🔴 #سبک_زندگی_شهدا
💠 وقتی نبود، وقتی منطقه بود و مدتها میشد که من و بچّهها نمیدیدمش، دلم میگرفت. توی #خیابان زنها و مردها را میدیدم که دست در دست هم راه میروند، غصّهام میشد. زن، شوهر میخواهد بالای سرش باشد. میگفتم: «تو اصلاً میخواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟» میگفت: «پس ما باید بیزن میماندیم؟» میگفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟» میگفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن #اجر زحمتهایت را کم کنی، اصلاً پشت پردهی همهی این کارهای من، بودن توست که قدمهایم را محکمتر میکند.» نمیگذاشت اخمم باقی بماند. کاری میکرد که #بخندم و آن وقت همهی مشکلاتم تمام میشد.
🔴 #شهید_عباس_بابایی
@chizmiz12345
☆∞🦋∞☆
همیشه لباسڪهنه مےپوشید .
سر آخر اسمش پاے لیستـــــ دانشآموزان
ڪم بضاعتـــــ رفتـــــ .
مدیر مدرسه دایـےاش بود .
همان روز عصبانے به خانه خواهرش
رفتـــــ .
مادر عباس،برادرش را پای ڪمد برد و ردیفـــــ لباسها و ڪفشهای نو را نشانشداد .!'
گفتـــــ عباس مےگوید دلش را ندارد
پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد((:
#شهید_عباس_بابایـے!🌿
@chizmiz12345
🦋♥️
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
🌀 همیشه لباس کهنه میپوشید. سرآخر اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت.
☘ مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت.
مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو را نشانش داد.
👕🧣👞👟🧦
🔅گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#شهید_عباس_بابایی✨
#الگوی_خودسازی
@chizmiz12345