✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت پنجـم
برای عصرونه همون دختر خدمتکار اومد صدام زد.بهش گفتم الان میام اما باز رو تخت دراز کشیدم.نمیدونم چرا انقدر کسل و بی حال بودم.خمیازه پشت خمیازه.
بالاخره از جا بلند شدم و روبرو آینه ایستادم.قیافه ام هیچی از مدلای اروپایی کم نداشت.چندبار بهم پیشنهاد شده بود که مدلینگ بشم اما من قبول نکردم.شهرت دردسر داره.
بااین حالت خستگی و خواب آلودم جذاب ترم شده بودم(اعتماد به سقفم خودتونین)
موهای خرمایی خوش حالتی داشتم که به راحتی شکل میگرفت و نرم بود.خندم گرفت چقدر پریشون و داغون بود موهام.چشمای عسلی و درشت با لبای متوسط و خوش فرم.از کسایی که ریش و سیبیلاشون رو میزدن متنفر بودم.من خودم همیشه یک ته ریش جذاب داشتم رو صورتم که به قول جسیکا(دوست دختر سابقم)جذاب ترم می کرد.هیکلی چهارشونه و قد بلند.خلاصه رو بدنم کلی کار کرده بودم تا اینی شده که الان هست.
تی شرتمو مرتب کردم و تو موهام دستی کشیدم تا حالت گرفت.از اتاقم زدم بیرون و به جمع صمیمی خانواده پیوستم که تو حیاط مشغول خوردن عصرونه مفصلی بودن.
نشستم کنار مادر بزرگ که دستی به پشتم کشید وگفت:خوب استراحت کردی پسرم؟
_بله مرسی.
از نگاه تیز خان سالار در امان نموندم.برو بابا اینجا که زندان نیست،منم زندانی نیستم.هرطور بخوام حرف میزنم و رفتار میکنم به کسی مربوط نیست.
مادربزرگ برام چای ریخت و گذاشت جلوم.اما من به قهوه عادت داشتم.لب به فنجونم نزدم و خداروشکر کسی متوجه نشد.
سالار نزدیکم شد وگفت:حالا که اومدی کشور مادریت،برنامه ات چیه؟بیکار که نمیمونی؟
_نه اصلا.قصد دارم یک کاری که درشان من باشه برای خودم دست و پا کنم.
مادر بزرگ شنید وگفت:ای جانم ماشالله چه فارسی خوب حرف میزنه.
مامان بالاخره زبون باز کرد:آره ازمن یاد گرفته.
پوزخندی زدم و آروم گفتم:تنهاچیز خوبی که ازت یاد گرفتم همینه.
فکر کنم همه شنیدن چون لحظاتی سکوت برقرار شد.به جوی که درست کرده بودم اعتنایی نکردم و مشغول خوردن کیک شکلاتی روبروم شدم.
مدتها بود که هیچی برام مهم نبود.
سالار دوباره نطقش بازشد
_چرا پیش پدرت نموندی؟
جواب رک و صریحی بهش دادم:حس کردم رو پای خودم وایستم بهتره.
مادر بزرگ باز شروع کرد به تمجید وتعریف:وای ببین چه پسرم آقا شده.باورم نمیشه کارن کوچولو ما اینهمه بزرگ شده باشه که بخواد مستقل شه.ان شاالله همینجاهم یک زن خوب میگیری و سر و سامون میگیری.
پقی زدم زیر خنده.وای اینا چه بانمکن.زن؟؟؟اونم من؟
_چرا میخندی پسرم؟
_گفتین زن خندم گرفت.من حاضر نیستم خوشی و جوونیمو بریزم به پای زن و زندگیم.الان خیلیم راحتم.
یکی زد به بازوم وگفت:عه ساکت باش مطمئنم اگه کیسایی که برات درنظر گرفتم و ببینی کیف میکنی به قدری که اینا خانوم و خانواده دارن.
_اما من...
ایندفعه زد روی پام و گفت:دیگه چیزی نشنوما.
اگه خان سالار چنین رفتاری باهام داشت مطمئنا عصبی میشدم اما مادر بزرگ یک مهر و محبت خاصی داشت که نمیتونستی از حرفاش سرپیچی کنی.
لبخند کوچکی زدم و چیزی نگفتم.
مامان:بلکه شما سر عقل بیارینش مامان جان.
به من میگه کم عقل؟هه آخه بنده خدا اگه شما عقل داشتی که با اون شوهر پول پرستت ازدواج نمیکردی.میدونستم مامان بهترین موردای خاستگاری رو داشته اما همشونو بخاطر پدرم رد کرده.
از جمع جداشدم و رفتم تو حیاط قدم بزنم.فضای سبز همیشه باعث آرامشم بود.اونم وقتی عطر گل بپیچه تو هوا و تو هم همه وجودت رو پر از عطر این گل ها بکنی.خیلی آروم شده بودم اما چه کسی میدونست که این آرامش قبل از طوفان بود.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
#زوجین
❣پیامبر اکرم علیه وآله و سلم می فرماید:
❤️«این که مرد به زن بگوید #دوستت_دارم، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود».
📕 کلینی، کافی، ج ۵، ص ۵۶۹
http://eitaa.com/cognizable_wan
⛔️
#زوجین
#بدانیم
❌ قهر طولانی با همسر به جای اینکه مشکل زوجین را حل کند، مشکلات آنها را بیشتر می کند.
❌ قهر طولانی مدت شما را به طلاق عاطفی نزدیک تر می کند و همسر شما را سرد و سردرگم میکند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
#هر_دو_بخوانیم
#سیاست_همسرداری
تاثیر کلمات رو دست کم نگیر
هر کلمه ای یک بار روانی و #عاطفی دارد که در روح و فکر شنونده تاثیر میگذارد
و این #تاثیر به مرور زمان پایدار و ثابت میشود. در طول روز شاید بارها و بارها همسرتان را صدا بزنید، نحوه صدا کردن همسر میتواند وسیلهای برای ابراز #عشق و محبت بین زن و مرد باشد، به شرط آنکه شرایط استفاده از آن را نیز بدانید.
🌸مثلا وقتی آقا/خانم #صدایش میزنید حس مردانگی را به او منتقل میکنید و وقتی میگویید عزیزم و جانم حس محبت منتقل میشود. لازم است بدانید که هر #لحظه چه معنایی را میخواهید به او برسانید!
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راننده گی و شوخی ...😳😳😳
http://eitaa.com/cognizable_wan
آیتاللهبہجتمیفـرمـآدڪه:
ھرکجا ڪمآوردی
حوصلہـ نداشتی
پـول نداشتی
ڪار نداشتی
باطریـت تمـوم شد
تسبیحتـو بردار و ۱۰۰ بار بگـو:
استغفراللهربـیواتوبالیه
آروممیشـی
آشتـیباخــداسخـتنیسـت
اونـےڪهسخـتـه
دوریازخـداست
خدامنتظرته..
http://eitaa.com/cognizable_wan
#فرزند_پروری
✍ #مدیریت_تلگرام_بازی در #نوجوانی
شاید شما جز آن دسته والدینی باشید که از گشت و گذار تلگرامی فرزند نوجوانتان به ستوه آمده باشید. البته همه درک می کنند که برای یک نوجوان خیلی مهم است با بقیه دوستانش دائما در تماس بوده و با آنها نزدیک باشد، اما این حقیقت را نادیده نگیرید که تا وقتی نوجوانها به 18 سالگی نرسیده اند، مسئولیت مستقیم زندگیشان با شماست و احتمالاً او هم مثل بیشتر نوجوانان دیگر نمیتواند همیشه بهترین تصمیم را بگیرد👇
🔹 با نوجوانتان یک گفتگوی جدی ترتیب دهید و در مورد آداب پیام دادن، میزان آن، محتوای مطالب ارسالی و غیره... صحبت کرده و حد و مرزهای روشنی را مشخص کنید.
🔹 لیستی از اشتباهات و خطاها که از طریق فضای تلگرام انجام میشود را مشخص کنید و با نوجوانتان مرور کنید.
🔹 برای نوجوانتان مشخص کنید که در هر ماه چه میزان مجاز است تا از تلفن همراه و اینترنت استفاده کند.
🔹 اگر در طی یک ماه ملاحظه کردید که هزینه قبض تلفن همراه و مصرف اینترنت فرزندتان بیش از حد معمول شده است، حتماً علت آن را بررسی کنید.
🔹 رفتارهای اجتماعی مثبت نوجوانان، ارتباطات حضوری مفید آنان با هم، فعالیتهای دسته جمعی، استفاده بهینه از تلفن همراه و... را تقویت کنید تا از شدت رفتارهای منفی آنها کاسته شود.
🌿🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🔰سرکه انگور
🔸تسهیل هضم غذا و گوارش
🔸از بین برنده انگل های معده
🔸مقوی عقل
🔸مقوی قلب
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷موقع اعزام، دوقلوها به گریه افتادند.
هاشم برگشت و بغلشان کرد و هر سه خندیدند.
این عکس، یادگاری ماند
🌸 شهید مدافع حرم #هاشم_دهقانی_نیا
چه راحت گذشتند😢
http://eitaa.com/cognizable_wan