eitaa logo
🎶🎙کـافـــــہ دکــلــمـه🎙🎶
18.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
29.2هزار ویدیو
53 فایل
تنها صداست که می ماند...... تبلیغات: @tarefeh_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی شبي مردي در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم ميزند، و در پهنه‌ی آسمان صحنه هائي از زندگيش آشكار مي‌شود. در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روي ماسه‌ها هستند. يكي متعلق به او وديگري از آن معبودش. زماني يك صحنه از زندگي گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روي ماسه نگاه كرد. متوجه شد در بعضي مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعي رخ ميدهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد. او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گقته بودي كه مصمّمي مرا حمايت كني و با من در طول راه زندگي قدم برميداري اما من متوجه شدم در مواقعي كه در زندگيم آشفته‌ام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نميفهمم چرا من وقتي به تو نيازدارم تو مرا ترك ميكني؟ معبودش پاسخ داد: "عزيزم،  آفریده‌ی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعي كه رنجي را تحمل ميكني، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را مي‌بيني، آن همان وقتيست كه من تو را روي شانه هايم حمل ميكنم." ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 💫💫 @sarguzasht📚 ‎‎‌‌‎ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی روزى زنبوری و ماری با هم بحث می‌کردند. مار ميگفت: آدمها از ترس ظاهر ترسناک من میمیرند، نه بخاطر نيشم! مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و به زنبور گفت: من چوپان را نيش مى‌زنم اما تو بالاى سرش سر و صدا کن! مار چوپان را نيش زد و زنبور بالای سرش پرواز کرد.چوپان گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد و خوب شد. مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند: اين بار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد! چوپان از خواب پريد و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت! از مرهم استفاده نکرد و چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد! این داستان زندگی ماست؛ خيلى از مشكلات هم همينگونه هستند و آدم‌ها فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند، همه چیز بر میگردد به برداشت ما از زندگى. مواظب تلقین های زندگیمان باشیم. ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 💫💫 i📚 ‎‎‌‌ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی شبي مردي در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم ميزند، و در پهنه‌ی آسمان صحنه هائي از زندگيش آشكار مي‌شود. در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روي ماسه‌ها هستند. يكي متعلق به او وديگري از آن معبودش. زماني يك صحنه از زندگي گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روي ماسه نگاه كرد. متوجه شد در بعضي مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعي رخ ميدهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد. او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گقته بودي كه مصمّمي مرا حمايت كني و با من در طول راه زندگي قدم برميداري اما من متوجه شدم در مواقعي كه در زندگيم آشفته‌ام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نميفهمم چرا من وقتي به تو نيازدارم تو مرا ترك ميكني؟ معبودش پاسخ داد: "عزيزم،  آفریده‌ی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعي كه رنجي را تحمل ميكني، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را مي‌بيني، آن همان وقتيست كه من تو را روي شانه هايم حمل ميكنم." ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 💫💫 📒@sarguzasht📒 ‎‎‌‌‎ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خـــداونــدا فردایمان را همانطور کـه میخـواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایمان داریم شبتون بـه زیبـایی گلهای بـهاری     
پلنگ‌ وار اگر در پی شکار توام ... قسم به روی تو ای ماه ! بی قرار توام ... 🌹 🌙 🩸 ‍ꦿᬉ‌‌‌‌‌⚘꙰𝄠-⃝🩸‌‍‌‍‌‌ 𝑱𝒐𝒊𝒏 ☞︎︎︎ ✨⍟ ⍟✨ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
خواستم دست به مویش ببرم خواب شود، عطر گیسوش چنان بود که بی هوشم کرد 🌹 🌙 🩸 ‍ꦿᬉ‌‌‌‌‌⚘꙰𝄠-⃝🩸‌‍‌‍‌‌ 𝑱𝒐𝒊𝒏 ☞︎︎︎ ✨⍟ ⍟✨ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙