🎤👈 سهیل محمودی (شاعر)
🔷 استاد صفایی رحمةالله علیه نمینشست به سراغش بیایند. راه میافتاد و آدمها را پیدا میکرد.
🔷 آدمها را میجست و به دعوتشان میپرداخت. هر که بود از یک راننده ساده تاکسی تا یک استاد دانشگاه یا کاسب و دانشجو و طلبه و هنرمند. همه در همان برخورد اول شیفته سوز و گداز و معنویتی می شدند که در لحن و سلوکش موج میزد.
🔷 میفهمیدی که نمیخواهد خودش را در نگاه تو بزرگ کند یا بزرگی اش را به رخ تو بکشد، بلکه میخواست بزرگی خدا را دریابی.
🔷 گاهی خودش را میشکست تا رابطه مریدی و مرادی را از بین برده باشد که خودش یکی از جدّی ترین منتقدان این تصوّف چشم بسته بود.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۵۴
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 عمق بدون وسعت
🔷 در تاريخ از وحشى ( قاتل حضرت حمزه) نقل مىكنند كه پس از اسلام آوردنش دربارهى قتل حضرت حمزه توضيح داده بود كه من با سلاح تازهاى آشنا بودم و اين سلاح را مىخواستم دربارهى حضرت على علیه السلام و يا حضرت حمزه به كار بگيرم.
🔷 مدّتى در انتظار حضرت على علیه السلام ايستادم تا غافلگيرش كنم و او را از پشت بزنم، ولى او به تمامى اطراف نظر داشت و وسعت ديد او غافلگير كردنش را ميسّر نمىساخت.
🔷 امّا حمزه همچون تيرى در لشگر دشمن فرو مىرفت و به راحتى در جلوى من قرار مىگرفت و اين بود كه به شهادت رسيد.
🔷 و اين حقيقت را بايد احساس كنيم كه:«عمق بدون وسعت حاصلى ندارد و خطرساز هم هست».
📚 تقیّه، ص ۵۴
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 ما در برابر سوالهایی که ما را به مقایسه و به سنجش و تعقّل وا میدارند، مجبوریم که به تفکّر روی بیاوریم و برای این تفکّر مجبوریم که خلوتی و سکوتی را تحمّل کنیم.
🔶 که:«دَلِيلُ الْعَقْلِ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ». نشان عقل و سنجش تفكّر است و نشان تفكّر، سكوت و خلوت. تو تا نشناسى نمى توانى بسنجى و تا خلوتى نداشته باشى نمى توانى فكر كنى.
🔶 حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه آنجا كه از برادرش توصيف مى كند، بر همين نكته دست مى گذارد:«إِذا غُلِبَ عَلى الْكَلامِ، فَلا يُغْلَبُ عَلى السُّكُوتِ».
🔶 چه بسا كسى بيشتر از او حرف مى زد، ولى نمى توانست بيشتر از او سكوت كند و سكوت را تحمل نمايد. برادر امام على علیه السلام كسى بود كه در سكوت شكست نمى خورد.
🔶 اين ماييم كه غوغاى درونمان را نمىتوانيم براى يك لحظه هم تحمل كنيم و مجبوريم كه سر و صدا راه بيندازيم و شادى و نشاط را روپوش شلوغى و غوغاى درونمان كنيم و از خود فرار نماييم.
📚 صراط، ص ۱٠
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅👈 حاج آقا پور سیدآقایی
🔷 برای دیدن استاد صفایی رحمة الله علیه به منزل آقای سید مجید پورطباطبایی رفته بودم.
🔷 مشغول گفتگو بودیم که سید مجید هم به جمع ما پیوست و به مناسبتی به استاد صفایی گفت: از وقتی که کتاب «ابوطالب تجلّی ایمان» را نوشتهام، وضع زندگیام خیلی خوب شده است و بی حساب و کتاب روزیام افزایش یافته است.
🔷 من هم بلافاصله گفتم: اتفاقاً من هم وضعم همین گونه شده؛ از وقتی کتاب «چشمه در بستر» را که تحلیلی از زمان شناسی حضرت فاطمه سلام الله علیها است، نوشتهام، اوضاع زندگیمان دگرگون شده و رزق و روزیمان خیلی زیاد شده است.
🔷 حاج شیخ که سرش پایین بود و حرفها را با دقت گوش می داد، سرش را بالا آورد و گفت: بله، همین طور است. کسانی که از أهل بیت علیهم السلام دفاع کنند، دنیای آنها را هم تأمین می کنند.
🔷 تازه این در دنیاست، شما نمی دانید در آخرت برایتان چه خواهند کرد و چه عنایتهایی خواهند داشت، اصل کار آنجاست.
◼️ ۲۶ رجب، سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام تسلیت باد.
📚 حکایتها و هدایتها، ص ۲٠
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 اقسام مذهب
💠 ما در رابطه با مذهب، سه جور تلقّى داريم: يك موقع مذهب، سنّتى است. گاهى عاطفى است. و گاهى هم، اصيل.
💠 مذهب اصيل: معرفت (يعنى اسلام ) و محبّت (يعنى ايمان) و عمل (يعنى تقوا) و احسان (يعنى تقوا و صبر) را با هم دارد. اين سير را؛ معرفت و محبّت و عمل و استقامت در راه اين عمل و صبورى در راهِ احسان را با هم دارد.
💠 احسان، كار را خوب انجام دادن است. و محسنين، يك مرحله از متّقين بالاترند. متّقى، كسى است كه كارى را انجام مىدهد. و محسن، كسى است كه اين كار را خوب انجام مىدهد و در برابر رنجهايش صابر است؛ «مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَانَّ اللَّهَ لايُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»؛ تقوا به اضافه صبر، احسان است و خدا اجر محسن را ضايع نمىكند.
💠 كسانى كه كار كردهاند و خوب هم كار كردهاند، مزد خوبىشان را از دست نخواهند داد. اتقان كار و احسان كار جزء سرمايههاى آنها خواهد بود. كيفيّت كارشان جزء درجاتشان خواهد بود. پس مذهب اصيل، مذهبى است كه معرفت و محبّت و عمل را با هم دارد.
💠 مذهب سنّتى: عملِ بدون معرفت و محبّت است. شناختى نيست كه زاينده باشد و محبّتى نيست كه عمل را به دنبال بياورد. پس به طور طبيعى آن عملى كه سنّتى مىشود؛ يعنى بدون ريشهاى از معرفت و محبّت است، آيا سنگين نخواهد بود؟! نفرتآور نخواهد بود؟! خستگى نمىآورد؟! تو را طلبكار نمىكند؟!
💠 اگر دو ركعت نماز بخوانى، از خدا يك دنيا بهشت نمىخواهى؟! و اگر هم يك كمى دير جوابت را بدهد يا زنت سالَك بزند، بچّهات پيسى بگيرد، چشمت كمى درد بگيرد و... با او دعوا نخواهى كرد؟!
💠 با او دوست خواهى شد؟! آيا نمىگويى خدايا! من براى تو قدمى برداشتم، تو كس ديگرى را پيدا نكردى كه پدرش را در بياورى؟! جيغ و دادت بلند نمىشود كه چرا مرا گير آوردى؟! بنابراين رضا نيست، رابطه محبّت نيست.
💠 و آن چه كُميتِ همه ما را در درجات سير و سلوكمان لنگ كرده، همين است كه هنوز انس و رضا و ابتهاج و سرور با حق و محبّت او در دلهاى ما ننشسته. هنوز درخت عشق او در باغ سينه ما پا نگرفته، رشد نكرده، برگ و بار نداده. جوانهاى، شكوفهاى، هيچ حاصلى نداشته است. و شروع كار از همينجاست.
💠 مذهب عاطفى: عاطفه بدون معرفت و عمل است. فقط و فقط عاطفه است. ما خيلى از اين مذاهب عاطفى را حتى در بين شيعيان عادى خودمان نيز مشاهده مىكنيم.
💠 اهل عمل نيستند، ولى امام حسين علیه السلام را دوست دارند، على علیه السلام را دوست دارند. نه معرفتى است و نه عملى، ولى حبّ و عاطفه دارند.
💠 انسان از بچّگى در رفت و آمدها، در حوادثى كه بوده و در تجربههاى مختصرى كه داشته، يك چنين عاطفهاى را در وجود خويش سرشار كرده است.
📚 فوز سالک، ص ۱۸۸
🆔👉@cheshmeyejarie
May 11
✅ در برابر اين سؤال، كه آيا مذهب ضرورت دارد و لزومى دارد، بايد پرسيد براى چه و در كجا و در چه زمينه اى؟
✅ براى اين زندگى مرفه و منظم و حيوانى، نه فقط مذهب ضرورت ندارد كه عقل و فكر هم لازم نيست؛ چون در كندو غريزه، نظم و عدالت و رفاه را عهده دار شده است.
✅ اما براى زندگى انسانى و شكوفا شدن استعدادها هم به مذهب نياز هست و هم به انديشه و فكر. درست مثل اين كه بپرسى آيا جنين به دست و پا و چشم و گوش و زبان احتياج دارد؟ آيا اينها براى او ضرورت دارد؟
✅ جواب اين است كه براى چه و در كجا؟ در محدوده ى رحم، نه دست و پا و زبان مى خواهد و نه شش و شكم و معده. او در رحم به بيشتر از جفتش نياز ندارد.
✅ اما براى زندگى بيرون از اين محدوده، نه تنها به اين همه كه به ابزار و وسايل ديگرى هم نيازمند است و به نيروهاى عظيمى احتياج دارد.
✅ همان طور كه از سرمايه هاى عظيم جنين مى توانيم بفهميم كه زمينه ى ديگرى در پيش است، همان طور از سرمايه هاى عظيم انسان از عقل و فكر و وجدان و آزادى او كشف مى كنيم كه زندگى انسان محدود به اين محدوده ها نيست.
✅ از آنجا كه انسان بى نهايت استعداد دارد ناچار بى نهايت ادامه دارد و براى اين زندگى گسترده است كه به مذهب و به رهبرى و قانون گذارى نياز مى افتد.
📚 انديشه من، ص ۶٠
🆔👉@cheshmeyejarie
💠 ما واقعاً چقدر غصه داريم؟ چقدر شادى داريم؟ چه كسانى را دوست داريم، از چه كسانى رنج مىبريم؟
💠 اينها را مىشود جمع بندى كرد، مىشود اين ديوارها را ريخت. لااقل اگر عاجز شدى، شكستى، بگو خدايا! تو بيا بردار. سيل غم گو تو بيا خانه ز بنياد ببر!
💠 كى مىخواهيم دعا كنيم؟ اين محدوديتها خيلى سخت است. خدا شاهد است روزى كه بزرگ مىشويم، مىفهميم اين تنگىها، اين محدودها چقدر زنجيرند و چقدر سنگينند.
💠 پدرم حالتى داشت كه يادم نمىرود، خدا رحمتش كند! آن موقع كه گيوه بود، وقتى ما مىخواستيم كفش بخريم، پدرم خيلى فشار مىآورد كه كفش بزرگ بگيريد! با آن گيوههايى كه مىگرفتيم، وقتى پاره هم مىشد، تازه دو نفر ديگر مىتوانستند پايشان را كنار پاى ما در آن گيوهها بگذارند!
💠 گيوه هايى كه كهنه زيادى داخل آن مى گذاشتند و با نخ مى بستند تا سامان بگيرد! اين حرف براى من خيلى معنا دار است كه اگر ما بفهميم و توسعه پيدا كنيم، تنگى كفشمان، مشكل ما مى شود.
💠 بدانيم كه پاهاى ما رشد مى كند. اين دنياها، دنياهاى حقيرى هستند، دنياهاى تنگى هستند. اگر قبول نداريد رشد مى كنيد كه هيچ بحثى نيست، همين هستيد كه هستيد؛ اما اگر باور مى كنيد لااقل به همين اندازه كه از ديروز تا امروز بزرگ شدهايم، به همين اندازه كه بتهاى ديروزمان شكسته اقدام كنيم.
💠 خدا شاهد است كه من يك موقع شش ماه براى رسيدن به يك چيزى دعا مىكردم، بعد، يك سال دعا مىكردم كه از آن نجات يابم. خيلى حرف است!
📚 خط انتقال معارف، ص ۱۵۲
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 خدا رحمت كند پدرم را! قصهاى مىگفت كه: كسى را گفتند تو سه تا دعاى مستجاب دارى.
🔷 آمد پيش عيالش و گفت: عيال! ما سه تا دعاى حسابى داريم، چه كار كنيم؟
🔷 گفت: دعا كن من بشوم ماه! خيلى خوشگل بشوم. مرد گفت: خدايا! اين ماه بشود. خيلى زيبا شد.
🔷 حالا او زيبا شده و بچّههاى دربدرش كثيف ماندهاند و خود اين پيرمرد هم گرفتار است.
🔷 شاهزادهاى آمد رد شود، اين ماه را ديد كه نقرهاى است. گوهرى است، انگشترى است در زبالهدانى، برش داشت. اشارهاى كرد، زن هم پشت او نشست و رفت!
🔷 بچهها ماندند، پيرمرد مستجاب الدعوه هم ماند. خيلى ناراحت شد، گفت: اين چه وضعى است؟! خدايا! اين زن سگ بشود. زن هم سگ شد و برگشت!
🔷 بچّهها هم فهميدند كه مادرشان است. بعد گفت: خدايا! دوباره برش گردان به حالت اول!
🔷 يعنى ما مىبينيم دعاهاى آدم همين قدر است؛ يعنى آمدن و رفتن دعايش هيچ تحوّلى در او ايجاد نكرده. يكى ماه شده، سگ شده و آخر هم برگشته به حالت اول.
📚 خط انتقال معارف، ص ۱۵۳
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 انتشار جدیدترین اثر استاد صفایی در جشنواره تخفیفی اعیاد شعبانیه
💠👈 در ایام میلاد مبارک امام حسین و امام سجاد و حضرت عباس سلام الله علیهم انتشارات لیلهالقدر، تازهترین اثر استاد علی صفایی حائری را تقدیم به علاقمندان به اندیشه استاد مینماید.
🛒 برای ثبت سفارش کتاب «خانه فریب» وارد سایت انتشارات به آدرس زیر شوید:
🌐: einsad ir
و یا به آی دی زیر پیام دهید:
🤳🏻 : @einsadshop_ad
🟣👈 عمق انقلاب اسلامی
🔷 انقلابهايى كه تاكنون شكل گرفتهاند، انقلابهايى بودهاند كه با ابزار توليد رابطه داشته اند، با زمين رابطه داشته اند:«أثَارُوا الأرْضَ وَ عَمَرُوها»، در نتيجه زمين آباد مىشود و انسان به رفاه مىرسد.
🔷 در حالى كه انقلاب أنبياء بنيادىتر بود. آنها يافته بودند مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هر نوع دگرگونى و انقلابى به جايى منتهى نخواهد شد.
🔷 به تعبير أميرالمؤمنين علیه السلام أنبياء كارشان اين بود:«يُثِيرُوا لَهُم دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ كار آنها انقلاب در انديشه ها و سنجشهايى بود كه در جريان توليد مدفون شده بودند و بايد برانگيخته و إحياء مىشدند.
🔷 تفاوت انقلابها با يكديگر در همين است و عمق انقلاب اسلامى در اين است كه انسان را دگرگون مى كند.
🔷 مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هيچ نوع دگرگونى را در سطح جامعه اش نمى تواند تحمل كند. اگر بخواهى چيزى را از او بگيرى، بايد امتياز زيادترى بدهى و اگر بخواهى او را به يك گام حق دعوت كنى، بايد ده گام باطل با او بردارى.
📚 حركت، ص ۲۱
🆔👉@cheshmeyejarie