eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین صدای ضبط شده از مراسم نوحه خوانی ماه محرم برای امام حسین علیه سلام در دوره قاجاریه. این نوحه معروف به جبرئیلی بوده و خواننده آن مشخص نیست. گفته می شود شعر آن منسوب به ناصرالدین شاه قاجار است.این نوحه قدیمی در دستگاه همایون اجرا می‌شود که در نوع خود می‌تواند الگویی برای استفاده درست از موسیقی ایرانی در مجالس سوگواری باشد.  از عرش با ملائک سیاح جبرئیل  آمد به یار شه بی‌یار جبرئیل وقتی رسید دید حسین را میان خون گفتا فدای جان تو، صد بار جبرئیل برگو پیکری که منش پروریده‌ام بینی چه سان جراحت بسیار، جبرئیل این گفت و سایه بر بدن آن جناب کرد از شه پر به دیده خونبار جبرئیل شاه شهید دیده گشوده به ناله گفت ای پیک وحی خالق جبار، جبرئیل بردار سایه‌ات زسرم این دم وصال حایل مشو میان من و یار، جبرئیل گر سایه افکنی، به سر اصغرم فکن آن طفل هست چو گل بی‌خار، جبرئیل مادر نداشت شیر و منش هم ندارم آب لب تشنه گشت کشته‌ی اشرار، جبرئیل اندر کنار علقمه هر لحظه بگذری کن سایه‌ای به میر علمدار، جبرئیل آن نوجوان شبیه جدش پیغمبر است کن سایه‌ای به احمد مختار، جبرئیل (الی آخر) http://eitaa.com/cognizable_wan
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد... عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد... آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!! او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!! بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست... آي مردم به خدا روز حسابي هم هست... زندگي در گذر است... آدمي رهگذر است.... زندگي يک سفر است.... آدمي همسفر است... آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است... "رهگذر ميگذرد👌 🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
*شهیدی که بعداز۱۷سال زنده شد* 🔹می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه... 🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم. 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔹http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی سطح شعور و عقلت بیشتر باشه،کمتر حرف میزنی و گاها شنونده ای و هرچه عقلت و سوادت کم باشه میخوای تو هر زمینه ایی اظهار نظر کنی 🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
♻️درمان فوری تب 🔸همه یاد بگیرید در موارد اورژانسی تب را کنترل کنید 🍃برگ کاسنی تازه یا خشک کوبیده شده+روغن بنفشه زیتونی داخل دستمال ریخته و روی پیشانی گذاشته شود. 🍃پیاز رنده شده کف پا ها ببندید 🔶خوراکی های تب بُر 🔺خوردن زیاد سیب و آب سیب 🔺خوردن دو تا سه قاشق عسل طبیعی 🔺خوردن عناب به اندازه ی یک میوه 🔺خوردن 7 عدد سیاهدانه 🔺خوردن پیاز خام یا پخته 🔺نوشیدن آب و مایعات خنک 🔺خوردن سنجد 🔺خوردن شش گرم و نیم دم کرده اسفرزه 🔺خوردن سویق تب بر(ترکیب سویق سیب و عدس) یا هر کدام به تنهایی 🔺خوردن سویق شسته ☑️http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌" آموختم " تلافی کردن از انرژی خودم می کاهد. " آموختم " گاهی از زیاد نزدیک شدن، فراموش می شوی. " آموختم " تا با کفش کسی راه نرفتم، راه رفتنش را قضاوت نکنم. " آموختم " گاهی برای بودن، باید محو شد. " آموختم " دوستِ خوب پادشاهِ بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند. " آموختم " از کم بودن نترسم اگر کم باشم شاید ولم کنند، ولی زیاد که باشم حیفم میکنند. " آموختم " برای شناخت آدمها یکبار بر خلاف میلشان عمل کنم. ‍🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷وقتی گلی را دوست دارید آن را می چینید. اما وقتی عاشق گلی هستید آن را هر روز آبیاری می کنید. فرق بین عشق و دوست داشتن این است.❤️ ‍‌🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ می گویند زنان خیلی سیاست دارند ولی متاسفانه این کیاست و سیاست و زیرکی خودشون رو گاهی بلد نیستند درست و به موقع استفاده کنند به یک نمونه اشاره می کنم : 💕خانم ها از این ناراحت میشن که چرا همسرشون وقتی بیرونه یه مدت طولانی بهشون زنگ نزده و وقتی زنگ زد•••• 🔴تا گوشی را جواب دادن کلی غر و طعنه میزنن و بدون سلام و احوال پرسی یه دفعه میگن: چه عجب یادت افتاد یه زن و بچه ای هم داری؟ یا می گویند: معلوم هست تو کجایی؟؟ نباید با خودت بگی من مردم یا زنده؟ از اونموقع تا حالا دنبال خوش گذرونیت بودی چه عجب یه زنگ زدی... و... این روش خوب نیست که با همسر عزیزت اینگونه حرف بزنی و... ⁉️میدونی به جاش تا گوشی را جواب دادی چی بگی؟ که تاثیرش هم خییییلی بیشتر از این همه غر و دعواست... 🔺بگو:وای عزیزم خیلی خوشحال شدم که زنگ زدی؛حالت چطوره؟ 👌در حالت اول فقط شوهرتو بیشتر از خودت دور میکنی، آیا دفعه ی بعد رغبت داره که بهت زنگ بزنه؟ وقتی این همه جیغ و داد را پشت گوشی میشنوه؟ 👌ولی در حالت دوم شوهرت خودش آنقدر شرمنده میشه که توضیح برات میده، و سعی میکنه جبران کنه. 💕💕💕 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 ✍ حاضری فیلم زندگی‌ات را به مردم نشان بدهی؟ 🔹ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩت ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩت. بعد ببین ﻣﯽﺧﻮﺍهی ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟ 🔸ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪت ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩی؟ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭت و همسرت ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩی؟ 🔹ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ. 🔸ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ، یعنی ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ به ﺑﺎﺯﺍﺭ بروی، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ👌 🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸پناهگاه جدید فرزندان 🔹می‌دانید کلمهٔ «امّ» به چه معناست؟ حتما می‌گویید معلوم است، به معنی مادر است دیگر. اما امّ در اصل به معنی پناهگاه بوده و چون مادر بهترین پناهگاه است به مادر هم امّ می‌گویند. 🔹کودکان از هرجایی رانده شوند به مادر پناه‌ می‌آورند چون تنها پناهگاهشان مادر است. اما امان از روزی که از مادر هم رانده شوند . به که پناه ببرند؟ 🔹اگر خانه پر از استرس باشد کودکان کلافه می‌شوند. آنها تحمل ندارند دعواهای تکراری پدر و مادر را ببینند. از مادری که بی حوصله است و گوشی موبایلش از فرزندش برایش مهم‌تر است دوری می کنند . کودک از دیدن این صحنه‌ها خسته می‌شودو نیاز به یک پناهگاه دارد. چه پناهگاهی بهتر از گوشی موبایل یا بازی کامپیوتری یا تلویزیون و... که سرگرمش می‌کند؟ 🚨برای فرزندانتان پناهگاه باشید. خانه فقط آسایشگاه یا مهد نگهداری فرزندان نیست بلکه مامن و پناهگاه و محل تربیت و آموزش فرزندان هم هست... 🌷💞🌷 🧡http://eitaa.com/cognizable_wan
*من گاو هستم؛ پدر گوساله!* ■در یک مدرسه راهنمایی دخترانه چند سالی مدیر بودم. روزی چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی با ظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد و گفت: با خانم ناصری دبیر کلاس دوم کار دارم. میخواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم. از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت: من گاو هستم! خانم دبیر بنده را میشناسند! بفرمایید گاو آمده! ایشان متوجه می شوند چه کسی آمده! □تعجب کردم و موضوع را به خانم ناصری، دبیر کلاس دوم گفتم. او هم تعجب کرد و گفت: ممکن است این آقا اختلال روانی داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمی فهمم!ناچار از او خواستم پیش آن مرد برود. با اکراه پذیرفت و رفت. ●مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: من گاو هستم! معلم جواب سلام را داد و گفت: خواهش میکنم، ولی… ○مرد ادامه داد شما بنده را به خوبی می شناسید. من گاو هستم، پدر گوساله! همان دختر۱۳ ساله ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید… دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: آخه، میدونید… ■مرد گفت: بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق میدهم. ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان می گذاشتید. قطعاً من هم میتوانستم اندکی به شما کمک کنم. خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم گفتگو کردند… □آن آقا، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و رفت. وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم. روی آن نوشته شده بود: دکتر فلانی عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه….. ●چند روز بعد از ایشان خواستم که یک جلسه برای معلمان صحبت کنند. در کمال تواضع خواسته ام رو قبول کردند. سخنرانی دلپذیری داشتند. ایشان می‌گفت: ▪︎خشونت آن گونه كه ما فکر می کنیم فقط محدود به خشونت فيزيكي و بدني نيست. عموماً ما درگيري هاي فيزيكي یا تعرض جنسی را خشونت می دانیم. ولی واقعیت آنست که دامنة خشونت حوزه های گسترده تري دارد از جمله خشونت زبانی. ▪︎وقتی توهین میکنیم، قومی را مسخره می کنیم. صاحبان یک عقیده را تحقیر می کنیم. وقتی تهمت یا برچسب می زنیم یا تهدید میکنیم همه این ها خشونت است؛ منتها خشونت زبانی بدون خون و خونریزی است. ▪︎خشونت زبانی از درون می کُشد. تا حالا هیچ کس را دیده اید که به دلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه‌ کند؟ یا به پلیس شکایت کند؟ ▪︎قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا مدرک دیگری ندارند. خشونت ابتدا در ذهن شكل مي گيرد بعد خود را در زبان نشان می دهد و سپس زمینه ساز خشونت فیزیکی میشود. ▪︎وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه، افراد طرف مقابل را احمق، مغرض و فاسد معرفی میکند، ما به عنوان طرفداران او آمادگی لازم را پیدا می کنیم که در زمان مناسب با ماشین از روی آنها رد شویم. چرا؟ چون دیگر آنها را شایسته زندگی نمی دانیم! ▪︎وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با ده ها فحش آبدار و ناموسی می نوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم میکنیم. ▪︎وقتی ما جریان رقیب را فریب خورده و عامل دست دشمن معرفی میکنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب مشروعیت پیدا می کند. ▪︎وقتی دختر همسایه را داف خطاب می کنم، راننده کناری را یابو، مشتری را گاو، دانش آموز را خنگ و فرد قانون مدار را اُسکُل، همه این خشونت های زبانی یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی. ○چه باید کرد؟ اولین کار این است که مهارت گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارت‌های گفت‌وگو باعث می شود افراد نتوانند آن‌چه که مدنظر دارند را به‌زبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه می کنند. تمرین گفتگو، تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوه ای غیرخشونت آمیز است. ■دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدم ها فقط به فرو کردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیت اش تخریب شده، شرافت اش لکه دار شده، عزت نفس اش لگدمال شده دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت. به خودم یادآوری کنم که جریان رقیب من، تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت از من، نه بی شعور هستند نه فاسد، نه احمق نه هوس باز، نه فریب خورده نه … آن ها فقط انسان هستند، درست و دقیقاً مانند من! آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار بگیرم نه کمتر و نه بیشتر! http://eitaa.com/cognizable_wan
زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند ... کشتی چند روز را آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد و موج های هولناکی به راه انداخت، کشتی پر از آب میشد ترس همگان را فراگرفت و ناخدا می گفت که همه در خطرند و نجات از این گرفتاری نیاز به معجزه خداوندی دارد. زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند و بر سر شوهر داد و بی داد زد اما با آرامش شوهر مواجه شد، پس بیشتر اعصابش خورد شد و او را به سردی و بیخیالی متهم کرد شوهر با چشمان و روی درهم کشیده به زنش نگریست خنجری بیرون آورد و بر سر زن گذاشت و با کمال جدیت گفت: آیا از خنجر می ترسی؟ گفت: نه شوهر گفت: چرا؟ زن گفت: چون خنجر در دست کسی است که به او اطمینان دارم و دوستش دارم. شوهر تبسمی زد و گفت: حالت من نیز مانند تو هست این امواج هولناک را در دستان کسی می بینم که بدو اطمینان دارم و دوستش دارم!! آری! زمانیکه امواج زندگی تو را خسته و ملول کرد طوفان زندگی تو را فرا گرفت همه چیز را علیه خود می دیدی نترس! زیرا خدایت تو را دوست دارد و اوست که بر همه طوفانهای زندگیت توانا و چیره است 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطف کنید این،کلیپ رو در گروهای مختلف انتشار بدین ،بخصوص که الان بازار این فرقه،در عزاداریها گرمه،.دارن با احساسات عاشقان امام حسین بازی میکنن،وجذب عقاید خودشون میکنن،وخیلیها خواسته وناخواسته بدون هیچ غرضی باورشون میکنن،این فرقه کاملا مخالف دیدگاه امام حسین(ع) عمل میکنن، 🫡🙏 😔😔😔 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆برای اولین بار صحنه واقعی کربلا براساس مقاتل توسط هنرمندان عراقی به تصویر کشیده شده است👆👆👆 http://eitaa.com/cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
✍علامه تهرانی (ره) : هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم. 📕 معاد شناسی علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰ امروز پنجشنبه یادی كنيم ازمسافرانی که روزي درکنارمان بودند و اكنون فقط یاد و خاطرشان در دلمان باقی ست با ذكر فاتحه و صلوات "روحشان راشادکنیم 🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸 👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 💠 گاه مشاهده می‌شود بین خواهر و برادرهای نوجوان، و مشاجره رخ می‌دهد و وقتی از طرف والدین نصیحت می‌شوند از سر شیطنت یا لجبازی، نصیحت پدر یا مادر را مثل بر سر یکدیگر می‌کوبند و حتّی گاه یکی از آنها در حین نصیحت شدن دیگری، با اشاره و چشم خوشحالی همراه با از خود نشان می‌دهد و بعضاً با جملات طعنه‌آمیز به خواهر یا برادرش می‌گوید: "دیدی گفتم تو اشتباه کردی!" در نتیجه طرف مقابل، به خود ادامه خواهد داد. 💠 گاه در زندگی مشترک، با از سخنران، مشاور و یا مطلبی داخل کتاب مواجه می‌شوید اگر در آن لحظه‌ی حیاتی، عکس‌العمل شما مثل دوران بچّگی طعنه‌آمیز و همراه با و تحقیر کردن همسرتان باشد یقیناً اثر عکس دارد. 💠 امّا اگر طوری وانمود کنید که خطا و اشتباهی که موضوع گفتگوی مشاور یا سخنران است ربطی به همسر من ندارد و منفی از خود نشان ندهید این رفتار بزرگوارانه‌ی شما باعث می‌شود تا نزد همسرتان شده و امنیّت روانی را برای او ایجاد کنید تا او تصمیم به رفتار خود بگیرد. 💠 در صورت مشاهده‌ی همسر برای اصلاح رفتارش و تغییرِ ولو جزئی، حتماً از او به دور از کنایه و منّت، و تشکّر کنید تا به روند اصلاح رفتارش ادامه دهد. 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
‍ ‍ نحوه ساخت زورخانه ها و آداب پهلوانی آن برگرفته از مهرابه های آیین مهر ایران باستان است ! یکی از موارد شگفت و تامل برانگیز تاریخ ایران شکل ساختن زورخانه ها و آداب پهلوانی آن است که دقیقا از آداب و مناسک میترایی ایران کهن اقتباس شده است که در این جستار به چند مورد از آن اشاره میکنیم.. مهرابه ها عموما در سطوح زیرزمینی ساخته میشدند و با پلکان به زیرزمین منتهی میشدند و به همین گونه زورخانه ها نیز سطوح زیر زمینی ساخته شده و با پلکان به سطح زمین راه ميابند.. در معابد مهرپرستان زنگی وجود داشت که مغ مهرآیین با دیدن تصویر میترا زنگ را به صدا درآورده و شروع به سرودخوانی میترایی میکرد و این روش در زورخانه به صورت زنگ مرشد و آواز خواندن آن در آمد.. در کنار ورودی زورخانه ها مانند معابد مهری آبدانی وجود دارد که سابقا در آن آب متبرک ميريختند همچنین زورخانه های قدیمی مانند مهرابه ها در کنار آب ساخته میشدند. مورد دیگر آنکه در معابد مهرپرستان فرد مهرآیین به چرخش آیینی درآمده و در زورخانه ها هم پهلوانان به چرخش پهلوانی میپردازند... زورخانه ها دارای فضای کمی برای علاقمندان هستند درست مانند مهرابه ها ,که این خود نشان دهنده لزوم کسب فضیلت جهت دریافت رخصت ورود به این مکان مقدس است. (از دیگر شباهت های زورخانه ها با مهرابه مهرپرستان کشتی گرفتن پهلوانان است میترا پس از زایش نخست با خورشید کشتی گرفته وی را شکست داده و سپس گاو مقدس را طی کشمکش طولانی شکست میدهد....) (مورد جالب دیگر انکه مهرابه های مهرپرستان و حتی جایگاه نشستن پیروان مهرآیین از سنگ ساخته میشد و زورخانه ها هم تماما از سنگ و کاشی ساخته میشدند) به راستی بسیار موارد آیینی در تمامی ادوار تاریخ ایران ریشه در آیین کهن میترایی ایران دارد ! 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
از بايسته هاى جهاندارى آن است كه به فريب و جدايى افكنى دشمن ارزشى داده نشود. و از بزرگان نقل شده كه دارايى بى داد و ستد، دانش بى گفت و گو، و كشور بى آيين كشوردارى پايدار نميماند كليله و دمنه 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
■حجت الاسلام قرائتی: در یکی از شهرها با وجود توصیه ‏های مبلغین بزرگوار مبنی بر پرهیز از قمه‎زنی، مردم به خاطر اعتقادات خود دست ‏برنمی‏داشتند. به ما گفتند به آنجا برویم و آنها را از این کار باز داریم . ایام ماه محرم بود و چون اعلام کرده بودند فلانی می‏آید و مردم ما را در تلویزیون دیده بودند، در مسجد جمع شدند. وقتی وارد شدم گفتند: آقای قرائتی آمده‏ ای برای قمه‎زنی بگویی. گفتم: شغل من چیست؟ گفتند: تو معلم قرآن هستی. گفتم: به عنوان معلم قرآن قبولم دارید؟ گفتند: بله قبولت داریم ولی حرف قمه نزنی، فقط قرآن بگو . ▪️من روی تخته نوشتم: «بسم الله الرحمن الرحیم - یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» (1)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! "راعنا" نگویید، بلکه بگویید: "انظرنا".» و بعد توضیح دادم که: «یا ایها الذین آمنوا» یعنی: ای مؤمنین . «لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا» یعنی: راعنا نگویید بلکه انظرنا بگویید. راعنا نگویید یعنی چه؟ این قصه‏ ای دارد و قصه ‏اش این است که: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در حال سخنرانی بود، یک نفر از پای سخنرانی گفت: راعنا، یعنی مراعات ما را هم بکن . یعنی آرام‎تر صحبت کن یا به این طرف و آن طرف نگاه کن . این کلمه راعنا مثل کوکو است که هم می‏شود آن را با سیب زمینی درست کرد و هم با سبزی. «راعنا» را هم می‏شود از ریشه «رعی‏» گرفت و هم از ریشه «رعن‏». اگر از «رعی‏» گرفته شود به معنای «مراعات ما را بکن‏» است، ولی اگر از ریشه «رعن‏» گرفته شود، رعونت ‏به معنای خر کردن است !!؟؟و «راعنا» یعنی «خرمان کن.»! وقتی که مسلمانان می‏گفتند «راعنا» هدفشان مقدس بود و معنای «مراعاتمان کن‏» را اراده می‏کردند، ولی یهودی‎ها از این کلمه استفاده کرده و گفتند: مسلمان‎ها به پیغمبرشان می‏گویند خرمان کن. در اینجا آیه نازل شد که: «یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‏ اید، "راعنا" نگویید بلکه "انظرنا" بگویید.» یعنی کلمه‏ ای را که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند به کار نبرید .!! ▪️بعد از این که این آیه را تفسیر کردم، گفتم: شما که قمه می‏زنید هدفتان مقدس است و به عشق امام حسین علیه السلام این کار را می‏کنید، ولی تلویزیون کشورهای اروپایی این کار شما را دوازده مرتبه نشان داده و گفته است که شیعه ‏ها دچار مرض خودآزاری هستند. دشمن از این کار شما چنین سوء استفاده می‏کند ■ این کار امروز شما مثل همان «راعنا» گفتن مسلمانان صدر اسلام است که دشمن از آن سوء استفاده می‏کرد و قرآن کریم با آیه مورد بحث‏ به مسلمانان آن روز و امروز هشدار می‏دهد که: ■ از هر کاری که دشمن از آن سوء استفاده می‏کند پرهیز کنید. پس چون امروز دشمنان از شما سوء استفاده می‏کنند، شما دیگر قمه نزنید. گفتند: حالا فهمیدیم و دیگر قمه نمی زنیم.! 📚مجله مبلغان،شماره 39  http://eitaa.com/cognizable_wan
تنها غرور است که انسانیت را به باد میدهد. ما از مشتی خاکیم و به آن برمیگردیم تا میتوانی دستی بگیر که وقتی خاک شدی خاکی پاک باشی و دستی تورا مشت کند و پای درختی بریزد ‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎ ‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌ 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
*💢 متن شبهه :* *شمر جانباز جنگ صفین و از یاران و شیعیان حضرت امیرالمومنین علیه السلام بود و بعد ها راهش عوض شد و قاتل سیدالشهدا علیه السلام شد* *✅ پاسخ شبهه :* ✳️ یکی از مطالبی که این روز ها دست به دست میشود این است که شمر از جانبازان جنگ صفین و شیعیان امیرالمومنین بوده و بارها به حج رفته بود و از بس نماز خوانده بود پیشانی و زانو هایش پینه بسته بود و تمام تلاش نویسنده و گوینده مطلب این است که میخواهد طوری القا کند که آری امام حسین علیه السلام را شیعیان کشتند پس آی شیعیان مواظب باشید شمر نشوید 👈🏻حال واقعیت چیست؟ مطلب از ۵ جهت مورد بررسی است : تولد شمر،قبل از جنگ صفین،حضور در جنگ صفین، جانبازی در جنگ صفین،بعد از جنگ صفین 1️⃣ تولد شمر از طریق زنا : در نحوه زنا زادگى وى نقل شده که روزى مادر شمر که زن بزچرانى بود و در بیابان به کار خود مشغول بود از چوپانى که از کنار او میگذشت تقاضاى آب کرد تا با آن رفع عطش کند چوپان تقاضاى شیطانى خود را شرط دادن آب قرار داد و مادر شمر نیز پذیرفت و از این طریق نطفه شمر منعقد شد! 📚بحارالانوار ج ۴۵ ص ۵ و به این دلیل بود که در کربلا هم امام حسین علیه السلام شمر را پسر زن بز چران خطاب کرد و هم زهیر بن قین علیه السلام خطاب به شمر گفت : ای فرزند زنی که بر پاشنه پایش ادرار میکند (استعاره از زنی که در سن کم زنا کرده) 2️⃣ شمر قبل از جنگ صفین : شمر از قبیله هوازن بود که پدرش و قبیله اش مسلمان نمیشدند تا وقتی که از مسلمانان شکست خوردند و بعد اسلام آوردند 3️⃣ حضور شمر در جنگ صفین : حضور شمر در جنگ صفین به همراه قبیله اش هوازن و تیره اش بنی ضباب در جبهه امیرالمومنین علیه السلام قطعی ست اما مساله انگیزه حضور اوست در زمان جنگ صفین شمر از بزرگان قبیله خودش نبوده و به دستور بزرگان قبیله خودش که تصمیم گرفتند در لشکر امیرالمومنین باشند بر مبنای سنت قبیله گرایی مانند سایر مردان قبیله اش در جبهه امیرالمومنین علیه السلام قرار گرفته و با انگیزه های قومی قبیله ای در جنگ حضور داشته است شاید برایتان سوال باشد که مگر میشود؟ باید گفت بله در عرب آن روزها سنت قبیله گرایی رواج زیادی داشته و نمونه اش شخصی به اسم قزمان بن حارث از افراد حاضر در جبهه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در جنگ اُحد بود که وقتی در جنگ جراحت دید و در حال مرگ بود اطرافیانش گفتند : ای قزمان تو امروز به امتحان و بلای سختی گرفتار شدی بنابراین بشارت باد تو را شهادت و باغ بهشت بر تو گوارا باد قزمان جواب داد : باغی از بهشت؟ لب فرو بندید شما گمان کردید که من به خاطر اسلام جنگیدم؟ نه چنین نیست من تنها برای قبیله ام و خویشاوندانم جنگیدم قزمان این را گفت و برای رهایی از رنج جراحت با بریدن رگ های پشت آرنج دست خود خودکشی کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : او از اهل جهنم است 4️⃣ جانبازی شمر در جنگ صفین : روایت طبری و نصر بن مزاحم از شمشیر خوردن صورت شمر در جنگ صفین قابل استناد نیست زیرا روایت طبری مستقل نیست و همان روایت نصر بن مزاحم است پس این روایت خبر واحد است و راوی خبر واحد جانبازی شمر اشخاصی هستند که یکی در کارنامه اش نوکری یزید را کرده است و دیگری نوکری خاندان عمر را و برای شیعیان این روایات قابل پذیرش نیست حتی در صورت پذیرش اینکه شمر در جنگ صفین جانباز شده باید بگوییم او جانباز سنت و دستور بزرگان قبیله خودش شده نه جانباز راه امام معصوم علیه السلام 5️⃣ شمر بعد از جنگ صفین : شمر بعد از صفین با معاویه بیعت کرد در صورتی که بعد از صفین افراد دو دسته شدند یا به امیرالمومنین علیه السلام وفادار ماندند یا به خوارج پیوستند و هم با امیرالمومنین و هم با معاویه دشمنی کردند اما شمر راه سوم را انتخاب کرد و با معاویه بیعت کرد و مامور شد که شیعیان را بکشد که نمونه بارز آن کشتن حجر بن عدی بود تا نشان دهد که از سر محبت به علی علیه السلام در صفین حضور نداشته و بعدها هم که ماجرای کربلا را به وجود آورد ✅ از تمام این مطالب اثبات میشود که شمر نه تنها شیعه و از جانبازان صفین نیست بلکه زنازاده ایست که از تولد تا مرگ دشمنی اهل بیت علیهم السلام را داشته است و حج رفتن و نماز خواندن به تنهایی دلیل بر عاقبت به خیری نیست و حرامزاده ترین های تاریخ مانند شمر هم اهل نماز و حج بودند و آن چه مهم است ولایت اهل بیت علیهم السلام است و هیچ شیعه ای حاضر نیست امامش را بکشد و تمام دشمنان در کربلا غیر شیعه بودند ╭─┅─═ঊঈ http://eitaa.com/cognizable_wan ╰─┅─═ঊঈ
7درس مهم زندگی که باید زودتر میفهمیدیم🧠👩🏻‍🎓📚 ¹• هیچ هدف بزرگی یه شبه به دست نمیاد ²• زندگی کوتاه و پر از خداحافظی های ناگهانیه ³• چیزی که متعلق به توئه پیدات میکنه! ⁴• هر پایانی یک شروعی دوبارست ⁵• بهترین ایده های دنیا بدون عمل تنها مشتی فکر و خیالن! ⁶• همیشه یک راز باش نه یک کتاب باز ⁷• یک روز به تمام این درس ها تو زندگی میرسی و برات منطقی میشه حتی اگه الان اینطور به نظر نرسه! ❤️❤️❤️👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
اربابی یکی را کشت و زندانی شد. و حکم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد. شب قبل از اعدامش، غلامش از بیرون زندان، نقیبی (حفره، تونل) به داخل زندان زد و نیمه شب او را از زندان فراری داد. اسبی به او مهیا کرده و اسب خود سوار شد. اندکی از شهر دور شدند، غلام به ارباب گفت: ارباب تصور کن الان اگر من نبودم تو را برای نوشتن وصیتت در زندان آماده می‌کردند. ارباب گفت: سپاسگزارم بدان جبران می‌کنم. نزدیک طلوع شد، غلام گفت: ارباب تصور کن چه حالی داشتی الان من نبودم، داشتی با خانواده‌ات و فرزندانت وداع می‌کردی؟ ارباب گفت: سپاسگزارم، جبران می کنم. اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیگر دهان باز کند، ارباب گفت تو برو. من می‌روم خود را تسلیم کنم. من اگر اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنده بمانم با منتی که تو خواهی کرد، هر روز پیش چشم تو هزاران بار مرده و زنده خواهم شد. ارباب برگشت و خود را یک بار تسلیم مرگ کرد . 📚قرآن کریم: 🍃هرگز نیکی‌های خود را با منت باطل نکنید. http://eitaa.com/cognizable_wan
داستان کوتاهی از غرور و تکبر !!!يک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال ان برگهای ضعيف جدا شدند و آرام بر روی زمين افتادند شاخه چندين بار اين کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا اين که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسيار لذت می برد .برگی سبز و درشت و زيبا به انتهای شاخه محکم چسبيده بود و همچنان از افتادن مقاومت مي کرد .در اين حين باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسيد آن را از بيخ جدا می کرد و با خود می برد . وقتی باغبان چشمش به ان شاخه افتاد با ديدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بين شاخه وبرگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندين بار خودش را تکاند تا اين که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد از شاخه جدا شد و بر روی زمين قرار گرفت . باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به ان شاخه افتاد و بی درنگ با يک ضربه ان را از بيخ کند شاخه بدون انکه مجال اعتراض داشته باشد بر روی زمين افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنيد که مي گفت: 👈اگر چه به خيالت زندگی ناچيزم در دست تو بود ولی همين خيال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کنی نشانه حياتت من بودم 👌 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ 💕دعوا نمک زندگیه ولی اگه زیادی کش بیاد شور میشه و شوری زیادم که چشم و قلب رو آزار میده 🤭پس اگه دعواتون شد: 👈پس از بحث و دعوا اصولا دو طرف حوصله حرف زدن با هم را ندارند. اما اگر پس از گذشت زمان، هنگامی که هر دو آرام تر بودید و همسرتان نزد شما آمد و به هر بهانه ای می خواست با شما حرف بزند، از پاسخ دادن به او امتناع نکنید. بدترین کار ممکن در این شرایط این است که سکوت اختیار کنید و به اصطلاح قیافه بگیرید. ✍کارشناسان روابط زناشويي می گویند: با پاسخ ندادن به طرف مقابل، این حس را به او می دهید که در حال تنبیه کردن او هستید و این باعث می شود تا او نتواند حرف هایش را راحت تر با شما در میان بگذارد. تکرار این مسایل، فاصله بزرگی میان زن و شوهر ایجاد می کند که شاید خسارت های جبران ناپذیری نیز در پی داشته باشد. به جای این کار بچه گانه به همسر خود بگویید: «من هنوز ناراحت هستم و نتواسته ام همانند تو به این زودی همه چیز را فراموش کنم. به من چند ساعتی فرصت بده تا بتوانم آرام شوم. سپس در مورد آن با هم حرف خواهیم زد. 💕💕💕 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴۱۹ اشتباه مهلک زبان بدن که مانع پیشرفت شغلی می‌شود 🔹زبان بدن‌تان می‌تواند یکی از همان چیزهایی باشد که شما را از پیشرفت شغلی بازداشته‌اند. ممکن است بدون اینکه خودتان متوجه باشید، مدام دست‌هایتان را در هم گره کنید یا در صندلی خود فرو بروید. شاید این نکته‌های ظریف در منزل یا در جمع دوستان مسئله‌ی مهمی محسوب نشوند، اما در محل کار می‌توانند باعث شوند که مضطرب یا بی‌کفایت به‌نظر برسید. شاید هم اصلا نمی‌دانید چه اشتباهاتی در زبان بدن مرتکب می‌شوید! 🔹در اینجا با ۱۹ اشتباهی که برای پیشرفت شغلی باید از آنها دوری کنید، آشنا شوید: • فرورفتن در صندلی • پشت چشم نازک کردن • گره‌کردن دست‌ها یا پاها • تجاوز به حریم شخصی • تکرار نکردن حرکات دیگران • برقرار نکردن ارتباط چشمی • شل دست‌ دادن • یواشکی وارد شدن • کسل به‌نظر رسیدن • انجام حرکت‌های عصبی • تکیه‌دادن به دیوار یا مبلمان • لبخند نزدن • پنهان کردن دست‌ها • نگاه‌کردن به ساعت • استفاده از حرکات اغراق‌آمیز • رو برگرداندن از حضار در جلسات کاری • خساست در سر تکان‌ دادن • کناره‌گیری از همکاران • استفاده‌ی مداوم از تلفن ✅ http://eitaa.com/cognizable_wan