5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عجبببب
اومده ابرو برداره
چشم رو هم کور کروه😂😂😂
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار خوبه خدا درست کنه
سلطان محمود خر کیه
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*تربیت_کودک*
اگر کودک مؤدب می خواهید!
به رفتارهای زشت و مسخره کودک نخندید و مراقب باشید کسی این کار را انجام ندهد.
خندیدن، کودک را تشویق می کند تا این رفتار را منبع شوخی و سرگرمی بداند.
✅ به جای #تنبیه و فریاد، آموزش دهید.
او را سرزنش نکنید. از او بخواهید به دلیل رفتار نامناسب عذرخواهی کند. به طور مثال بگویید: هل دادن کار خوبی نیست و اگر چنین کاری انجام دادی باید بگویی ببخشید.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
🔴 *کنترل_درونی*
💠 در اختلافات زن و شوهری، اول ببینیم که «من چه اشکالی در همسرداری دارم؟» آن را #شناسایی و در رفع آن تلاش کنم. این نگاه اولاً ایجاد #تشنج در خانه نمیکند؛ ثانیاً خود را نسبت به همسرم #طلبکار نمیدانم.
💠 این افراد دارای «کنترل #درونی»اند و همواره رشد میکنند، بخلاف افرادی که دارای «کنترل #بیرونی» هستند، و همواره به دنبال تغییر دیگرانند نه خود.
💠 نگاه ابتدایی به عیوب خود، در واقع یک نوع درک کردن همسر است که تصمیمات تند و غیر منطقی ما را تعدیل میکند و یقیناً مانعی برای ایجاد فتنههای بزرگ در آینده میشود.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌼🍃🌼🍃🌼🍃
در وضو چه اسراری نهفته است؟
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرمایند : شستن صورت ها و دست ها و مسح سر و پاها در وضو، رازی دارد.
◆ شستن صورت در وضو، یعنی خدایا! هر گناهی که با این صورت انجام دادم، آن را شست وشو می کنم تا با صورت پاک به جانب تو بایستم و عبادت کنم و با پیشانی پاک سر بر خاک بگذارم.
◆ شستن دست ها در وضو، یعنی خدایا! از گناه دست شستم و به واسطه گناهانی که با دستم مرتکب شده ام، دستم را تطهیر می کنم.
◆ مسح سر در وضو، یعنی خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پرورانده ام، سرم را تطهیر می کنم و آن خیال های باطل را از سر به دور می اندازم.
◆ مسح پا، یعنی خدایا! من از رفتن به مکان زشت پا می کشم و این پا را از هر گناهی که با آن انجام داده ام، تطهیر می کنم.
📚 من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۳۰۲
http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان
بچهعلینقیالانکیست ؟
بسیار جالبه و خواندنی !!!
علینقی، كاسب مؤمن و خیری بود كه هیچگاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمیکردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده میشد.
یك عمر جلسات مذهبی در خانهها و تكیهها به راهانداخته و كلی مسجد مخروبه را آباد كرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود ...
آنهایی كه حسودیشان میشد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه میگشتند تا نمكی به زخمش بپاشند ..!
آخر بعضیها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردی كه رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل كند ..!
علینقی راه پدر را ادامه داده بود اما
الان پسری نداشت كه او هم به راه پدری برود. به خاطر همین همسایه كینهتوز، بهانه خوبی پیدا كرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ درب را زد. علینقی آمد دم درب ...
مردك به او یك گونی داد و گفت:
«حالا كه تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به كارت بیاید».
علینقی در گونی را باز كرد، ۱۱ تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون ..!
قهقهه مردك و صدای گریه علینقی قاطی شد ...
كنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای كه گفتی بخوانیدم تا اجابتتان كنم ..! اگر به من فرزندی بدهی، نذر میكنم كه به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت كنم».
خدایی كه دعای زكریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت كرده بود، ۱۱ فرزند به علینقی داد كه اولینشان همین حاج آقا محسن قرائتی است ...👌🌹
http://eitaa.com/cognizable_wan
📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
یه روز یه خانم مثل هر روز بعد ازکلی آرایش کنار آینه ،پوشش نامناسب راهی خیابونای شهرشد. همینطوری که داشت می رفت وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش را جلب کرد:خواهرم حجابت
خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن
نگاه کرد،دید یه جوون ریشوئه
ازهمونا که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار
به دوستش گفت باید حال اینو بگیرم،وگرنه خوابم نمیبره. تصمیم گرفت مسیرش و به سمت اون آقا کج کنه ویه چیزی بگه دلش خنک شه
وقتی مقابل پسر رسیدچشماشو تا آخر باز کرد و دندوناشو روی هم فشار داد وگفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با اون ریشای مسخره ات، بعدشم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن ، پسر سرشو رو به آسمون بلند کردو گفت: خدایا این کم رو ازمن قبول کن
پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زدو به یک بار حمله کردو به زور اورا به سمت ماشینش کشید. دختر شروع کرد به داد و فریاد، اما اینار کسی جلو نیومد، اینبار با صدای بلند التماس کرد، اماهمه تماشاچی بودن ، هیچکس ازاونایی که تو خیابون بهش متلک می انداختن وزیباییشو ستایش می کردن 'حاضر نبودن جونشو به خطر بندازن
دیگه داشت نا امید می شد دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه، آهای بی غیرت ولش کن، مگه خودت ناموس نداری ، وقتی بهشون رسید ،سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو.و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد
دختر درحالی که هنوز شوکه بود و دست وپاش می لرزید یکدفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید جوون ریشو از همونا که پیرهن روی شلوار میندازن و ازهمونا که ب نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خون و ناخوادآگاه یاد دیروز افتاد
وقتی خواستن به زور سوارش کنن همون کسی ازجونش گذشت که توی خیابون بهش گفت:خواهرم حجابت!
🔸مثل شهید امر به معروف علی خلیلی
http://eitaa.com/cognizable_wan
"علت اختلالات ذهنی افراد بعد از ۵۰ سالگی چیست؟
۱- دیابت کنترل نشده
۲- عفونت های ادراری
۳- کمبود آب
باور کردنی نیست اما بعد از ۵۰سالگی احساس به تشنگی در انسان متوقف میشود در نتیجه نوشیدن مایعات را تقریبا متوقف میکند. وقتی کسی پیش آنها نیست که آب خوردن را یادآوری کند ، سریع دهیدراته ( دچار کمبود آب) میشوند. بتدریج دهیدراته شدن شدیدتر شده و در کل بدن اثر میگذارد. ممکن است باعث پریشانی ذهنی ناگهانی و سریع شود و روی فشار خون اثر گذارد، موجب افزایش تپش قلب، بروز آنژین صدری با درد قفسه سینه، کما و حتی مرگ گردد. این عادت فراموشی آب خوردن از ۶۰ سالگی شروع می شود: زمانی که فقط ۵۰٪ از آب مورد نیاز را در بدن داریم. افراد بالای۵۰سال هنوز ذخیره آب کمتری دارند. این بخشی از فرآیند سنی طبیعی است، همچنین ممکنه این افراد سالم به نظر برسند ، اما عملکردهای واکنشی و شیمیایی (کمبود آب) میتواند به تمام بدن آسیب برساند.
پس ۲ نکته مهم وجود دارد :
۱) ایجاد عادت برای خوردن مایعات: شامل آب ، آب میوه ، چای، آب نارگیل، شیر، سوپ، و میوه های آبدار مانند: هندوانه، خربزه، هلو، پرتقال و نارنگی... نکته مهم اینست که هر دو ساعت یکبار باید مایعات بنوشند.
۲) به افراد بالای ۵۰ سال اگر ملاحظه کردید آب نمیخورند، ممکن است روز بروز تحریک پذیرتر (کج خُلق یا زودرنج تر) شده، نفس کشیدن برایشان مشکل، یا نشانه های حواس پرتی در آنها بروز کند، در اینصورت مطمئنا دچار علایم بیماری دهیدراسیون یا کم آبی شدند.
http://eitaa.com/cognizable_wan