eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگواری تعریف میکرد👇 پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ، در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست ( در بزم غم حسین مرا یاد کنید ) بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟ روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!! وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد : در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت : حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد. گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم. وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد : آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ، لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !! تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!! وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ، همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ، و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده است و یک حسینی حسینی راستین بوده است. 💛🍃💧🧡🤎🍁🍂💦🍀🌱 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *‌همه بخونن* 📚 *زنان شایسته* جاذبه‌هایی ڪه یڪ زن باید برای شوهرش داشته باشد فڪر نڪنید خودسازی و رشد و پیشرفت در ڪمالات، فقط ذڪرگفتن و قرآن‌خواندن و دعا و توسّل است، نه! آنها خوب هستند، سر جای خود. امّا شما باید با عمل رشد ڪنید. توجّه به خواسته‌های همسر، ایجاد آن روحیّه‌ی طراوت و شادابی و نشاط در زندگی و حتّی توجّه به وضع ظاهری و نظم ظاهری زندگی‌تان، خیلی موثّر است. یڪ خانم مؤمن باید بداند ڪه جهاد زن، خوب همسرداری ڪردن است، جَهادُ الْمَرأةِ حُسْنُ التَّبَعُّل» یعنی شما وظیفه‌تان این است، فڪر نڪنید ڪه یڪ ڪار خارق‌العادّه‌ای اضافه بر همهٔ وظایفتان انجام می‌دهید و مستحقّ مثلاً پاداش هستید! خیر، وظیفه‌ی شماست. خدای تعالی بر گردنتان گذاشته است. این وظیفه‌ی شماست ڪه این جهاد را رعایت ڪنید، هم جهاد طهارت و پاڪیزگی روحی و هم پاڪیزگی و طهارت جسمی و ظاهری. ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *اندکی تفکر* لطفا بدون مشاوره نه ازدواج کنید و نه طلاق بگیرید اگر قبل از ازدواج، تصمیم به رفتن پیش مشاور بگیرید، نشان دهنده پخته شدن و بلوغ عقلی شماست. با چند جلسه مشاوره و کمک گرفتن از روانشناس، زندگی شیرین خود را پایه گذاری کنید اندکی صبر و متانت بهتر از یک عمر پشیمانیست http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️ *نصف_پاداش_شهید* مردى، نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: زنى دارم که هرگاه وارد (خانه) مى‌شوم، به مى‌آيد و هرگاه (از خانه) خارج مى‌شوم، مى‌کند، و هرگاه مرا اندوهگين مى‌بيند، مى‌گويد: چرا اندوهگينى؟ اگر غمِ روزی‌ات را مى‌خورى، غير تو (خداوند) آن را برايت ضمانت کرده است، و اگر غم آخرتت را دارى، پس خداوند بر اندوهت بيفزايد. ♥️ پيامبر خدا فرمود: خداوند، کارگرانى دارد و اين زن، يکى از کارگران اوست. براى او نصف پاداش در نظر گرفته شده است. 📙 وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷ ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• http://eitaa.com/cognizable_wan
هر انسانی در دیگران آن چیزی را می‌بیند که درون خودش وجود دارد. اگر در دیگری حسادت، نفرت، شهوت و زشتی میبینی، مطمئن باش که در وجود خودت نیز همان ها وجود دارد. تو با آن صفات در درون خودت آشنایی که توانسته ای در دیگران نیز آنها را ببینی و تشخیص دهی. پس هر بار که به قضاوت دیگران می نشینیم، در حال آشکار ساختن زخم ها و بخش های شفا نیافته در وجود خویش هستیم. ‌ 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
💕دستان پدرو مادرتان را ببوسید قبل ازآنکه مجبور باشید سنگ سردی را ببوسید پدرومادرتان را چشم انتظار نگذارید قبل ازآنکه باجای خالیشان روبرو شوید هیچ چیز باارزشتراز داشتن پدرومادر نیست http://eitaa.com/cognizable_wan
سـرقبـرمـن کـجـاست؟🤔 ازمنـاطـق بـــسیـار دیـدنـی،زیـــبـا و مسرت بـخشی است که...💭 مردان ایـرانــی بـرای سفر در تـعطیلات بـه همسـران خــود وعده میدهند😍 -کـجـابـریـــم؟😋 -سـرقـبـرمـن😂😂😂😂 👹ʝoiŋ ╰─►👻 http://eitaa.com/cognizable_wan
داستان منو خالم سلام من امیر هستم24سالمه من و خالم هم سن بودیم ینی باهم متولد شده بودیم تو بچگی زیاد بهش توجه نمیکردم و ازش بدم میومد چون کوچیک و پژمرده بود تازه سیاه سوختم بود تا اینکه کم کم بزرگ شدم و شبا هم با هم میخوابیدیم و توجهمو به خودش جلب کرده بود آخرش یه روز خالمو بردم دکتر و از روی صورتم برش داشتم خال بد فرمی بود😁 آخر انحرافید دیگه کتک فایده نداره باید تبعیدتون کرد😂😂😂😂😃😃😃 👹ʝoiŋ ╰─►👻 http://eitaa.com/cognizable_wan 🤪