eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🐑🐄🐄 ✅آیا میدانید که شیر 🥛دوای دردها و خوراک پیامبران است؟ ✍پیامبر (ص) می‌فرمایند: یعنی «گوشت گاو 🐄بیماری و روغن زرد آن شفا شیر 🥛آن دوا است و چیزی مانند روغن زرد به درون وارد نشده است.» 📗دعائم الإسلام، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۱۱۲. 💎 امام محمد باقر (ع): شیر یک گوسفند 🐑سیاه بهتر است از شیر ۱۰ گوسفند سرخ و شیر یک گاو سرخ بهتر است از شیر ۱۰ گاو سیاه و شیر خوراک پیامبران است که گوشت را می رویاند، استخوان را سخت می کند و فرزند تولید می کند در صورتی که با عسل نوشیده شود، چون گاو از همه درختی می خورد و خاصیت همه در آن هست. 📗بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۵۹، ص۲۸۲. 💎 امام محمد باقر (ع): شیر گاو (زرد) دوا، روغنش شفا و گوشت آن درد است و هر که یک لقمه چربی (شحم گوشت گاو) بخورد درد از بدنش بیرون رود و خوردن این گوشت گاو زرد با چغندر پیسی را از بین می برد. 💎 امام موسی کاظم (ع): شیر شتر شفای همه دردهاست. 📚منبع: حلیه المتقین ص ۵۱، ۴۹، ۴۷ http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸 نحوه‌ گرفتن واهمیت گرفتن ناخن در روز 🌸 ✍🏼در هر چیزی قانون و نظم وجود دارد....👇🏼 در ناخن گرفتن ، باید از انگشت کوچک دست شروع بشود و به انگشت کوچک دست ختم شود..... 📒 / کافی ، شیخ کلینی ، ج ۶ ، ص ۴۹۲/ ✍🏼 نکته مهم اهمیت گرفتن ناخن در روز 📌 دلشوره ، اضطراب ، استرس، غم همه و همه در 🔹گرفتن ناخن در روز جمعه🔹 است ─━━━⊱🌹🌺⊰━━━─ 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
تا حالا به دخترا دقت کردید ؟ ناخن مصنوعی ، مو مصنوعی ، مژه مصنوعی ، دماغ عملی بعد دنبال یه مرد واقعی میگردن😁 ‌ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 🆑 http://eitaa.com/cognizable_wan
آدم 800 تا بشقاب بشوره اما گیر یه دونه قابلمه سوخته نیفته اینو از گروه زن ذلیلا دزدیدم دارن باهم درد ودل میکنن😐😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 🆑 http://eitaa.com/cognizable_wan
سوار تاکسی شدم بعد من دو نفر دیگه سوار شدن عقب کنارم نشستن، نگا کردم دیدم رفیق بابامه... گفتم سلام آقای فلانیو اینا. با هم احوالپرسی کردیم، داشت پیاده می شد پول رو داد به راننده و گفت آقا دو نفر حساب کن... منم گفتم بابا این چه کاریه؟ خواهش می کنم... شرمندم کردین و این حرفا... که دیدم با یه لبخند ملیح به راننده گفت: آقا سه نفر حساب کن! تازه فهمیدم اون دومی پسرش بوده. فکر که میکنم بهش قلبم تیر می‌کشه😐😂😂😂😂😂 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ 🆑 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 «چرا حق تلخ است؟» همه شنیده اند که «حق تلخ است»، الحقُّ مُرٌّ. اما کمتر کسی به این نکته توجه می کند که چرا حق تلخ است و حق، که همان الله است «ذلک بِأنَّ اللهَ هو الحق» (حج: 62) و سرچشمۀ همۀ شهدها و شیرینی هاست، چگونه می تواند در کام ما تلخ شود. باید گفت این نشان بیماری ماست و نشان نیاز ما به طبیبی است که ما را به سلامت باز گرداند تا حق را شیرین احساس کنیم و ناحق در کاممان تلخ باشد. در حقیقت این نفس ماست که به سبب غلبۀ هویٰ و حرص و آز و طمع و خودبینی و غرور و امثال آن، حق را تلخ احساس می کند، چنانکه اگر این حقیقت را با وی بگویند که تو شایستۀ چنان مقام نیستی با اینکه خود نیز از آن آگاه است سخت آشفته می شود و چنان روی درهم می کشد که گویی زهر نوشیده است.چنین بیماری های روح فرسایی است که پیروی قرآن می تواند آن را شفا بخشد. مولانا در مثنوی حکایت پادشاهی را نقل می کند که با دلقک خویش شطرنج می باخت و هربار که دلقک برنده می شد مهره های شطرنج شاهی را که از طلا و نقره بود بر سر و روی آن دلقک پرتاب می کرد. زیرا تاب تحمل حقیقت را نداشت. یک روز دلقک لحاف ضخیمی را بر سر کشیده بر سرِ بازی آمد. شاه گفت «این چیست؟» دلقک گفت: کی توان گفت حق، جز زیر لحاف با تو ای خشم آورِ آتش سجاف؟ http://eitaa.com/cognizable_wan
✅ هدیه علامه طباطبایی به آیت الله 🔸پس از آمدن مرحوم آیت اللّه کشمیرى به ایران، مرحوم علامه طباطبایى به دیدن ایشان رفت و این نکته را به عنوان هدیه به ایشان بیان کرد: هر گاه به مشکلى برخوردید، به پشت بام رفته، دو رکعت نماز خوانده و به امام زمان علیه السلام هدیه نمایید. 🔸پس از نماز، رو به قبله، تلاش کنید خود را از افکار و پراکندگى و تشتت خالى کنید. در آن هنگام هر چه به ذهنتان رسید، اشاره و الهام و تلقینى است از حضرت ولى عصرعلیه السلام براى رفع مشکل. ✅میناگردل، ص ۱۲۱ و ۱۲۲ _______
✨﷽✨ 🌸‍ برخورد مناسب و شایسته با همسر🌸‍ ✍قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و عاشِروهنَّ بالمعروف»؛«شما مردان با همسرانتان به طور شایسته معاشرت کنید.» رسول اکرم (ص) فرمودند: برادرم جبرئیل در باره حقوق زنان به من خبر داد آنقدر در باره زنان سفارش کرد که من گمان کردم که جایز نیست برای مرد که به همسرش حتّی اُفّ و سخنی لطیف‌تر از گل بگوید، بعد گفت:‌ «ای محمّد، در مورد زنان از خداوند بزرگ بترسید، زنان آن‌ها امانت‌های الهی هستند که شما آنان را به همسری گرفته‌اید و به سبب سخن و کتاب خداوند و سنّت و شریعت پیامبر،به شما حلال شده‌اند، حقوق واجبی بر عهده شما دارند، بنابراین با آن‌ها با مهربانی رفتار کنید و دل‌هایشان را خوشحال کنید تا آن‌ها هم با شما خوب زندگی کنند، در زندگی به آن‌ها سخن زور نگویید و اذیّت و غضبناکشان نکنید.» 📚 بحار الانوار ج ۱۰۳ ص ۳۵۱ ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
اين 12 جمله را حتماً بخوانيد: 💕 💕۱. یادت باشه تا خودت نخواي هيچ کس نميتونه زندگيتو خراب کنه❕ 💕۲. یادت باشه که آرامش رو بايد تو وجود خودت پيدا کني❕ 💕۳. یادت باشه خدا هميشه مواظبته❕ 💕۴.يادت باشه هميشه ته قلبت يه جايي براي بخشيدن آدما بگذاري .... 💕۵.منتظر هيچ دستي در هيچ جاي اين دنيا نباش ...اشکهايت را با دستهاي خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند❕ 💕۶. زبان استخواني ندارد اما آنقدر قوي هست که بتواند قلبي را بشکند مراقب حرفهايمان باشيم. 💕۷. گاهي در حذف شدن کسي از زندگيتان حکمتي نهفته است .اينقدر اصرار به برگشتنش نکنيد 💕 ۸_ آدما مثل عکس هستن،زيادي که بزرگشون کني کيفيتشون مياد پايين 💕 ۹_ زندگي کوتاه نيست ، مشکل اينجاست که ما زندگي را ديرشروع ميکنيم 💕 ۱۰_ دردهايت را دورت نچين که ديوارشوند ، زيرپايت بچين که پله شوند… 💕 ۱۱_ هيچوقت نگران فردايت نباش ، خداي ديروز و امروزت ، فرداهم هست… اگر باشي ... 💕 ۱۲_ ما اولين دفعه است که تجربه بندگي داريم ولى اوقرنهاست که خداست. 👇🔻👇👇🔻🔻 http://eitaa.com/cognizable_wan
✅خانمها بدانند ✍حتے اگه اشتباهے از شوهرت سرزده ازش حمایت کن.. هیچ مردی دوستـ نداره که همسرش با صراحت باهاش مخالفتـ کنه مردها بیش ازهرچیزے که تصور کنید به همایت و هم صدایی همسرشون نیاز دارند... ‌💠 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨ 💢مقایسه کردن ممنوع" ✍یه نقص خیلی بزرگ و بد، که متاسفانه اکثر خانم‌ها دارند، مقایسه کردنه..برای یه مرد هیچی سخت‌تر از این نیست که با کسی مقایسه‌ش کنی... این جملات مقایسه‌ای ممنوع....! همه شوهر دارن؛ ما هم شوهر داریم...! شوهر خواهرم؛ خواهرم اینا را دائم می‌بره مسافرت، ولی من دق کردم تو این خونه.... 💥آقای فلانی همسایه کناریمون، هر وقت میره خونه دوتا پلاستیک پر دستشه، کلی چیز خریده واسه خونشون؛ ولی تو همیشه دست خالی میای... http://eitaa.com/cognizable_wan
✅نا امیدان ازدست ندهید این داستان و بانوی سعودی در یکی از خاطرات خود میگوید: با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی می‎کردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم. مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار می‎کرد و یک هفته استراحت. در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است. برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که می‎توانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر می‎زدم و جویای احوال او می‎شدم. به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام می‎ورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد. دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار می‎ورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم. دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سوره‎ی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من می‎گفت: «چطور می‎خوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را می‎پذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم می‎نگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم: «یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بنده‎ای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شده‎ایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایه‎ی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کوره‎ی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشته‎اند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.» قبل از اینکه سپیده‎ی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا می‎زد و می‎گفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار می‎کنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم. او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمی‎دانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟ گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفت‎زده شدند و همه می‎گفتند: سبحان الله. این کار خداوند است که مرده را زنده می‎گرداند. پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در باره‎ی آن رویداد تنها این را به یاد می‎آورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمی‎دانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه. بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانواده‎ی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت. ✅ پس هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان هست 💚 http://eitaa.com/cognizable_wan
هر وقت، خواستی «پارچه‌ای» بخری؛ آنرا در دست «مچاله كن» و بعد رهايش كن، اگر «چروك» برنداشت، «جنس خوبی» دارد. «آدم‌ها»، نیز «همينطورند!!!»، «آدم‌هايی» كه بر اثر «فشارها»، و «مشكلات»، «اخلاق، و رفتارشان» عوض می‌شود، و «چروك» بر میدارند،!! اينها «جنس خوبی» ندارند، و برای «رفاقت»، «معاشرت»، «مشارکت»، «ازدواج» و «اعطای مسئولیت به ایشان»، به هیچوجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود! ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✍ ✍ 💚 http://eitaa.com/cognizable_wan
❣رسول اکرم صلی الله علیه و آله: خدمت تو به همسرت صدقه است. ✨توضیح: برخلاف تصور ما صدقه فقط دادن مال به فقرا نیست بلکه در احادیث کارهای نیکی مثل کاشت درخت، خدمت به همسر و... نیز از مصادیق صدقه برشمرده شده است. 🌺 http://eitaa.com/cognizable_wan 🌼
🛑 لطفا با همسر خود مثل یک شی رفتار نکنید. او همسر شما، بهترین دوستتان و ملکه زندگیتان است. 🛑 همیشه به او احترام بگذارید و با او روابط عاطفی برقرار کنید. 💓 http://eitaa.com/cognizable_wan 💓
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
🔸پنجشنبه ها برای ما روز یادآوری درگذشتگان و خاطرات آنهاست؛ ولی برای آنها روز چشم انتظاری ست، منتظر هدیه هستند... هدیه به روح پدران و مادران آسمانی و همه عزیزان سفرکرده بخوانیم فاتحه و صلوات و در صورت امکان خیرات🌸🙏 👇👇👇👇 🍎 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴حواستون هست که حاج قاسم داره یکی یکی یارانش رو گلچین میکنه.... مسئوولیت مهمی در قرارگاه حلب داشت دو روز پیش به یکی از دوستانش گفته بود خواب دیدم حاج قاسم خودش با ماشین آمده دنبالم و میگه ابوالفضل آماده شو باهم بریم. همسر و دو فرزند خردسالش هم که همراه وی در شهر حلب زندگی می کردند بعد از اینکه خبر شهادتش را می دهند می گوید اصلا از شنیدن خبر شهادتش تعجب نکردم چون در حال جمع کردن وسایل بودم! خودش دو روز پیش خواب دیده بود که حاج قاسم آمده دنبالش و ... فردا پیکرش به وطن برمی گردد و پنج شنبه تشییع می شود تا در شب قدر به خاک سپرده شود. خوشا به سعادتش چقدر برای همسر و فرزندانش سخت است که همراه با پیکرش باید به کشور بازگردند روحش شاد 🌹🌹🌹
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌می‌نوشت... مرغـابى‌امـام‌زمـان 🌷 شـهیـد "یوسـف قربـانی" در خردسالی پدر و مـادرش که از قـشر مسـتضعف جامعه بـودند را از دسـت مى دهد و در اوایل نوجـوانی تـنها برادرش را... 🌷 در دوران دفـاع مـقدس عضو اطلاعات عملیات گردان ولیعـصر زنجان و غـواص بود و نقـش موثری در عملیات های والفجر ٨ و ڪربلای ٥ ایفا ڪرد، و سرانجام در ١٩ دی ماه ١٣٦٥ در شلمـچه به شهادت رسـید. 🌷 چند دقیـقه قبل از عمـلیات، یڪی از خبرنگارها از او پرسـید: آقا یوسف! غـواص یعنی چی؟ و یوسـف گفته بود: غواص یعنی مرغـابی امام زمان (عجل الله). 🌷 همرزم یوسـف می گوید: هر روز می دیدم یوسف گوشـه ای نشسته و نامه می نویسد. با خودم می گفـتم یوسف که ڪسی را ندارد! برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز! یڪ روز گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی ڪنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان ڪنار ساحل اروند برد. 🌷 نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و داخل آب ریخـت. چشمانش پر از اشڪ شد و آرام گفت: من برای آب نامه می نویـسم، ڪسی را ندارم که... یـادش‌گرامـے‌راهـش‌پـر‌رهرو
📚 ... میگن شیطان با بنده ای همسفر شد موقع نماز صبح بنده نماز نخوند موقع ظهر و عصر هم نماز نخوند موقع مغرب و عشا رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد. موقع خواب شیطان به بنده گفت من با تو زیر یک سقف نمیخوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخواندی میترسم غضبی از آسمان بر این سقف نازل بشه که من هم با تو شامل بشم. بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا،چطور غضب بر من نازل بشه؟ شیطان در جواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدا نکردم از بهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم در صورتیکه تو از صبح تا حالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که از من بدتری!!! 👈 قال رسول الله صلى الله علیه وآله : من ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه ؛ کسى که عملا نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است . 💠 http://eitaa.com/cognizable_wan 💚 🖕🖕🖕
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 مادرم اول مخالفت میکرد اما میدونستم تنها راه چاره همینه! به جای مادرم یه چند وقتی رو رفتم خونه ی اعیونی های بالا شهر کار کردم... اما.... بعد چند وقت بهم گفتن کارگر جوون نمیخوان... پوزخندی زد: ترس برشون داشته بود شوهر و بچه هاشون یه وقت از راه به در نشن! دیگه واقعا بریده بودم. پس اندازمون داشت ته میکشید... آخراش بود ومن درمونده بودم که باید چیکار کنم؟ حال مادرم هم داشت بدتر میشد و من نمیدونستم باید چیکار کنم. یه روز بعد از کلی گشتن و پیدا نکردن خسته روی نیمکت پارک نشستم! نمیدونستم باید چیکار کنم! اونقدری توی فکر بودم که متوجه نشدم دختری کنارم نشسته و مدام داره صدام میکنه...گیج نگاهش کردم که با خنده گفت:کجایی تو؟ همونطور گیج بهش گفتم: متوجه نشدم!کاری داشتی؟ نگاهی به سر و پام انداخت و پوزخندی زد و بعد گفت:بهت نمیاد عملی باشی... دردت چیه؟ هیچی نگفتم. نزدیکتر شد و گفت:هرکسی یه دردی داره دیگه! بگو شاید تونستیم حلش کنیم! نگاهش کردم! یه چهره تقریبا زیبا و با یه عالمه آرایش روش... نمیدونم چرا تو اون لحظه اون کارو کردم! ولی حس کردم نیازه تا با یکی دردامو در میون بزارم. خسته بودم و فکر میکردم اگه زن کناردستیم نتونه کمکی هم بکنه... لااقل یه ذره سبک شدم... وقتی سیر تا پیاز قصه ی زندگیمو بهش گفتم با همون لبخند منحوسش نگاهم کرد و گفت میشه کاری برام انجام بده! باورم نمیشد! فکر میکردم فرشته ی نجاتمو پیدا کردم... با ذوق گفتم چیکار؟ نگاهم کرد و گفت:همراهم بیا! ازجاش بلند شد. مردد نگاهش کردم.برگشت و گفت:بیا دیگه... مگه نمیخوای این زندگی کوفتی و وضعیت نکبت بار رو تموم کنی؟ تردید و گذاشتم کنار و همراهش رفتم.... قطرهای اشک از چشمهایش فرو ریخت... نفس کشیدن برایش سخت شده بود اما ادامه داد: نمیخوام بگم اون خراب شده کجا بود! اما بعد از رفتن من به اونجا... من شدم یه.... یه کسی که تو عرف معمول جامعه بهش میگن ...فاحشه. مهران شوکه فقط مات شیوا را نگاه میکرد. آب از سر شیوا گذشته بود مصمم تر ازقبل ادامه داد: اول وقتی شنیدم این کاری که میگه چیه یکی زدم زیر گوششو ازاون خراب شده اومدم بیرون...اما... وقتی بعد از چند روز باز به دربسته خوردم و راه چاره ای برام نموند... دوباره برگشتم همونجا! فرشته با دیدنم کلی طعنه و بد و بیراه نثارم کرد اما در آخر منو هم قاطی کثافت های دور و برش کرد... دیگر رسما هق هق میکرد... _شما نمیفهمید من چی میگم! ولی من تو همون شب اولِ.... تموم شدم! خدای من شاهدِ که حتی یک بار هم از اون هرزگی و لحظات نکبت بار لذت نبردم.... لذت نداره... به همون خدا قسم حس آشغال بودن لذت نداره! حس اینکه تنت مثل یه وسیله چند ساعتی اجاره شده اونم به قیمت شبی ۵۰هزار تومن لذت نداره! تا وقتی که اون پنجاه هزار تومن تموم نشه دیگه این کارو نمیکردم! مال حروم خوردن سخت تر از اون چیزی بود که فکر میکردم! خیلی سخت... ولی من مجبور بودم! همشونو یادمه.... هر سیزده نفری که منو کشتن و زنده کردنو خوب یادمه! آشغالهایی که زندگیشون، پولشون بود و هرزگی نشخوار میکردند! یکی کارخونه دار! یکی بابا پولدار... یکی... پولدار بودند اما عجیب فقیر زندگی میکردند زیر خط فقر شرافت و مردانگی ! درست نیمه ی اول زمستون پارسال بود... یه شب سرد و بی ستاره! شایدم ستاره داشت... یادم نمیاد! خیلی وقت بود که به آسمون نگاه نمیکردم! میترسیدم چشام اتفاقی تو چشم خدا بیوفته و... ولی سردیشو خیلی خوب حس میکنم! سردی ای به مراتب مطبوع‌تر و دلپذیر تر از آغوش داغ از هوسِ بی شرفهای دور و برم! http://eitaa.com/cognizable_wan