eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
155.1هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
18.4هزار ویدیو
286 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» #پارت_پنجاه_و_هفتم سؤالم آنقدر بی‌مقدمه و غ
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمـــان جــان شـیعـه،اهـل سـنت» باز شبی طولانی از راه رسیده و باید دوری مجید را تا صبح تحمل می‌کردم که البته این بار سخت‌تر از دفعه قبل بر قلبم می‌گذشت که بیشتر به حضورش عادت کرده و به آهنگ صدایش خو گرفته بودم. نماز مغرب را خواندم و به بهانه خرید چند قلم جنس هم که شده از خانه بیرون زدم تا برای چند قدمی که تا مغازه سرِ خیابان راه بود، از خانه بدون مجید فاصله گرفته باشم. شهر، خلوت و ساکت، زیر نور زرد چراغ‌های حاشیه خیابان، نشسته و خستگی یک روز گرم و پُر هیاهوی نیمه خرداد را دَر می‌کرد. به خانه‌هایی که همگی چراغ‌هایشان روشن بود و بوی غذایشان در کوچه پیچیده، نگاه می‌کردم و می‌توانستم تصور کنم که در هر یک از آنها چه جمع پُر شوری دور یک سفره نشسته‌اند و من باید به تنهایی، بارِ این شب طولانی بهاری را به دوش می‌کشیدم و به یاد شب‌های حضور مجید، دلم را به امید آمدنش خوش می‌کردم. چند قدمی تا سر کوچه مانده بود که صورت عبدالله را در نور چراغ دیدم و پیش از آنکه متوجه حضور من شود، سلام کردم. با دیدن من با تعجب سلام کرد و پرسید: _کجا الهه جان؟ کیف پول دستی‌ام را نشانش دادم و گفتم: _دارم میرم سوپر خرید کنم. خندید و گفت: _آهان! امشب آقاتون خونه نیس، شما به زحمت افتادین! و در مقابل خنده کم رنگم ادامه داد: _خُب منم باهات میام! از لحن مردانه‌اش خنده‌ام گرفت و گفتم: _تا همین سر خیابون میرم! تو برو خونه. به صورتم لبخند زد و اینبار با لحنی برادرانه جواب داد: _خیلی وقته با هم حرف نزدیم! لااقل تا سر خیابون یه کم با هم صحبت می‌کنیم! پیشنهاد پُر محبتش را پسندیدم و با هم به راه افتادیم که نگاهم کرد و گفت: _الهه! از وقتی مجید اومده دیگه اصلاً فرصت نمیشه با هم خلوت کنیم! خندیدم و با شیطنت گفتم: _خُب این مشکل خودته! باید زودتر زن بگیری تا تو هم با خانمت خلوت کنی! از حرفم با صدای بلند خندید و گفت: _تقصیر تو و مامانه که من هنوز تنهام! که با رسیدن به مقابل مغازه، شیطنت خواهر برادری مان نیمه تمام ماند. یک بسته ماکارونی و یک شیشه دارچین تمام خریدی بود که به بهانه‌اش از فضای ساکت و سنگین خانه گریخته بودم. از مغازه که خارج شدیم به جای مسیر منتهی به خانه، عبدالله به آنسوی خیابان اشاره کرد و گفت: _اگه خسته نیستی یه کم قدم بزنیم! نمی‌دانست که حاضرم به هر دلیلی در خیابان پرسه بزنم تا دیرتر به خانه بازگردم که با تکان سر، پیشنهادش را پذیرفتم و راه‌مان را به سمت انتهای خیابان کج کردیم. از مقابل ردیف مغازه‌ها عبور می‌کردیم که پرسید: _الهه! زندگی با مجید چطوره؟ از سؤال بی‌مقدمه‌اش جا خوردم و او دوباره پرسید: _می‌خوام بدونم از زندگی با مجید راضی هستی؟ و شاید لبخندی که بر صورتم نشست، آنقدر شیرین بود و چشمانم آنچنان خندید که جوابش را گرفت و گفت: _از چشمات معلومه که حسابی احساس خوشبختی می‌کنی! و حقیقتاً به قدری احساس خوشبختی می‌کردم که فقط خندیدم و نگاهم را به زمین دوختم. لحظاتی در سکوت گذشت و او باز پرسید: _الهه! هیچوقت نشده که سر مسائل مذهبی با هم جر و بحث کنید یا با هم حرف بزنید؟ و این همان سؤالی بود که تهِ دلم را خالی کرد. این همان تَرک ظریفی بود که از ابتدا بر شیشه پیوندمان نشسته و من می‌خواستم با بحث و استدلال منطقی آن را بپوشانم و مجید که انگار اصلاً وجود چنین شکافی را در صفحه صیقل خورده احساسش حس نمی‌کرد، هر بار با لشگر نامرئی عشق و محبت شکستم می‌داد که سکوتم طولانی شد و عبدالله را به شک انداخت: _پس یه وقتایی بحث می‌کنید! از هوشمندی‌اش لبخندی زدم و با تکان سر حرفش را تأیید کردم که پرسید: _تو شروع می‌کنی یا مجید؟ نگاهش کردم و با دلخوری پرسیدم: _داری بازجویی می‌کنی؟ لبخندی مهربان بر صورتش نشست و گفت: _نه الهه جان! اینو پرسیدم بخاطر اینکه احتمال میدم تو شروع می‌کنی! و در برابر نگاه متعجبم ادامه داد: _تو قبل از اینکه با مجید عقد کنی به من گفتی که دعا می‌کنی تا اونم مثل خودت سُنی بشه! من همون روز فهمیدم که این آرزو فقط در حد دعا نمی‌مونه و بلاخره خودتم یه کاری می‌کنی! نگاهم را به مقابل دوختم و با لحنی جدی گفتم: _من فقط چند بار درمورد عقایدش ازش سؤال کردم، همین! و عبدالله پرسید: _خُب اون چی میگه؟ ادامه دارد... ✍🏻به قلــــم فاطمه ولی نژاد 🆔@clad_girls
• 🌿 • خواهرم... همچون زینب (سلام الله علیها) باش؛ و در سنگر حجابت، به اسلام خدمت کن... «شهید محمدجواد نوبختی» 🌱 🆔 @Clad_girls
هوالرزاق سلام به همراهان همیشه هم‌راه ...🌹 گروه‌های ، در حال آماده سازی و اجرا برای شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها و اربعین حسینی هستن ... در تامین بودجه‌مون به مشکل خوردیم 😢 ان‌شاءالله میخوایم چهارده چراغ ، به نیت چهارده معصوم روشن کنیم 😍💡 وقتشه " بنفسی أنت و اهلی و مالی" رو عملی کنیم 💚
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
هوالرزاق سلام به همراهان همیشه هم‌راه ...🌹 گروه‌های #فرشتگان_سرزمین_من ، در حال آماده سازی و اجرا ب
اولین چراغ رو به نیت آقا رسول‌الله صلوات‌الله‌علیه‌وآله .... هرکس میتونه بسم الله ...
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱
به نام گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی شماره کارت با لمس کپی میشه . فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید : 🆔 @Farhangy_admin
30.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎬 گزارش تصویری از فعالیت پویش در ایام ماه محرم، ایستگاه های متروی چهار شهر ⚠️ این تنها بخش کوچکی از لحظات زیبایی است که این روزها برای ما رقم خورده و اصلا قابل توصیف و به تصویر درآمدن نیست 🥺❤ 📌 با تشکر از مسئولین محترم مترو در هر چهار شهر که باهامون همکاری داشتن خداروشاکریم که تونستیم پاسخ اعتمادشون رو با تحویل دادن یه کار فرهنگی تمییز بدیم ✍ اگر تک تک اسم بزرگواران ذکر نمیشه، جسارت نشه خدمتشون! تمام افراد رو شناخت نداریم لذا "تشکر از مسئولین محترم" عنوان میشه 🌸 🌱 اشتراک حس خوب ریحانگی 🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴🎬 گزارش تصویری از فعالیت پویش #فرشتگان_سرزمین_من در ایام ماه محرم، ایستگاه های متروی چهار شهر #تهر
🔴 پنج تا از شهرهای کشور مترو دارن، تهران_مشهد_اصفهان_شیراز_تبریز با توکل به حضرت زینب(سلام الله علیها) تونستیم به مناسبت ماه محرم، پنج استان رو هماهنگ کنیم که اجرای هماهنگ توی ایستگاه های مترو داشته باشند. 🌸 🌱 اشتراک حس خوب ریحانگی 🔴 شما هم میتونید توی شهر خودتون عضو گروه های ما بشید یا اگر گروه ندارید اقدام به تشکیل گروه کنید. 💌 کلی برنامه های خفن و خبرای خوب براتون داریم ⛔️✋🏻 از جانمونی♥ شهرهای نیاز به تشکیل گروه دارند 🤨 🔴 خانم بالای 18 سال، دغدغه مند مسائل به خصوص بحث برای تشکیل گروه با این آی دی هماهنگ بشید👇 🆔 @Rahbar1361 ⛔️ گروه تشکیل شد ⛔️ ❌❌ 😍😍😍😍😍😍 ✅ معرفی فعالیت های کانال 👇 https://eitaa.com/clad_girls/82251 🔴 ثبت نام و اضافه شدن به شهرها 👇👇 https://eitaa.com/clad_girls/71721 🔴 لیست شهرهایی که به کمپین ما پیوستند👇 https://eitaa.com/clad_girls/72005 🔴 جهت کمک های مادی👇 💳 ۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱ گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
اولین چراغ رو به نیت آقا رسول‌الله صلوات‌الله‌علیه‌وآله .... هرکس میتونه بسم الله ... ۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸
به همییییین سرعت اولین چراغ روشن شد😍💡 دومین چراغ رو به نیت آقا امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه‌ روشن میکنیم .... هرکس میتونه بسم الله ...
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱
به نام گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی شماره کارت با لمس کپی میشه . فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید : 🆔 @Farhangy_admin
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
الحمدلله چراغ دوم هم روشن شد😍💡
چراغ بعدی رو به نیت حضرت مادر ، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها روشن می‌کنیم 😌💡 هرکس میتونه بسم الله ...
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱
به نام گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی شماره کارت با لمس کپی میشه . فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید : 🆔 @Farhangy_admin
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
چراغ بعدی رو به نیت حضرت مادر ، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها روشن می‌کنیم 😌💡 #السابقون_السابقون
الحمدلله چراغ سوم هم روشن شد😍💡 چراغ چهارم به نیت غریب مدینه ، آقا امام حسن مجتبی علیه السلام💚 دومین چراغ رو به نیت آقا امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه‌ روشن میکنیم .... کریم های امام حسنی💚بسم الله ...
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱
به نام گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی شماره کارت با لمس کپی میشه . فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید : 🆔 @Farhangy_admin
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
انقدر سرییییع ؟! 😍 فدای لطف و ڪرمِـ کریم‌اهل‌بیت علیه‌السلام😍💚 #امام_حسنی_ام
چراغ پنجم به نیت آقا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام 💡 دومین چراغ رو به نیت آقا امیرالمومنین صلوات‌الله‌علیه‌ روشن میکنیم .... هرکه دارد هوس کرب‌وبلا بسم الله ...
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۱۸۳۷۴۱
به نام گروه جهادی شهید مصطفی قاسمی شماره کارت با لمس کپی میشه . فیش واریزی رو به آیدی زیر بفرستید : 🆔 @Farhangy_admin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"اَلسَّلامُ‌عَـلَیـکَ‌یارَئـیـسَ‌البَّکـائیـن" آنچه ما در روضه می شنویم... او به چشم خود دیده💔 علیه السلام 🆔@Clad_Girls
از حلقه‌های سلسه خون می‌چکد‌ چو‌ اشک زنجیرهم به پیکر من گریه می‌کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام دیدم سه ساله خواهر‌من گریه می‌کند زن‌های شام هلهله و خنده می‌کنند جایی که جدّ اطهر من گریه می‌کند 😭💔 (ع) 🆔️ @clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
چراغ پنجم به نیت آقا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام 💡 #السابقون_السابقون دومین چراغ رو به نیت آقا
ان‌شاءالله خداوند از همه این عزیزان به احسن وجه قبول بفرماید💚 زیارت اربعین قسمت همه عزیزان و همه کسانی که دلشون میخواست مشارکت کنن🌹