💟 در شب قدر، بايد انسان در خود توسعه اى به وجود آورد و محدود فكر نكند كه نان و آب و ... نداريم.
💟 بايد به نيروهاى باطنى خود فكر كند. آنها را بررسى كند و ببيند كه با آنها چه كرده؟ با ذهنى كه خدا به او داده، با قلبى كه داده، چه كرده؟ با تخيّل و توهّم و تفكّر و تعقّل خود، چه كرده؟ با اينها چگونه برخورد كرده است؟
💟 با تعقّل خود، كه ترازو و مكيال است، چيزهايى را كه هيچ ارزشى نداشته اند، وزن كرده ايم. مى گويم پول من كه چند روزى پيش تو بوده، بايد فلان مقدار هم كه سود آن است، روى آن بگذارى و به من تحويل دهى
💟 يا آن روز كه خانه ما مهمان بودى، من سر سفره سبزى گذاشتم و تو نگذاشتى! اين قدر مقايسه كرده ايم! يعنى عقل ما در اين عالم بايد همينها را بكشد و وزن كند؟!
💟 ميزانى كه به ما عنايت كرده اند، براى همين مقدار و همين چيزهاست؟! خيلى عجيب است! اگر اين چنين بود، كه نيازى به ميزان نبود!
💟 بايد در اين وجود تأملى شود، كه چگونه سازمان يابد؟ اعضاء و جوارح آن چگونه باشد؟ چشم و دست و زبان و ... چگونه باشند؟
💟 تمام كارهاى ما از روى عادت است. غذا خوردنمان، خوابيدنمان و ... به صورت يك عادت در آمده و بدون تقدير است!
📚اخبات، ص 108
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ مایی که عادت نکرده ایم همه لحظه هامان را همراه تأمّل و توجّهی باشیم، لااقل در این شب های قدر دقّت و تأمّلی داشته باشیم
♦️ که آن چه در این زندگی و عمری که گذشته به دست آورده ایم و آن چه در آن سلوک کرده ایم چه چیزی بوده است؟
♦️ و این سلوک چقدر رنج و عذاب گرفتاری برای ما داشته است ؟
♦️ اگر خودمان را در این سلوک و در این دنیا خرج خدا نکنیم، خرج چه کسی کنیم⁉️
♦️ خرج زن و بچّه، خرج خاک، خرج سگ، خرج شغال و...؟! تا کنون خودمان را خرج چه کسی کرده ایم؟!
📗 فوز سالک، ص 65
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶امشب شب قدر است و قدر يك حد روحى است. زمان ندارد، كه تقدير حق در زمان و مكان نيست.
🔶 شب قدر، مثل اسم اعظم، حد روحى ماست. مرحله اى از معرفت ماست. و درك شب قدر هم، به همين معناست.
🔶 شب قدر براى اين است كه ما فرصتى براى جمع بندى از خود و كارهاى خود داشته باشيم.
🔶 محاسبه و حسابرسى داشته باشيم، كه آيا از خاك و چوب كمتريم؟! بگذار «يا لَيْتَنى كُنْتُ تُراباً» را همين امروز بگوييم، نه روزى كه ديگر حاصلى نداريم.
🔶 يك دانه گندم را وقتى به دل خاك مى دهند، هفتاد برابر برمى گرداند. پس حاصل من كو؟ شكوفه هاى من كو؟ جز كينه هاى متراكم، جز نفرتها، جز حسادتها و جز توقعها چيزى در دل من سبز نشده است.
📘 اخبات، ص 95
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ يك شب تقدير از هزار ماه بى تقدير بهتر است، چرا؟
💟 چون آنها كه طرح ندارند و نقشه ندارند، مهره ى نقشه دارها هستند؛ چون ساختمانى كه نقشه ندارد و عمله هايش از صبح تا شب كار مى كنند و بى حساب خراب مى كنند و بى حساب مى سازند، عاقبت توالتش در ميان آشپزخانه سبز مى شود
💟 و درِ حياطش در وسط سقفش مى نشيند و دوباره كارى و خراب كارى خواهد داشت و اگر اين هر دو را نداشته باشد كند كارى خواهد داشت
💟 چون حيرت در عمل مانع حركت سريع تو است. تو نمى دانى بايد كجا را بسازى و كجا را خراب كنى. و همين حيرت اگر كارت را خراب نكند، كند و آرام مى كند.
💟 اين است كه عمل طرح مى خواهد. در طرح است كه عمل ارزش مى يابد؛ چون ارزش عمل وابسته به خود عمل نيست، وابسته به محرك و به هدف و به بينشى است كه از رابطه هاى يك عمل دارى.
📕تطهیر با جاری قرآن، ج ۳ ص 134
🆔👉 @cheshmeyejarie
17 حقیقتِ «قدر» در شبِ قدر.mp3
1.36M
🔷👈 حقیقت شب قدر
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «وَ اذا سَأَلَكَ عِبادِى عَنّى فَانِّى قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدّاعِ اذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَ لْيُؤْمِنُواْ بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ». خدا منتظر صدا زدن ما است. حتى قبل از اينكه ما او را صدا بزنيم و بخوانيم، او ما را صدا زده و دعوت كرده است: «انَّكَ تَدْعُونِى فَاوَلِّى عَنْكَ».
🔷 خيال مى كنيم در سلوكمان، ما اوّل شروع كرده ايم و مى گوييم: خدايا! نكند جواب ندهى! نكند دست ما را نگيرى و من غرق شوم ... نه، اين حرفها نيست. اوست كه دعوت كرده و به عناوين مختلف، ما را صدا زده. او با زبان همه انبيايش دعوت كرده است. با زبان تمامى آياتش صدا زده است. با زبان تمامى حوادث، گوش ما را فشرده است.
🔷 او داعى است، اما ما گوش نمى دهيم. ما لبيك نمى گوييم، در حالى كه بايد مستجيب باشيم، كه فرموده: «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِى»؛ پس به من جواب دهيد.
🔷 خدا شاهد است، عادت كرده ايم كه از خدا طلبكار باشيم و خيال مى كنيم به جايى مى رسيم، در حالى كه او منتظر و مُطالب ماست.
🔷 روايتى است كه هر وقت به يادش مى افتم، دلم را مى لرزاند. خداوند اشتياق و انتظار خود را نسبت به بندگانش، اين چنين متذكر مى شود: «لَوْ يَعْلَمُ الْمُدْبِرُونَ عَنّى كَيْفَ انْتِظارى لَهُمْ وَ رِفْقى بِهِمْ وَ شَوْقِى الى تَرْكِ مَعاصِيهِمْ لَماتُوا شَوْقاً بِى وَ تَقَطَّعَتْ أَوْصالُهُمْ عَنْ مَوَدَّتِى».
🔷 اگر اينهايى كه به من پشت كرده اند، مى دانستند كه چگونه در انتظار برگشت آنها و مشتاق ترك گناهانشان هستم، از اشتياق من مى مردند. اين حجم از محبت عظيم حق را چه دلى مى تواند تحمل كند⁉️
🔷 خداوند رحمانِ رحيمى كه منتظر من فقير است؛ فقيرى كه هيچ كس او را در اين عالم قبول نكرده است: «أَنَا الطَّريدُ الَّذِى آوَيْتَهُ»؛ من مطرودى بودم كه حتى پدر و مادرم دَر را به رويم باز نكردند، حتى خودم به خودم جواب ندادم، ولى تو جواب دادى. تو به من مأوا و پناه دادى كه: «أَنَا الْفَقِيرُ الَّذى أَغْنَيْتَهُ وَ الضَّعِيفُ الَّذى قَوَّيْتَهُ».
🔷 انسان وقتى بر خودش مرورى مى كند، در مى يابد كه خداوند طور ديگرى با او رفتار كرده است. بى خود نيست كه دل اولياء خدا اين چنين مى لرزد. آن همه عشق و اين همه بى وفايى! آن همه انتظار و اين همه جفا!
📚 اخبات، ص ۸۸
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 عادت کرده ایم از خدا طلبکار باشیم.
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ «السَّلَامُ عَلَيكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ يا خَيْرَ شَهْرٍ فِى الْأَيَّامِ و السَّاعَاتِ». بهترين مصحوب و همراه، مصحوبى است كه خيرى رسانده و شرّى نداشته
♦️ چون هر مصاحبى ممكن است در مصاحبت با او، انسان هم بهره مند بشود و هم صدمه بخورد، ولى رمضان ماهى و همراهى است كه فقط حُسنِ جوار دارد. او براى ما آزارى نداشته است، ولى حالا ما داريم از او جدا مى شويم.
♦️ يك دوستى را كه آدم از او فاصله مى گيرد، يا يك كوزه اى را كه مدتى از آن آب خورده است از دست مى دهد، دل شكسته مى شود.
♦️ حالا ما داريم از شهر بزرگ خدا، عيد اولياى خدا، بهترين مصحوب و بهترين مصاحب جدا مى شويم، چگونه دل شكسته نباشيم!!
♦️ به قول يكى از دوستان، رمضان سالِ ديگر هم كه بيايد رمضانِ سال ديگر است، جاى خودش را دارد، جاى امسال كه نيست. دوباره ما آن قدر تا سال ديگر كسرى مى آوريم كه بخواهيم با آن جبرانش كنيم.
♦️ اگر انسان ولو لحظه اى از اين ماه را چشيده باشد كه در دعاهاى روزهاى ماه رمضان مى خوانيم: «شَهْرُ الْأِنَابه»، «شَهْرُ التَّوْبَة»، «شَهْرُ الْمَغْفِرَة»، «شَهْرُ الْبَرَكَة». آن وقت مى بيند كه از چنين ماه بى آزارى با اين همه نور و خير و بركت، دارد فاصله مى گيرد و هنوز كوزه اش را هم آب نكرده و دستش را هم نشسته است.
📗 بهار رویش، ص 144
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷👈 او منتظر ماست.
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ «اَلسَّلامُ عَلَیکَ مَا کانَ أمحاکَ لِلذُّنُوِب»؛ سلام بر تو که چقدر راحت گناهان را پاک می کردی.
✅ گاهی یک رنگی، قیری، چیزی به دست می چسبد، انسان هر چه آن را می مالد پاک نمیشود، ولی یک چیزهایی هست که تا می گذاری روی آن، زود محوش میکند.
✅ این از خصوصیات رمضان است؛ گناهانی را که چسبنده بوده اند زود محوشان کرده است.
📙 بهار رویش ص 147
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 استاد علی صفایی حائری رحمة الله علیه
🔷 شیرین ترین امکانی که به آدم بدهند اینکه حضرت علی علیه السلام سراغ تو را بگیرد.
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 چطور عمر خود را به باد دادیم⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا پورسید آقایی
🔷 روزی استاد صفایی رضوان الله تعالی علیه را دیدم که از یکی از مدارس خواهران طلبه برمی گشت؛ گویا برای سخنرانی دعوتش کرده بودند. فهمیدم روزه است.
🔷 استاد گفتند: وقتی برای صحبت به خانم ها دعوت می شوم و یا قراری با خانم ها دارم روزه می گیرم.
🔷 در جمع خانم ها حاضر شدن خیلی سخت است، روزه خیلی مؤثر است.
📚 حکایت ها و هدایت ها، ص ۲۳
🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔶 استاد صفایی رحمة الله علیه در رعایت حدود الهی بسیار غیور بود.
🔶 در یکی از نشست ها با چند تن از خواهران به گفته یکی از همان حاضران، متوجه می شود روسری یکی از خانم ها کنار رفته و کمی گلویش پیدا شده است.
🔶 استاد سر به پایین افکنده با غضب شدید گفتند: بعضی ها خیال نکنند از دریا رد شده ایم، من هم مثل خیلی ها بر لبه تیز خطر هستم، خودتان را جمع و جور کنید.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۲۷
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای چه میمیری⁉️
🆔👉 @cheshmeyejarie
❌👈 اعتراض به امام زمان علیه السلام
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
✅ در نجف آن وقت كه بيش از يك قلعه و آب شور و وادى گرم چيزى نداشت و در آن وقت كه جايگاه عابدها و از دنيا گذشته ها و دست شسته ها بود، كسانى جمع بودند كه از خود مى پرسيدند: چه شده با اينكه ما به اندازه ى ياوران امام هستيم و سر بر فرمانيم و به اين گوشه گليم انداخته ايم، امام خروج نمى كند و ظاهر نمى شود⁉️
✅ اين مسأله، رفته رفته جا باز كرد و ذهنها را گرفت و آنها را به جواب خواهى كشاند و اين بود كه كسانى را از ميان خود انتخاب كردند و از آنها هم يك نفر بيرون كشيدند و براى حل داستان روانه كردند.
✅ اين گل سر سبد، همين كه از قلعه بيرون آمد و به وادى رسيد، از كنار وادى، به خواب يا مكاشفه، ديد كه به شهرى رسيده، پرسيد و بدست آورد كه شهر امام است. اشكش و شوقش و التهابش به جايى رسيد كه خود را نمى شناخت.
✅ اجازه اش نمى دادند تا آنكه اجازه بگيرند. بيچاره مى تپيد كه مبادا راهش ندهند، ولى راهش دادند و اجازه ى خدمت خواست، بارش دادند و به امام رسيد، با شورها و گلايه ها و زمزمه ها و شوقها و از انتظارها و گفتن و از دوست به دوست ناليدن.
✅ تفقدى ديد و بشارت شنيد كه ظهور نزديك است. در خانه اى منتظر ماند تا خبرش بدهند و راه بيفتد. در اين خانه برايش همسرى انتخاب كردند، همسرى كه دريا را مى مانست و آبشار را و نسيم را و طوفان را.
✅ دريا در چشمش و آبشار در گيسوانش و نسيم در حركاتش و طوفان در عشقش. انس گرفت و هنوز كام نگرفته، صداى شيپورها بلند شد و بر در كوبيدند كه خواجه كى به در آيد.
✅ با التهاب، سرخورده بر در ايستاد و شنيد كه احضارش مى كنند. گفت آمدم ... هان آمدم ... برويد كه رسيدم. به خانه درآمد كه كام بگيرد و هنوز كام نگرفته بود و در آتش مى سوخت كه بر در كوبيدند كه بر در دروازه ايم و آماده، برخيز.
✅ با زبان گره خورده گفت: برويد كه گفتم مى رسم. و داخل شد و هنوز جز آتش و سوز چيزى نچشيده بود كه دوباره به راهش انداختند و صدايش كردند. او خروشيد كه مگر امام، وقت شناس نيست⁉️
✅ گفتم برويد مى آيم. اين بگفت، خود را در ميان وادى در كنار قعله ديد و ديگر هيچ.
📚 صراط، ص 54
🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ خدا مؤمنین را رها نمی کند.
🆔👉 @cheshmeyejarie
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
✅ معرفی کتاب جرعه ای از چشمه جاری
استاد صفایی: «آتش سوزى هاى بزرگ از جرقه هاى كوچك آغاز مى شود و سيلابها از قطره ها سر مى گيرند».
1 ـ کسانی که علاقه مند به مطالعه آثار استاد صفایی هستند، اما نمی دانند از کجا شروع کنند.
2 ـ کسانی که می خواهند دیگران را با آثار استاد آشنا کنند، اما راهش را بلد نیستند.
3 ـ کسانی که آثار استاد را خوانده و دوست دارند هر روز با نکاتی از ایشان مأنوس باشند.
4 ـ کسانی که دوست دارند آثار استاد را بخوانند ولی حال خواندن تمام کتاب ها ایشان را ندارند.
5 ـ کسانی که دوست دارند خلاصه ای از اندیشه استاد صفایی را در دست داشته باشند.
پیشنهاد: بعد از هفت دور مطالعه آثار استاد صفایی، نکات کلیدی و ناب و تأثیر گذار ایشان، در قالب بیش از 900 نکته، از کل کتاب ها، جمع آوری شده و با عنوان «جرعه ای از چشمه جاری» تقدیم شده است. که انشاء الله بتواند پاسخ مناسبی به نیاز علاقه مندان استاد صفایی باشد.
✅ مقدمه کتاب:
کم نیستند کسانی که با یک آیه، یک حدیث یا یک شعر یا یک جمله زیبا، تحولی بزرگ در زندگی یافتند. کسانی که پیامبر صلّی الله علیه و آله با خواندن یک آیه و دریافت آن از سوی شنونده، فرمودند:«او فقیه شد!».
حرفهایی هستند که ملّت ها را به خروش و جنب و جوش می آورند و حرکتی نوین آغاز می شود. حرفهای استاد صفایی رحمة الله علیه از این نوع هستند. باید خاطره ای بگویم. دوستی مى گفت: در اوج شور جوانی و دعوتهای رنگارنگ، یکی از عوامل گروه هایی که در اندیشه و سلوک خویش مشکلات جدّی دارند، به من نزدیک شد. او یک خانم بود و برای آنکه دعوتش به آسانی به ثمر برسد با صراحت از داشتن خانه و امکانات و حتی رابطه خودش گفت، زیبا بود و جذاب. من به یاد جمله ای افتادم که استاد فرموده بود:«ببین اینها چه مى دهند و چه مى گیرند!». جدالی کوتاه درونم در گرفت، دیدم آنها لذّتی کوتاه مى دهند اما هستی ام، حیثیت انسانی ام، هدف بلند زندگی، همه و همه برباد می روند. زود از جدال پیروز در آمدم. گفتم برو این دام بر مرغ دگر نه.
مى بینید یک جمله کوتاه استاد چه شور و تصمیمی مى آفریند؟! ارزش این حرف ها که سرشار از روح و زیبایی و تحرّک اند، به این است که ریشه در وحی و کلام معصومین علیهم السلام دارد و به شدّت به فرهنگ اصیل دینی متّکی است. چنانکه خود استاد صفایی رحمة الله علیه گفته است وامدار کسی جز حضرت علی علیه السلام نیست.
مجموعه نکته های ناب که پیش رو دارید با تلاش برادر سخت کوش آقای چراغ سپهر و حمایت برخی دوستان آماده شده است. ایشان در گذشته کاری شایسته به نام «تولّدی دوباره» با چندین بار خواندن آثار استاد به صحنه فرهنگ دینی تقدیم داشته است، و این مجموعه دارای شیرینی و عطری دیگر است.
عزیز الله حیدری ( نویسنده کتاب مشهور آسمان)
📚👈 معرفی کتاب تولدی دوباره
در سال 85 توفیق خداوندد متعال شامل حالم شد و با آثار مرحوم استاد علی صفایی آشنا شدم و این آشنایی تولّدی دوباره برای من بود. گمشده خود را در کتابهای ایشان پیدا کرده بودم.
روز به روز با خواندن کتابهای ایشان، عطش خواندن و فهمیدن آثار این متفکّر بزرگ در وجودم بیشتر می شد، اما به دلیل ناآشنا بودن با ادبیّات خاصّ استاد و خلاصه گویی ایشان در بعضی از کتاب ها، بعضی از مطالب را متوجّه نمی شدم و سؤال هایی در ذهنم شکل می گرفت.
با این همه، خواندن کتاب های استاد را مثل عدّه ای از دوستان، ترک نکردم. چون ایشان در کتاب «استاد و درس» گفته اند:«عيب كار اين است كه ما در جا مىسوزيم. مى گوييم يك ليتر بنزين بيشتر نداريم. و در جا مصرف مى شويم. در حالى كه اگر اينجا ايستادن، به اميد تهيه ى سوخت نيست بايد پيش بروى؛ چون هنوز سوخت دارى. آنجا كه سوخت تو تمام شد برايت عذرى هست. و چه بسا كه با جريان خودت به پايگاه هايى برسى و سوخت هايى بيابى».
با خود اندیشیدم درست است که بعضی از مطالب استاد را نمی فهم ولی این دلیل نمی شود که آثار ایشان را به طور کلی کنار بگذارم و خودم از این نعمت بزرگ الهی محروم کنم، لذا به خواندن کتاب های ایشان ادامه دادم تا این که یک دور، همه کتاب های استاد را با تمام اشکالات و سؤالات به وجود آمده، تمام کردم.
بعد از اتمام دور اول متوجّه شدم بعضی از سؤال هایی که با خواندن یک کتاب به ذهنم آمده بود، جوابش در کتاب دیگری از استاد، به طور کامل بیان شده است. و چه کسی بهتر از خود ایشان که جواب سؤال هایم را پاسخ بدهند!! با این دید و برای پیدا کردن جواب بسیاری از سؤال هایم، برای بار دوم، کل آثار استاد را مطالعه کردم.
اینجا بود که متوجّه شدم اگر انسان بتواند نسبت به کل آثار این عالم بزرگ احاطه پیدا بکند، می تواند جواب خیلی از سؤال های خود را در آثار استاد بیابد. و هر چه بیشتر به عمق مطالب استاد پی ببرد، لذا به این فکر افتادم که اگر بتوان کل آثار استاد، را موضوع بندی کرد. این کار کمک زیادی در فهم مطالب، به علاقه مندان ایشان می کند، و همچنین باعث می شود که یک دائرۀ المعارفی از آثار ایشان در دسترس همه قرار بگیرد تا هر کس هر نیازی و سؤالی نسبت به هر موضوعی داشته باشد، بتواند به راحتی در آثار ایشان پیدا کند. به قول استاد: «كسى كه مى خواهد براى رسيدن به يك دارو، تمام داروخانه را ببلعد به قبرستان خواهد رسيد، چون از تمام داروخانه، او بيش از يك قرص و يا كپسول نياز ندارد». و یا در جای دیگری گفته اند:«يك داروخانه ى مجهز، كه تمام داروها را در دل گرفته، ناچار براى هر درد، درمانى دارد و براى هر بيمارى، شفايى. هر گرفتارى كه به داروى درد خويش برسد و آن را بررسى كند و از آن برداشت نمايد، بهره مند خواهد شد. ولى اين بيمار نمى تواند، از دم دست شروع كند و تمام داروها را ببلعد تا به درمانى برسد. و نمى تواند به حكم قرعه داروى خويش را بيابد. بايد داروى او را در دسترسش بگذارند تا او بهره بردارد و شفا بگيرد».
برای بار سوّم و در مدّت سه سال، کل آثار استاد را در قالب 53 عنوان، فیش برداری و موضوع بندی کردم. به این صورت که تمام کتابهای استاد را تک تک می خواندم و مطالب مطرح شده را در تحت یک موضوعی قرار می دادم، به طور مثال تمام مطالبی را که استاد در مورد دنیا و یا عبودیّت و یا ماه رمضان و... در هر کدام از کتاب هایشان بیان کرده اند، تحت یک موضوع جمع آوری کردم.
در سال 1394 این اثر در دو جلد با نام «تولّدی دوباره» توسط انتشارات هجرت چاپ و به بازار عرضه شد، که در اینجا به فهرست موضوعات کتاب تولّدی دوباره اشاره می شود:
1 ـ عبودیّت 2 ـ قرآن 3 ـ حرکت 4ـ نماز 5 ـ نماز شب 6 ـ دعا 7 ـ گناه 8 ـ بلاء 9 ـ انسان 10 ـ دین 11 ـ بهشت و جهنّم 12 ـ دنیا 13 ـ نعمت 14 ـ معاشرت 15 ـ عشق 16 ـ تفاوت و تبعیض 17 ـ دوست و دشمن 18 ـ محاسبه و مراقبه 19 ـ ماه رمضان 20 ـ تفکّر 21 ـ جهاد اکبر 22 ـ موقعیت و موضع گیری 23 ـ شیطان 24 ـ مربّی 25 ـ معلّم 26 ـ هدف 27 ـ عمل 28 ـ امامت 29 ـ رسالت 30 ـ نیّت 31 ـ توحید 32 ـ مرگ 33 ـ تربیت فرزند 34 ـ معاد 35 ـ توکّل 36 ـ سؤال 37 ـ طرح 38 ـ زهد و قناعت 39 ـ مسئولیت 40 ـ حکومت 41 ـ اخبات 42 ـ تقیّه 43 ـ انتظار 44 ـ نظم 45 ـ تبلیغ 46 ـ ولایت فقیه 47 ـ زندگی مشترک 48 ـ حجاب 49 ـ نظام اخلاقی 50 ـ جهاد اصغر 51 ـ امام حسین علیه السلام 52 ـ حجّ 53 ـ انفاق و بخل
📌 آدرس ناشر: قم ـ خیابان معلّم ـ کوچه 4 ـ پلاک 100
☎️ تلفن ناشر: 02537742459
🆔👉 @cheshmeyejarie