ــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ
✿ معرفینامه:
کتاب اسم تو مصطفیست روایتی است
داستانی از زندگی پهلوان شهید
مصطفی صدرزاده، به روایت همسر
ایشان خانم سمیه ابراهیم پور .
مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم
در تاریخ یک آبان سال 1394 در حلب
سوریه به فیض شهادت نائل آمد . .
روایت داستان زندگی افراد به ظاهر
کم نام و نشان مانند گشت و گذار
در لابلای فرش های دست بافت قدیمی
پستوی خانه مادربزرگ است؛ هر یک
که به چشم می آید زیبایی خاصی را
نمایان می کند که لحظه ای سکوت و
حیرت را به همراه دارد؛ سکوتی
شگفت انگیز تجربه ای خاص و دلنشین !
#اسم_تو_مصطفا_است .
نویسنده : راضیهتجار؛
قیمت ِکتاب، تنها : 120.000 تومان
جهت سفارش'! @Choqoc
𝚎𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖/𝚌𝚘𝚐𝚑𝚘𝚌
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
ــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ✿ معرفینامه: کتاب اسم تو مصطفیست روایتی است داستانی از زندگی
---
من تو را با همهٔ ویژگیهایت دوست داشتم .
همینکه بودی، همینکه به صدایت گوش میکردم؛
طرز صحبتت، تکهکلامت، نگاهکردنت، خندیدنت،
نظردادنت، پیشنهادها، طرز فکرت، حتی اخمها
و مخالفتهایت . این اسمش چی بود؟
عشق؟ اگر عشق، پس من روزبهروز بیشتر
عاشقت میشدمツ
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
ــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ✿ معرفینامه: کتاب اسم تو مصطفیست روایتی است داستانی از زندگی
--
تمام مدتی که نبودی میدانستم تا رضایت به
شهادتت ندهم شهید نمیشوی؛ فکر شهادتت
جانم را پر از استرس میکرد ! نه . .
تو شهید نمیشدی تا من نمیخواستم .
مگر شهید مدق به همسرش نگفته بود
این همه سختیهای من را که میبینی؛
پس رضایت بده به شهادتم !
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
ــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ✿ معرفینامه: کتاب اسم تو مصطفیست روایتی است داستانی از زندگی
-
چطور میتوانستم در دنیایی باشم
خالی از مصطفی؟
؛
معرفینامه:
گفته بود: اسم من بیشک فلسطین است» .
فلسطین را خوب میشناخت و تا نفس آخر
از فکر مبارزه با اسرائیل در سرزمینهای
اشغالی بیرون نیامد؛ حالا انگار روزی آمده
که دنیا بداند او برای فلسطین چهکار کرده است .
زمزمه سرود عاشقانهاش امروز
از عمق قلب مجاهدان راه خدا شنیده میشود:
« أنا إسمي فلسطين ٌ بلا قيدٍ وإسمي في سجلِّ القيد مُغنيّة . . . »
#حاج_فلسطین .
نویسنده : الههآخرتی؛
قیمت ِکتاب، تنها : 145.000 تومان
جهت سفارش : )! @Choqoc
𝚎𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖/𝚌𝚘𝚐𝚑𝚘𝚌
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
؛ معرفینامه: گفته بود: اسم من بیشک فلسطین است» . فلسطین را خوب میشناخت و تا نفس آخر از فکر مبار
--
این کتاب مرور خاطره محور تحلیلی
زندگی شخصی؛ اعتقادی و نظامی شهید
عماد مغنیه از کودکی تا شهادت است .
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
؛ معرفینامه: گفته بود: اسم من بیشک فلسطین است» . فلسطین را خوب میشناخت و تا نفس آخر از فکر مبار
-
کتاب حاج فلسطین تنها امواج به ساحل رسیده
و در دید عموم قرار گرفته از این دریای ژرف است .
و ادعایی در خصوص پرداخت به تمام دستاوردها
پیروزیها و وجوه مختلف شخصیت و فعالیتهای
شهید عماد مغنیه را ندارد. برای فراهم آوردن این
اطلاعات یکایک مصاحبه ها و سخنرانیهای
فارسی و انگلیسی مستندها و گفت و گوهای تحلیلی
و کارشناسی و تمام خاطرات موثق و مستند
منتشر شده در خصوص ایشان
ظرف یک سال جمع آوری و بررسی گردید !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~ شهادت مرگ تاجرانه است !
ــــ ــــــــــــــــــــــــــــ
معرفینامه:
شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها
شرکت کنند و در اجتماع نقش موثر
داشته باشند؛ این کتاب را خانم ها با لذت
بخوانند و ببینند یک دختر جوان چطور می تواند
در جامعه پر شور و پر شعور باشد
داخل و خارج هم ندارد؛ همراه
دختر داستان شوید در دانشگاه فرانسه .
#خاطرات_سفیر .
نویسنده : نیلوفرشادمهری؛
قیمت ِکتاب، تنها : 220.000 تومان
جهت سفارش'! @Choqoc❤️🩹: )
𝚎𝚒𝚝𝚊𝚊.𝚌𝚘𝚖/𝚌𝚘𝚐𝚑𝚘𝚌
-
در کتاب خاطرات سفیر چالشهای یک
بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی
در فرانسه به نمایش کشیده میشود و با
نگارشی صمیمی و ساده، خواننده را به خوابگاهی
در پاریس میبرد . . .
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
ــــ ــــــــــــــــــــــــــــ معرفینامه: شنیدید خانم ها هم باید در فعالیت ها شرکت کنند و در اجت
-
من شدم ایران ! من باید پاسخگوی همهی
نقاط قوت و ضعف ایران می بودم؛ انگار
من مسئول همه ی شرایط و وقایع بودم .
چاره ای نبود و البته از این ناچاری
ناراضی هم نبودم؛ من ناخواسته واسطهی
انتقال بخشی از اطلاعات شده بودم و
این فرصتی بود تا آن طورکه باید و شاید
وظیفه ام را انجام دهم . تصمیم
گرفته شده بود ! من سفیر ایران بودم
و حافظ منافع کشورم و مردمش . . .
ص⁸-⁹
-
کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که
خانم هایتان بخوانند؛ این کتاب توسط
سرکار خانم نیلوفر شادمهری نوشته شده
و شامل خاطرات دوران تحصیل ایشان
به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در
فرانسه است .
_مقاممعظمرهبری ِ🌱
نمیدانم اولینبار چه کسی گفته؛ هر که بوده
راست گفته که مادرها پسریاند، پسرها مادری .
من هنوز یادم مانده که محمد کدام طرف ِ
این خانه مینشست .
یادم مانده آن روز با چه حالی از در خانه آمد داخل .
رفت و بغکرده نشست یک گوشه و زانوهایش را بغل کرد !
ادامه . . .
✿ 𝐞𝐢𝐭𝐚𝐚.𝐜𝐨𝐦/𝐜𝐡𝐨𝐠𝐡𝐨𝐜𝐤
-
همینطور که توی صحن راه میرفتم
چشمم افتاد به کبوترها، توی دلم آرزو کردم؛
من هم مثل اینها رها بشوم .
-
خیره شد توی چشمهایم و گفت: مامان جان!
میدونید شهادت داریم تا شهادت !
دلم میخواد طوری شهید بشم که احتیاج به
غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه
روی زمین، زیر آفتاب؛ دعا میکنی برام؟
-
بعضیها در خلوت خودشان آنقدر
به دنبال خورشید میدوند که آخرسر،
ماه میشوند .
-
سفارش میکردند این بار محمد خواست برود؛
جلودارش باشم . یک کلام گفتم: اینهمه سال
پای روضه امام حسین فقط گریه کردیم، بچههای آقا
عزیز نبودن؟ یه عمر فقط به زبون گفتیم حسین؟
پای جون خودمون و بچههامون وسط باشه
و بازم بگیم حسین جان زندگی ما به فدات، شرطه .
محمد هم خودش میدونه بخواد بره، من سر راهش نمیایستم؛ من کنار محمدم !
کتابفروشی ِنو+جوانه 'چُغک🕊
نمیدانم اولینبار چه کسی گفته؛ هر که بوده راست گفته که مادرها پسریاند، پسرها مادری . من هنوز یاد
-
با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم
و چشم و دل را شستشو دادم .
همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛
راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه تدوین
و گردآوری عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار
شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .
هیچ سرمایهی معنوی برای کشور و ملّت
و انقلاب برتر از اینها نیست .
سرمایهی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف
و گویایی است که این ماجرای عاشقانهی
مادرانه به آن نیاز داشت !
_رهبری ِ🌱