eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
154.7هزار دنبال‌کننده
29.4هزار عکس
18.4هزار ویدیو
286 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
باروضه کاری ندارم فقط یه جمله میتونه کل جیگرمون رو بسوزونه.. فکرشو بکن یه میخ توی پهلوی یه مادر جوون ۱۸ساله که بارداره فرورفته و یه در چوبی که خیلی سنگینه روی یه مادر افتاده 😔😔 حالا چادرِسرش نیمی ازش سوخته،نیم دیگری ازش خونیهـ😭😭 از همه اینا بگذریم جلو بچه های قد و نیم قدش کتک و سیلی خوردهـ حالا این گوشه فکرت یه مرد عاشقی رو بیار وسط... که وقتی فهمید زن باردارش این بلا سرش اومده طوری هول شد که به درو دیوار میخوره تا برسه کنار همسفر زندگیش😭😭😭 ولی نمیدونه از این به بعد میتونه جای فاطمه هرشب به پسرش حسین آب بده؟ یا موی دخترش زینب رو شونه کنه؟ یا... یا.... مظلومیت پسرش حسن رو چیکار کنه؟ یا بدون فاطمه اش با این زندگی چه کنه؟ این آقا در اوج بی کسی از این به بعد با چاه دردودل میکنه..😔💔 🖤 ✍🏻فاطمه قیاسوند 🏴 @Clad_girls
یک مرد نبوده است بگوید: نامرد! این زن که تو میزنی ناموس علیست😭😭 💠 صلی الله علیک یا فاطمه(سلام الله علیها) _________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
حسین_طاهری_مادر_مادر_مادر.mp3
10.2M
⚫️ مادر مادر مادر😭😭 😭 آجرک الله یا صاحب الزمان😔 😭😭😭
💠 حکایت بسیار زیباست👌 اقای سید علی اکبر کوثری ( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدلله علیه السلام) در ظهر عاشورای یک سالی به یکی از مساجد قم برای روضه خوانی تشریف میبرند. بچه های آن محله به رسم کودکانه ی خود بازی میکردند و به جهت تقلید از بزرگترها، باچادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی،در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند. مرحوم سید علی اکبر میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرد هتوجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت با بی میلی و اکراه استکان رو اوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم امدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود: آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود: نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من بادست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... (برگرفته از خاطرات آن مرحوم) ‌‌‌‌🖤 @‌clad_girls
پست از حسرت و دلتنگی زینب سلیمانی در فراق پدرش 🆔 @Clad_girls
Salim Moazenzade - Ya Fateme Man Oghde Del Va Nakardam (320).mp3
8.18M
یا فاطمه؛ من عقده ی دل وا نکردم گشتم… ولی قبرِ تو را پیدا نکردم چشم انتظارم مهدی بیاید؛ تا تربتت را پیدا نماید… 🎤 موذن زاده
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
#مناسبٺے🍃 #فاطمیه🥀 ʝơıŋ➘ 🖤@Clad_girls🖤
خیلیے ها فڪر مےڪنند حضرت زهرا{ص} جان خــود را فدا ڪرد بہ خاطر همسرش علے !✨ اما این جماعت غافلند و نمے دانند ڪہ هدف حضرت زهرا دفاع از چیز با ارزش‌تری بود☺️👌🏻 . آری او جانش را فدای امام زمانش ڪرد.❤️❗️ ولی ما برای برد تیم فوتبالمان صادقانہ تر از فرج دعــا می‌ڪنیم.😞💔 به امید روزی که همہ ما سرباز مخلــص امام زمانمان باشیم.😊😍🌸 🥀 🥀 🏴 @Clad_girls
دختران فاطمه، اهل کوفه نیستند...😔💔 از سلسله وبینارهای 🧕🏻 👌🏻💟 📆 27 الی 29 دی ماه خانم دکتر منصوره معصومی ⚫️برخی عناوین مباحث: ▪︎از ایمان داشته تا ایمان نداشته ▪︎ویژگی‌های دختر مومن فاطمی ▪︎ویژگی‌های دختر مومن انقلابی ▪︎ناگفته‌های زندگی سیاسی_اجتماعی بزرگ بانوی سیاست ▪︎چگونه همانند فاطمه (س) فعال سیاسی_اجتماعی باشیم؟ 🖤ما از تبار فاطمه‌، مدافعان ولایت هستیم ...🖤 ⛔️ ✅ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر با ارسال به: @Nagofteha_Admin
1.21M
سلام به همه خوش منظر هستم یه توضیح کوتاه درباره وبینار جدیدمون...
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🏴 آرام بخوابید مردم شهر! دیگر نه بانگِ شیون و گریه ى فاطمه مى‌آید؛ نه صداى "عَجِّل وَفاتى سَریعا"!...😭😭😭 حالا گوشه ى خانه على سر به دیوار گذاشته و به جاى هق هق گریه، شانه هایش تکان مى‌خورد و حسنین(علیهم السلام)، دست به گیسوانى مى‌زنند که مادر شانه کرده!...😔😔 🔳▫️ مادرى که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پَر کشیده!...😭😭 آرام بخوابید مردم شهر! حالا گوشه ى خانه دخترکى چادر به سَر کرده و پیراهنى را در آغوش مى گیرد!... و فکر مى کند: شـــــاید دوباره... ________________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ 🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
Shab2Fatemieh1-1397[06].mp3
11.8M
🎶 عجل وفاتی، نگو دوباره 😭 🎶 بابا که جز تو، یاور نداره 😭 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 کاری که عجیب به دل نشست ... 🎶 الحمدلله که نوکرتم 🎶 الحمدلله که مادرمی ... 🎙 حاج مهدی رسولی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
وارد کوچه بنی‌هاشم شدم ... شنیده بودم از اینجا ، شب و روز صدای گریه و شیون زنانه می‌آید ... گریه دختری جوان که داغ پدر بر دلش نشسته ... وارد شدم ... منتظر بودم صدای ناله بشنوم ! صدای گریه صدای بغض صدای دلتنگی ... پس چرا سکوت ؟!؟!؟ نزدیک مسجد می‌شوم شنیده ام از خانه بغل مسجد ... سروصداهایی میاید ... اما چرا همه جا ساکت است؟ چرا مردم خوابیده اند ؟! حق همسایگی این چنین است؟ همسایه هایی که صاحب این خانه ، شـــــب ها میان مناجات شبانه اول برای اینان دعا میکرد ... پس حق آن همه دعا چه شد؟! باغات خرما ... دورتادور شهر فرا گرفته مگر اینجا خانه عزادار نیست ؟ پس دیس خرما کجاست ؟ چرا صدای ناله نمیاید ؟ . . . . . . مردی خمیده را با چند کودک خردسال میبینم که از دور بی سروصدا می‌آیند از سمت قبرستان شهر ... . . . 🖤 @clad_girls
كربلايی حسين طاهری_سیاهپوشان فاطمیه97 - 25 دی - زمینه - ای روی تو ماه تمام-1547643127.mp3
33.81M
🎶 ها... منم مث بچه سیدا 🎶 اسم تو رو میزنم صدا... یا زهــرا 🎙 حسین طاهری 🏴 @Clad_girls
به این میخ میگن مسمار گرفتی رفیق😭 به همون دلیله که میگن‌= [کاش پشت درسوخته مسمار نبود] 🏴 @Clad_girls 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 دلتنگی بی امان علی (علیه السلام) برای حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ✍ پ.ن: امشب ... علی تنهاتر از همیشه است ... امشب دست علی به کبودی بازوی زهرا میرسد ... امشب همان شبی‌است ... که علی و حسنین و زینبین ... با سلمان و اسما برای تغسیل و تدفین شبانه زهرا راهی بقیع می‌شوند ... وغربت این خانواده ملموس تر از همیشه است 🆔 @Clad_girls