فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسیقی پر از احساس . راستی واقعا داره پیر می شیم ها.
صدای من
خاطرات دهه شصت و ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر . کاش بود بچه بودیم. یاد سیحون و باغ سر سیحون بخیر. یاد دعواهای خواهر و برادر بخیر یاد قهر کردنها بخیر یاددریا بخیر یاد ننه بخیر .کاش بچه بودیم .
خاطرات دهه ۶۰
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت بلند شدن سحر
هدایت شده از فروشگاه نوشهرحکیم طب النبی🇮🇷🇵🇸
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله
🔴 عدالت دقیق خداوند
❇ روزی حضرت موسی (علیهالسّلام) از کنار کوهی عبور میکرد، چشمهای در آنجا دید، از آب آن وضوگرفت، به بالای کوه رفت، و مشغول نماز شد.
💓 در این هنگام دید اسبسواری کنار چشمه آمد و از آب آن نوشید، و کیسهاش را که پر از درهم بود از روی فراموشی در آنجا گذاشت و رفت.
💓 پس از رفتن او، چوپانی کنار چشمه آمد (تا از آب چشمه بنوشد) چشمش به کیسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت.
💓 سپس پیرمردی خسته، که بار هیزمی برسر نهاده بود کنار چشمه آمد، بار هیزمش را بر زمین گذاشت و به استراحت پرداخت.
💓در این هنگام، اسبسوار در جستجوی کیسه پول خود به کنار چشمه بازگشت و چون کیسهاش را نیافت به سراغ پیرمرد که خوابیده بود رفته و گفت:
🔻کیسه مرا تو برداشتهای، چون غیر از تو کسی اینجا نیست❗
💓 پیرمرد گفت: من از کیسه تو خبر ندارم.
🔺️ گفتگو بین اسبسوار و پیرمرد شدید شد و منجر به درگیری گردید.
🔺️اسبسوار، پیرمرد را کشت و از آنجا دور شد. موسی (علیهالسّلام) (که ظاهر حادثه را عجیب و برخلاف عدالت میدید) عرض کرد:
🍂 «یا ربّ کیف العدل فی هذه الامور؛ پروردگارا! عدالت در این امور چگونه است.»🍂
♥️خداوند به موسی (علیهالسّلام) وحی کرد:
💓 آن پیرمرد هیزمشکن، پدر اسبسوار را کشته بود❗
🍂. (امروز توسط پسر مقتول قصاص شد) و پدر اسبسوار به هماناندازه پولی که در کیسه بود به پدرچوپان بدهکار بود، امروز چوپان به حقّ خود رسید. به این ترتیب قصاص و ادای دین انجام شد،❗
❣ «و انا حکمٌ عدلٌ؛ و من داور عادل هستم»❗
بحار الانوار ج ۶۴ صفحه ۱۱۷ و ۱۱
🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🔴 کراهت خواب صبح❗
💎 شخصی گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم:
💞 فدايت شوم مردم مى گويند:
🍂خواب بعد از سپيده صبح مکروه است، چون روزىها در آن وقت تقسيم مىشود،
💎حضرت فرمودند:
🌼 اَلْأرْزاقُ مُوظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ، ولِلّهِ فَضْلٌ یُقَسِّمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذلِکَ قَوْلُهُ:
🌹《وَاسْئلوا اللّه َ مِنْ فَضْلِهِ.》
📖 نساء/۳۲
🌷روزى ها مشخصّ و تقسیم شده است ولى خداوند متعال روزى فوق العاده دارد که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مى کند، و همین است منظور پروردگار متعال که فرمود:
🌷《 از فضل پروردگار بخواهید》.
📖بحارالانوار ،ج۵ ص۱۴۷،
🔴 جالبه بخونیدش:
👇👇👇
❣داستان نجاری که فقط پل می ساخت...❗
❇ سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند .
🔺️ یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
🔺️یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید .
🔺️ نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
🔺️برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است .
🔺️ او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »
🔺️سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
🔺️نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم ؟ »
🔺️نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
🔺️هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .
🔺️برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
🔺️در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .
🔺️وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
🔺️نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
❣نجار گفت : دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم ...❗
🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋
Voice 001_sd.m4a
2.97M
مومن واقعی کیست . مثل آب با مومن
همه چیز از همه جا .یاد دهه ۶۰ بخیر ...💙💚💛💜👌🤕👫👬👪💥
ادرس کانال:
http://eitaa.com/joinchat/3397582857Cd627ee1ad6
💞🍁💞🍁💞🍁
🍁💦
💞
🍁
🔴 چه مثال زیبایی❗️
💠 میرزا اسماعیل دولابی :
💞 دل های مومنین که به هم وصل می شود ، آب کر است .
🌼 وقتی به علی (ع) متصل شد ، به دریا وصل شده است . شخص تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود .
💞 ولی آب کر نه تنها نجس نمی شود بلکه متنجس را هم پاک می کند ...
🍁
💞
🍁💦
💞🍁💞🍁💞🍁
✨
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن فیلمیه که یک آمریکایی شیعه شده بامیکس چندفیلم درکنارهم درموردحضرت علی ساخته خیلی قشنگه