدید، یکی از موشک‌ها سامانه‌ی ارتباطی پیشرفته‌ی آمریکا، موسوم به Modernized Enterprise Terminal (MET)، را هدف قرار داده است. 🔻 سامانه MET چیست و چرا هدفی راهبردی محسوب می‌شود؟ ◽️ بر پایه سندی رسمی منتشرشده در سال ۲۰۱۶ در وبگاه رسمی نیروی هوایی آمریکا: 1️⃣ سامانهMET مسئول انتقال ایمن داده‌ها، صوت و تصویر میان جنگنده‌ها، هواپیماهای پشتیبانی، نیروهای زمینی و فرماندهی است. 2️⃣ این سامانه در برابر پارازیت و نفوذ به خطوط ارتباطی ارتش آمریکا مقاوم طراحی شده است. 3️⃣ بخش‌هایی از MET درون گنبد محافظی قرار دارد که افزون بر محافظت فیزیکی، از رهگیری سیگنال‌ها و شنود الکترونیکی جلوگیری می‌کند. 4️⃣ هزینه نصب این سامانه در العدید ۱۵ میلیون دلار بر این نهاد نظامی تحمیل کرده است. 🔻با توجه به نمایش توان ایران در هدف قرار دادن بخشی از ستون فقرات ارتباطی ارتش آمریکا، اکنون معنای سخن رهبر انقلاب روشن‌تر می‌شود که فرمودند: «حادثه‌ای که در العدید رخ داد، یک حادثه‌ی کوچک نیست. این سیلی سختی است که جمهوری اسلامی به آمریکا زده است و قابل تکرار است.» 🔴 اکنون بازخوانی اظهارات طنزآمیز ترامپ که پس از این حمله ایراد شده، خالی از لطف نیست: «ایران به نابودی تأسیسات هسته‌ای‌اش توسط ما، با واکنشی بسیار ضعیف پاسخ داد. ۱۴ موشک شلیک شدند، ۱۳ موشک ساقط و یکی آزاد گذاشته شد، چرا که در مسیری غیرتهدیدآمیز حرکت می‌کرد.»
🔴 جفری اپستین؛ آموزگاری که مهره‌‌گردان در شطرنج قدرت‌های پنهان شد؟ 🔰 اپستین نمادی است از درهم‌تنیدگی ثروت، فساد، قدرت و سازوکارهای پنهان اطلاعاتی. او در دهه ۱۹۷۰ کار خود را با معلمی آغاز کرد، اما بدون پیشینه‌ای خاص، ناگهان به یکی از میلیاردرهای آمریکایی بدل شد؛ صاحب هواپیمای اختصاصی، کاخی در نیویورک، و جزیره‌ای منزوی که بعدها پرده از جنایات جنسی در آن برداشته شد. ◀️ اما اپستین در این مسیر تنها نبود. در کنار او، گیسلین ماکسول، دختر رابرت ماکسول ــ غول رسانه‌ای بریتانیا ــ حضوری پررنگ داشت. وی گرداننده‌ی شبکه قاچاق دختران نوجوان بود؛ از اغوا و جذب قربانیان گرفته تا آماده‌سازی‌شان برای سوءاستفاده جنسی توسط اپستین و میهمانان گزینش‌شده‌اش. سرانجام هم دادگاه او را به ۲۰ سال زندان محکوم کرد. 🔴 تحلیلگرانی چون تاکر کارلسون، بر این باورند که اپستین صرفاً یک جنایتکار جنسی نبوده، بلکه مهره‌ای اطلاعاتی در خدمت سرویس‌هایی نظیر موساد بوده است؛ مأموریتی با هدف شناسایی، به‌دام‌انداختن و باج‌گیری از چهره‌های سیاسی، اقتصادی و نخبگان جهانی از رهگذر اسناد و تصاویر اخلاقی. 🔥 گمانه‌زنی‌ها هنگامی قوت می‌گیرد که گذشته پدر گیسلین، رابرت ماکسول، نیز زیر ذره‌بین می‌رود. او هم متهم به همکاری اطلاعاتی با اسرائیل بود و مرگ مشکوکش در دریا در سال ۱۹۹۱، با ابهاماتی فراوان همراه شد. تشییع جنازه‌اش در اسرائیل با حضور مقامات بلندپایه، گمان‌ها را تقویت کرد. 🔴 تاکر کارلسون هشدار داده که «پرونده اپستین هنوز بسته نشده است» و «اسناد اصلی آن همچنان در پرده‌ای از ابهام باقی مانده‌اند». ایلان ماسک نیز با لحنی کنایه‌آمیز خواستار انتشار کامل فهرست افرادی شده که به جزیره‌ی نفرین‌شده‌ی اپستین رفت‌وآمد داشته‌اند. 🔴 در این میان، ترامپ نیز بی‌تردید بر سر زبان‌هاست. حضور او در برخی محافل خصوصی اپستین و تصاویر ضبط‌شده از میهمانی‌ها، بارها مورد پرسش قرار گرفته است. 👈 در همین راستا، عراقچی وزیر امور خارجه ایران، با بیانی تلویحی، از احتمال وجود «پرونده‌هایی از قلب کاخ سفید روی میز موساد» سخن گفت؛ هشداری مبنی بر احتمال شکل‌گیری تصمیمات حساس‌ در واشنگتن به دلیل اسناد جنسی مقامات کاخ سفید در دستان موساد.
🔴 بازیگری که با ابتکار عمل، اسرائیل را کلافه می‌کند ⏪ نیروهای مسلح یمن در راستای راهبرد بازدارندگی فراگیر، هم حملات به فرودگاه بن‌گوریون را ادامه می‌دهند و هم فشار بر مسیرهای دریایی منتهی به بنادر حیفا و اشدود را افزایش داده‌اند؛ اقداماتی که مستقیماً امنیت پروازی و کشتیرانی اسرائیل را مختل می‌کند. 1⃣ این ابتکار عملیاتی، بیانگر عبور انصارالله از سطح تهدیدات محدود در دریای سرخ و ورود به مرحله تقابل ترکیبی و مستقیم با اسرائیل در شمال است؛ آن‌هم در شرایطی که تل‌آویو درگیر نبردهای هم‌زمان در غزه و مرزهای شمالی فلسطین است. 2⃣ در پاسخ، رژیم صهیونیستی حملاتی محدود و کم‌‌اثر به الحدیده انجام داده که بیشتر جنبه‌ی نمایشی داشته و موفق به تضعیف توان یمنی‌ها نشده است؛ نشانه‌ای از ضعف و تردید راهبردی در برابر یمن. 3⃣ هم‌زمان، سیا و موساد در تلاش برای جبران خلأ اطلاعاتی خود در یمن هستند و با تکیه بر مزدوران اماراتی و سعودی، فعالیت‌های خود را در جنوب یمن افزایش داده‌اند؛ با این حال، تحرکات‌شان از سوی صنعا به‌دقت رصد می‌شود. 4⃣ در مجموع، یمن امروز بخشی کلیدی از راهبرد یکپارچگی جبهه‌های مقاومت است. گشودن جبهه جدید در شمال، تمرکز تل‌آویو را مختل و رژیم را وارد فرسایش چندلایه کرده است.
✍🏻 ماکرون و رویای کشور فلسطین؛ یک داستان عامه‌پسند! 📣 امانوئل ماکرون مدعی شده که پاریس در ماه سپتامبر، کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت؛ اسرائیل به سرعت واکنش نشان داده و کاخ سفید نیز از خجالت الیزه در آمده است. در این یادداشت تلاش می‌شود دو سناریوی طرح شده از سوی ناظران مورد بررسی قرار گیرد. 👈🏻 در وهله اول لازم به توضیح است که "کشور" فلسطین به چه معناست؟ قرار نیست این کشور دارای ارتش، مرزهای تحت کنترل، منابع طبیعی مستقل یا حاکمیت واقعی باشد! ◾️ از طرف دیگر، آنچه فرانسه در پی آن است، شناسایی دوجانبه و اعلام رسمی به رسمیت شناختن یک کشور است. اما عضویت کامل در سازمان ملل، مستلزم تصویب در شورای امنیت است؛ جایی که ایالات متحده همواره با استفاده از حق وتو، مانع پذیرش عضویت فلسطین شده است. 🔻حال این سوال پیش می‌آید آیا در پس پرده، داد و ستدی میان تل‌آویو و پاریس صورت پذیرفته است یا خشم بی‌بی و هم‌پیاله‌های او در اسرائیل، واقعی و برگرفته از ترس است؛ ترس از دومینوی به رسمیت شناختن فلسطین که اسرائیل هرگز حاضر به کنار آمدن با چنین موجودیتی نیست. 1️⃣ سناریوی نخست: پاریس، سوپاپ اطمینان! ▪️در این سناریو، تصمیم فرانسه اقدامی یک‌جانبه و واکنشی است به بحران انسانی در غزه؛ حرکتی نمادین برای کاهش فشار جهانی بر کشورهای غربی. از این منظر، فرانسه می‌کوشد خشم افکار عمومی را به نفع جایگاه خود مهار کند، بی‌آن‌که تغییری در واقعیت میدانی رخ دهد. 2️⃣ سناریوی دوم: پاریس، پلیس خوب! ▪️بر پایه این تحلیل، یک هماهنگی پیشین و تقسیم وظایف میان پایتخت‌های غربی و تل‌آویو وجود دارد؛ فرانسه، بازیگر یک نمایش دیپلماتیک است که در ظاهر از فلسطین حمایت می‌کند، اما در واقع، راه حلی نمایشی برای کاستن از فشارهای بین‌المللی و پوشش‌دادن به روند اشغال ارائه می‌دهد. ▪️در این سناریو، اسرائیل در ظاهر اعتراض می‌کند، اما در باطن، از این «شناسایی محدود» برای خرید زمان و پیشبرد پروژه‌های خود، از جمله الحاق تدریجی کرانه باختری بهره می‌گیرد. چنین سناریویی، به تشکیلات خودگردان به عنوان مهره‌ای علیه ایده مبارزه مسلحانه محبوبیت می‌بخشد. 👈🏻 بازی راهکار دو دولتی، سال‌ها توسط یاسر عرفات و ابومازن امتحان شده اما بیشتر به سرابی شباهت دارد که ملت فلسطین را تخدیر کرده و اجازه اشغال هرچه بیشتر سرزمین فلسطین را داده است؛ به ویژه اینک که تجربه کمپ دیوید و اسلو به مصوبه الحاق کرانه باختری به اسرائیل منجر شده است! 🔴 عملیات فریب؛ توهم روشنایی در تونل تاریک! سان تزو در کتاب هنر جنگ می‌نویسد: " به دشمنی که بی رمق شده است، تا بی نهایت فشار نیاورید. هنگامی که حیوانات وحشی بی رمق می شوند، به مدد نیرویی که ناشی از ناامیدی و یأس است می‌جنگند. وقتی پای آدمیزاد در میان است، این مطلب بیشتر حقیقت می یابد. اگر آدمیزاد بداند که راه حل دیگری برایش نیست، تا سرحد مرگ خواهند جنگید." 👈🏻 راه حل دو کشوری دقیقا همان خیال خامی است که غرب، به مدت چند دهه برای سیاستمداران عرب و فلسطینی به تصویر کشیده تا از هفت اکتبرها در امان باشد. فارغ از اینکه فرانسه برمبنای کدام سناریو، موجودیت کشور فلسطین را به رسمیت می‌شناسد؛ نتیجه یکی است. چنین کشوری با چنین مختصاتی حتی در صورت تحقق نه رویای نهر تا بحر را محقق می‌کند و نه آزادی فلسطین را در پی خواهد داشت. بلکه فقط و فقط یک داستان عامه پسند است!
فرش قرمزی که برای پوتین پهن شد؛ 📣 کشورهای منطقه عاقبت اوکراین را سرمشق قرار دهند! 🔰 غربی‌ها در ابتدای بحران اوکراین، وعده‌های بزرگی دادند؛ از تضمین‌های امنیتی مشابه ناتو گرفته تا کمک‌های مالی و نظامی که قرار بود راه را برای پیروزی کی‌یف هموار کند. اما این وعده‌ها عملاً اوکراین را گرفتار جنگی طولانی کرد که امروز، بعد از چند سال فرسایشی، نه‌تنها دستاوردی برایش نداشته بلکه موجودیت سرزمینی‌اش را زیر سؤال برده است. ▫️ در میدان نبرد، اوکراین متحمل شکست‌های پیاپی شد. بخش‌هایی از دونتسک، لوهانسک، زاپوریژیا و خرسون عملاً از کنترل کی‌یف خارج شد و چشم‌انداز بازپس‌گیری آنها با توجه به برتری لجستیکی و صنعتی روسیه تقریباً ناممکن به نظر می‌رسد. حتی کمک‌های میلیاردی غرب نیز نتوانست معادله میدان را تغییر دهد. ▫️ ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، فصل تازه‌ای در این منازعه گشود. اروپایی‌ها همچنان اصرار به ادامه حمایت داشتند اما واشنگتنِ ترامپ به‌وضوح تمایلی به کشاندن این جنگ به آینده نداشت. همین اختلاف، شکافی عمیق در جبهه غرب ایجاد کرد: اروپا با وسواس به دنبال حفظ اعتبار خود بود، اما آمریکا ترجیح داد با سرعت به سمت معامله با مسکو برود. ▫️ اجلاس آلاسکا نقطه اوج این تغییر بود. ترامپ فرش قرمزی برای پوتینی پهن کرد که غرب سال‌ها تلاش کرده بود او را منزوی کند. مذاکره میان دو رهبر نه‌تنها نماد بازگشت مسکو به معادلات جهانی بود، بلکه نشان داد روسیه توانسته جنگ اوکراین را از سطح یک بحران منطقه‌ای به موضوعی تحمیلی بر کاخ سفید ارتقا دهد. ▫️ در داخل آمریکا هم این دیدار با انتقادات تندی همراه شد. بسیاری معتقد بودند پوتین بدون دادن امتیاز جدی، به اهدافش رسید: تثبیت دستاوردهای سرزمینی و به رسمیت شناخته شدن به‌عنوان طرف اصلی مذاکره. اوکراین در این میان بیش از پیش به حاشیه رفت. ▫️ اکنون بحث اصلی این است که اوکراین ناگزیر خواهد شد از بخشی از خاک خود دست بکشد. ترامپ آشکارا گفته پایان جنگ تنها در صورتی محتمل است که کی‌یف از عضویت در ناتو صرف‌نظر کند و در مرزهای جدید روسیه، واقعیت‌های میدانی را بپذیرد. به زبان ساده، همان چیزی که کرملین از آغاز جنگ به دنبالش بود. ▫️ چرا باید روسیه را باید برنده این منازعه دانست؛ زیرا هم در میدان جنگ برتری خود را تثبیت کرده، هم در عرصه دیپلماتیک از انزوا درآمده و هم توانسته غرب را دچار شکاف و تردید کند. اوکراین اما، پس از سال‌ها جنگ و ویرانی، به نقطه‌ای رسیده که ناچار است واقعیت‌های تحمیل‌شده را بپذیرد ▫️ این وضعیت برای کشورهای دیگر منطقه نیز حامل یک پیام روشن است: تکیه بر طناب پوسیده آمریکا، می‌تواند آنها را تا مرز فروپاشی و تجزیه ببرد. اوکراین امروز نمونه زنده‌ای است از اینکه وعده‌های غرب نه‌تنها امنیت نمی‌آورد بلکه هزینه‌های جنگی ویرانگر را هم به دوش کشورها می‌گذارد.
فرش قرمزی که برای پوتین پهن شد؛ 📣 کشورهای منطقه عاقبت اوکراین را سرمشق قرار دهند! 🔰 غربی‌ها در ابتدای بحران اوکراین، وعده‌های بزرگی دادند؛ از تضمین‌های امنیتی مشابه ناتو گرفته تا کمک‌های مالی و نظامی که قرار بود راه را برای پیروزی کی‌یف هموار کند. اما این وعده‌ها عملاً اوکراین را گرفتار جنگی طولانی کرد که امروز، بعد از چند سال فرسایشی، نه‌تنها دستاوردی برایش نداشته بلکه موجودیت سرزمینی‌اش را زیر سؤال برده است. ▫️ در میدان نبرد، اوکراین متحمل شکست‌های پیاپی شد. بخش‌هایی از دونتسک، لوهانسک، زاپوریژیا و خرسون عملاً از کنترل کی‌یف خارج شد و چشم‌انداز بازپس‌گیری آنها با توجه به برتری لجستیکی و صنعتی روسیه تقریباً ناممکن به نظر می‌رسد. حتی کمک‌های میلیاردی غرب نیز نتوانست معادله میدان را تغییر دهد. ▫️ ورود دوباره ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، فصل تازه‌ای در این منازعه گشود. اروپایی‌ها همچنان اصرار به ادامه حمایت داشتند اما واشنگتنِ ترامپ به‌وضوح تمایلی به کشاندن این جنگ به آینده نداشت. همین اختلاف، شکافی عمیق در جبهه غرب ایجاد کرد: اروپا با وسواس به دنبال حفظ اعتبار خود بود، اما آمریکا ترجیح داد با سرعت به سمت معامله با مسکو برود. ▫️ اجلاس آلاسکا نقطه اوج این تغییر بود. ترامپ فرش قرمزی برای پوتینی پهن کرد که غرب سال‌ها تلاش کرده بود او را منزوی کند. مذاکره میان دو رهبر نه‌تنها نماد بازگشت مسکو به معادلات جهانی بود، بلکه نشان داد روسیه توانسته جنگ اوکراین را از سطح یک بحران منطقه‌ای به موضوعی تحمیلی بر کاخ سفید ارتقا دهد. ▫️ در داخل آمریکا هم این دیدار با انتقادات تندی همراه شد. بسیاری معتقد بودند پوتین بدون دادن امتیاز جدی، به اهدافش رسید: تثبیت دستاوردهای سرزمینی و به رسمیت شناخته شدن به‌عنوان طرف اصلی مذاکره. اوکراین در این میان بیش از پیش به حاشیه رفت. ▫️ اکنون بحث اصلی این است که اوکراین ناگزیر خواهد شد از بخشی از خاک خود دست بکشد. ترامپ آشکارا گفته پایان جنگ تنها در صورتی محتمل است که کی‌یف از عضویت در ناتو صرف‌نظر کند و در مرزهای جدید روسیه، واقعیت‌های میدانی را بپذیرد. به زبان ساده، همان چیزی که کرملین از آغاز جنگ به دنبالش بود. ▫️ چرا باید روسیه را باید برنده این منازعه دانست؛ زیرا هم در میدان جنگ برتری خود را تثبیت کرده، هم در عرصه دیپلماتیک از انزوا درآمده و هم توانسته غرب را دچار شکاف و تردید کند. اوکراین اما، پس از سال‌ها جنگ و ویرانی، به نقطه‌ای رسیده که ناچار است واقعیت‌های تحمیل‌شده را بپذیرد ▫️ این وضعیت برای کشورهای دیگر منطقه نیز حامل یک پیام روشن است: تکیه بر طناب پوسیده آمریکا، می‌تواند آنها را تا مرز فروپاشی و تجزیه ببرد. اوکراین امروز نمونه زنده‌ای است از اینکه وعده‌های غرب نه‌تنها امنیت نمی‌آورد بلکه هزینه‌های جنگی ویرانگر را هم به دوش کشورها می‌گذارد.
♨️ شراکت در میدان مین! ▪️ نیم‌نگاهی به ادعای خروج اشغالگران از خاک عراق 🔸 سخنگوی سفارت آمریکا از آغاز پروسه ترک عراق توسط نیروهای نظامی این کشور خبر داده و ضمنا اعلام کرده که فعالیت‌های ائتلاف بصورت غیرنظامی[!] ادامه خواهد یافت و به شراکت امنیتی تبدیل می‌شود. 🔸 در عین حال، اصرار پرفشار آمریکا بر حذف الحشد الشعبی نشان می‌دهد که نیروهای بیگانه با هدف مهار نیروهای بومی و تضمین بقای خود، آرایشی تازه گرفته‌اند. 🔸 در واقع، خروج نیروهای آمریکایی صرفاً "ظاهری" است و واشنگتن قصد دارد با تغییر دکور، نفوذ خود را حفظ کند تا همچنان کنترل سیاست‌های کلان عراق را در دست داشته باشد. 🔸 هشدارهای مستمر گروه‌های مقاومت - که از جانب دولتمردان عراقی نادیده گرفته می‌شود - بیانگر این است که آمریکایی‌ها مایلند این کشور همواره آبستن بحران‌های امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد. 🔸 بعلاوه، کوتاهی دولت‌های مختلف در مقابله با بسط سلطه نرم آمریکا، دست واشنگتن را برای اجرای انواع مانورهای اطلاعاتی و ایجاد شکاف‌های گوناگون باز گذاشته که آینده عراق را به آنسوی میدان مین برده است!
جولان در ایران جنگ ادامه دارد و هر روز شعبده ای رو میشود. نزدیک دو سال از خون پاشی و تیغ تراشی غزه میگذرد و در حالیکه لال ها شفا گرفتند دو چهره در سکوتی عجیب بودند: احمدی نژاد و موسوی. اگر احمدی بخشی از هویتش با اسرائیل ستیزی و چپنمایی شکل گرفته بود اما موسوی تمام هویتش با استکبار ستیزی و چپگرایی بود. چطور ممکن است این دو ضد در چنین صحنه ای تماشاگر باشند؟ انگار نه انگار نسل کشی در جریان است، به سکوتشان ادامه دادند در حالیکه می توانستند بدون حمایت از ج.ا به راحتی اسرائیل را محکوم کنند. نه بی خبر بودند و نه بی زبان. انتخاب کردند که در این هنگامه مخالف اسرائیل نباشند و در این سکوت نشانه هایی است برای آنها که می اندیشند. اما پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران دیگر جای هیچ توجیهی نبود. محمود همان اول یک بیانیه حداقلی پر کرد و زهرا رهنورد سه روز بعد، متنی که زیر تجاوز دشمن چند لگد به حکومت میزد و آخرش هم خواستار پایان سریع جنگ (تسلیم) از سمت ایران شد! اما میرحسین حتی اینجا هم ساکت ماند. شاید پس از تجربه بیانیه رهنورد منتظر وقت بهتری بود. حالا دو روز پیش و دو هفته بعد از آتش بس و آرامش نسبی پیام او را به طورگسترده پخش کردند. بیانیه ای که به جز سه جمله عمومی، درباره حکومت بود نه دشمن! حتی به صراحت تجاوز را تقصیر خودمان و "نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ" دانست. جالب اینکه پس از تبرئه ضمنی آمریکا و اسراییل اعلام کرد " ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست" و مردم برای "تجدیدنظر در آن خطاها" نیاز به "مجلس موسسان" دارند! رفراندومی که پس از آن دیگر جنگ و "دخالت" توسط دشمن نخواهد بود. این یک پیام معمولی نیست، شاید خیلی ها ندانند حصر میرحسین موسوی نه بعد از انتخابات، نه بعد از ٨ ماه جنگ خیابانی، نه بعد از تحریم سازی، نه بعد از ایجاد بزرگترین شکاف اجتماعی، بلکه یکسال و نیم بعد در بهمن ٨٩ اتفاق افتاد. جایی که همزمان با موج بهار عربی در مصر و تونس و دمشق و لیبی خواستار ایرانی سازی آنها شد. مسیری که بعدها به لیبی و سوریه امروز رسید. سوریه در دنیای موسوی کلیدی است. او حتی 11 سال بعد از بهمن ٨٩ که نتیجه بهار را در ویرانه های شام دید هم باز دیوانه وار نوشت : "حاکمیت نام بهار عربى را به بیدارى اسلامى تغییر داد، تا حرکت معطوف به آزادى و عدالت ملت‌هاى به ستوه آمده از دیکتاتورى و گرسنگى و فقر و بى‌عدالتى و مجالس قلابى را از حقیقتش خالى کند." دلیل سوریه سازی تغییر نام و دخالت ایران بود نه پروژه غرب! امروز که فقط چند ماه بعد از سقوط سوریه اسراییل به خاک ایران رسیده است اهمیت مدافعان حرم را میفهمیم، اما موسوی نوشته بود:"دفاع از حرم که به معنای حراست از قلب مومن در مقابل کمترین گرایش به ستمگران است، به خون ریختن در سرزمین‌های بیگانه برای تحکیم پایه‌های رژیمی کودک‌کش اطلاق می‌شود"! یعنی شعار "نه غزه نه لبنان" دقیقا در قلب جریان ریشه داشت. با حقد و کینه، درباره شهید همدانی که در حلب جانش را فدای ایران کرد و جنگ را 14 سال از "جانم فدای ایران گویان" دور کرد نوشت: "سزای آن سردار بی‌افتخاری که به این جنایت اعتراف و مباهات کرد چه بود، جز آنکه جانش در غربت به قربانی مستبدی دیگر تلف شود" حالا اگر متن پیام بعد از جنگش را هم بخوانید ردی از سوریه در آن پیدا میکنید: اعلام جایگزین حکومت، تشکیل مجلس موسسان، تکرار نکردن خطاهای پیشین که حمله آمریکا و اسراییل را لازم کرد. این پیام یادآور شخصیتی در اعلامیه های تشکیل تحریر النصره 2012، تحریر الشام 2017 است: جولانی. احمد الشرع از رهبران "بهار عربی" محبوب موسوی اسم خود را جولانی گذاشت که اشاره به ارتفاعات اشغال شده جولان توسط اسرائیل داشت. این انقلابی اصیل استکبار ستیز بعد از سر بریدن به تعداد کافی کت شلوار پوشید، مجلس موسسان قانون نویسی تشکیل داد. اسراییل و آمریکا هم بعد از نابودسازی ارتش و زیرساخت و اشغال خاک جز ماهی یکی دوبار حمله نمیکنند. تحریم هم لازم ندارند و باقی با دستور انجام میشود. حالا سوریه‌ی جولانی، اتوبان حمله به ایران، که "آزادی" اش را تبریک میگفتند دارد داعش را برای "آزادی" عراق و ایران آماده میکند. تبعات اصلی این پیام در بیرون از مرزهاست. برخلاف های و هوی مجازی موسوی امروز شخصیت مهمی نیست، اما این بیانیه از زبان او اعلام موجودیت جریان «جولانی ایران» است. جای تعجب نیست که همان شبکه کثیفی که در پایان جنگ ترور رهبر و جانشینی روحانی را مطرح کرد، به طور گسترده این بیانیه را پخش کرد. همانها که پس از هجمه بی دلیل به صداوسیما، سفیدسازی ناگهانی تاجزاده و زندانیان را شروع کردند. دقیقا در این متن و نامه 180 استاد هم روی دو درخواست آزادسازی زندانیان و تحویل صداوسیما تاکید شده است، انگار همه از یکجا بیرون می آیند. کجا؟
روز میشود، چشمها را باز کنید حالا آفتاب برآمده، پیکرها‌ را به خاک سپردیم، اشکها را ریختیم و شعرها را سرودیم. دیگر وقت حسابکشی است. اصولگرا و اصلاحاتی ندارد. سعید و مسعود ندارد. حتما بازی مافیا را دیده اید، شهروندان باید گفتگو کنند و قاتل را پیدا کنند.یکی اصرار دارد سعید نفوذی است، آن یکی یقه جواد را گرفته. اما آنها که نتوانند در روز نفوذ را تشخیص دهند در شب با کشته شدن شهروندان و حتی خودشان تاوان خواهند داد. و حالا که فهمیدیم فریدون عباسی شهید رویین تن شهر بوده، کسانی که جاسوسش خواندند رسوا میشوند. آیا شهر درس میگیرد؟ کم کشته ندادیم؛ رییسی کشته شب در ورزقان بود و جدی نگرفتیم، چند روز بعد پزشکیان تابلوی اعلام نقش زد که "من پزشک شهر هستم" و اعتماد کردیم، فردایش هنیه ترور شد، شبی که در رویای مذاکره غرق بودیم نصرالله تک‌تیرانداز ایران هم رفت. کم اشتباه نداشتیم، انفجار بندر را هم ندید گرفتیم تا رسیدیم به شب سمور. پزشک، کارآگاه، رویین تن، سرباز، سردار، دانشمند، بچه، زن همه را زدند، آمدند که کار شهر را یکسره کنند. آمدند که صبحی نباشد. معجزه بود که به بازی برگشتیم و زنده ماندیم. فهمیدیم خدا هم در بازیست. حالا آفتاب برآمده و وقت حسابکشی است. میدانیم شب بعدی در پیش است. باید ببینیم از کجا خوردیم. یکبار از انتها نگاه کنیم: حالا میدانیم مذاکره پوشش جنگ بوده ولی بخشی از شهر هر روز از خبر خوش توافق گفته و سرمایه گذاری 1000 میلیاردی! فروخته. بعضی ها فاجعه بندررا "اشتباه خودی" معرفی و اسرائیل را تبرئه و مذاکره فریب را حتی موقت تعطیل نکرده. فهمیدیم مخالفت رهبر با مذاکره درست بود ولی کسانی دنبال مجوزش رفتند و با ریزش دلارجشن گرفتند. فهمیدیم جلوگیری از وعده 3 چه خطایی بود ولی بعضی به آن افتخار و بقیه را جنگ طلب کردند. هم اصولگرا هم اصلاحاتی محاسبات اشتباه دشمن را تقویت و پاسخ اسرائیل به وعده 2 را کوچک نمایی کردند. در حالیکه هنیه وسط تهران ترور شده بود و مافیا برای ترور نصرالله تصمیم میگرفت، پزشک و مشاورش در سازمان ملل از تسلیم سلاح! و رویای توافق با آمریکا میگفتند. روز که شد گفتند فریب خوردیم. نه اشتباه نکنید، مساله شخص و جناح نیست، مساله ایران است، شهر ما. دور میزی نشسته ایم که بعضی هایمان در سال گذشته نه یکبار، تقریبا هر بار سمت اشتباه تاریخ بودند. در حالیکه مدام به منتقدان اتهام جاسوسی و بیسوادی و تندروی میزنند عملا پشت دست قاتل بازی کرده اند. به اسم نجات شهر تبر برداشته و کشته پشت کشته انداخته اند. شهروندانی که یک ویژگی مشترک دارند: غربگرایی (غالبا اصلاحات و مغلوبا اصولگرا). بدون جهتگیری قضاوت کنید و شهر را نجات دهید. شب نزدیک است. اما بازی ما یک فرق اساسی دارد: مافیای ما اصلا پنهان نبود! آمریکا و اسرائیل از اول سر میز نشسته بودند و میکشتند. همین غربگرایان بودند که آمریکا را سفید کردند، نه یک روز، دو روز، 30 سال! دشمنی را گردن خودمان انداختند و با خیانت ها ناامید نشدند. دست دادند، قدم زدند، خندیدند و شهروندان زیر فشار را به مافیا امیدوار کردند. میگفتند تقصیر خودمان است که تحریم شدیم، اسرائیل به ما چکار دارد؟! پولهای ما را در سوریه خرج میکنند. موشک میزنند و شعار میدهند. ما خرابکار شهر هستیم نه آمریکا. پسر خوبی باشیم دیگر کشته نمیدهیم. قاتل شهر را منجی کردند و مافیا را شهروند جا زدند. مساله فقط پارسال نیست، تقریبا هر وقت غربگرایان شهر را دست گرفتند خطا کردند: صبر استراتژیک (ترور سلیمانی)، تله جنگ(ترور فخری زاده)، تنش زدایی (تحریم سه برابر)، توافق آستانه (سقوط سوریه)، برجام (یک تریلیون دلار ضرر به گفته ظریف)، اینستکس (دروغ سرکاری)، مکانیزم ماشه (مهار ایران حتی در جنگ) اعتماد سازی (جنگ)،... عقب‌تر، 16 سال پیش گفتند "نه غزه نه لبنان". امروز میفهمیم یعنی چه! حالا آفتاب برامده، زنده ماندیم اما جالب اینکه کشتار بزرگ در تاریکی رخ نداد. آمریکا سر میز اسلحه کشید و در حالیکه غربگرایان گفتگو میکردند، جلوی چشم همه شلیک کرد. حتی شهروندان خواب زده هم مافیا را دیدند. راز اتحاد شهر اینجاست: دشمن! چیزی که قبلش تشخیص نمیداند چون سفیدش کرده بودند. و امروز اگر مطالبه کنی میگویند انسجام شهر را به هم نزنید! چرا شهر درس بگیرد وقتی گفتگو را بسته اند؟ هیچ نقدی نباشد، وحدت، رهبری، خفه شوید. تقصیر ما نبوده، تازه راهکار هم داریم: "دوباره با آمریکا ببندیم"! نه تنها عبرت نگرفتند بلکه به متجاوز دیشب التماس رابطه میکنند و او هم بی محلی! در خون از قاتل گدایی رفاقت میکنند. به جنون رسیده اند، این دیگر غربزدگی هم نیست. جلال باید کتاب دیگری بنویسد. این سندروم تهران است نه استکهلم. این قاتل گراییِ مقتول است. جنون بردگی و در یک کلمه: تسلیم طلبی. وقتی غرب در صورتت شلیک کرده چه گرایشی؟ غربگرایی نمانده. فقط دو طرف در شهر مانده؛ مقاومت و تسلیم طلبی.