eitaa logo
پژوهش‌های تاریخ اسلام
3.6هزار دنبال‌کننده
270 عکس
30 ویدیو
10 فایل
مرکز پژوهش های تاریخ اسلام لینک دعوت به کانال: @chsiqs قم، خیابان دورشهر، روبروی کوچه ۲۱ تلگرام: https://t.me/chsiqs جهت ارتباط با ادمین: @Chsi_qs نکات تاریخی که توسط ادمین در کانال گذاشته می‌شود، به معنای موافقت و تایید مرکز با مضمون آن نکات نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
📜خرده گیری های متکبرانه 🔹️بنابر باور شیخ انصاری، اینکه برخی برای مبالغه در نادرست شمردن باور دیگری، آن باور را بدیهی البطلان می شمارند، به نوعی عیب جویی به حساب می آید، زیرا کسی که اعتقادی را بدیهی البطلان می شمارد، به صاحب آن اعتقاد کنایه زده و درک و فهم او را در حدی می داند که نمی تواند امور بدیهی را دریابد. در صورتی که موضع گیری درست، آنست که در بیان اشکال گفته شود: لازمه آن باور مورد اشکال، گزاره ای است که نادرستی آن گزاره کاملا بدیهی است. دراین صورت کنایه ای وجود ندارد، زیرا این ملازمه امری بدیهی نبوده و برای صاحب آن باور مطرح نبوده تا گفته شود اشکال گیرنده به او کنایه زده است. به هرحال، ظاهرا به باور مرحوم انصاری، سبب این گونه از اشکال گرفتن ها را می توان بیماری های روانی از جمله غرور، حسد، خود پسندی و پول درآوری با علم دانست. 🏷من ذلك المبالغة في تهجين المطلب الذي ذكره بعض المصنفين بحيث يفهم منها الإزراء بحال ذلك المصنف فإن قولك إن هذا المطلب بديهي البطلان تعريض لصاحبه بأنه لا يعرف البديهيات- بخلاف ما إذا قيل إنه مستلزم لما هو بديهي البطلان لأن فيه تعريضا بأن صاحبه لم ينتقل إلى الملازمة بين المطلب وبين ما هو بديهي البطلان و لعل الملازمة نظرية و قد وقع من بعض الأعلام بالنسبة إلى بعضهم ما لا بد له من الحمل و التوجيه- أعوذ بالله من الغرور و إعجاب المرء بنفسه و حسده على غيره و الاستيكال بالعلم. 📚مکاسب: ۱، ۳۳۱. 🔺️ناگفته نماند، شیخ انصاری در مواردی به خواننده کتابش با تعبیر "انت خبیر" خطاب کرده و به نوعی به برخی از عالمان کنایه زده است. مثلاً در موردی که محقق اردبیلی مطلبی را خلاف عقل و نقل می داند، شیخ انصاری در بیان اشکال به مطلب ایشان، خواننده را با تعبیر پیش گفته، مخاطب قرار داده و ادعا کرده که مخاطبش بر این آگاه است که چنین مطلبی مخالف عقل نیست. از این رو شیخ انصاری، به گونه ای مخاطبش را بالاتر از مرحوم اردبیلی قرار داده و فضای عقل را خالی از آنچه اردبیلی ادعا کرده، دانسته است، به گونه ای که عقل مخاطب چنین مطلبی را در می یابد. 🏷وأنت خبير بأنّه ليس في العقل ما يقتضي قبح الحكم المذكور وأيّ فارق بين هذا وبين ما أحلّوه عليهم السلام لشيعتهم. 📚مکاسب: 2، 206. 🏠 @chsiqs
مرکز حوزوی پژوهش‌های تاریخ اسلامتاریخ و ماوراء جلسه پنجم نسخه کم حجم.mp3
زمان: حجم: 77.6M
پوشۀ شنیداری پنجمین جلسه از سلسله‌نشست‌های تاریخ و ماوراء 🔸تاریخنگاری و معجزات🔸 🎙با حضور: 🔹حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم خانجانی (ارائه) 🔸دکتر نعمت الله صفری فروشانی (ناقد) 🔹دکتر راحله ضائفی (دبیر) 🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️ 🏠 @chsiqs
باسمه تعالی گزارش پنجمین نشست از سلسله نشست‎های تاریخ و ماورا "تاریخ و ماوراء" عنوانی عام برای مجموعه‌ای گسترده از گفتگوها درباره مبانی تاریخ‌نگاری به صورت عمومی و تاریخ‌نگاری اسلامی به صورت ویژه است که می‌کوشد پاسخی روشن به این پرسش را در معرض نقد و داوری قرار دهد که باور به ماوراء الطبیعه چه تأثیری بر فرایند تاریخ‌ورزی به مثابه یک دانش دارد؟ مجموعه گفتارهای تاریخ و ماورا، بر آن است که بر مفاهیم اولیه و اشاره‌ای به قلمرو ماوراء الطبیعه مروری داشته باشد و درباره نگاه پارادایمیک به دانش، از این یافته دفاع ‌کند که باور به ماوراء الطبیعه و دخالت دادن آن در تاریخ‌نگاری نه تنها عینیت دانش تاریخ را مخدوش نمی‌کند، بلکه باور یا عدم باور به ماوراء الطبیعه هر دو از نظر اثرگذاری بر تاریخ‌پژوهی و تاریخ‌نگاری هم‌سنگ و هم‌تراز هستند. در ادامه سلسله نشست‎های "تاریخ و ماوراء" و در پنجمین برنامه از روایت گفتگوی اساتید حوزه تاریخ، با دعوت از دو تن از اساتید محترم حوزه و دانشگاه به روشن ساختن زاویه دیگری از گفتمان بهره تاریخ از کلام پرداخته شد. جلسه با موضوع "تاریخنگاری و معجزات" در تاریخ ۲۲ آذرماه ۱۴۰۳، در مرکز حوزوی پژوهش‌های تاریخ اسلام و با حضور جمع بسیاری از طلاب، دانشجویان و اساتید علاقمند برگزار شد. در ابتدا هیئت علمی محترم پژوهشگاه حوزه و دانشگاه حجت الاسلام و المسلمین قاسم خانجانی، به ارائه مطالبی در باب معانی واژه "معجزه" و کاربرد آن پرداختند. ایشان عنوان داشتند که آنچه که در اصطلاح رایج کلام، معجزه نامیده می‌شود امر خارق‌العاده‌ای است که انبیاء از موضع تحدّی و برای اثبات نبوتشان انجام می‌دادند. اما در منابع موجود تا قرن چهارم کلمه "معجزه" رواج نداشت. بلکه از واژه‌هایی چون اعلام، دلائل، امارات و ... استفاده شده است. در منابع شیعه از دوره شیخ صدوق بصورت ترکیبی آمده مانند عیون المعجزات، دلائل النبوة والمعجزات. در دوره‌هایی مانند: ارهاص، کرامت و ... بعنوان کار خارق‌العاده و غیر طبیعی نام برده می‌شده. در مورد کارهای خارق‌العاده برای معصومین علیهم السلام از "کرامت" استفاده شده است. در قرآن نیز بطور مستقیم از کلمه "معجزه " استفاده نشده، بلکه از واژه‌هایی چون "آیه"، "بینه"، "علامت"، "بصیرت" و "سلطان" به معنای تسلط و نوعی اعجاز به کار رفته است. حال به این پرسش پاسخ می‌دهیم که در معجزه‌نگاری چه تطوراتی اتفاق افتاده است؟ اینکه در قرون اولیه، تعداد کمی از معجزات را در منابع می‌بینیم اما وقتی به قرون ۴ و ۵ نزدیک می‌شویم، به یکباره تعداد معجزات بسیار شده است. مانند کتاب اواخر قرن پنجم کتب مناقب‌نگاری مانند مناقب ابن شهر آشوب و هر چه به سمت قرون متأخرتر می‌رویم در قرن ۷، ۸، ۱۰ و حتی ۱۱ در مدینة المعاجز یا حتی بحار الانوار این معجزات به ۲۰۰۰ می‌رسد. در اینجا بایستی عوامل مختلفی را در نظر گرفت. از جمله در دسترس نبودن برخی از منابع برای برخی از متقدمین که تعداد کمتری را ثبت کرده‌اند و نیز اینکه برخی مؤلفان بر این موضوع تمرکز نداشته‌اند و دغدغه آن‌ها نبوده است. برخی از روایت‌هایی که در حدود تطور معجزه‎نگاری به ما رسیده است، مورد قبول ما نیست. در ادامه جلسه استاد محترم جناب آقای دکتر صفری فروشانی به نقد نظریه ارائه شده پرداختند: در مواجهه با روایات معجزات چند رویکرد وجود دارد: باید دانست که مباحث تحلیلی در اسلام عمر طولانی ندارد و آغاز آن را شاید بتوان به آغاز پیدایش تاریخ تحلیلی نسبت داد. اینکه مثلاً ۲۸۰۰ معجزه در مدینة المعاجز را در کجای تاریخ باید جای داد؟ چرا در کتب تاریخی نیامده؟ آیا قابل اثبات هست یا خیر؟ کتاب‎هایی در این زمینه نوشته شده در درون اسلام کتاب آقای دکتر حسن حضرتی با نام مورخان و امر قدسی که مجموعه مقالات است، و در همین مرکز نیز جلسه‎ای با حضور ایشان برگزار شد، و از برون اسلام فردی به نام جرج طرابیشی کتابی دارد با نام المعجزه أو سبات العقل في الإسلام. وی معتقد است وقتی مسلمانان سراغ معجزه رفته‎اند، دیگر از عقل استفاده نکرده و آن را خرفت فرض کرده‎اند. بلکه از عقلگرایی کناره گرفته‌اند. اول: رویکرد حداقلی، که نماینده شاخص آن هیوم ملحد و تجربه گراست و استاد خانجانی در مقاله‌ای به رد نظر هیوم پرداخته‌اند. دوم: رویکرد میانه، که پذیرش معجزات با همراهی احتیاط‌های غیرعلمی است. سوم: رویکرد حداکثری، که بصورت توسّعی معجزات رو توجیه می‌کنند و می‌پذیرند. در ادامه مباحث آقای دکتر صفری رویکرد خود را حداقلی می‌دانند. البته نه از نوع هیوم، بلکه با پذیرش چند مبنا: اولین اصل آنکه نقد ایشان با رویکرد مسلمانی شیعه است نه از ناحیه یک مستشرق و یا ملحد. ادامه🔻 🏠 @chsiqs
ایشان ادامه دادند: قرآن کریم را بعنوان یک سند قطعی می‎پذیریم و همه معجزاتی را که در قرآن وجود دارد قبول داریم. اما از میان فضاهای اعجازی، ضد اعجازی و غیراعجازی، در مجموع فضای قرآن یک فضای غیراعجازی است. نکته دیگر کارآمدی است چنانچه ملاحظه کنیم در مورد زمان پیامبران گذشته، در برابر کافران بیشتر استدلال می‌بینیم. که کافران حتی مبهوت می‎شوند. مانند گفت‌وگو‌ها، مناظره‌ها و تتبع‌ها و ... موارد اعجاز خیلی کمتر از تعقل و تدبر و استدلالات قرآن است. در مورد پیامبر اسلام فضای ضد اعجازی است و غیر از قرآن معجزه دیگری از پیامبر سراغ نداریم. قرآن نیز آن را تصریح می‌کند. اما تاریخ نگار که دنبال اثبات است و نه ثبوت، باید مواردی را بپذیرد که از نقدهای سندی و محتوایی به سلامت عبور کند. لیکن برخی نویسندگان در طول تاریخ به معجزات نگاه تسامحی داشته‌اند. حتی برخی روایات، نوگزاره هستند و بعنوان مثال برخی از آنان برای اولین بار در منابع قرن پنجم یا ششم دیده شده‎اند. بنابراین روش تاریخی و محتوایی برای بررسی و پذیرش اینگونه گزارشات لازم است، تا عقلانیت شیعه مورد اشکال مستشرقین و ملحدین قرار نگیرد. در ادامه جلسه تاریخ‌نگاری و معجزات هر دو استاد بزرگوار بار دیگر در زمان‌هایی اختصاص یافته به پاسخ‌گویی به نقدهای مطرح شده پرداختند. همچنین استاد محترم جناب آقای دکتر الویری، که در جلسه حضور داشتند، به ذکر نکاتی در باب اشکالات وارد شده پرداختند. پس از گفت‌وگوی علمی و نقادانه اساتید تاریخ که نشان‌دهنده دغدغه‌مندی ایشان به قوام چنین مباحثی بود، در انتهای جلسه به سوالات حاضرین نیز پاسخ داده شد. سرانجام پنجمین نشست از سلسله مباحث "تاریخ و ماورا" با برگزاری نمازجماعت مغرب و عشاء در مرکز پژوهش‌های حوزوی تاریخ اسلام، خاتمه یافت. والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته. ۱۴۰۳/۹/۲۳ 🏠 @chsiqs
📜مروان هم در مجلس عزا شرکت می کرد 🔹️بنابر گزارش ابوالفرج اصفهانی، از امام صادق، ام البنین، مادر حضرت عباس و برادرانشان، به بقیع می رفته و برای چهار فرزند خود که در کربلا به شهادت رسیده بودند، آه و ناله سر می داد و عزاداری می کرد. برخی از افراد به آنجا می رفتند و به عزاداری ایشان گوش فرا می دادند و گریه می کردند. یکی از کسانی که به بقیع می رفت تا در مجلس ام البنین حاضر شود و گریه می کرد، مروان بن حکم بود. 🏷وكانت أم‏ البنين‏ أم هؤلاء الأربعة الإخوة القتلى، تخرج إلى البقيع فتندب بنيها أشجى ندبة و أحرقها، فيجتمع الناس إليها يسمعون منها، فكان مروان‏ يجي‏ء فيمن يجي‏ء لذلك، فلا يزال يسمع ندبتها و يبكي. ذكر ذلك علي بن محمد بن حمزة، عن النوفلي، عن حماد بن عيسى الجهني، عن معاوية بن عمّار، عن جعفر بن محمد. 📚مقاتل الطالبیین: 90. 🏠 @chsiqs
📜 جزمیات شیخ مفید یقین آور نیست 🔹️بنابر گزارش مرحوم طبرسی، امام زمان در روزهای آخر ماه صفر سال 410 هجری نامه ای به شیخ مفید فرستاد که در ابتدای آن نامه، امام از شیخ مفید با لقب مفید نام برده و وی را برادر درستکار خود خوانده است. 🏷للأخ‏ السديد والوليّ‏ الرّشيد الشيخ‏ المفيد أبي عبد اللّه محمّد بن محمّد بن النعمان أدام اللّه إعزازه، من مستودع العهد المأخوذ على العباد. 📚الاحتجاج: 2، 497. 🔺️راهی که می توانیم بر اساس آن، نامه یادشده را از امام زمان بدانیم منحصر در این است که یا کسی که واسطه امام زمان به شیخ مفید بوده، از وجود چنین نامه ای خبر داده باشد که بر اساس گزارش طبرسی، این واسطه ناشناخته بوده و معلوم نیست چه کسی است. یا اینکه فرض کنیم شیخ مفید از نامه یادشده مطلبی گفته و آن نامه را در اختیار دیگران گذاشته باشد. البته بنابر این فرض، بایستی یقین شیخ مفید دال بر اینکه امام زمان به ایشان نامه نوشته، برای ما یقین آور و دارای اعتبار باشد و گرنه در این صورت، می توان در نسبت این نامه به امام زمان تشکیک کرده و درستی آن را تضعیف نمود. از این رو، آیت الله خوئی بر این باور است، اگر فرض کنیم شیخ مفید، نسبت این نامه به امام زمان را یقینی می دانسته ولی ما نمی توانیم این نسبت را یقینی تلقی کنیم. 🏷فإنّ الشيخ المفيد قد تولد بعد الغيبة الكبرى بسبع أو تسع سنين وموصل التوقيع إلى الشيخ المفيد مجهول. هب أن الشيخ المفيد جزم بقرائن، أنّ التوقيع صدر من الناحية المقدسة ولكن كيف يمكننا الجزم بصدوره من تلك الناحية على أن رواية الإحتجاج لهذين التوقيعين مرسلة و الواسطة بين الطبرسی والشيخ المفيد مجهول. 📚معجم رجال الحدیث: 18، 220. 🏠 @chsiqs
📜 شهید ثانی: نقل های تاریخیِ دروغ، بسیار است 🔹️بنابر دیدگاه شهید ثانی، گزارشی که راوی مورد اعتماد نقل کرده را می توان به گونه ای بیان کرد که وقوع آن، مسلّم تلقی شود و نیازی به اینکه آن گزارش را به ناقلش نسبت داد، نیست ولی اگر درستی ِگزارشی مشخص نبود، بهتر آنست که آن گزارش به گزارشگرش نسبت داده شود و چنانچه گزارشی، ساختگی بود، که به باور ایشان، گزارش های ساختگی که ساختگی بودن آن روشن است، فراوان می باشد، در این صورت، جایز نیست؛ آن گزارش را برای دیگران بیان نمود. 🏷هل للإنسان أن يقرأ هذه التواريخ و السير كمولد النبيّ والغزوات والأخبارِ من غير نقلٍ أم لا؟ الجواب: هذه المذكورات مختلفة، فمنها ما رواه الثقاتُ الإثباتُ وقراءتُها جائزة مطلقاً ومنها المجهول صحّتها فينبغي أن يقال: قال فلان: إنّه جرى كذا ووقع كذا ومنها المعلوم كونه موضوعاً وهو كثير فلا يجوز قراءته و لا روايتُه. 📚رسائل الشهید الثانی: 1، 607. 🔺️اینکه شهید ثانی، گزارشی که فرد مورد اعتماد نقل کرده را در برابر گزارش هایی که درستی آن مشخص نیست یا ساختگی آن واضح است، قرار داده، نشانگر آن ست که ایشان، درستی یک گزارش را وابسته به راوی آن دانسته و چنانچه راوی گزارشی مورد اعتماد باشد، آن گزارش راست و درست خواهد بود. در حالیکه بنابر پاره ای از دیدگاه ها، لزوما دارای اعتبار بودنِ راوی به معنای درستی درستی روایت آن راوی نیست. 🏠 @chsiqs
📜درباره حاکمیت سیاسی پس از امامان، تعدادی از احادیث به ما نرسیده است 🔹️به باور آیت الله بروجردی، حکومت اسلامی، ضروری دین بوده و به اجماع علمای مسلمان، یکی از واجبات اسلامی، برقراری حکومت است. به اعتقاد وی، در فقه روایی شیعه، پس از امامان، که حاکمان نصب شده از طرف خدا هستند، تکلیف مسلمانان روشن شده و نمی توان پذیرفت که در احادیث و گفتار معصومان تکلیف این مسئله بیان نشده و امامان درباره حکومت ومسائل آن که مورد ابتلای مردم بوده چیزی نگفته و مردم را از این جهت یله و رها گذاشته باشند. (کما اینکه برخی از شیعه در نقد مدرسه خلافت که معتقدند پیامبر تکلیف پس از خود را مشخص نکرد، به این نکته اشاره می کنند که ممکن نیست پیامبر مردم را بی رهبر و سرگردان گذاشته باشد.) 🔺️از این رو به عقیده بروجردی، تکلیف حاکمیت سیاسی فقط در مقبوله عمر بن حنظله مشخص نشده، زیرا نمی توان پذیرفت که فقیهان از اصحاب و راویان در این باره از امامان سؤالی نکرده باشند و فقط عمر بن حنظله، متوجه این مسئله شده و از معصوم در این باره پرسش کرده باشد. بلکه به طور قطع، بزرگان اصحاب نیز در این باره اندیشده و پرسش های خود را با امامان مطرح کرده اند. 🏷یکی از امور مقرّره در اسلام حکومت است به اجماع علماء الاسلام بل الضرورة من الدین... و ثبوت این وظایف هم برای حاکم مسلمین و منصوب از قبل سلطان اسلام محل اتفاق فریقین است... نظر به این که امور سیاسیه مورد احتیاج و ابتلای عامه مردم است... و امامیه که بر حسب اصول مذهب برای سلاطین زمان خود سلطنت و حکومتی قائل نبودند البته در این مسائل عام البلوی رجوه به ائمه طاهرین نموده واستفتاء کرده اند که ما در موارد احتیاج به چه نحو عمل کنیم و جواب این مطلب هم البته از آن ها صادر شده و به واسطه عموم بلوی، علمای امامیه از طبقه چهارم وپنجم و من بعد آن ها ضبط این فتوی را نموده اند و ابلاغ به عوام در همان زمان کرده اند ومورد عمل آن ها هم واقع شده و نمی توانیم باور کنیم که این همه فقهاء از اصحاب امامین صادقین و من بعد آن ها که حمله فقه ائمه بوده اند، استعلاج این معنی را از ائمه عصر خود نکرده باشند وفقط عمر بن حنظله که بر حسب استقصای روایات، احادیث زیادی نقل نکرده فقط متفطن این معنی شده باشد و در مقام چاره جویی و علاج بر آمده، البته این معنی را بزرگان فقهای اصحاب نیز سؤال کرده اند. نهایت امر، از آن جایی که جوامع اولیه حدیث، که کتب زیادی بوده، از دست رفته و جوامع متأخره هم استقصای احادیث آن ها را نکرده اند، موجب شده که بر حسب تصادف برای ما این چند روایت باقیمانده و مسندا به مارسیده. 📚استفتائات آیت الله بروجری: 2، 476-479. 🏠 @chsiqs
📜شهیدثانی: اعتقادات باطل لزوما فرد را فاسق یا ظالم نمی کند 🔹️بنابر دیدگاه شهید ثانی، زمانی یک انسان، گناهکار به حساب می آید که او گناه را با علم به این که گناه است، انجام بدهد؛ از این رو چنانچه فردی به گناه بودنِ گناهی یقین نداشته باشد یا آنکه انجامِ آن گناه را بندگی خدا بداند، در این صورت آن فرد گناهکار نیست، اگر چه کارش در واقع گناه است. بنابر این، به باور وی، کسانی که به اعتقادات حقه باور ندارند و اعتقاداتشان باطل و نادرست است؛ چه این اعتقادات باطل را تقلیدی به دست آورده باشند، چه آن را اجتهادی کسب کرده باشند ولی چون اعتقادات باطل خود را باطل نمی دانند، نمی توان آنان را فاسق یا ظالم به خود دانست. 🏷الفسق إنما يتحقّق بفعل المعصية المخصوصة مع العلم بكونها معصية، أما مع عدمه بل مع اعتقاد أنها طاعة بل من أمّهات الطاعات فلا، و الأمر في المخالف للحقّ في الاعتقاد كذلك، لأنه لا يعتقد المعصية، بل يزعم أن اعتقاده من أهمّ الطاعات، سواء كان اعتقاده صادرا عن نظر أم تقليد. و مع ذلك لا يتحقّق الظلم أيضا، و إنما يتّفق ذلك ممّن يعاند الحقّ مع علمه به، و هذا لا يكاد يتّفق و إن توهّمه من لا علم له بالحال. 📚مسالک الأفهام: 14، 160. 🔺️در راستای کلام شهید ثانی، می توان به گزارشی اشاره کرد که مرحوم کلینی از امام باقر نقل کرده دال بر اینکه اگر فردی کسی را برای خدا دوست داشته باشد ولی آن فرد در واقع مغضوب خدا باشد، خداوند به او به خاطر دوستیش پاداش می دهد و چنانچه فردی انسانی را برای خدا دشمن بدارد ولی آن فرد در واقع محبوب خدا باشد، خداوند به او به خاطر دشمنیش پاداش می دهد. 🏷لو أن‏ّ رجلا أحب‏ّ رجلا للّه لأثابه اللَّه على حبّه إياه و إن كان المحبوب في علم اللَّه من أهل النار و لو أنّ رجلا يبغض رجلا لله لأثابة اللَّه على بغضه إياه و إن كان المبغض في علم اللَّه من أهل الجنة. 📚 الکافی: 127. 🏠 @chsiqs
📜 اختلاف شیعه و سنی، کبروی نیست 🔹️بنابر دیدگاه مرحوم شرف الدین، نویسنده کتاب المراجعات، اختلاف شیعه و سنی صغروی بوده و میان این دو مذهب اختلاف کبروی وجود ندارد. از این رو به باور وی، اگر سنی و شیعه در مسئله ای ایمانی و عقیدتی مثلا در عدالت یا عدم عدالت فردی، تفاوت نظر دارند، این تفاوت نظر همچون تفاوت دو دیدگاهی است که دو گروه در استحباب یا عدم استحباب کاری با یکدیگر دارند. 🏷 والنزاع بينهما - في جميع المسائل الخلافيّة - صغرويّ في الحقيقة، ولا نزاع بينهما في الكبرى - عند أهل النظر - أبدا. ألا تراهما إذا تنازعا في وجوب شيء، أو في حرمته، أو في استحبابه، أو كراهته، أو في إباحته، أو تنازعا في صحّته وبطلانه، أو في جزئيّته، أو في شرطيّته أو في مانعيّته، أو في غير ذلك، كما لو تنازعا في عدالة شخص أو فسقه أو إيمانه أو نفاقه أو وجوب موالاته أو وجوب معاداته؛ فإنّما يتنازعان في ثبوت ذلك بالأدلّة الشرعيّة وعدم ثبوته، فيذهب كلّ منهما إلى ما تقتضيه الأدلّة الإسلاميّة. ولو علموا بأجمعهم ثبوت الشيء في دين الإسلام، أو علموا جميعا عدم ثبوته في الدين الإسلامي، أو شكّ الجميع في ذلك، لم يتنازعوا ولم يختلف فيه منهم شخصان. 📚موسوعة الإمام شرف الدین: 4، 1745. 🏠 @chsiqs
📜 دیدگاه نوبختی درباره تعداد دختران پیامبر و چرایی برتری حضرت زهرا 🔹️بنابر گزارش شیخ طوسی، حسین بن روح نوبختی، سومین نائب امام زمان در غیبت صغری، تعداد دختران پیامبر را چهار نفر دانسته است و وقتی از او پرسیده شد که چرا حضرت زهرا برتر از باقی دختران پیامبر می باشد؟ در جواب، به دو دلیل اشاره کرد؛ یکی اینکه حضرت زهرا برتر است، چون وی فقط از پیامبر ارث برده است. دو اینکه خدا نسل پیامبر را فقط در فرزندان حضرت زهرا قرار داده است. بنابر این گزارش، کسی که چراییِ یادشده را از نوبختی پرسیده بود، با شنیدن جواب او قانع شد و اذعان کرد که تا قبل از این جواب، کسی را ندیده بود که در این زمینه پاسخی درست تر و کوتاه تر از آنچه گفته شد ارائه کند. 🏷وسأله بعض المتكلمين وهو المعروف بترك الهروي فقال له: كم بنات رسول الله؟ فقال: أربع، قال: فأيهن أفضل؟ فقال: فاطمة فقال: ولم صارت أفضل، وكانت أصغرهن سنا وأقلهن صحبة لرسول الله قال: لخصلتين خصها الله بهما تطولا عليها وتشريفا وإكراما لها إحداهما أنها ورثت رسول الله ولم يرث غيرها من ولده والأخرى أن الله تعالى أبقى نسل رسول الله منها ولم يبقه من غيرها ولم يخصصها بذلك إلا لفضل إخلاص عرفه من نيتها قال الهروي: فما رأيت أحدا تكلم وأجاب في هذا الباب بأحسن ولا أوجز من جوابه. 📚الغیبة: 388. @chsiqs
📜 گزارشی درباره اینکه چرا امام علی در زمان حضرت زهرا ازدواج مجدد نکرد 🔹️امام علی در زمان زندگانی حضرت زهرا ازدواج مجدد نکرد، با اینکه ظاهرا ازدواج برای ایشان اشکال شرعی نداشت و به همین دلیل حرام نبودن ازدواج مجدد، ایشان پس از رحلت حضرت زهرا چند همسر داشت. در این راستا، گزارشی از شیخ طوسی، از امام صادق، وجود دارد دال براینکه ازدواج مجدد بر امام علی تا زمانیکه حضرت زهرا در این دنیا بود حرام بود، زیرا که حضرت زهرا پاک بود و هیچ وقت مبتلا به دروه ماهیانه نمی شد. 🏷حرم اللَّه النساء على علي ما دامت‏ فاطمة حيّة قلت وكيف؟ قال لأنها طاهر، لا تحيض‏. 📚تهذیب الأحکام: 7، 475. 🔺️علامه مجلسی از پدر خود، در توضیح چرایی حرمت ازدواج مجدد و تبیین کلام منسوب به امام صادق، نقل می کند؛ چون حضرت زهرا مبتلا به عادت ماهیانه نمی شد و در هیچ وقتی مشکلی برای همبستری با ایشان وجود نداشت، امام علی به همسر دیگری نیاز نداشت. از این رو به دلیل رعایت احترام به حضرت زهرا، امام علی ازدواج مجدد نکرد. 🏷قوله عليه السلام: لأنها طاهرة قال الوالد العلامة طاب مضجعه: أي لم يكن من قبلها مانع من الوطء، فلم يكن عليه السلام يحتاج إلى زوجة أخرى مع‏ رعاية حرمتها. انتهى. 📚ملاذ الأخیار: 12، 486. 🏠 @chsiqs