🔸باسمه تعالی
بدین وسیله به اطلاع میرساند درس استاد در روزهای سه و چهارشنبه، ٩ و ١٠ مهرماه تعطیل است و از روز شنبه ادامه میابد، به توفیق الهی.
@Yusufi_Gharawi
بسم الله الرحمن الرحیم
‼️‼️اطلاعیه جابجایی مدرس‼️‼️
بحث خارج تاریخ اسلام و سیره اهلبیت علیهم السلام
آیت الله یوسفی غروی
مکان⬅️ مدرس ساحلی
(مدرسه فیضیه)
زمان⬅️ ساعت 10
@Yusufi_Gharawi
آب است که لب تشنه لب های تو مانده
نگاهی مروری بر کتاب «وقعۀ الطف»
نویسنده: آزاده جهان احمدی
https://t.me/bookroommag/8
📖 در متن اصلیِ مقتل یکی از نکات جالب کتاب این است که در برخی موارد تصویر و توصیفی که از افراد، جریان ها و وقایع مربوط به کربلا به دست می دهد، با روایاتِ مرسوم کم یا بیش تفاوت هایی دارد و همین اهمیت و جذابیت کتاب را دوچندان می کند؛ مثلاً تفاوت در برخی حوادث پیش از ماجرای کربلا، علت همراهی خانواده با امام حسین(ع)، موضوع طفلان مسلم، حضور و عدم حضور برخی از افراد در کربلا، چگونگی شهادت حضرت ابوالفضل(ع) و داستان آوردن آب، ماجرای حضرت رقیه، ماجرای قاسم بن حسن و...
985 کلمه
زمان مطالعه: 3 دقیقه
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://bookroom.ir/mag/content/20
@Yusufi_Gharawi
پیام تسلیت استاد یوسفی غروی بمناسبت درگذشت مرحوم استاد سید جعفر مرتضی العاملی
◾️ بسم الله الرحمن الرحیم
إلى رحمة الله ورضوانه أسرع أخونا العزيز العلامة السيد جعفر مرتضى العاملي، عامله الله بلطفه الخفي والجلي، وألهم ذويه ولا سيما أخاه السيد مرتضى المرتضى وأنجال المرحوم. وإنا لله وإنا إليه راجعون.
محمد هادي اليوسفي الغروي
قم المقدسة
@Yusufi_Gharawi
❖ از آخرین سخنان پیامبر به امیرالمؤمنین (صلّی الله علیهما وآلهما)
سُلَیم بن قیس هلالی(٧٦ق) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) از پیامبر(صلّی الله علیه وآله):
«ای علی، بیتردید هیچ امّتی پس از پیامبرشان اختلاف نکردند مگر آنکه اهل باطلشان بر اهل حقشان چیره و مسلط شدند1️⃣.
و بیشک خدا تفرقه و اختلاف را بر این امت مقدر نموده2️⃣،
و اگر میخواست هرآینه آنها را بر هدایت جمع مینمود تا آنجا که هیچ دو نفری از مخلوقینش اختلافی نداشته باشند، و در هیچ امرِ الهی کشمکش و ستیزه نکنند، و هیچ شخصی که در رتبۀ پایینتر است برتریِ شخصِ برتر را انکار نکند.
و اگر میخواست در انتقام و عقوبت شتاب مینمود و تغییر3️⃣ رخ میداد تا دروغگویی ستمگر و ناحق بودنش آشکار گردد، و بازگشت حق دانسته شود.
اما دنیا را سرای عمل قرار داد و آخرت را سرای جزا قرار داد ﴿لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى﴾(نجم: ۳۱) تا آنان که بد کردهاند را به همان عملشان جزا دهد و آنان که خوبی کردهاند را به خوبی و با سخاوتمندی پاداش دهد. ..».
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٤: ٩.
از:
كتاب سُلَيم بن قيس ٢: ٥٧٠ و٧٦٧.
ــــــــــــــــــــ
1️⃣ معاویه -که تثبیت کنندۀ تحریفها در سنّت نبوی است- نیز در سخنرانیِ بعد از اتمام صلحنامه و بیعت گرفتنش ناخودآگاه به این حقیقت اعتراف کرد و گفت:
«.. همانا چنین است که هیچ امّتی پس از پیامبرش اختلاف و درگیری نداشتند مگر آنکه باطلشان بر حقّشان چیره شد»،
و پس از به زبان راندن این جمله متوجه معنای آن و اقرارش به باطل بودن خود شد و اینگونه اضافه کرد: «مگر این امّت! که بدرستی این امت.. و بدرستی که این امت..» و شروع کرد به تعریف کردن از این امّت و استثناء کردن این امّت از این واقعیت.
و جملۀ مشهور معاویه که میگوید: «به خدا سوگند با شما نجنگیدم که نماز بخوانید و نه برای اینکه روزه بگیرید و نه برای اینکه حج روید و نه برای اینکه زکات دهید، چه آنکه شما خودتان اینها را انجام میدهید. تنها برای این با شما جنگیدم که بر شما حکمرانی کنم!، وخدا آنرا به من داد در حالیکه شما از آن کراهت دارید»، این هتاکی نیز در همین سخنرانی است. (موسوعة التاريخ الإسلامي ٥: ٤٧٠؛ از: تاريخ اليعقوبي ٢: ٢١٦- ٢١٧/ مقاتل الطالبيين: ٤٥/ الإرشاد ٢: ١٤)
2️⃣ یعنی این امّت مستثنی و معاف از امتحان و سنجش الهی نیست و همچون امم پیشین در معرض اختلاف و تفرقه قرار خواهد گرفت همچنانکه در ابتدای سورۀ مبارکۀ عنکبوت به روشنی آمده است: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ، الۤمۤ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن یُتۡرَكُوۤا۟ أَن یَقُولُوۤا۟ آمَنَّا وَهُمۡ لَا یُفۡتَنُونَ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَیَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ صَدَقُوا۟ وَلَیَعۡلَمَنَّ ٱلۡكاذِبِینَ﴾(العنكبوت: ١ - ٣)
3️⃣ منظور از تغییر، تغییر نعمت به نقمت، سختی و عقوبت است. یعنی اگر خدا میخواست که اولیائش را [بیدرنگ] یاری دهد، عقوبت و عذاب را بدون دادن مهلتی بر ستمگران میفرستاد و نعمتهایشان را به عذاب تبدیل مینمود. (كتاب سُليم بن قيس، تحقيق محمد باقر الأنصاري الزنجاني)
در دعای کمیل و برخی ادعیه دیگر نیز از خدا میخواهیم که «اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ».
و در احادیثی از ائمه(علیهم السلام)، ظلم و تجاوز به حقوق مردم در رأس این نوع ذنوب شمرده شده است.
فعن أبي عبد الله الصادق(عليه السلام) قال: «الذنوبُ التي تغير النعم البغيُ ..»، أي التطاول والظلم. (الكافي٢: ٤٤٧، ح١/ علل الشرايع٢: ٥٨٤، ب٣٨٥، ح٢٧/ معاني الأخبار: ٢٦٩، ح١، باب معنى الذنوب)
وعن الإمام زين العابدين علي بن الحسين(عليهما السلام) قال: «الذنوبُ التي تغير النعم: البغيُ على الناس، والزوالُ عن العادة في الخير، واصطناعِ المعروف، وكفرانُ النعم، وتركُ الشكر؛ قال الله عزّ وجلّ: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾(الرعد: ١١)». (معاني الأخبار: ٢٧٠، ح٢)
@Yusufi_Gharawi
❖ شهادت امام رضا(علیه السلام) در راه دفاعِ بیمحابا از حق مردم
از محمد بن سنان روایت شده که نقل میکند در خراسان خدمت امام رضا(علیه السلام) بودم و مأمون روزهای دوشنبه و پنجشنبه که به دادخواهی مینشست امام را در سمت راست خود مینشاند.
روزی خبر آوردند که مردی صوفی دزدی کرده. مأمون دستور داد احضارش کنند. مرد صوفی ظاهری همچون مرتاضان و زاهدان داشت و جای سجده بر پیشانیاش نمایان بود.
مأمون گفت: چقدر عیب است چنین آثار زیبایی با چنین کار زشتی! آیا با وجود چنین ظاهر زیبایی که از تو میبینم نسبت سرقت به تو داده میشود؟!
صوفی گفت: از سر ناچاری چنین کاری کردم و مجبور بودم و راه دیگری نداشتم چون از سهمی که از خمس و غنایم حقّ من است محرومم کردهای!
مأمون گفت: تو در خمس و غنایم چه حقّی داری؟
صوفی گفت: خدای متعال خمس را شش قسمت کرده و فرموده است: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ﴾(أنفال: ٤١)
و غنایم را نیز شش قسمت کرده و فرموده است: ﴿ما أَفاءَ اللهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى وَالْيَتامى وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ﴾(حشر: ٧)
و ادامه داد:
پس تو مرا از حقّم محروم کردی حال آنکه من درمانده در سفرم و خرج بازگشت به وطنم را ندارم (یعنی عنوان إبن السبیل که در هر دو آیۀ فوق آمده بر من منطبق است)، و مسکین و تهی دستم و سرمایهای ندارم (یعنی حتی اگر به وطنم بازگردم و دیگر إبن السبیل نباشم باز عنوان مسکین بر من منطبق است)، و از حاملان(قاریان و حافظان) قرآنم (یعنی غیر از إبن السبیل و مسکین بودن، باز هم مستحق سهمِ «لله» در دو آیۀ فوقم)!
مأمون گفت: آیا بخاطر این افسانه پردازیهایت حدّی از حدود خدا و حُکمی از احکامش در مورد سارق را تعطیل کنم!؟
صوفی گفت: از خودت شروع کن و نفس خویش را پاک گردان سپس به پاک کردن دیگران بپرداز، و حدّ خدا را بر خودت جاری کن سپس بر دیگران!
مأمون رو به امام رضا(علیه السلام) نمود و گفت: چه میگوید؟
امام فرمود: او میگوید ابتدا مورد سرقت واقع شده سپس سرقت کرده!
مأمون بسیار خشمناک شد و به صوفی گفت: بخدا قسم دستت را میبُرم!
صوفی گفت: دستم را میبُری درحالیکه تو غلام و بندۀ منی!
مأمون گفت: ای وای بر تو، از کجا من بندۀ تو شدم!؟
صوفی گفت: چونکه مادرت از بیت المال مسلمانان خریده شده؛ پس تو بندۀ تمام مسلمانان در مشرق و مغربی تا زمانیکه آزادت کنند و من آزادت نکردهام! اضافه بر آنکه خمس را بلعیدی و پیش خود جمع کردی اما حق آل پیامبر را ندادی و حق من و امثال من را هم ندادی! و دیگر آنکه چیز خبیث و نجس نمیتواند نجسی دیگر مانند خود را پاک کند بلکه تنها و تنها آنکه خودش پاک باشد میتواند نجس را پاک کند و کسی که خود سزاوار حدّ است نمیتواند حدود را بر دیگران اجرا کند تا زمانیکه از خودش شروع کند! آیا سخن خدای متعال را نشنیدهای که میگوید: ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتابَ، أَفَلا تَعْقِلُونَ﴾(بقرة: ٤٤).
مأمون رو بسوی امام رضا(علیه السلام) نمود و گفت: نظر شما چیست؟
امام(علیه السلام) فرمود:
خدای متعال به محمد(صلّى الله عليه وآله) فرمود: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ﴾(أنعام: ١٤٩)؛ و این همین حجتی است که جاهل به آن نرسیده است اما او هم آنرا میداند همچنانکه عالِم از روی علمش آنرا میداند. و دنیا و آخرت با حجت و دلیل پابرجا و برقرار است. و این مرد هم حجت آورده است (یعنی اگر میتوانی دلیلی بیاور و اثبات کن که تو شریک جرم نیستی و این ارتکاب سرقت بخاطر بلعیده شدن حقّ او توسط تو نبوده).
در این هنگام مأمون دستور آزادی مرد صوفی را داد و به اندرون رفت! و از آن روز تصمیم قاطع بر قتل امام رضا(علیه السلام) گرفت تا آنکه ایشان را با سمّ به قتل رساند.
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٨: ١٦٣ - ١٦٥؛
مجموعۀ مصاحبهها: ٨١٣ - ٨١٥؛
عيون أخبار الرضا(عليه السلام) ٢: ب٥٩، ح١؛
مناقب آل أبي طالب٣: ٤٤٧(مکتبةالحیدریة).
ــــــــــــــــــــ
راجع به استدلالهای مرد صوفی بویژه مملوک بودن مأمون، روشن است که امام رضا(علیه السلام) در مقام تصحیح گفتهها و استدلالهای وی نبود و فقط مقصود اصلی او را به اختصار بیان کرد و فرمود: او میگوید «سُرق فسَرق» از او دزدی شده که دست به دزدی زده.
و حجت بالغه همین است که آن مرد صوفی علیرغم جهلش که قدرت بیانِ عذرش با چنین اختصارگویی و با استدلالی بیخدشه را ندارد اما همچون شخص عالِم و مسلط به ریزهکاریها این را با اطمینان میداند که مأمون شریک جرم اوست.
@Yusufi_Gharawi
💠 لیلة المبیت و مباهات خدا در برابر ملائکه به برادری و ایثار امیرالمؤمنین برای حفظ جان پیامبر(صلّی الله عليهما وآلهما)
منابع متعدد شیعه و سنی با سندهای مختلف از نبى اكرم(صلّى الله عليه وآله) نقل مىكنند كه فرمود:
«خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى نمود که من بين شما برادرى ايجاد كردم و عُمر يكى از شما را طولانىتر از عُمر ديگرى قرار دادم. حال كدام يك از شما حاضر است كه خود را فداى برادرش كند؟
هر دوى آنها از مرگ كراهت داشتند.
پس خداوند به آنها وحى كرد: آيا مثل ولیَّم على بن ابىطالب نيستند كه بين او و پيامبرم محمد برادرى برقرار كردم، و على جان خويش را فداى پيامبر نمود؟ او در جاى پيامبر خوابيده است تا آن حضرت جان سالم به در ببرد.
به زمين رويد و او را از دشمنانش محافظت کنيد.
پس به زمين هبوط كردند و جبرئيل بالاى سر آن حضرت و ميكائيل پايين پای آن حضرت نشستند و جبرئيل مىگفت: به! به! چه كسى مثل توست اى پسر ابیطالب؛ که خدا به تو در برابر ملائكه مباهات و افتخار مىكند!
و خداوند در شأن على(عليه السلام) اين آيه را نازل كرد:
﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾(بقره: ٢٠٧)
و از ميان مردم كسانى هستند كه جان خويش را براى كسب رضا و خشنودی خدا مىفروشند، و خدا نسبت به بندگان مهربان است.»
📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ١: ٧٤١- ٧٤٢.
تاريخ تحقيقى اسلام (ترجمۀ موسوعة) ٢: ١٧٠.
تاريخ اسلام، عصر پيامبر اعظم(صلّى الله عليه وآله) (تلخیص تاريخ تحقيقى اسلام عصر نبوى): ٢٣٨- ٢٣٩.
از:
مناقب آل أبي طالب ٢: ٦٤- ٦٥؛
الكافي ٨: ١١٩؛
أمالي الطوسي: ٤٦٩؛
تاريخ اليعقوبي ٢: ٣٩ (بيروت).
@Yusufi_Gharawi
❔تاریخ سقط حضرت محسن(علیه السلام) در کدام ماه بوده است؟ ربیع الأول یا جمادي الأولی؟
● بیان مشروح ترتیب سلسله حوادثی که منجر به هجوم به خانۀ امیرالمؤمنین و حضرت زهراء(علیهما السلام) و سقط حضرت محسن و شهادت حضرت زهراء(علیهما السلام) شد را میتوانید در لینک این دو فایل صوتی زیر و فایل متنی بحث دنبال نمایید؛
- فایل صوتی بیان ترتیب سلسلۀ حوادث:
https://t.me/Yusufi_Gharawi/121
👆🏼
- فایل پرسش و پاسخ دربارۀ ترتیب حوادث:
https://t.me/Yusufi_Gharawi/125
👆🏼
- متن پیاده شدۀ بحث:
https://t.me/Yusufi_Gharawi/126
👆🏼
.
@Yusufi_Gharawi
🔹 باسمه تعالى
به اطلاع عموم شرکت کنندگان و علاقمندان میرساند، درس خارج تاریخ اسلام و سيره اهلبيت (عليهم السلام) آیة الله یوسفی غروی به حول و قوه الهی از روز شنبه ١٨ آبان مصادف با ١١ ربیع الأول ادامه میابد،
● مکان: درس در مدرس ساحلی مدرسه فیضیه خواهد بود.
● ساعت: 10
مرکز پژوهشهای تاریخی حوزه علمیه
@Yusufi_Gharawi
❖ آیت الله یوسفی غروی در مصاحبه دربارۀ مرحوم علامه سید جعفر مرتضی عاملی:
اخلاص، مهمترین سمت اخلاقی مرحوم آسید جعفر مرتضی عاملی بود و البته متواضع و خاکی هم بود و با اینکه شهرت پیدا کرده بود و نام ایشان در همه جا بعنوان شخصیت اول تاریخ اسلام از دیدگاه تشیع برده میشد، اما هیچ گونه تکبری نداشت.
https://b2n.ir/76861
👆🏻
(شنبه، ١١ آبان ١٣٩٨)
@Yusufi_Gharawi
❓ با توجه به ابهامهایی که گاه دربارۀ شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) مطرح میشود، نظر حضرتعالی چیست؟
● بر اساس روایات، وفات امام حسن عسکری(علیه السلام) در هشتم ربیع الأول سال ٢٦٠ هجری، در ٢٨ سالگی، در زمان خلافت احمد بن جفعر ملقب به معتمِد عباسی (المعتمِد علی الله)، و در حصر خانگی و پس از یک بیماریِ هشت روزه بوده است.
گروهی از محدثین و علمای شیعه بیماری حضرت را ناشی از مسمومیت غذایی، و مسبب آن را خلیفۀ وقت، معتمِد عباسی میدانند. و در این زمینه به روایتی از امام رضا(علیه السلام) استناد میکنند که میفرماید: «کسی از ما نیست جز اینکه مقتول یا مسموم باشد.».
بیتردید حکام عباسی همچون دیگر حاکمان در طول تاریخ، نگران از دست دادن تاج و تختشان بودند و چون پاکدستی، پاکدامنی و دانایی امامان اهل بیت(علیهم السلام) را موجب تقویت هرچه بیشتر جایگاه مردمی آنان، و در نتیجه این امامان را مهمترین رقیبان خود، و آزادی و حضور ایشان در بین مردم را مهترین خطر و تهدید برای زمامداری و تاج و تخت خود میدیدند لذا از هیچ تلاشی در جهت انزوا و حذف آنان و حفظ حکومت خود فروگذار نبودند.
همچنین سخنچینیها، بدگوییها و افترائات مقرّبان حکومت و دیگر حاسدان که موقعیت و آینده خود را در گروی حفظ آن حکومتها میدیدند مزید بر علت بود و موجب هراس و و حشت بیشتر در حاکمان میشد.
در مجموع، تردیدی در این نیست که حاکمان هر نوع محدودیت و اذیت و آزاری را بر امامان روا میداشتند.
اما چون بعد از واقعۀ کربلا و نیز بعد از زندان رسمی امام موسی بن جعفر(علیه السلام)، اغلب این محدودیتها علنی نبود و سرّی و محرمانه بود لذا نحوۀ شهادت ایشان و عامل آن با ابهام آمیخته است.
در خصوص شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) از بین روایات و اخباری که به ما رسیده، معتبرتر از همه خبر احمد بن عُبیدالله بن خاقان است که دشمنی و بغض شدیدی نسبت به علی بن ابی طالب و اولادش(علیهم السلام) اظهار میکرد و گماشتۀ عباسیان بر املاک و خراج شهر قم بود و پدرش عبیدالله وزیر دو حاکم عباسی، متوکل و معتمِد بود.
این خبر را مرحوم کلینی و مرحوم صدوق نقل کردهاند. او میگوید:
«.. به هنگام وفات ابن الرضا -امام حسن عسکری(علیه السلام)- چیزی از سلطان و اطرافیانش دیدم که باعث شگفتی من شد و هیچ انتظارش را نداشتم؛ وقتی او بیمار شد به دنبال پدرم فرستادند که ابن الرضا مریض شد. پدرم به سرعت خود را به دارالخلافه رساند و شتابان و همراه پنج تن از خدمتکاران خلیفه برگشت که همگی از افراد مورد اطمینان و خواصّ خلیفه بودند. نحرير (خادم مخصوص خليفه) نیز در ميانشان بود.
پدرم به آنها دستور داد كه در خانۀ [امام] حسن باشند و از حالش خبر گيرند. و دنبال چند تن از طبیبان نیز فرستاد و به آنها دستور داد که هر روز صبح و شب بر او وارد شوند و جویای حالش باشند.
دو سه روز که گذشت به پدرم خبر دادند که حالش رو به ضعف گذاشته است. پس به طبیبان دستور داد در خانهاش بمانند. و دنبال قاضی القضات فرستاد و به او دستور داد ده تن از کسانی که از نظر دینی و درستکاری و پاکدامنی مورد اعتماد هستند را برگزیند. پس آنها را احضار کرد و به خانۀ [امام] حسن فرستاد و دستور داد شبانه روز آنجا باشند.
پس این افراد همگی آنجا بودند تا زمانی که وفات کرد..»
احمد بن عُبیدالله ادامه میدهد:
وقتی خبر وفات آن حضرت پخش شد، سامرا یکپارچه عزا شد.. و شهر سامرا در آن روز همچون قیامت شده بود.. همه بر پیکر مطهر ایشان حاضر شدند و هنگامی که آمادۀ نماز شدند برادر خلیفه که به دستور خلیفه برای اقامۀ نماز بر پیکر امام آمد، صورت امام را نمایان کرد و اعلام کرد که این حسن بن علی بن محمد بن الرضاست و به مرگ طبیعی و در بستر خود فوت کرده است (بدون قتل یا زدن و شکنجه). و آن افرادی که به دستور حاکم در مدت بیماری در خانۀ امام بودند را به عنوان شهود و گواه به مردم معرفی کرد.
چنین اقداماتی که حتی برای نزدیکان و خواصّ دربار هم دور از انتظار و موجب تعجب و حیرت است نشان میدهد که سرّی در کار بوده و همۀ این تمهیدات به منظور انحراف اذهان عمومی انجام گرفته است، و بیشتر گویای اینست که خلیفۀ عباسی از خون امام بریء نیست؛ زیرا اگر در این جنایت دست نداشت نیازی به این کارها نبود.
📓 مجموعۀ مصاحبهها: ٨٢٧- ٨٢٨.
@Yusufi_Gharawi
🔴روایت تعظیم و جشن در نهم ربیع ساختگی است!
🔻آیت الله یوسفی غروی:
در جلد 31 و 95 بحارالانوار به نشر دار الإحیاء التراث العربی، در کتاب های «فتن و محن» و «اعمال ایام و ماه ها» روایتی مبنی بر عید بودن نهم ربیع الاول به سبب هلاکت عمر بن خطاب آمده است که به دلایل فراوانی، این روایت ساختگی است.
🔻علامه مجلسی(ره) این روایت را از کتاب زوائد الفوائد نقل می کند که نویسنده این کتاب علی بن علی بن طاووس «پسر ابن طاووس» بوده و جز نامی از این کتاب و روایت فوق که مستند به این کتاب است، روایت دیگری از آن باقی نمانده و همین امر دلیل بر ضعف و ساختگی بودن این روایت است.
🔻همچنین وجود الفاظی عامیانه همچون الفاظ «یَرْتاس»، «رؤیا» و «جنیت» به جای «یَتَرَأصُ»، «ریاء» و «جنٌبت» و وجود عباراتی همچون اسفل الفیلوق، یوم الهدی، یوم انکسار شیعه، یوم التصفیح، یوم ظفرت به بنو إِسرائیل در روایت فوق، دلیل بر ضعف و ساختگی بودن این روایت است.
🔻علاوه بر این، ثابت نبودن افعال ماضی و مضارع در روایت و نیز عدم ثبات منقول عنه میان پیامبر اکرم(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) دلیل بر اضطراب گوینده چنین روایتی می کند و این اضطراب از شأن امام هادی(ع) به دور است.
🔻 احدی از مورخان مخالفت نکرده اند که عمر بن خطاب در روز 26 ذی الحجه ضربه و 28 این ماه از دنیا رفت، بنابراین شهرت قتل عمر در روز نهم ربیع الاول به علت تبلیغات کاذب پادشاهان صفویه برای تحریک احساسات مردم به جنگ با اهل سنت با کارهایی همچون جشن گرفتن در ایام قتل عمر بن خطاب است. صفویان نمی توانستند جشن قتل عمر بن خطاب را در ایام 26 ذی الحجه به بعد بگیرند چرا که جشن آنان با محرم الحرام و ایام شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) تداخل پیدا می کرد و مساجد سیاه پوش عزا می شد. همچنین گرفتن جشن قتل عمر بن خطاب در ایام کشته شدن عمر بن سعد می توانست صفویان را از خطرات احتمالی فرقه مقابل درامان دارد چرا که می توانستند با رعایت تقیه، جشن خود را به عنوان جشن قتل عمر بن سعد تلقی کنند.
🔻روایت فوق تنها از پسر ابن طاووس نقل شده و حتی شخص ابن طاووس هم که فردی متسامح است، این روایت را در کتب خود نیاورده و این امر هم دلیلی دیگر بر جعلی و ساختگی بودن چنین روایتی است.
🔻 فضائل فراوانی که در این روایت برای جشن گیرنده روز نهم ربیع الاول آمده، توهم عظیم بودن این روز را می آورد در صورتی که هیچ گونه روایت دیگری از هیچ یک از علما و اهل بیت(ع) درباره فضائل این روز وارد نشده است، بنابراین اگر این روایت صحیح باشد، می توان گفت که ائمه اطهار(ع) هم تا زمان امام هادی(ع) از فضایل این روز نا آگاه بودند.
@Yusufi_Gharawi