✅ من آن روزها وقتى پاى منبرها مى نشستم كه مى گفتند: در كعبه سيصد و چند بت گذاشته بودند، تعجب مى كردم كه در يك اطاق و اين قدر بت⁉️
✅ ولى بعدها ديدم كه در دل كوچك من بىشمار بتها صف بسته اند. و بتهاى بزرگ نفس و خَلق و دنيا و شيطان، با بى حساب بتهاى كوچك، در من غوغايى راه انداخته اند و شب و روزم را پر كرده اند. آنها محركهاى من بودند و من مى خواستم كه اينها را مهار كنم و مى خواستم از كفر به شرك و به توحيد برسم و تنها يك محرك براى خودم داشته باشم.
✅ يكى از بزرگان وعده داده بود كه ايُّها النّاس جمع شويد ... تا براى شما حرفى را بگويم كه نه نبى و پيامبرى و نه وصىّ و ولىّ و رهبرى، هيچكس نگفته. مردم مى گفتند: اين ديگر چه مى خواهد بگويد و چه ادعايى دارد؟
✅ و آن بزرگ مرد گفته بود مردم! تمام انبياء، تمام اوصياء، تمام اولياء آمدند و گفتند موحد شويد؛ جز اللّه حاكم و محركى نداشته باشيد. در وجود شما جز او متصرف نباشد و امر و نهى نكند.
✅ همه گفتند:«قُولُوا لا اله الّا اللّه»، ولى من مى گويم، نامردها بياييد مشرك شويد، بياييد يك پا هم خدا را شريك كنيد. آخر هميشه براى غير او؟!
✅ بياييد در برابر اين همه بت يك سهمى هم براى خدا بگذاريد. به راستى كه ما خوبهايمان كافر هستند و خوبترهامان مشرك. از ما تا توحيد فاصله هاست.
✅ و اينكه مى گويم كافر هستيم، نه كفر در اعتقاد است كه منظورم كفر در عمل است. با اين كه به او رسيده ايم و به او علاقه مند شده ايم، در كارها و در زندگى از او چشم مى پوشيم و او را كنار مى گذاريم.
✅ با تدبر در اين محركها بود كه خودم را مى شناختم كه با چه نسيمهايى طوفان مى گيرم و موج بر مى دارم. و مى ديدم كاهى هستم كه حرفهاى اين و آن مرا مى غلطاند، در حالى كه بايد كوهى باشم كه طوفانها گرد و خاكم را بگيرند و پاكترم سازند.
📚 روش نقد، ج ۲ ص 32
🆔 کانال👈 چشمه جاری
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه
🖤 عظمت مصیبت
🆔 کانال👈 چشمه جاری
استاد صفایی رحمة الله علیه
🔷 يكى از ثروتمندان به مشهد آمده بود و مدتها در حرم رفت و آمد مى كرد، ولى نه حالى پيدا مى كرد و نه سوز و جوششى در او ايجاد مىشد.
🔷 از خودش بدش مى آيد و تصميم مى گيرد كه قهر كند و ديگر سراغ امام نيايد. بليط برگشت مى گيرد.
🔷 قبل از رفتن، در راه پيرمردى را مشاهده مى كند كه بار زيادى را با چرخ دستى حمل مى كند. پيش او مى رود و مى پرسد: چرا اين قدر بار زده اى⁉️
🔷 پيرمرد مى گويد: اين بار را به خاطر اينكه مقدارى پول لازم دارم تا براى دخترم جهيزيه تهيه كنم، كنترات كرده ام. از طرفى هم عيالم گفته تا اين مبلغ را تهيّه نكرده اى، به خانه نيا!
🔷 بيچاره پيرمرد! با همه جان كندن و با تمام غيرت خود كار مى كرد.تاجر از اين وضعيت تكانى مى خورد و تحوّلى در او ايجاد مى شود و با پيرمرد به سمت منزلشان حركت مى كنند.
🔷 به منزل آنها مى رود و سعى مى كند تا حوائج آنان را بر طرف كند. جهيزيه را تهيّه و دختر را به خانه بخت مى فرستد. آخر سر، بار ديگر به حرم مى رود تا خداحافظى كند.
🔷 وقتى وارد حرم مى شود، چشمانش مانند چشمه شروع به جوشيدن مى كند و منقلب مى شود.
🔷 صاحب دلى مى گفت: بايد سنگ را از سرچشمه برداشت تا قساوتها از بين برود.
📚 اخبات، ص ۱۱۴
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔶 ما خيال مى كنيم همين كه چيزى نداشتيم تكليفى نداريم، در حالى كه انفاق، نه به ثروت، كه به توانايى ما بستگى دارد.
🔶 جايى كه برادر من توان قرض ندارد و اعتبار ندارد، من كه توانايى دارم و اعتبارش را دارم، به قرض كردن سزاوارترم. او با اين قرض، كمرش مى شكند و فكرش مشغول مى شود، اما من كه وسيعتر و قوى ترم، نه كمرم مى شكند و نه فكرم مشغول مى شود، حداكثر از آبرويم مايه بگذارم ...
🔶 خوب! چه اشكالى دارد؟ مگر آبرو را براى چه مى خواهم؟ آبرويى كه كارى را از پيش نبرد و گرهى نگشايد، نبودنش بهتر.
🔶 يكى از بزرگان، از ثروتمندى ارادتمند، بيش از يك ميليون تومان قرض گرفته بود و به بيچارهها رسانده بود. هنگام احتضار آن بزرگ مرد، اين ثروتمند در بالينش نشسته بود و به كار خود فكر مى كرد كه با اين همه پول چه خواهم كرد و چه خواهند كرد.
🔶 در اين فكر بود كه اشكهاى آن بزرگ، او را به خود آورد. پرسيد: چرا ناراحت هستيد؟ چرا اشك مى ريزيد؟ بزرگ مرد، آرام، با زبانى كه مرگ رفته رفته رمقش را مى گرفت، گفت: اكنون من بر حق وارد مى شوم و او از نعمتهايى كه به من داده، بازخواست خواهد كرد.
🔶 اگر از من بپرسد، تو اعتبار داشتى كه دو ميليون قرض بگيرى و اين پولى بود كه آنها مى دادند و صدمه نمى خوردند و آخر سر هم مى توانستند با ما حساب كنند، من چه جواب بدهم؟
🔶 ثروتمند به خود آمد كه اين مرد از اعتبارش مسئول است و من از داراييم مسئول نيستم؟ او هم از سر هستى خويش برخاست.
📚 فقر و انفاق، ص ۸۶
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✴️ استادم بارها مرا نصحيت مى كرد كه جايى خودم را گرو نگذارم و مطلع شده بود كه ضامن كسى شده ام.
✴️ اين روايت را تذكر دادند كه:«الضِّمانَةُ غَرامَةٌ». ضمانت غرامت است، غصه است.
✴️ گفتم با توجه به همين مسئله اقدام كرده ام؛ چون بايد حساب كرد كه چه كسى غرامت را بهتر مى تواند تحمل كند. و چه كسى تواناتر است.
✴️ من اگر به اين خاطر به زندان هم بيفتم، هيچ باكم نمى شود و نظام كارم از هم نمى پاشد در حالى كه آن طرف چه بسا به جنون برسد و يا قبرستان نقب بزند. و يا شيرازه ى زندگيش از هم بپاشد.
📚 انتظار، ص 122
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔷 آگاهى و معرفت به اين نكته كه اگر يك بذر را به خاك بدهم سنبله هايش را جمع مى كنم و اگر يك تومان بدهم هفتصد تومان برمى دارم، اين آگاهى، من را اگر با بخل شديد هم همراه باشم به سخاوت مى كشاند.
🔷 على علیه السلام از كنار زباله دانى مى گذرد، غذاها گنديده اند، مى ايستد، نگاه مى كند و مى فرمايد: «هَذا مَا بَخِلَ بِه الْباخِلُون».
🔷 تو مى بينى كه بخل نعمتها را برايت نگه نمى دارد، كه مى گنداند. همراه اين شهادت و بينش، بخل به سخاوت تبديل مى شود.
📚 انسان در دو فصل، ص 57
🆔 کانال👈 چشمه جاری
💙 آنچه داريم اگر به كار نگيريم و از آن كام نستانيم، از دست مى رود و حسرتش بر دل مى ماند. اين است كه به سادگى مى توانى همينها را بدهى و كام بگيرى.
💙 برادرم انگشترى داشت، برادرى از او طلب كرد و نداد كه خودم چوب نيستم. براى دستشويى بيرون رفت، وقتى كه آمد مى خنديد كه به دستشويى دادم.
💙 و مى خنديد كه اگر ندهى براى هميشه نخواهى داشت.پس خودت بده كه با اين دهش چيزى بدست آورده باشى.
💙 يكى از تجار، زمينهاى زيادى داشت، بى حساب. و مترش شده بود تا هزاران تومان. با او صحبتها شد كه بيا و همه اش را بده و براى اين ... كارها بگذار.
💙 تاجر مى شنيد و نرم مى شد. بعد فكر مى كرد و مى جوشيد كه نمى توانم. مى گفت: مى گوييد كه ناخن را از گوشتم بكنم! جوابش دادند كه اگر ناخن انگشت تو عفونت كرد و يا كزاز گرفت، آيا حاضر نيستى كه از انگشت خودت بگذرى⁉️
💙 اين ثروتها را اگر به كار نگيرى مى گندد. اين ثروت و اين قدرت و اين نيروها و اندامها را پيش از آنكه به خاك بدهى، به خدا بده و در اين راه بگذار.
💙 اين سيبهاى گنديده در كنار نهرها و فاضلابها دارند با تمامى دهن گنديدهشان فرياد مى كنند كه اگر ما را به مصرف نرسانيد، مى گنديم، آيا اين فرياد را نمى شنوى.
📚 صراط، ص 107
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅ على علیه السلام مى بيند گرچه خودش سه شب غذا نخورده، اما هنوز طاقت دارد و اين فقير شايد از ضعف بميرد و يا اينكه در برابر فقر از پاى در آيد و به فسادها و خودفروشى ها و رذالتها گرفتار شود و بر اثر ظرفيت و گنجايش كم، به بى دينىها و جاسوسگرى ها روى بياورد و يا اين كه خودكشى كند.
✅ در اينجاست كه ايثار مى كنند و ديگران را جلو مى اندازند و مقدم مى دارند، هر چند خود تنگدست و قحطى زده و گرفتار باشند. «يُؤْثِرُونَ عَلى انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ».
✅ هر كدام از اين مراحل وابسته به مقدار شناخت و ظرفيت و قدرت روحى و وسعت وجودى افرادست. نمى توان به زور بر خود تحميل كرد. چه بسا كسى كه قدرت روحى مرحله ى بالاتر را ندارد اسراف كرده باشد، در حالى كه بايد در انفاق، حدّ وسط را مراعات كرد، نه دست را باز نگه داشت و نه به گردن بست؛ كه دستور است: «لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً الى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً».
✅ و درباره ى بندگان خدا اين توصيف هست «الَّذينَ اذا انْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً». و اين حد وسط وابسته به مقدار ظرفيت و قدرت روحى و وسعت وجودى افراد است؛ كه: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إلاَّ ما آتاها». و اين آيه پس از همان آيه وارد شده؛ «و مَن قُدِرَ عَليهِ رِزقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اللّهُ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إلاَّ ما آتاها».
✅ و همانطور كه از آيه به دست مى آيد انفاق تا حدى است كه زمينگيرى و بيچارگى پيش نيايد. و اين پيداست كه به اندازه ى قدرت روحى و وسعت وجودى، زمينگيرى كم و زياد مى شود.
✅ آنها كه قدرت و وسعتى ندارند، چه بسا كه با انفاق واجب، گرفتار و بيچاره شوند و به بدى ها دچار گردند؛ كه: «الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُم بِالْفَحْشاءِ». اما آنها كه از ظرفيت زيادترى برخوردار هستند، حتى از سه روز گرسنگى زمينگير نمى شوند و گرفتار نمى گردند.
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅ بخش زيبايى از حيات طيبه استاد صفایی رحمة الله علیه به سفرهاى مشهد تعلق دارد. چرا كه پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مىرساند.
✅ مىگفت: اگر جسم با دو روز حمام نرفتن بو مىگيرد، روح با يك نيت بد سياه و كدر مىشود. به همين خاطر به امام رضا علیه السلام پناه مىبرد. مىگفت: زيارت امام رضا علیه السلام مثل حمام است. و با اين نياز به درگاه امام مىشتافت.
✅ روزى يكى از مريدان مشهدى گفته بود: بياييد منزل ما خالى است. ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيد و پاسخ شنيد كه مثلاً نخ ريسى!
✅ گفتند: دور است. من جايى دور و بر حرم مىخواهم. پرسيدند: چرا اينقدر نزديك؟ فرمود: آخر آلودهها لب حوض مىنشينند!
✅ آن قدر يقين به رأفت و دست گشايشگر آقا داشت كه وقتى گدايى در نزديكى حرم امام رضا علیه السلام از او چيزى خواست، با آن همه دست و دلبازى محل نگذاشت و اعتنايى به او نكرد.
✅ وقتى اصرار فقير را ديدند، گفتند:بىسليقهاى! آدم در كنار دريا از يك پيت حلبى آب نمىخواهد.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۰۲
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔶 در سوره«هَل اَتی» در مورد امیرالمومنین جمله ای است که خیلی آموزنده است. و کسانی هم که از جام ولای علی نوشیده اند، باید علاوه بر این که با تمامی هستی شان حرکت میکنند و هستی شان را میدهند، این سه خصلت را هم داشته باشند:1 ـ مزد نخواهند. 2 ـ سپاس نخواهند. 3 ـ خائف هم باشند.
🔶 به شهادت این سوره؛ کسانی که همه هستی شان را دادهاند با این که به آن اشتیاق هم داشته اند؛ «عَلى حُبِّه»، اینها اگر امید سپاس یا انتظار پاداشی داشته باشند باخته اند. «لانُريدُ مِنْكُمْ جَزاءاً وَ لا شُكُوراً»؛ آن ها می گویند: ما نه مزدی می خواهیم و نه سپاس؛ برای این که ما با شما معامله نکرده ایم.
🔶 مگر شما چه می توانید به ما بدهید؟! اينكه من براى چه كسى حساب باز كرده ام؟ اين كه چه كسانى از من تشكّر كنند؟ اينكه چه كسانى به من بارك اللَّه بگويند؟ به اينها دقّت كنيد! آيا كسانى كه خود مبتلايند؟! كسانى كه خود اسيرند؟!
🔶 کسانی که به احسان و انفاق و اطعامی سفره ای پهن کرده اند، اگر به خاطر این که سپاس و تشکّر مهمانها را نداشته اند؛ سوختند معلوم می شود که طرف حساب شان همانها بوده اند، چون سوختن شان علامت این است که با چه کسی معامله کرده اند.
🔶 اگر من با آنها حساب داشته باشم، مزدم همين است كه چشمم مىبيند، ولى اگر با ديگرى حساب باز كردم، براى من رنجى و ملالى نيست. حتى به خاطر اخلاص من، بايد اينها به من برگردند و به من ضربه بزنند.
🔶 اصلًا قانون دنيا همين است كه آنهايى را كه تو براىشان هستى ات را گذاشته اى، خدا آنها را بشكند؛ «وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ مَجْدِی وَ ارْتِفَاعِی عَلى عَرْشِی لَأَقْطَعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ مِنَ النَّاسِ غَيْرِی بِالْيَأْس».
📚 فوز سالک، ص 246
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅ كسى مى تواند از غريزه ى حبّ به مال و حُبّ به دنيا و حبّ به نفس آزاد شود كه به عشق عظيم ترى رسيده باشد و به نيروى وسيع ترى و عميق ترى دست يافته باشد؛ كه: «الَّذينَ آمَنُوا اشَدُّ حُبّاً للَّهِ».
✅ و با اين زيربناست كه انفاق و مواسات و ايثار شكل مى گيرد و استوار مى شود. آنها كه از غريزه ها آزاد شده اند و علاقه به خودشان از روى وظيفه است و رسيدگى به خودشان به خاطر دستور حق است، اينها به آسانى مى توانند هنگامى كه محتاج تر و يا كم ظرفيت تر از خود را مشاهده كردند، مال خود را كه مال خداست به او ببخشند و حتى چند شب گرسنه بمانند.
✅ زيربناى ايثار حضرت على علیه السلام و يا آنهايى كه قرآن به ستايش و مدحشان اشاره دارد؛ كه: «يُؤثِرُونَ عَلى انْفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ»، همين آزادى و عشق به خداست.
✅ آنها مالى را مى بينند كه مال خداست و انسانهايى را مى بينند كه نسبت اينها با او يكى است. با اين ديد، هر كه محتاج تر و يا كم ظرفيت تر است مقدم تر است، نه هر كه مال در دست اوست جلوتر باشد و مقدم تر باشد.
✅ با آن شناختها و با اين ديد و با اين عشق، انفاق و مساوات و ايثار اسلامى مفهوم مى شود و مشخص مى گردد و توضيح مى گيرد. و با اين زيربناست كه انفاق ارزش حقيقى خود را مى يابد.
📚 فقر و انفاق، ص ۵۹
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔷 در دنيايى كه پيرمردها زير بار هستند، دخترها فاسد و پسرها ضايع شده اند، دل من به اين خوش است كه پولهايم را روى هم گذاشته ام و يا آنها را به انگشتر يا طلاى چند ميليونى تبديل كرده ام و بعد هم توقع دارم كه در نماز شب، دلم بلرزد و يا در حرم كه قرار مى گيرم، منقلب شوم!
🔷 مرحوم بحر العلوم كه يكى از علماى بزرگ است، براى يكى از علماء كه خود صاحب كرامات است، پيغام مى فرستد تا خدمت ايشان برسد. وقتى مى آيد، مى بيند كه اين بزرگ، در حالى كه دست به محاسنش گرفته، خيلى منقلب و ناراحت است.
🔷 آن بزرگ به او مى گويد: تو هستى و در همسايگى ات كسى است كه دو روز غذا نخورده و گرسنه مانده است؟! چرا كارى نكرده اى⁉️
🔷 آن عالم در جواب مى گويد كه من نمى دانستم. آن بزرگ اعتراض مى كند كه چرا نبايد بدانى؟! اگر مى دانستى و اقدام نمى كردى، كه يهودى بودى!
🔷 حال شما ببينيد در همسايگى خود چه افرادى سوختند و از بين رفتند! نه در همسايگى كه در خانه خود، چقدر زن و بچه هاى ما ضايع شدند و يا خواهر و برادرهاى ما به فساد و فحشاء كشيده شدند.
🔷 با اين همه كوتاهى، انتظار داريم كه دلمان بلرزد؟! خيلى جنايت كرده ايم! روزى كه دفتر اعمالمان را به ما نشان بدهند، آن روز، روز وجلِ ماست.
📚 اخبات، ص 115
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅👈 چگونه انفاق كنيم؟
🔷 انفاق بايد براى دهنده و گيرنده رشد و حركت بياورد؛ چون غرض از انفاق، سير شدن شكمِ گيرنده نيست. خدا خود بهتر مى توانست شكمها را سير كند و فقرها را از اول مرتفع نمايد.
🔷 عدّه اى كه خيال كرده اند انفاق فقط براى همين پر كردن است اعتراض داشتند و با اتكاء به اين آيه مى پرسيدند:«أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ»؛ آيا ما كسانى را غذا بدهيم كه اگر خدا مى خواست خودش به آنها غذا مى داد⁉️
🔷 اين است كه دهنده بايد در زمينه اى انفاق كند كه به رشد و رضوان و نور و برسد و همانطور كه گذشت، گرفتار منّت و اذيّت و عُجب و رياء نگردد. و بايد به گونه اى انفاق كند كه خلق را بت پرست و متملّق و ذليل، بار نياورد.
🔷 عده اى خيال مى كنند بايد به فقير تأمين داد كه هر وقت نداشتى سراغ من بيا و از من بگير. و خيال مى كنند نهايت احسان همين است، در حالى كه اين تأمين بزرگترين خيانت است.
🔷 اين تأمين، بت پرست بار آوردن است. فقير همين كه تنگدست مى شود، به ياد من مى افتد و به سراغ من مى آيد و هنگامى كه به او انفاقى كردم به من علاقه مندتر مى شود.
🔷 عارفِ آگاه، نه تأمين مى دهد و نه هميشه فقير را به خود راه مى دهد. چه بسا كه خودش او را رد كند تا بُت او بشكند و به ديگرى سفارش كند و يا به وسيله ى واسطه اى حاجتش را به او برساند و از راهى كه حساب نمى كند گرفتاريش را مرتفع نمايد تا توكّل و اعتقاد و عشق به حق در فقير رشد كند و زيادتر شود.
🔷 سرّ اينكه پيشوايان در شب انفاق مى كردند همين بود كه افراد، بت پرست بار نيايند و متملّق و چاپلوس و يا ذليل و خوار نگردند.
🔷 و سرّ اينكه خداوند به آنهايى كه بر او توكّل كرده اند، «مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ» روزى مى دهد همين است كه اين گونه به توكل و توحيدِ عميق ترى خواهند رسيد و بر شيرها تكيه نخواهند كرد و گرفتار پستانها نخواهند شد، بلكه خزائن و منبعها را مى بينند و قدرت حق را مشاهده مى كنند كه پستانها را از شير انباشته است.
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔶 در قرض دادن، تو نمى توانى منّت بگذارى كه دست گيرنده، بالاتر از دست دهنده است؛ چرا كه تو در دست خدا مى گذارى:«يَدُ اللَّهِ فَوْقَ ايْدِيِهِمْ». و خداست كه صدقات را مى گيرد: «وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ».
🔶 كسى كه به تو يك ميليون تومان داده، اگر بخواهى پنج تومان آن را به او بدهى، نمى گويى بيا، اين مال تو! به همين خاطر كسانى كه با فقير مصافحه مى كردند، دست خود را مى بوسيدند كه با دست خدا پيوند خورده اند.
🔶 «وَ مَا تُقَدِّمُوا لِانْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ». تو آن ثروتها، آن فناها را به بقاء تبديل كرده اى، پس منّت هم مى پذيرى كه مى دهى، نه اينكه منّت بگذارى؛ چون چيزى كه تمام مى شد و از دست مى رفت، تو با قرض دادن آن را به دست آورده اى و نه تنها آن را به دست آورده اى كه بيشتر هم شده و اجر بزرگترى به همراه دارد:«هُوَ خَيْرَاً وَ أَعْظَمَ أَجْرَاً».
🔶 پستانهايى كه از آنها شير دوشيده مى شود، شير زيادترى مى آورند و گند هم نمى گيرند، اما كسانى كه در خودشان مى مانند و مى پوسند و راكد مى شوند، نه زياد شده اند و نه پاك كه آلوده اند و تمام شدنى.
📚 حرکت، ص 205
🆔کانال 👈 چشمه جاری
بايد انفاق کننده طورى انفاق كند كه:
۱_ فقير، بت پرست بار نيايد. فقط خدا را ببيند و لطف او را مشاهده كند، كه دلها را نرم كرده و به ياد او انداخته. در نتيجه به او تأمين ندهد و از راههاى حساب نشده به او كمك كند تا حجابها او را در خود نگيرند.
۲_ و متملّق و چاپلوس بار نيايد. هنگامى كه فقير مرا ببيند از من تملّق مى گويد، اما اگر من در ميان نبودم و خدا را نشان دادم، تملقها و مدحها از خدا خواهد شد و براى او خواهد بود.
۳_ و ذليل و خوار نگردد؛ چون اين رزق، رزق اوست و از خداست و من فقط نهرى هستم كه اين آب را به او مى رسانم و در نتيجه خودم هم سيراب مى شوم و بهره مند مى گردم.
پيشوايان هنگامى كه به فقيرى انفاق مى كردند خود را شرمنده و بدهكار نشان مى دادند تا اين كه فقير ذليل نشود و دست خدا را ببيند و مال او را ببيند.
آنها كه مى خواهند توحيد و اخلاص خود را آزمايش كنند مى توانند از اين راه استفاده كنند و بررسى كنند كه آيا فقير و بيچاره در برابر آنها ذليل و خوار مى شود و يا مانند كسى است كه از نهرى آب بنوشد و از چشمهاى آب بردارد و از شير كنار راه سطلش را پر كند. اين ملاحظات براى گيرنده بود.
📚 فقر و انفاق، ص ۷۳
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔷 استاد صفایی رحمة الله علیه با آنکه از نقش انفاق، آن هم با ضابطه هایش بسیار گفته بود و خود عامل بدان بود، یک بار خودم دیدم هنگام مطالبه کمک مالی طلبه ای از ایشان، استاد فقط دعا کرد و گذشتیم.
🔷 بعد از دور شدن از آن شخص، گفتند: حالت او که به ما امید بسته بود، شرک را در او زنده می کرد.
🔷 باید غیر مستقیم کمک را رساند. تا نظر فرد نیازمند از خلق بریده و متوجه خداوند شود.
📚 مشهور آسمان، ص ۳۷
🆔 کانال👈 چشمه جاری
💙 حضرت ابا عبداللّه عليه السلام مى فرمايد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ فَلا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَما». نيازها و حاجت خواهى مردم و روى آوردن آنها به سوى شما از نعمتهاى خدا بر شماست، پس از اين نعمتها ملول و خسته نشويد.
💙 اگر آدمى از اطمينان به نعمت، به اطمينان به قَدَر رسيد و فهميد كه قَدَر و اندازه هاى الهى تكليف و قضايى را بدنبال دارد، در اين مرحله مثل مرد باجه دار بانك مى شود كه با وصول مبلغ روزانه، پرده را نمى اندازد و در را نمى بندد و با مبالغ امانتى به عشق بازى نمى پردازد كه مى داند از پيش حواله دارها صف كشيده اند و در انتظار دريافت هستند.
💙 با اين توجه صاحب نعمت در انتظار صاحب حاجت است. از ديدار صاحب حاجت خسته نمى شود و رنج نمى برد. رنجها از لحظه اى است كه تو خودت را صاحب مال و صاحب نعمت مى دانى و خودت را مالك مى شناسى و به آگاهى و علم و رنج و تلاش خودت تكيه مى كنى و مثل مادر احمقى كه شير پستانش را براى خودش مى خواهد تا خودش بنوشد، از فرياد كودك گرسنه و دهان باز او رنج مى برد.
💙 و گرنه تو به دنبال حاجتمند راه مى افتى و كودك خواب را بيدار مى كنى و نوشيدن او را همچون بشارتى و نعمتى ديگر احساس مى نمايى.
📚 چهل حدیث، ص ۱۷۱
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅ حضرت علی علیه السلام می فرماید«وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً». خیلی تجارت بدی است که تو دنیا برای خودت مناسب حساب کنی و خودت را به دنیا بفروشی.
✅ آدم کاسبی که از یک دانه برنج نمی گذرد و وقتی می افتد بر می دارد و سر جایش می گذارد و روی یک چوب کبریت حساب می کند، حضرت به همین ها می گوید: مگر این نیست که شما می خواهید چیزی بدست بیاورید؟
✅ شما این را حساب کنید که چه چیزی از دست داده اید تا این را به دست آورده اید؟ تو خودت را باخته ای، بر فرض که همه چیز را به دست آورده باشی.
✅ مشکل اساسی ما این است که خودمان را در برنامه ریزی ها محاسبه نمی کنیم. حساب می کنیم چه چیزی بدست آمده است، ولی حساب نمی کنیم چه چیزی از دست رفته است؟
✅ اصلا خودمان را جزو موجودی محاسبه نکرده ایم. این بدترین نوع حسابرسی است که ما وجود خودمان را، اندازه های وجود خودمان را ملحوظ نداریم و بعد حساب کنیم که موجودی حساب بانکی من این قدر است. ماشینم چند تا شده. زنم چند تا شده، بچه ام چند تا شده، اعتبارم... که چه؟ بگو چه بدست آورده ای؟
✅ خدا شاهد است تجارت های ما دل أنبیاء را تکه تکه کرده است.
✅ یک پزشکی که می تواند روزی ۱٠ میلیون بدست بیاورد، اگر به روزی ۲ تومان معامله کند تا پفک یا چیپس به او بدهند، خیلی باخته، خیلی باخته! یعنی چه به منافع خودش حساب کند، منافع ما بیش از این هست. و چه به شخصیت مان مراجعه کنیم، ما را بیش از این حساب می کنند.
✅ چرا تویی که برای یک تراشه حساب باز کرده ای، چطور خودت را اینطوری از دست داده ای، آن هم برای دنیایی که دوام نمی آورد⁉️
✅ بحث سر این نیست که تو اینها را بدست نیاور، نه، بیاور، لیکن تو خودت را به اینها نفروش. اینها را برای خودت داشته باش.
📚 روزگار ستمگر، ص ۸۲
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔶 بیاییم بشینیم و وضعیت خودمان را بررسی کنیم. راه خیلی خوبی است که ببینیم امروز از چه چیزی خوشحال شدیم؟ از چه چیزی رنج بردیم؟
🔶 کفشمان گم شده، گِلی شده. فلانی یک جمله ای به من گفته من را خوشحال یا ناراحت کرده است. اول چایی را به دیگری داده است. برای آن برادرم یک خودکار قشنگ تر خریده است.
🔶 یادم نمی رود وقتی کوچک بودم، سر سفره، وقتی غذا می کشیدند، مثلاً وقتی آبگوشتی می کشیدند اگر برای برادرهای کوچک تر من چرب تر بود، من هیچ نمی گفتم، ساکت بودم ولی اشک همینطور از کنار چشمانم راه می افتاد و این طبیعی است که آدم می سوزد. این رنج اوست، برایش مهم است. من همین قدر هستم. این اندازه من است.
🔶 خودتان را شناسایی کنید. ترس ها، امیدها، عشق ها، نفرت ها، توبه ها و تعلق ها مشخصه های وجودی ما هستند. اینها نشان می دهند ما کجاییم و چقدریم.
🔶 ارزش ها و التهاب هایی که برای ما می آید، اینها آشنا کننده خوبی برای خود ما هستند.
📚 روزگار ستمگر، ص 19
🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 مؤمن خودش را پای ثروتش نمیگذارد، ثروت را پای خودش میگذارد!
✅👈 دنیا، پای مؤمن است نه بار مؤمن.
🆔 کانال👈 چشمه جاری
May 11
✅ رها کردن دنیا به معنای تعلق نداشتن به اوست، نه به معنای از دست انداختن. دنیا در دل تو ریشه نگیرد ولی در دست تو به کار گرفته شود.
✅ اگر این نگاه بیاید مسأله عوض می شود. چیزی به هم نمی خورد. تو هم زندگی ات را کرده ای و هم این برخوردت را داشته ای، ولی با این تفاوت که تعلق ها در تو رنج نیاورده اند، ضعف اعصاب نگرفته ای، زخم معده نگرفته ای، غصّه نخورده ای.
✅ ولی الان ما اینگونه نیستیم. همین که کسی گوشه دنیای ما را بساید، همین که دنیای ما را بردارد، با او دشمن می شویم، حتی اگر أمیرالمؤمنین علیه السلام باشد. اگر حضرت یک استان را از فلانی بگیرد و به دیگری بدهد، می بینم بغض آن کس در تو می آید، چرا⁉️
📚 روزگار ستمگر، ص ۱۲۰
🆔 کانال👈 چشمه جاری
❇️ ما وسایل اتاق را کنترل می کنیم. ماشین هایی را که داریم کنترل می کنیم. امکاناتی را که داریم کنترل می کنیم،
❇️ حتی قلمی را که داریم یا میز و تختی را که در اختیار ماست و یا چیزهایی را که به ما سپرده شده، همه اینها را کنترل می کنیم،
✅ ولی خودمان را اصلاً به حساب نمی آوریم! در حالی که خود ما نیز یک چیزی هستیم.
✅ خود ما یک سرمایه ای هستیم، وجودی هستیم که خداوند به خودش دست مریزاد گفته است «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ».
✅ پس این وجود را چه شده است؟ هم و غمش چیست؟ رنج وشادی اش کدام است؟ به چه روی آورده است؟؟؟
📚 فوز سالک، ص ۲۰۹
🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅ بعضى وقتها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مى بينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مى خورد و بدون توجه عبور مى كند و آن را بر نمى دارد، اين معنا به ذهنم خطور مى كند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مى گيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمى داريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت. اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بى تفاوت خواهيم بود.
📚 اخبات، ص 81
🆔 کانال👈 چشمه جاری
🔷 جرقه ها مادامى كه تراكمى نباشد و زمينه اى نباشد، ايجاد حرارت مى كند اما حركتى به وجود نمى آورد. يك دنيا بنزين مادامى كه در زمينه ى خودش متراكم نشود، بر فرض، جرقه ها و استارتها زياد باشند شعله ور خواهد شد اما حركتى بدست نخواهد آمد. در حالى كه 10 قطره بنزين متراكم با يك جرقه كاميونها را به دوش مى كشد و راه مى برد.
🔷 تذكر، مادامى كه انسان از عشق و تراكم و از زمينه اى برخوردار نباشد، سودى نخواهد داد، كه: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ». بيدارى و تذكر هنگامى به حركت و عمل منتهى مى شود كه با طلب و عشق همراه باشد و از مقدمات برخوردار.
🔷 اين است كه ما با آنكه به آگاهى و حتى به عشق رسيده ايم حركت نمى كنيم؛ چون بارى را مى خواهيم برداريم كه هنوز بازويش را تهيه نكرده ايم.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص 102
🆔 کانال👈 چشمه جاری