eitaa logo
چشمه جاری
517 دنبال‌کننده
737 عکس
145 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤👈 سهیل محمودی (شاعر) 🔷 استاد صفایی رحمةالله علیه نمی‌نشست به سراغش بیایند. راه می‌افتاد و آدم‌ها را پیدا می‌کرد. 🔷 آدم‌ها را می‌جست و به دعوتشان می‌پرداخت. هر که بود از یک راننده ساده تاکسی تا یک استاد دانشگاه یا کاسب و دانشجو و طلبه و هنرمند. همه در همان برخورد اول شیفته سوز و گداز و معنویتی می شدند که در لحن و سلوکش موج می‌زد. 🔷 می‌فهمیدی که نمی‌خواهد خودش را در نگاه تو بزرگ کند یا بزرگی اش را به رخ تو بکشد، بلکه می‌خواست بزرگی خدا را دریابی. 🔷 گاهی خودش را می‌شکست تا رابطه مریدی و مرادی را از بین برده باشد که خودش یکی از جدّی ترین منتقدان این تصوّف چشم بسته بود. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۵۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 عمق بدون وسعت‏ 🔷 در تاريخ از وحشى ( قاتل حضرت حمزه) نقل مى‏كنند كه پس از اسلام آوردنش درباره‏ى قتل حضرت حمزه توضيح داده بود كه من با سلاح تازه‏اى آشنا بودم و اين سلاح را مى‏خواستم درباره‏ى حضرت على علیه السلام و يا حضرت حمزه به كار بگيرم. 🔷 مدّتى در انتظار حضرت على علیه السلام ايستادم تا غافلگيرش كنم و او را از پشت بزنم، ولى او به تمامى اطراف نظر داشت و وسعت ديد او غافلگير كردنش را ميسّر نمى‏ساخت. 🔷 امّا حمزه همچون تيرى در لشگر دشمن فرو مى‏رفت و به راحتى در جلوى من قرار مى‏گرفت و اين بود كه به شهادت رسيد. 🔷 و اين حقيقت را بايد احساس كنيم كه:«عمق بدون وسعت حاصلى ندارد و خطرساز هم هست». 📚 تقیّه، ص ۵۴ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 ما در برابر سوال‌هایی که ما را به مقایسه و به سنجش و تعقّل وا می‌دارند، مجبوریم که به تفکّر روی بیاوریم و برای این تفکّر مجبوریم که خلوتی و سکوتی را تحمّل کنیم. 🔶 که:«دَلِيلُ‏ الْعَقْلِ‏ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ». نشان عقل و سنجش تفكّر است و نشان تفكّر، سكوت و خلوت. تو تا نشناسى نمى توانى بسنجى و تا خلوتى نداشته باشى نمى توانى فكر كنى. 🔶 حضرت على علیه السلام در نهج ‏البلاغه آنجا كه از برادرش توصيف مى‏ كند، بر همين نكته دست مى‏ گذارد:«إِذا غُلِبَ عَلى الْكَلامِ، فَلا يُغْلَبُ عَلى السُّكُوتِ». 🔶 چه بسا كسى بيشتر از او حرف مى‏ زد، ولى نمى‏ توانست بيشتر از او سكوت كند و سكوت را تحمل نمايد. برادر امام على علیه السلام كسى بود كه در سكوت شكست نمى خورد. 🔶 اين ماييم كه غوغاى درون‏مان را نمى‏توانيم براى يك لحظه هم تحمل كنيم و مجبوريم كه سر و صدا راه بيندازيم و شادى و نشاط را روپوش شلوغى و غوغاى درونمان كنيم و از خود فرار نماييم. 📚 صراط، ص ۱٠ 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پور سیدآقایی 🔷 برای دیدن استاد صفایی رحمة الله علیه به منزل آقای سید مجید پورطباطبایی رفته بودم. 🔷 مشغول گفتگو بودیم که سید مجید هم به جمع ما پیوست و به مناسبتی به استاد صفایی گفت: از وقتی که کتاب «ابوطالب تجلّی ایمان» را نوشته‌ام، وضع زندگی‌ام خیلی خوب شده است و بی حساب و کتاب روزی‌ام افزایش یافته است. 🔷 من هم بلافاصله گفتم: اتفاقاً من هم وضعم همین گونه شده؛ از وقتی کتاب «چشمه در بستر» را که تحلیلی از زمان شناسی حضرت فاطمه سلام الله علیها است، نوشته‌ام، اوضاع زندگی‌مان دگرگون شده و رزق و روزی‌مان خیلی زیاد شده است. 🔷 حاج شیخ که سرش پایین بود و حرف‌ها را با دقت گوش می داد، سرش را بالا آورد و گفت: بله، همین طور است. کسانی که از أهل بیت علیهم السلام دفاع کنند، دنیای آنها را هم تأمین می کنند. 🔷 تازه این در دنیاست، شما نمی دانید در آخرت برایتان چه خواهند کرد و چه عنایت‌هایی خواهند داشت، اصل کار آنجاست. ◼️ ۲۶ رجب، سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام تسلیت باد. 📚 حکایت‌ها و هدایت‌ها، ص ۲٠ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 اقسام مذهب 💠 ما در رابطه با مذهب، سه جور تلقّى داريم: يك موقع مذهب، سنّتى‏ است. گاهى‏ عاطفى‏ است. و گاهى هم، اصيل. 💠 مذهب اصيل: معرفت‏ (يعنى اسلام ) و محبّت‏ (يعنى ايمان) و عمل‏ (يعنى تقوا) و احسان‏ (يعنى تقوا و صبر) را با هم دارد. اين سير را؛ معرفت و محبّت و عمل و استقامت در راه اين عمل و صبورى در راهِ احسان را با هم دارد. 💠 احسان، كار را خوب انجام دادن است. و محسنين، يك مرحله از متّقين بالاترند. متّقى، كسى است كه كارى را انجام مى‏دهد. و محسن، كسى است كه اين كار را خوب انجام مى‏دهد و در برابر رنج‏هايش صابر است؛ «مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَانَّ اللَّهَ لايُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ‏»؛ تقوا به اضافه صبر، احسان است و خدا اجر محسن را ضايع نمى‏كند. 💠 كسانى كه كار كرده‏اند و خوب هم كار كرده‏اند، مزد خوبى‏شان را از دست نخواهند داد. اتقان كار و احسان كار جزء سرمايه‏هاى آنها خواهد بود. كيفيّت كارشان جزء درجات‏شان خواهد بود. پس مذهب اصيل، مذهبى است كه معرفت و محبّت و عمل را با هم دارد. 💠 مذهب سنّتى: عملِ بدون معرفت و محبّت است. شناختى نيست كه زاينده باشد و محبّتى نيست كه عمل را به دنبال بياورد. پس به طور طبيعى آن عملى كه سنّتى مى‏شود؛ يعنى بدون ريشه‏اى از معرفت و محبّت است، آيا سنگين نخواهد بود؟! نفرت‏آور نخواهد بود؟! خستگى نمى‏آورد؟! تو را طلب‏كار نمى‏كند؟! 💠 اگر دو ركعت نماز بخوانى، از خدا يك دنيا بهشت نمى‏خواهى؟! و اگر هم يك كمى دير جوابت را بدهد يا زنت سالَك بزند، بچّه‏ات پيسى بگيرد، چشمت كمى درد بگيرد و... با او دعوا نخواهى كرد؟! 💠 با او دوست خواهى شد؟! آيا نمى‏گويى خدايا! من براى تو قدمى برداشتم، تو كس ديگرى را پيدا نكردى كه پدرش را در بياورى؟! جيغ و دادت بلند نمى‏شود كه چرا مرا گير آوردى؟! بنابراين رضا نيست، رابطه محبّت نيست. 💠 و آن چه كُميتِ‏ همه ما را در درجات سير و سلوك‏مان لنگ كرده، همين است كه هنوز انس و رضا و ابتهاج و سرور با حق و محبّت او در دل‏هاى ما ننشسته. هنوز درخت عشق او در باغ سينه ما پا نگرفته‏، رشد نكرده، برگ و بار نداده. جوانه‏اى، شكوفه‏اى، هيچ حاصلى نداشته است. و شروع كار از همين‏جاست. 💠 مذهب عاطفى: عاطفه بدون معرفت و عمل است. فقط و فقط عاطفه است. ما خيلى از اين مذاهب عاطفى را حتى در بين شيعيان عادى خودمان نيز مشاهده مى‏كنيم. 💠 اهل عمل نيستند، ولى امام حسين علیه السلام را دوست دارند، على علیه السلام را دوست دارند. نه معرفتى است و نه عملى، ولى حبّ و عاطفه دارند. 💠 انسان از بچّگى در رفت و آمدها، در حوادثى كه بوده و در تجربه‏هاى مختصرى كه داشته، يك چنين عاطفه‏اى را در وجود خويش سرشار كرده است. 📚 فوز سالک، ص ۱۸۸ 🆔👉@cheshmeyejarie
✅ در برابر اين سؤال، كه آيا مذهب ضرورت دارد و لزومى دارد، بايد پرسيد براى چه و در كجا و در چه زمينه اى؟ ✅ براى اين زندگى مرفه و منظم و حيوانى، نه فقط مذهب ضرورت ندارد كه عقل و فكر هم لازم نيست؛ چون در كندو غريزه، نظم و عدالت و رفاه را عهده دار شده است. ✅ اما براى زندگى انسانى و شكوفا شدن استعدادها هم به مذهب نياز هست و هم به انديشه و فكر. درست مثل اين كه بپرسى آيا جنين به دست و پا و چشم و گوش و زبان احتياج دارد؟ آيا اينها براى او ضرورت دارد؟ ✅ جواب اين است كه براى چه و در كجا؟ در محدوده ى رحم، نه دست و پا و زبان مى خواهد و نه شش و شكم و معده. او در رحم به بيشتر از جفتش نياز ندارد. ✅ اما براى زندگى بيرون از اين محدوده، نه تنها به اين همه كه به ابزار و وسايل ديگرى هم نيازمند است و به نيروهاى عظيمى احتياج دارد. ✅ همان طور كه از سرمايه هاى عظيم جنين مى توانيم بفهميم كه زمينه ى ديگرى در پيش است، همان طور از سرمايه هاى عظيم انسان از عقل و فكر و وجدان و آزادى او كشف مى كنيم كه زندگى انسان محدود به اين محدوده ها نيست. ✅ از آنجا كه انسان بى نهايت استعداد دارد ناچار بى نهايت ادامه دارد و براى اين زندگى گسترده است كه به مذهب و به رهبرى و قانون گذارى نياز مى افتد. 📚 انديشه من، ص ۶٠ 🆔👉@cheshmeyejarie
💠 ما واقعاً چقدر غصه داريم؟ چقدر شادى داريم؟ چه كسانى را دوست داريم، از چه كسانى رنج مى‏بريم؟ 💠 اينها را مى‏شود جمع بندى كرد، مى‏شود اين ديوارها را ريخت. لااقل اگر عاجز شدى، شكستى، بگو خدايا! تو بيا بردار. سيل غم گو تو بيا خانه ز بنياد ببر! 💠 كى مى‏خواهيم دعا كنيم؟ اين محدوديت‏ها خيلى سخت است. خدا شاهد است روزى كه بزرگ مى‏شويم، مى‏فهميم اين تنگى‏ها، اين محدودها چقدر زنجيرند و چقدر سنگينند. 💠 پدرم حالتى داشت كه يادم نمى‏رود، خدا رحمتش كند! آن موقع كه گيوه بود، وقتى ما مى‏خواستيم كفش بخريم، پدرم خيلى فشار مى‏آورد كه كفش بزرگ بگيريد! با آن گيوه‏هايى كه مى‏گرفتيم، وقتى پاره هم مى‏شد، تازه دو نفر ديگر مى‏توانستند پايشان را كنار پاى ما در آن گيوه‏ها بگذارند! 💠 گيوه‏ هايى كه كهنه زيادى داخل آن مى‏ گذاشتند و با نخ مى‏ بستند تا سامان بگيرد! اين حرف براى من خيلى معنا دار است كه اگر ما بفهميم و توسعه پيدا كنيم، تنگى كفشمان، مشكل ما مى‏ شود. 💠 بدانيم كه پاهاى ما رشد مى‏ كند. اين دنياها، دنياهاى حقيرى هستند، دنياهاى تنگى هستند. اگر قبول نداريد رشد مى‏ كنيد كه هيچ بحثى نيست، همين هستيد كه هستيد؛ اما اگر باور مى‏ كنيد لااقل به همين اندازه كه از ديروز تا امروز بزرگ شده‏ايم، به همين اندازه كه بت‏هاى ديروزمان شكسته اقدام كنيم. 💠 خدا شاهد است كه من يك موقع شش ماه براى رسيدن به يك چيزى‏ دعا مى‏كردم، بعد، يك سال دعا مى‏كردم كه از آن نجات يابم. خيلى حرف است! 📚 خط انتقال معارف، ص ۱۵۲ 🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 خدا رحمت كند پدرم را! قصه‏اى مى‏گفت كه: كسى را گفتند تو سه تا دعاى مستجاب‏ دارى. 🔷 آمد پيش عيالش و گفت: عيال! ما سه تا دعاى حسابى داريم، چه كار كنيم؟ 🔷 گفت: دعا كن من بشوم ماه! خيلى خوشگل بشوم. مرد گفت: خدايا! اين ماه بشود. خيلى زيبا شد. 🔷 حالا او زيبا شده و بچّه‏هاى دربدرش كثيف مانده‏اند و خود اين پيرمرد هم گرفتار است. 🔷 شاهزاده‏اى آمد رد شود، اين ماه را ديد كه نقره‏اى است. گوهرى است، انگشترى است در زباله‏دانى، برش داشت. اشاره‏اى كرد، زن هم پشت او نشست و رفت! 🔷 بچه‏ها ماندند، پيرمرد مستجاب الدعوه هم ماند. خيلى ناراحت شد، گفت: اين چه وضعى است؟! خدايا! اين زن سگ بشود. زن هم سگ شد و برگشت! 🔷 بچّه‏ها هم فهميدند كه مادرشان است. بعد گفت: خدايا! دوباره برش گردان به حالت اول! 🔷 يعنى ما مى‏بينيم دعاهاى آدم همين ‏قدر است؛ يعنى آمدن و رفتن دعايش هيچ تحوّلى در او ايجاد نكرده. يكى ماه شده، سگ شده و آخر هم برگشته به حالت اول. 📚 خط انتقال معارف، ص ۱۵۳ 🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 انتشار جدیدترین اثر استاد صفایی در جشنواره تخفیفی اعیاد شعبانیه 💠👈 در ایام میلاد مبارک امام حسین و امام سجاد و حضرت عباس سلام‌ الله‌ علیهم انتشارات لیله‌القدر، تازه‌ترین اثر استاد علی‌ صفایی‌ حائری را تقدیم به علاقمندان به اندیشه استاد می‌نماید. 🛒 برای ثبت سفارش کتاب «خانه فریب» وارد سایت انتشارات به آدرس زیر شوید: 🌐: einsad ir و یا به آی دی زیر پیام دهید: 🤳🏻 : @einsadshop_ad
🟣👈 عمق انقلاب اسلامی 🔷 انقلاب‏هايى كه تاكنون شكل گرفته‏اند، انقلاب‏هايى بوده‏اند كه با ابزار توليد رابطه داشته ‏اند، با زمين رابطه داشته ‏اند:«أثَارُوا الأرْضَ وَ عَمَرُوها»، در نتيجه زمين آباد مى‌شود و انسان به رفاه مى‌رسد. 🔷 در حالى كه انقلاب أنبياء بنيادى‏تر بود. آنها يافته بودند مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هر نوع دگرگونى و انقلابى به جايى منتهى نخواهد شد. 🔷 به تعبير أميرالمؤمنين علیه السلام أنبياء كارشان اين بود:«يُثِيرُوا لَهُم دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ كار آنها انقلاب در انديشه ها و سنجش‏هايى بود كه در جريان توليد مدفون شده بودند و بايد برانگيخته و إحياء مى‏شدند. 🔷 تفاوت انقلاب‏ها با يكديگر در همين است و عمق انقلاب اسلامى در اين است كه انسان را دگرگون مى‏ كند. 🔷 مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هيچ نوع دگرگونى را در سطح جامعه ‏اش نمى ‏تواند تحمل كند. اگر بخواهى چيزى را از او بگيرى، بايد امتياز زيادترى بدهى و اگر بخواهى او را به يك گام حق‏ دعوت كنى، بايد ده گام باطل با او بردارى. 📚 حركت، ص ۲۱ 🆔👉@cheshmeyejarie