هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🔶در زمان متوكل زنی می گفت: من زينب دختر فاطمه زهرا سلام الله علیها هستم و چون رسول خدا بر بدن من دست كشيده در هر چهل سال دوباره جوان می شوم.
🔶 كسی نمی توانست جواب او را بدهد. متوكل از حضرت امام هادی خواست با دليلی منطقی اين زن را قانع كند. حضرت فرمود: گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است. او را پيش درندگان ببريد، اگر فرزند فاطمه باشد ضرری نمی بيند.
🔶 آن زن گفت: می خواهد مرا با این کار بکشد، در اينجا از فرزندان فاطمه زياد هستند برای امتحان يكی از آنها را داخل قفس بفرست. چهره حاضران متغير شد. بعضی از ناصبی ها گفتند: خود ابن الرضا برود.
🔶 حضرت داخل قفس شيران شد. شيرها خود را جلو حضرت انداختند و سر خود رابه زمين گذاشتند. ایشان دست مباركش را به سر آنان كشيد و امر کرد که کنار بروند، همه به کناری رفتند
🔶وزير متوكل به او گفت: هر چه زودتر بگو بيايد بيرون؛ چون اگر اين خبر در ميان مردم منتشر شود محبوبيت پيدا می كند. حضرت بيرون آمده و به زن فرمود: حالا تو برو. گفت: والله دروغ گفتم.
🔶من دختر فلانی هستم، فقر و احتياج وادارم كرد كه چنين ادعايی بكنم. بالاخره مادر متوكل شفاعت كرد و او نجات پيدا كرد.
📚 بحار الانوار، ج ۵۰ ص ۱۴۹
❌ نشر با ذکر منبع👈 https://eitaa.com/tavasolitabrizi
🎤👈 استاد علی صفایی رحمة الله علیه
🔷 حضرت عيسى علیه السلام مى گفت:«لَنْ يَلِجَ مَلَكُوتَ السَّماءِ مَنْ لَمْ يُوْلَدْ مَرَّتَيْنِ». كسى كه دوبار متولد نشود به ملكوت راه نمى يابد.
🔷 تو يك بار از مادر متولّد شدى و اين بار بايد از خودت بيرون بيايى؛ از نَفس، از غريزه ها، از عادتها متولّد شوی.
🔷 كسى كه از خودش بيرون نيامده، همان حيوان است كه با غريزه حركت مى كند و با طبيعتش راه مى رود و بر اساس بازتابها و عمل و عكس العمل زندگى مى كند.
📚 صراط، ص ۹۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 فكر و عقل و عشق با هم همدمند. و هر يك زمينه ى ديگرى را مى سازد. اين فكر است كه زمينه ى سنجش را فراهم مى كند. و اين سنجش است كه كار عشق را آماده مى سازد.
💠 ميان عقل عاشق و عشق او تعارضى نيست. تضاد از آنجا بر مى خيزد كه ما عقل فارغ را با عشق عاشق مى سنجيم. ما مى بينيم كه جان در سر شيرين گذاشتن معقول نيست و اسماعيل را سر بريدن، معقول نيست، گرچه اين را عشق مى فهمد.
💠 اما ابراهيم كاملاً منطقى و عاقلانه اسماعيل را و مرگها را و خدا را و بقاء را سنجيده و اسماعيل را در بهترين راه به جريان انداخته. اين حكم عقل است كه مهم را فداى مهمتر كن.
💠 ابراهيم به مهمتر رسيده و در اين ديد ديگر تناقضى نيست. تناقض، ميان ديد من و عشق ابراهيم است. من هنوز اسماعيلهايم برايم مهمتر هستند.
💠 و اين است كه همه چيز را فدايشان مى كنم. و اين است كه كار ابراهيم را نمى فهمم. فكر، معبودها را مى يابد و عقل، آنها را مى سنجد و دل، بهترين را انتخاب مى كند، پس تناقض در كجاست؟
📚 روش نقد ج 3، ص 99
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 هنگامى كه انسان گرفتارى ها و سختى ها و مسائل موجود در راهى را براى رسيدن به هدفى در نظر بگيرد، ناچار آماده شده و توانايى درگيرى و حتى بهره بردارى در او بوجود مى آيد.
🔶 اما هنگامى كه مسائلش را نشناخته باشد، با برخورد ناگهانى به مشكلات و سختى ها غافلگير مى شود و ضربه مى خورد و عقب مى نشيند. توجه به مشكلات خود باعث مجهز شدن و درگير شدن و استفاده كردن مى شود.
🔶 هنگامى كه من مى دانم ازدواج و يا مسافرت به تهران چه سختى هايى دارد از اول وسائل رفاهيم را برمى دارم و يا توانايى بدنم را مىسنجم و حركت مى كنم.
🔶 و هنگام برخورد آماده ام و منتظرم و تحمل مشكلى كه در انتظارش بوده اى خيلى آسانتر از برخورد با مشكلِ از راه رسيده و ناگهانى است.
📚 استاد و درس، ص 39
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❇️ در هنگام مشورت نبايد اسير برداشتها و حرفها بود، بايد ملاكها را بدست آورد و بايد از اطلاعات و آگاهى هاى ديگران بهره مند شد و آنها را سنجيد و سپس انتخاب كرد.
❇️ مشورت چشم خود را كور كردن نيست، بلكه از چراغهاى ديگر بهره گرفتن است.
❇️ اين اشتباه است كه با امر و نهى ديگران حركت كنيم. چه بسا آنچه كه ملاك نهى است باعث حركت من و تشويق من باشد؛ چون شرايط و موقعيتها و محيطها يكسان نيست.
📚 مسئوليت و سازندگى، ص 30
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅ انسان مجبور است كه آزاد باشد و اين همان تعبير دقيقى است كه امام مطرح مى كنند: «لا جَبْرَ وَ لا تَفْويِضَ بَلْ امْرٌ بَيْنَ الامْرَيْنِ»؛ يعنى انسان هر دو را دارد.
✅ انسان مجبور است كه آزاد باشد و چيزى است بين اين دو؛ يعنى جبر در اختيار و اختيار در عمل.
📚 حركت، ص 78
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين شيطانها هستند كه براى مبارزه آماده شده اند و سواره ها و پياده ها را تهيه كرده اند و دسته به راه انداخته و لشكرهايى شكل داده اند.
💠 و اين شيطانها هستند كه از راههاى گوناگون شروع مى كنند، حتى از راه عبادت، تو را بى كار مى كنند. مى گويند نماز نخوان، مردم خيال مى كنند كه تو ريا كرده اى. و تو بى خيال براى اينكه ريا نكنى، نمازت را نمى خوانى و يا نماز شب را كنار مى گذارى.
💠 غافل از آنكه تو به خاطر مردم نماز نخوانده اى و گرفتار اين رياى منحوستر شده اى. آخر با گفتن مردم و خيال آنها، تو ريا كار نمى شوى. ريا هنگامى است كه آنها محرك تو باشند و در تو اثر بگذارند.
💠 استادى مى گفت: شيطان دشمن است و براى دشمنى و مبارزه مى كوشد تا ريشه ها را بخشكاند و اگر نتوانست از ساقه مى برّد و اگر نتوانست شاخه ها را مى شكند و اگر نتوانست آفتها را به درخت مى بندد و اگر نتوانست ميوه هايش را مى گنداند و حتى پس از جمع آورى، محصول آن را مى سوزاند و با غرور عجب آن را باطل مى كند.
💠 اين شيطان است كه شك و وسوسه راه مى اندازد و اگر نتوانست در اعمال دخالت مى كند و اگر نتواست مى كوشد تا حضور قلب را بگيرد. مى كوشد تا نماز را به آخر وقت بيندازد. مى كوشد تا هزار درگيرى و غفلت پيش بياورد.
📚 صراط، ص 110
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅ امامت ادامه ى رسالت است. در حالى كه فقاهت زمينه ساز امامت است، نه ادامه آن.
✅ كه امامت قطع نشده و برچيده نشده كه امام هست در حالى كه ديگر رسالتى و رسولى نيست.
📚 انتظار، ص 141
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 ولايت فقیه عهده دار زمينه سازى و دعوت و تربيت افراد و سازمان دادن به آنهاست. و در صورتی كه مردم آمادگى داشته باشند و پشتيبانى كنند ولايت و رهبرى با فقهاست، كه نمى توان كنار نشست و به نظارت پرداخت.
🔶 به اندازه اى كه مردم مى پذيرند و تحمل مى كنند، حجت بر فقيه تمام مى شود كه عهده دار شود و رهبرى كند. «لولا حُضورُ الْحاضِرِ وَ قِيامُ الْحُجَّةِ بِوجُودِ النّاصِرِ لألْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها وَ لَسَقَيْتُ آخِرِها بِكاْسِ أوَّلِها».
🔶 آنجا كه پذيرش جهانى براى حكومت حضرت مهدى علیه السلام نيست، نمى توان از پذيرشهاى مقطعى و منطقه اى چشم پوشيد، بلكه بايد از اين امكان استفاده كرد و به زمينه هاى بيشتر و گسترده تر دست يافت.
🔶 ولى نمى توان در اين مراحل به خويشتن دعوت كرد و از معصوم چشم پوشيد، كه دعوت به خويشتن و بالابردن پرچم و استقلال در حكومت، همان طاغوت تراشى و حمايت و دعوت به طاغوت است كه در روايات آمده: «كُلُّ رايَةٍ تُرْفَع قَبْلَ قِيامِ الْقائِمِ فَصاحِبُها طاغُوتٌ»؛ هر پرچمى و هر دعوت مستقلى پيش از قيام قائم دعوت طاغوت است و باطل است.
📚 تقیّه، ص 217
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 بر فرض ما خود را حق بدانيم و ضعفها و كمبودهاى مسئولان نظام را دليل بطلانشان بشناسيم. بايد از حضرت على علیه السلام درس بگيريم. آنگونه حق را تقويت كنيم، كه باطل تغذيه نشود. و آنگونه باطل را بكوبيم كه حق بهره مند گردد نه باطل ديگر.
💠 آنجا كه با تضعيف خلفا، مسلميه و سجاح حاكم مى شوند و تمامى اسلام از دست مى رود و يا شرق و غرب تورهايشان سنگين مى شود، نمى توانى، حتّى حق خودت را مطرح كنى. كه تو تمامى حق را به اين گونه، بر باد داده اى. و راه را براى دشمن باز كرده اى.
💠 ما كه در تاريخمان جز حضرت على علیه السلام را انتخاب نكرديم، نمى توانيم جز به حكومت علوى روى بياوريم و نمى توانيم به آنچه كه هست قانع باشيم. ولى بايد آن طور بمانيم كه نردبان باطلها نشويم و حق را طعمه باطل نسازيم.
💠 بلكه باید زمينه ساز امامت معصوم باشيم. و از ولايت فقيه به امامت معصوم راه بگشاييم؛ چون اين ولايتى است كه با وكالت و انتخاب مردم و بناءالعقلاء و قراردادهاى اجتماعى و به عنوان امور حسبيه قابل توجيه است.
📚 انتظار، ص 150
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 اين حرف كه ديگران در شرايط امروز ايران بهتر مى توانند كارگشا باشند يك شعار و يك فريب است. ولى اين حرف كه همين مسئولان مى توانند بهتر از اين كار كنند، اين مطلوبى است كه رهبرى هم از آنها مى خواهد. و حتّى راه انتقاد را هم نشان مى دهد.
🔶 و از اين گذشته، اين هم يك سؤال است كه من و تو در برابر كمبودها و نارسايى ها چه بايد بكنيم، تضعيف كنيم، توجيه كنيم، يا به تكميل برخيزيم.
🔶 حقيقت اين است كه تضعيف، جنايت است. و توجيه حماقت و تكميل رسالت ماست.
📚 انتظار، ص 149
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie