داستان فطرس ملک
همینطورى که حضرت جبرئیل(ع) بر پیغمبر(ص) نازل مى شد گذرش به جزیزه اى که فطرس یکى از ملک مقرب که از حاملان عرش الهى بود که بر اثر اشتباهى که از او سرزده بود و در آن جزیزه زندان شده بود و بالش شکسته بود و به عذاب گرفتار بود
وقتى که حضرت سیدالشهداء (ع) متولد شد، خداوند تبارک و تعالى حضرت جبرئیل(ع) را با هزار ملک بر پیغمبر (ص) نازل فرمود که به پیغمبر(ص) تهنیت گوید.
همینطورى که حضرت جبرئیل(ع) بر پیغمبر(ص) نازل مى شد گذرش به جزیزه اى که فطرس یکى از ملک مقرب که از حاملان عرش الهى بود که بر اثر اشتباهى که از او سرزده بود و در آن جزیزه زندان شده بود و بالش شکسته بود و به عذاب گرفتار بود و در بعضى روایات بمژه هاى چشمش معلق و آویزان بود و از زیر او دود بدبویى مى آمد افتاد.
فطرس وقتى که جبرئیل (ع) را با ملائکه ها دید، گ
فت: اى جبرئیل با این همه ملک کجا مى روى؟! آیا خبرى شده؟
حضرت جبرئیل (ع) فرمود: خداوند متعال به حضرت محمد(ص) نعمتى کرامت فرمود. و مرا فرستاده که از جانب خودش به او مبارک باد بگویم .
فطرس گفت: اى جبرئیل اگر مى شود مرا هم با خود ببرید شاید حضرت محمد(ص) براى من دعا کند و من از این گرفتارى نجات پیدا کنم .
حضرت جبرئیل (بقول ما دلش سوخت و) فطرس را با خودش به محضر مقدس حضرت رسول الله(ص) آورد. وقتى که خدمت حضرت رسید از طرف حق تعالى تنهیت گفت در ضمن سفارش حال فطرس را هم خدمت آن بزرگوار کرد.
حضرت فرمود: اى فطرس خودت را به این
مولود مبارک بمال که انشاء الله حالت خوب مى شود. فطرس، میگریست و خود را به قنداقه حضرت اباعبدالله(ع) مالید، بمحض مالیدن متوجه شد پرشکسته اش خوب شد و خدا بخاطر حضرت امام حسین(ع) توبه اش را قبول کرد.
خلاصه بالا رفت و چون به آسمان رسید گریه مى کرد و صدا مى زد: اى ملائکه ها من آزاد شده حسینم . کیست کسى مثل من که آزاد کرده حسین باشد، بعد برگشت، و گفت: اى رسول خدا به همین نزدیکى هاى مى آید که این مولود را خواهند کشت و روضه کربلا را براى پیغمبر (ص) تعریف کرد، هم خودش و هم پیغمبر و هم تمام ملائکه ها گریه کردند و بعد گفت: یا رسول الله در مقابل این حقى که این مولود گردن من دارد من ضامن مى شوم که هر کس بزیارت این شهید غریب برود یا اشکى براى او بریزد چه از راه دور و نزدیک آن سلام و گریه را به حضرتش ابلاغ کنم … اشکم ز هجر روى تو خوناب شد حسین
#خدمت_به_مادر_چقدر_ارزش_دارد
حضرت موسی از خدا درخواست کرد تا همنشین خود را در بهشت مشاهده کند. قصابی ساده ای را نشانش دادند که تنها ویژگی اش، خدمت به مادر پیرش بود.
👈 کمی تا بهجت🌷
🔴🔴🔴
❖
👌کوله بار" گناهانم" بر "دوشم" سنگینی میکرد...
ندا آمد بر در خانه ام بیا، "آنقدر بر در بکوب" تا در به رویت وا کنم...
وقتی بر "در خانه اش" رسیدم
هر چه گشتم "در بسته ای" ندیدم!!
هر چه بود باز بود...
گفتم: خدایا بر "کدامین در" بکوبم؟؟!!
ندا آمد: "این را گفتم که بیایی...
وگرنه من هیچوقت "درهای رحمتم" را به روی تو نبسته بودم!
"کوله بارم" بر زمین افتاد و "پیشانیم" بر خاک.🌸
🎤 #استاد_عالی✅
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
🔴🔴🔴
#ڪلام_امـیــــر
✍جمله ای زیبا از حضرت علی(ع)
نه سفیدی بیانگر زیبایی است..
و نه سیاهی نشانه زشتی می باشد..
کفن سفید اما ترساننده است
و کعبه سیاه اما دوست داشنتی است..
انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش....
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و
نداشته هات را به پیش خدا گلایه کنی...
نظری به پایین بینداز و داشته هات را شاکر باش
انسان بزرگ نمیشود ، جز به وسیله ی فكرش ،
شریف نمیشود ، جز به واسطه ی رفتارش ،
وقابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیكش.
📚ارمـغـانی از نـهجالبـلاغـه
┄┅═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧═┅┄
🔴🔴🔴
🔰حكمتهاي روزه را توضيح دهيد.
💬از امام صادق (ع) داريم: علت روزه چيست؟ غنی و فقير يكی می شود. در حالت غير ماه رمضان ممكن است فقيری نان و پنير بخورد و فرد غنی كباب بخورد ولی در اين ماه هردو ناهار نمی خورند. فرد غنی با همان امكاناتی كه دارد بايد مثل فقير غذا بخورد. فرد غنی به خودش می آيد و می گويد: گرسنگی هم سخت است. و روزه باعث ميشود به او حالت احسان و انفاق دست بدهد. روزه يك حالت مانع نشدن از بخل است. قرآن ميگويد: آنهايی كه بخل نفسشان را كنترل ميكنند، رستگار هستند. بخل را از انسان می گيرد و انفاق را به انسان می دهد. تشنگی و گرسنگی قيامت را به ياد انسان می آورد و انسان را ياد مرگ و معاد می اندازد. روزه موجب می شود يك حالت همدردی و رقت قلب در انسان بوجود بيايد. حُسن خلق در اين ماه را رعايت كنيد. روزه داشته باشيد و لبخند بزنيد. حضرت عيسی (ع) وقتی روزه می گرفت عطر می زد و لبخند می زند. روزه تنها عبادتی است كه درآن ريا نيست .
📺برنامه سمت خدا
#استاد_رفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کشف لاشه یک موجود عجیب در شهرستان بویراحمد
🔹کشف لاشه یک موجود عجیب توسط کوهنوردان در شهرستان بویراحمد استان کهگیلویه و بویراحمد خبرساز شد.
🔹از چهارشنبه شب تصاویری از لاشه یک موجود ناشناخته، عجیب و نادر در فضای مجازی استان کهگیلویه و بویراحمد انتشار یافت که براساس اطلاعات کوهنوردان، این لاشه در منطقه خرمناز شهرستان بویراحمد کشف شده است.
ادیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت:
این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید.
سالها گذشت، مادرش درگذشت.
روزی ادیسون -که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود- در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد که برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود:
کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم!
ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.
قدر والدینمان را بدانیم...
مایکل کلب
تکه کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موجود فضای . واقعی است نگاه کنید
همه چیز از همه جا ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
http://eitaa.com/joinchat/3397582857Cd627ee1ad6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه آیتالله جوادی آملی و شاگردان؛ مومن هنگام مرگ چه میبیند؟
صدای من
همه چیز از همه جا ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
4_5801109492305232397.mp3
2.91M
یا غریب الغربا. اقا جون قربونتم
صدای من
خاطرات دهه شصت و ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسیقی پر از احساس . راستی واقعا داره پیر می شیم ها.
صدای من
خاطرات دهه شصت و ....💙💚💛💜👌👫👬👪💥
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر . کاش بود بچه بودیم. یاد سیحون و باغ سر سیحون بخیر. یاد دعواهای خواهر و برادر بخیر یاد قهر کردنها بخیر یاددریا بخیر یاد ننه بخیر .کاش بچه بودیم .
خاطرات دهه ۶۰
https://eitaa.com/fffffm125
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اهمیت بلند شدن سحر
هدایت شده از فروشگاه نوشهرحکیم طب النبی🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله
🔴 عدالت دقیق خداوند
❇ روزی حضرت موسی (علیهالسّلام) از کنار کوهی عبور میکرد، چشمهای در آنجا دید، از آب آن وضوگرفت، به بالای کوه رفت، و مشغول نماز شد.
💓 در این هنگام دید اسبسواری کنار چشمه آمد و از آب آن نوشید، و کیسهاش را که پر از درهم بود از روی فراموشی در آنجا گذاشت و رفت.
💓 پس از رفتن او، چوپانی کنار چشمه آمد (تا از آب چشمه بنوشد) چشمش به کیسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت.
💓 سپس پیرمردی خسته، که بار هیزمی برسر نهاده بود کنار چشمه آمد، بار هیزمش را بر زمین گذاشت و به استراحت پرداخت.
💓در این هنگام، اسبسوار در جستجوی کیسه پول خود به کنار چشمه بازگشت و چون کیسهاش را نیافت به سراغ پیرمرد که خوابیده بود رفته و گفت:
🔻کیسه مرا تو برداشتهای، چون غیر از تو کسی اینجا نیست❗
💓 پیرمرد گفت: من از کیسه تو خبر ندارم.
🔺️ گفتگو بین اسبسوار و پیرمرد شدید شد و منجر به درگیری گردید.
🔺️اسبسوار، پیرمرد را کشت و از آنجا دور شد. موسی (علیهالسّلام) (که ظاهر حادثه را عجیب و برخلاف عدالت میدید) عرض کرد:
🍂 «یا ربّ کیف العدل فی هذه الامور؛ پروردگارا! عدالت در این امور چگونه است.»🍂
♥️خداوند به موسی (علیهالسّلام) وحی کرد:
💓 آن پیرمرد هیزمشکن، پدر اسبسوار را کشته بود❗
🍂. (امروز توسط پسر مقتول قصاص شد) و پدر اسبسوار به هماناندازه پولی که در کیسه بود به پدرچوپان بدهکار بود، امروز چوپان به حقّ خود رسید. به این ترتیب قصاص و ادای دین انجام شد،❗
❣ «و انا حکمٌ عدلٌ؛ و من داور عادل هستم»❗
بحار الانوار ج ۶۴ صفحه ۱۱۷ و ۱۱
🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾♥️🌾
🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🔴 کراهت خواب صبح❗
💎 شخصی گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم:
💞 فدايت شوم مردم مى گويند:
🍂خواب بعد از سپيده صبح مکروه است، چون روزىها در آن وقت تقسيم مىشود،
💎حضرت فرمودند:
🌼 اَلْأرْزاقُ مُوظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ، ولِلّهِ فَضْلٌ یُقَسِّمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذلِکَ قَوْلُهُ:
🌹《وَاسْئلوا اللّه َ مِنْ فَضْلِهِ.》
📖 نساء/۳۲
🌷روزى ها مشخصّ و تقسیم شده است ولى خداوند متعال روزى فوق العاده دارد که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مى کند، و همین است منظور پروردگار متعال که فرمود:
🌷《 از فضل پروردگار بخواهید》.
📖بحارالانوار ،ج۵ ص۱۴۷،
🔴 جالبه بخونیدش:
👇👇👇
❣داستان نجاری که فقط پل می ساخت...❗
❇ سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند .
🔺️ یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
🔺️یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید .
🔺️ نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
🔺️برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است .
🔺️ او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »
🔺️سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
🔺️نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم ؟ »
🔺️نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
🔺️هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .
🔺️برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
🔺️در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .
🔺️وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
🔺️نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
❣نجار گفت : دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم ...❗
🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋
Voice 001_sd.m4a
2.97M
مومن واقعی کیست . مثل آب با مومن
همه چیز از همه جا .یاد دهه ۶۰ بخیر ...💙💚💛💜👌🤕👫👬👪💥
ادرس کانال:
http://eitaa.com/joinchat/3397582857Cd627ee1ad6
💞🍁💞🍁💞🍁
🍁💦
💞
🍁
🔴 چه مثال زیبایی❗️
💠 میرزا اسماعیل دولابی :
💞 دل های مومنین که به هم وصل می شود ، آب کر است .
🌼 وقتی به علی (ع) متصل شد ، به دریا وصل شده است . شخص تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود .
💞 ولی آب کر نه تنها نجس نمی شود بلکه متنجس را هم پاک می کند ...
🍁
💞
🍁💦
💞🍁💞🍁💞🍁
✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن فیلمیه که یک آمریکایی شیعه شده بامیکس چندفیلم درکنارهم درموردحضرت علی ساخته خیلی قشنگه
گروه بزرگ طب اسلامی در ایتا 👇❤👇
http://eitaa.com/joinchat/2158166027Ca0300d5136
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
🔴تلاوت قرآن درترک گناه :
💠 امام صادق علیه السلام فرمود:
❇ تلاوت هر آیه ای از آیات قرآن،
🌸 ده حسنه دارد،
🌸 و ده سیئه و گناه را محو می نماید.
💞 اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠
🔴 " گناه" از دیدگاه امام....
❇ روزی امام رضا علیه السلام از کوچه رد میشدند که جوانی از ایشان سوال کرد:
🔺️شما گناه نمیتوانید بکنید، یا اینکه دوست ندارید⁉️
💎حضرت حرکت کردند و به خانهای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون میکشیدند.
💎حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو
گرسنه که می شوی حتی فکر میکنی که کمی از این نجاست ها میل میکنی⁉️
🔻جوان گفت: هرگز.❗
💎امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجس بودن گناه علم پیدا کنیم٬ آن گاه هرگز خودمان سمت گناه نمیرویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
🔴تلاوت قرآن درترک گناه :
💠 امام صادق علیه السلام فرمود:
❇ تلاوت هر آیه ای از آیات قرآن،
🌸 ده حسنه دارد،
🌸 و ده سیئه و گناه را محو می نماید.
💞 اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
✨@tasnimquran✨تسنیم قرآن
🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸
🔴 منظور از روزه "قلب و زبان" چیست⁉️
💢روزه مراتبی دارد كه ابتدايیترين مراتب روزه همان روزه افراد عادی يعنی همان روزه شكم است كه تنها از خوردن و آشاميدن و در اصطلاح فقه، هر آنچه ظاهر روزه را باطل میكند اجتناب مینمايند و ايشان به حقيقت روزه توجهی ندارند و حاصلشان از روزه جز تحمل تشنگی و گرسنگی نيست.
💎حضرت علی عليه السلام در نهج البلاغه میفرمایند:
🍂《چه بسا روزهدارى كه بهره او از روزهاش گرسنگى است.》❗
💢مرتبهای بالاتر از اين مرتبه،
✨ "روزه زبان"✨ است و آن عبارت از كنترل زبان از بيان كردن مطالب ناشايست است، لذا اجتناب از گناهانی چون سخن چيني، غيبت كردن، تهمت زدن، دروغ گفتن، علاوه بر پرهيز از خوردن و آشاميدن در زمان روزه داری، انسان را به مرتبهای بالاتر از مرتبه روزه شكم میرساند.
💢بالاتر از اين مرتبه از روزه،
✨"روزه تمامي اعضا و جوارح"✨ از جمله دست و پا و چشم و گوش است. اين مرتبه از روزه كه فقط نصيب خواص میشود انجام هر فعل ناشايست و حرامی را از روزه دار مانع میشود. در حقيقت خواص در اين مرتبه میبايست از هر گناهي چون نگاه حرام، صوت حرام و فعل حرام خود را حفظ كند.
💎 امام علی (عليه السلام) میفرمايند:
🍂«روزه تن عبارت است از خوددارى با اراده و اختيار از خوردن غذاها به انگيزه ترس از كيفر. رغبت به ثواب و روزه نفس عبارت است از نگهداشتن حواس پنجگانه از ديگر گناهان و خالى كردن دل از همه عوامل بدى.»
💎حضرت زهرا (سلام الله عليها) میفرمايند:
🍂اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه كار او مىآيد؟»
💢اما بالاتر از همه اين مراتب روزه،
✨"روزه قلب"✨ است كه اوج نورانيت روزه و جزء بالاترين مراتب تقواست.
🔻و آن مواظبت خود از فكر و انديشه گناه است.
💎 امير مومنان علی عليه السلام میفرمايند: 🍂《روزه دل از انديشه گناهان، برتر از روزه شكم از خوردن و آشاميدن است.》
💎امام صادق علیه السلام در روايتی میفرمايند: 🔻موسى بن عمران به شما امر كرد كه زنا نكنيد و من شما امر میكنم كه فكر زنا را در خاطر نياوريد چه رسد بعمل زنا زيرا آنكه فكر زنا كند مانند كسى است كه در عمارت زيبایی آتش روشن كند دودهاى تيره آتش زيبائيهاى عمارت را خراب میكند اگر چه عمارت آتش نگيرد يعنى فكر گناه خواه ناخواه در قلب مردم تيرگى ايجاد میكند و به صفا و پاكى دل آنها ضربه میزند و لو عملا مرتكب آن گناه نشوند.
🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷
🌷🌷 حضرت یونس 🌷🌷
🕌 کدام پیامبر در شکم ماهی خوابید ؟
👈 حضرت یونس علیه السلام
🕌 لقب حضرت یونس ؟!
👈 ذوالنون
🕌 معنی کلمه یونس ؟!
👈 کبوتر
🕌 پدر حضرت یونس ؟!
👈 متی
🕌 مادر حضرت یونس ؟!
👈 تنجیس
🕌 منطقه تبلیغی حضرت یونس ؟!
👈 سرزمین نینوا ( عراق کنونی )
🕌 محل دفن حضرت یونس ؟!
👈 شهر کوف
🌷 #معما 🌷 #حضرت_یونس 🌷 #پیامبران 🌷
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت اول 🌷🌷
🌟 شهر نینوا در زمان های قدیم ،
🌟 یکی از شهر های بزرگ و غنی ،
🌟 و در مشرق زمین قرار داشت .
🌟 فراوانی نعمت در این شهر ،
🌟 باعث گمراهی مردم شده بود .
🌟 و اَغلَب مردم آن شهر ،
🌟 به سمت کارهای زشت و ناپسند ،
👈 روی آورده بودند .
🌟 همچنین به جای پرستش خدای یکتا ،
👈 بت پرستی می کردند
🌟 و به خدای بزرگ و توانا ،
👈 هیچ اعتقادی نداشتند .
🌟 در این زمان بود که خداوند حضرت یونس را
🌟 برای راهنمایی و ارشاد مردم ،
👈 به سوی آن ها فرستاد .
🌟 حضرت یونس ، مردم را ،
🌟 به راه راست و پرستش خدای یکتا ،
👈 دعوت کرد .
🌟 ولی مردم شهر نینوا ، همچنان ،
👈 به جهل و کفر خود اصرار می کردند .
🌟 حضرت یونس به مدت ۳۳ سال ،
🌟 مردم را به سوی خداپرستی دعوت می کرد .
🌟 امّا در این مدت طولانی ،
🌟 فقط ۲ نفر دعوت او را پذیرفتند .
👈 و خدا پرست شدند .
🌟 که یکی از این دو نفر ،
🌟 دوست قدیمی حضرت یونس ، روبیل بود .
🌟 و دیگری ملیخا نام داشت .
🌟 روبیل ، یکی از دانشمندان آن زمان بود .
🌟 و ملیخا ، عابد و زاهد بود .
🌟 وقتی که حضرت یونس ،
🌟 زحمات خود را بی نتیجه دید ؛
🌟 تصمیم گرفت که مردم را نفرین کند .
🌟 روبیل دوستش به حضرت یونس گفت :
🌷 جناب یونس ! مردم را نفرین نکن
🌷 زیرا خدای بزرگ ،
🌷 هلاکت آن ها را دوست ندارد
🌟 ولی ملیخا اصرار داشت
🌟 که مردم باید نفرین شوند .
🌟 در نتیجه ؛
🌟 پس از مشورت با روبیل و ملیخا ،
🌟 حضرت یونس مصمم شد ؛
🌟 که قومش را نفرین کند .
🌹 #داستان_پیامبران 🌹 #حضرت_یونس 🌹
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت دوم 🌷🌷
🌟 نفرین حضرت یونس ،
🌟 مورد قبول خداوند قرار گرفت .
🌟 همچنین ؛ زمان دقیق نازل شدن بلا را ،
👈 به حضرت یونس اعلام کرد .
🌟 حضرت یونس و روبیل ،
🌟 از شهر خارج شدند .
🌟 اما ملیخا درشهر ماند ؛
🌟 و به نزد اهالی شهر رفت .
🌟 و از مردم درخواست کرد ؛
👈 تا به درگاه الهی توبه کنند .
🌟 مردم ، پس از مشاهده نشانه های عذاب ،
🌟 به حرف ملیخا گوش کردند
🌟 به بیابانی رفته و توبه نمودند .
🌟 خداوند ، توبه آنان را پذیرفت
🌟 و عذابش را نازل نکرد .
🌟 بعد از مدتی ،
🌟 حضرت یونس برای مشاهده عذاب الهی
🌟 وارد شهر شد .
🌟 ولی دید که اتفاق خاصی رخ نداد .
🌟 قضیه را از یکی از اهالی شهر پرسید
🌟 آن مرد که حضرت یونس را نمی شناخت
🌟 ماجرای نفرین حضرت یونس
🌟 و توبه کردن اهالی شهر را ،
🌟 برای او توضیح داد .
🌟 حضرت یونس با شنیدن این خبر ،
🌟 از دست خودش خشمگین شد .
🌟 و بدون اجازه خداوند ، از شهر خارج شد
🌟 و رفت و رفت تا به دریایی رسید .
🌟 سوار یک کشتی پر از بار و مسافر شد
🌟 کشتی در وسط راه بود
🌟 که ناگهان ماهی بزرگی ،
🌟 جلوی کشتی را گرفت .
🌟 دهانش را باز کرد و طلب غذا نمود .
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت سوم 🌷🌷
🌟 حضرت یونس تا ماهی را دید
🌟 از ترسش به عقب کشتی رفت
🌟 و ماهی بزرگ نیز ،
🌟 به دنبال او به عقب کشتی رفت
🌟 سرنشینان کشتی متوجه شدند
🌟 که این ماهی بزرگ قصد حمله ندارد
🌟 فقط یک نفر را به عنوان غذا می خواهد .
🌟 بنابراین همه تصمیم گرفتند
🌟 تا قرعه کشی نمایند .
🌟 و قرعه به نام هر کسی بیفتد
🌟 او را به دریا بیندازند .
🌟 آن ها قرعه کشی کردند .
🌟 و قرعه به نام حضرت یونس افتاد .
🌟 مردم ، تیپ و ظاهر یونس را که دیدند
🌟 فهمیدند که او با دیگران فرق دارد
🌟 او ، آدم پاک و دانشمند و با خدایی هست
🌟 به خاطر همین ؛
🌟 یک بار دیگر قرعه کشی کردند .
🌟 اما باز قرعه به نام حضرت یونس درآمد
🌟 و سه باره قرعه انداختند
🌟 و هر سه بار ، قرعه به اسم یونس در آمد
🌟 در نتیجه تصمیم گرفتند
🌟 که یونس را درون دریا بیندازند .
🌟 ماهی بزرگ نیز به سرعت یونس را بلعید
🌟 و به اعماق دریا برگشت .
🌟 خدا نیز به ماهی بزرگ الهام کرد ؛
🌟 تا به یونس آسیبی نرساند .
🌟 حضرت یونس ،
🌟 چند روزی که در شکم ماهی بود
🌟 خیلی به کارهاش فکر کرد .
🌟 و با خود می گفت
🌟 که چرا من تو شکم ماهی ام
🌟 چه گناهی کردم که باید مجازات شوم
🌟 فکر کرد و فکر کرد
🌟 تا اینکه متوجه اشتباه خود شد .
🌟 حضرت یونس ، نباید بدون اجازه خدا ،
🌟 از شهر تبلیغی خودش خارج می شد .
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت چهارم 🌷🌷
🌟 حضرت یونس ، در شکم ماهی ،
🌟 به عبادت و بندگی خدا مشغول بود .
🌟 و به بزرگی و عظمت خدا اعتراف نمود
.
🌟 و از خدا معذرت خواهی کرد
🌟 استغفار و توبه کرد .
🌟 خداوند نیز توبه حضرت یونس را پذیرفت
🌟 و به ماهی دستور داد
🌟 تا حضرت یونس را به ساحل ببرد
🌟 و او را در آنجا رها کند .
🌟 ماهی نیز همین کارو کرد .
🌟 یونس با حال گرفته و بیمار ،
🌟 از شکم ماهی بیرون آمد
🌟 و به بوته کدویی که در ساحل بود ،
👈 تکیه داد
🌟 از آن بوته کدو ، آب مکید
🌟 تا کمی گرسنگی اش برطرف شود .
🌟 وقتی بدن یونس قدرت پیدا کرد
🌟 و بیماری او رو به بهبودی رفت ؛
🌟 خداوند ، کرمی را فرستاد
🌟 تا ریشه کدو را بخورد .
🌟 با خوردن ریشه ،
🌟 بوته کدو خشک شد .
🌟 یونس با دیدن خشک شدن بوته کدو ،
👈 خیلی ناراحت و غمگین شد .
🌟 خداوند بزرگ به یونس وحی کرد :
🌹 تو از خشک شدن بوته ای کوچک ،
🌹 اینقدر ناراحت و غمگین شدی
🌹 در حالی که برای رشد و پرورش آن ،
🌹 هیچ زحمتی نکشیده بودی .
🌹 ولی از نازل شدن عذاب ،
🌹 بر عده زیادی از مخلوقات من نگران نبودی .
🌟 حضرت یونس ، متوجه اشتباه خود شد
🌟 و از درگاه خدا تقاضای بخشش کرد .
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت پنجم 🌷🌷
🌟 حضرت یونس ، به طرف شهر نینوا رفت .
🌟 به شهر که رسید ،
🌟 خجالت کشید تا وارد شهر شود .
🌟 چوپانی که در آن حوالی بود را صدا زد
🌟 و به او گفت که به شهر برود
🌟 و خبر آمدن یونس را به مردم اعلام کند .
🌟 امّا چوپان ، حرف او را باور نکرد
🌟 چون خبر داشت که حضرت یونس ،
🌟 در دریا غرق شده است .
🌟 ناگهان یکی از گوسفندان ،
🌟 به صورت معجزه ، به زبان آمد
🌟 و گفت که آن مرد ، حضرت یونس است .
🌟 چوپان نیز متقاعد شد
🌟 و سریع به شهر برگشت
🌟 و خبر آمدن یونس را ،
👈 به اهالی شهر نینوا اطلاع داد .
🌟 مردم فکر می کردند
🌟 که آن چوپان دروغ می گوید
🌟 بنابراین تصمیم گرفتند تا او را کتک بزنند
🌟 اما چوپان به آن ها گفت :
🌷 من برای اثبات حرفام شاهدی دارم
🌟 چوپان همان گوسفند را آورد
🌟 و گوسفند دوباره شهادت داد
🌟 که چوپان راست می گوید
🌟 و آن مرد یونس است .
🌟 مردم پس از شنیدن ماجرا ،
🌟 به استقبال حضرت یونس رفتند
🌟 و او را با احترام وارد شهر کردند .
🌟 و از آن روز به بعد ،
🌟 احترام یونس بین مردم بیشتر شد
🌟 مردم هر سوالی که داشتند
🌟 از حضرت یونس می پرسیدند .
🌟 و هر چه یونس می گفت ،
🌟 مردم به حرفش گوش می دادند .
🌟 حضرت یونس ، یکی از پیامبران خداست
🌟 که نام مبارک ایشان ،
🌟 چهار بار در قرآن کریم ذکر شده است
🌟 و یکی از سوره های قرآن نیز ،
🌟 به اسم حضرت یونس است .
🌟 که داستان زندگی او را بیان می کند .
🌷 پایان 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️زلزله تهران و پیش بینی رائفی پورر⭕️⭕️
📝 هشدارهای ماه گذشته استاد #رائفی_پور درباره زلزله تهران
🔺آقایان مسئله انتقال پایتخت را جدی بگیرید ...
🌹 چیستان و معمای مذهبی 🌹
🕌 لقب معروف امام دوم ما 👈 مجتبی
🕌 پدر امام حسن ع 👈 امام علی ع
🕌 مادر امام حسن 👈 حضرت فاطمه س
🕌 روز ولادت امام حسن 👈 ۱۵ رمضان
🕌 سال تولد امام حسن 👈 سال سوم هجرت
🕌 شهر تولد امام حسن 👈 مدینه
🕌 قاتل امام حسن 👈 همسرش جُعده
🕌 محل دفن امام حسن 👈 بقیع
🕌 امام حسن چندبار به حج مشرف شدند ؟
👈 ۲۵ بار ، با پای پیاده